فیزیوتراپ: كار این قشر از جامعه هم مستقیما با مردم و كمك به افرادی در ارتباط است كه توان كمتری نسبت به دیگران دارند. آنها هم پس از حل مشكل دیگران از كار خود احساس رضایت میكنند و در نتیجه از نظر خود شغل خوب و شادی دارند.
نویسنده: هر چند بسیاری از نویسندگان، نه تنها در ایران بلكه در سراسر دنیا، همواره از كم بودن دستمزدها و حقوق خود ابزار ناراحتی میكنند اما حس خوب روی كاغذ آوردن ذهنیتها و تفكرات شخصی برای این افراد، شغل نویسندگی را جذاب، دوست داشتنی و حتی شاد میكند.
معلم: اگر چشم خود را به روی حقوق ناچیز معلمان ببندید و به دیگر ویژگیهای معلمی به ویژه ارتباط با بچهها و آموزش درسها و نكات تازه به دیگران فكر كنید، حتما معلمی را شغلی شاد و دوستداشتنی مییابید.
هنرمند: معمولا وقتی صحبت از روحیه لطیف میشود، اولین كسانی كه به ذهن میآیند، هنرمندان هستند. البته شادی و نشاط هم جزو لاینفك هنر است و در این بین بهنظر میرسد مجسمهسازان و نقاشان از همه اقشار هنری شادتر هستند.
روانشناس: این قشر از جامعه وظیفه سنگین و مهمی بر دوش دارند كه البته در بسیاری مواقع هم شنیدن مشكلات دیگران به نظر سخت و غمانگیز میرسد اما روانشناسان چندان این ایده را قبول ندارند، چراكه معتقدند گذاشتن راهحل پیش پای كسانی كه تا مرز سیر شدن از زندگی هم پیش میروند، بسیار لذت بخش و شادی آفرین است.