به گزارش گروه خواندنی های مشرق، زورگيران معتاد بعد از اينكه دختر جواني را به عنوان مسافر سوار خودروشان كردند، او را به منطقهاي خلوت بردند و مورد آزار جنسي قرار دادند.
دختر جواني نخستين روز مرداد ماه به دادسراي جنايي تهران رفت و عليه سه مرد و يك زن پرايدسوار به اتهام زورگيري و آزار و اذيت شكايت كرد. پس از تشكيل اين پرونده كارآگاهان پليس آگاهي موظف شدند متهمان را شناسايي و دستگير كنند.
شاكي ماجرا را اين طور شرح داد: «ساعت 10صبح امروز- روز حادثه- به عنوان مسافر سوار يك پرايد نقرهاي رنگ با چهار سرنشين شدم. دو مرد در صندلي عقب و يك زن جوان نيز در صندلي جلو نشسته بود.
هنوز چند صد متري بيشتر نرفته بوديم كه ناگهان سرنشينان عقب ضمن تهديد با چاقو، من را كتك زدند و تمامي اموال همراهم را كه شامل مقاديري طلا و جواهرات، گوشي تلفن همراه، كارت عابر بانك به همراه رمز عبور و مبلغي پول بود، به زور گرفتند.
من كه ديگر هيچ چيزي براي سرقت نداشتم. از آنها خواهش كردم رهايم كنند اما دو نفر از آن مردان، مرا به منطقهاي خلوت در حاشيه شرقي تهران بردند و مورد آزار و اذيت قرار دادند.»
در شرايطي كه تحقيقات كارآگاهان در مراحل مقدماتي قرار داشت، زن و مرد جواني با مراجعه به يك طلافروشي در خيابان پانزده خرداد، مقدار زيادي طلا را براي خريد انتخاب كردند و گفتند قيمت طلاها را از طريق عابربانك پرداخت ميكنند از آنجا كه عابربانك به اين زوج تعلق نداشت، مرد زرگر به آنها مشكوك شد ولي مشتريان ادعا كردند كارت براي يكي از نزديكانشان است صاحب مغازه كه از ظاهر اين زن و مرد حدس زده بود آنها به موادمخدر اعتياد دارند، بعد از واريز شدن پول به حسابش، طلاها را به مشتريان تحويل نداد و گفت براي اطمينان بايد كارت شناسايي صاحب عابر بانك را ببيند. دو مشتري نيز با اين ادعا كه اوراق شناسايي صاحب حساب در خانه است از مغازه بيرون رفتند و قرار شد با مدارك برگردند، در اين فاصله فروشنده با پليس تماس گرفت و ماموران را در جريان ماجرا قرار داد.
ساعتي بعد وقتي مرد مشتري به تنهايي و با در دست داشتن مدارك صاحبحساب به آنجا بازگشت تا طلاهاي خريداري شده را تحويل بگيرد، توسط ماموران دستگير و به كلانتري منتقل شد. متهم 22ساله به نام وحيد اعتراف كرد عابر بانك و مدارك شناسايي سرقتي است. به اين ترتيب او در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت و معلوم شد اين مرد يكي از چهار پرايدسوار تحت تعقيب است.
وحيد اگرچه سرقت را قبول داشت ولي زيربار اتهام آزار دختر جوان نرفت و در اعترافاتش ضمن معرفي همدستانش گفت: «بعد از سرقت من همراه «ساناز» از ماشين پياده شديم و به بازار تهران رفتيم تا با عابربانك طلا بخريم و من اطلاعي از آزار و اذيت آن دختر توسط «اصغر» و «عليرضا» – دو متهم ديگر- ندارم.»او ادامه داد: «زمانيكه به طلافروشي رفتيم و صاحب مغازه از ما كارت شناسايي صاحب عابر بانك را خواست، بلافاصله با اصغر تماس گرفتم و او گفت مدارك شناسايي را نيز همراه ديگر وسايل همراه او سرقت كرده است.
براي همين با او قرار ملاقات گذاشتم تا مدارك شناسايي مالباخته را تحويل بگيرم. وقتي به محل قرار رسيديم، آنها مدعي شدند آن دختر را در خيابان رها كردهاند؛ پس از آن نيز ساناز ديگر به همراه من به بازار نيامد و به همراه اصغر و عليرضا به شهريار رفت و قرار شد من نيز طلاها را تحويل بگيرم و نزد آنها بروم.»كارآگاهان با توجه به اعترافات وحيد و اطلاعات به دست آمده از متهم دو عضو ديگر «ساناز» - 17ساله – و «اصغر» - 28ساله- را در مخفيگاهشان دستگير كردند و مطلع شدند ديگر عضو اين گروه به نام عليرضا فاقد جا و مكان مشخص و «كارتنخواب» است.
«اصغر» وقتي تحت بازجويي قرار گرفت، ضمن اعتراف به زورگيري و آزار و اذيت زن جوان گفت: «من و ديگر اعضاي گروه به شيشه اعتياد داريم و براي تهيه مواد سرقت ميكرديم. آن روز من و عليرضا شيشه زيادي كشيده بوديم و در حالت طبيعي نبوديم به همين علت وحيد همراه من، براي فروش طلاهاي سرقت شده از ما جدا شدند.
پس از آن ما تصميم گرفتيم طعمهمان را مورد آزار قرار دهيم.» در شرايطي كه بازجوييها از متهمان ادامه داشت، شكايتهاي مشابه ديگري درخصوص زورگيري توسط سرنشينان خودروهاي پرايد به پليس آگاهي تهران اعلام شد. در بيشتر شكايات، مالباختگان زنان جوان بودند و همگي علاوه بر اشاره به حضور يك زن حدودا 20ساله در خودرو سارقان به خالكوبي «علامت دزدان دريايي» و حرف «K» روي دستان يكي از متهمان اشاره كردند و با توجه به اين نشانهها معلوم شد آنان نيز توسط همين باند هدف سرقت قرار گرفتهاند.
يكي از مالباختگان در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: «ساعت 21:20 روز 17فروردين در ميدان ميرداماد به مقصد سيدخندان سوار يك پرايد شدم و از آنجاييكه در صندلي عقب خودرو نيز يك دختر جوان نشسته بود، به هيچ عنوان فكر نميكردم هر چهار سرنشين خودرو با يكديگر همدست هستند.
بعد از طي مسافتي كوتاه ناگهان آن دختر جوان، كيفدستيام را گرفت و گفت «هرچه داري زود بده» در همين لحظه پسر جواني كه در صندلي عقب پرايد در كنار او نشسته بود و روي دستانش خالكوبي شبيه به تصوير «دزدان دريايي» داشت، به همراه سرنشين صندلي جلو با چاقو مرا تهديد كردند تا بدون هيچگونه مقاومتي تمامي اموال باارزش خود را به آنها تحويل دهم و من نيز از ترس جانم تسليم شدم و 200هزار تومان وجهنقد و سه عدد كارت عابر بانك و تلفن همراه خودم را به آنها دادم.
سارقان بعد از آنكه مطمئن شدند هيچ طلا و زيورآلات باارزشي همراه من نيست، مرا در خيابان خواجه عبدالله، در نزديكي رودخانه به بيرون پرتاب كردند و به سرعت متواري شدند.»به اين ترتيب بخش ديگري از اعمال مجرمانه اين باند فاش شد.سرهنگ مهدي قزلباش، معاون مبارزه با سرقتهاي خاص پليس آگاهي تهران، با تاييد اين خبر گفت: در حال حاضر رسيدگي به جرايم ارتكابي از سوي متهمان ادامه دارد.