به گزارش مشرق، نام زبگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر، برای همه سیاستمداران آمریکایی و تحلیلگران روابط بین الملل آشناست. برژینسکی در هر یک از ادوار ریاست جمهوری در آمریکا، سعی دارد در کسوت یک مشاور رسمی یا غیر رسمی، به سران حزب جمهوریخواه و دموکرات توصیه هایی کند.
وی رئیس کنونی شورای ناظران مرکز تحقیقات بین المللی و راهبردی در واشنگتن است. وی اخیرا در مصاحبه با نشریه "گازیتا. رو" توصیه هایی را در خصوص سیاست خارجی جدید ایالات متحده مطرح کرده است. وی اتحاد سه کشور روسیه، چین و ایالات متحده آمریکا را به سود هرسه طرف دانسته است.
وی همچنین به ولادیمیر پوتین توصیه کرده است که از صحنه سیاسی روسیه خارج شود! برژینسکی معتقد است اگر ایالات متحده آمریکا و چین با یکدیگر همراهی کنند، روسیه چاره ای جز پیوستن به این اتحاد نخواهد داشت. از دید این تئوریسن روابط بین الملل، چنین اتحادی در وهله اول به سود ایالات متحده آمریکا خواهد بود.
اما سوال اصلی اینجاست که آیا دونالد ترامپ به توصیه های برژینسکی در این خصوص گوش فرا خواهد داد؟ اساسا وزن برژینسکی در تعیین خط مشی سیاست خارجی دوران ریاست جمهوری ترامپ چقدر خواهد بود؟
واقعیت امر این است که تز اصلی دونالد ترامپ، ایجاد روابط بهتر با روسیه و ایجاد تقابل بیشتر با پکن است. به نظر می رسد در ملاقاتهایی که وی با هنری کسینجر وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده داشته است، این موضع را به عنوان خمیرمایه ای تاکتیکی در سیاست خارجی ۴ ساله پیش روی خود پذیرفته است.
برژینسکی در دوران ریاست جمهوری اوباما، وزن زیادی در تعیین سیاست خارجی ایالات متحده داشت. با این حال در بسیاری از موارد، وی در عمل قدرت مانور زیادی نداشت. برژینسکی در سال ۲۰۰۸ میلادی، زمانی که اوباما توانست بر جان مک کین نامزد حزب جمهوریخواه پیروز شده و راهی کاخ سفید شود، بر تغییر ناپذیر بودن استراتژی ها و خطوط کلان و راهبردی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا اذعان کرد. وی تاکید کرد که با توجه به ساختار سیاست خارجی آمریکا، تغییر استراتژی ها در این کشور به سختی صورت می گیرد.
اوباما نیز در دوران ریاست جمهوری خود ثابت کرد که در عمل تفاوتی با روسای جمهور دیگر ایالات متحده ندارد. وی مولد بسیاری از بحرانهای امنیتی و نظامی در منطقه و نظام بین الملل بود. حمایت از گروههای تکفیری و تروریستی شاهدی دال بر این ادعاست.
هم اکنون برژینسکی در حالی از اتحاد چین، روسیه و ایالات متحده آمریکا سخن به میان می آورد که مطابق محاسبات نئورئالیستی، وقوع چنین مسئله ای محتمل نیست. بسیاری از جمهوریخواهان در مقابل هر گونه اتحاد روسیه و آمریکا ایستاده اند، حتی اگر این مسئله به قیمت برکناری ترامپ از قدرت تمام شود. این قاعده در خصوص چین نیز صادق است.
نکته مهم تر اینکه اساسا ترامپ، دید سلبی و بازدارنده ای نسبت به پکن دارد. بسیاری از مشاوران ترامپ معتقدند که سیاست مهار چین در دوران ریاست جمهوری ترامپ باید به صورتی جدی تر و عینی تر صورت گیرد. در چنین شرایطی سخن گفتن از اتحاد چین، روسیه و آمریکا نوعی با واقعیات جاری در نظام بین الملل در تزاحم قرار دارد.
در نهایت اینکه به نظر نمی رسد ترامپ علاقه چندانی نسبت به شنیدن تئوری های برژینسکی در دوران ریاست جمهوری خود داشته باشد، چنانچه جرج واکر بوش نیز در دوران ریاست جمهوری خود نسبت به توصیه های برژینسکی بی توجه بود. در مقابل، ملاقاتهای چندباره ترامپ و کسینجر نشان می دهد که رئیس جمهور جدید ایالات متحده آمریکا به همان تز "نزدیکی به روسیه و مهار چین" معتقد است. تزی که مشخص نیست در عمل ترامپ موفق به عملی کردن آن شود.