به گزارش مشرق، «محسن مقصودی» مجری برنامه «تا ثریا» و کارگردان مستند «فروشنده» در مطلبی که در اختیار فارس قرارداده، نوشته است: درست در روزهای آخر ثبت نام انتخابات که همه حواس ها و خبرها متوجه آمدن یا نیامدن کاندیداها بود، یک خبر مهم در حوزه فرهنگی آمد و رفت! بدون کمترین واکنش و سوالی! اعلام شد، تیم برنامه هفت تغییرکرده و بعد از انتخابات هفت با تیم جدیدی شروع به کار می کند! آنطور که افخمی بعد از این خبر توضیح داده، مدیران تلویزیون برای ادامه کار و قرارداد جدید خواسته هایی داشته اند و افخمی هم می خواسته به سراغ فیلم سازی برود، که نهایتا با خوبی و خوشی تصمیم هر دو طرف بر تغییر تیم برنامه بوده است.
این البته حق مدیران شبکه های تلویزیون است که در برنامه ها تغییر و تحول بدهند و آنها را بهبود ببخشند و افخمی هم حق دارد که با همه حواشی ایجاد شده برای هفت، از برنامه سازی خسته بشود و بخواهد فیلم سازی کند و برای آینده تصمیم متفاوتی بگیرد.
اما حتما مدیران تلویزیون این حق را به مخاطبان می دهند که تصمیمات آنها را قضاوت کنند و به آنها پیشنهاد بدهند.
حقیر صرفنظر از اینکه از طریق قاب تلویزیون، برنامه سازی و اجرا کرده و می کنم و همین جایگاه بنده را در اظهار نظر در خصوص برنامه ها محتاط می کند اما این بار به عنوان یک مخاطب و صرفا به عنوان یک مخاطب می خواهم از هفت افخمی دفاع کنم و از مدیران محترم تلویزیون و افخمی می خواهم که در تصمیم مشترک شان دوباره تأمل کنند.
در این چند سال تقریبا جزو مشتری های دائمی برنامه هفت بودم. هم "هفت جیرانی" هم "هفت گبرلو" و هم "هفت افخمی" و در هر سه دوره از این برنامه نکات خوبی یادگرفته ام.
اما در یک جمله "کهفت جیرانی" را لیبرال، "هفت گبرلو" را محافظه کار و هفت افخمی را "صاحب تفکر و در مسیر انقلاب" میدانم، نه اینکه به آن انتقادی نداشته باشم اما هفت افخمی پر از ایده و انگیزه و خواهان تحول در سینمای راکد و روشنفکر زده ی ایران بود. در حوزه فرهنگ، محافظه کارانِ غیرانقلابی در عمل همیشه در خدمت لیبرال ها بوده اند و در برنامه هفت هم همین بوده است. دوره دوم هفت در مجموع "بدون هویت" بود و باز هم به تفکر لیبرال در حوزه سینما سواری می داد.
اما هفت افخمی صاحب تفکر بود و تکلیفش با خودش و مخاطب مشخص بود. فکر می کنم، اساسا برنامه های تخصصی تلویزیون نباید بی طرف باشند. پزِ بی طرف بودن در برنامه هایی که قرار است از معضلات و مسائل کشور و راهکارهای عبور از آن بگویند، پز مسخره ای است که غربی ها به اهالی رسانه های ما القاکرده اند و البته خود آنها به هیچ وجه به آن عمل نمی کنند! برای اثبات این ادعا شما به همین بی بی سی و من و تو و سی ان ان و... نگاه کنید، اتفاقا بر روی "حرف باطل" خود آن چنان مصرند که مخاطب خنده اش می گیرد و خنده دارتر اینکه آنها به ما یاد می دهند که در رسانه باید بی طرف باشید و از "حرف حق" خود دفاع نکنید و بی جهت باشید. البته همانقدر که بی طرف بودن بد است، سیاست زده بودن و قبیله ای و جناحی فکر کردن و براساس منافع شخصی و گروهی برنامه سازی کردن هم سم مهلک است. در برنامه سازی برای رسانه ملی، بین دفاع صریح و شجاعانه از تفکر و آرمانهای انقلاب (مبتنی بر استدلال و منطق) با دفاع از فلان جناح و قبیله ی سیاسی تفاوت های زیادی است که اولی را "لازم" و دومی را "مهلک" می دانم. شناخت و درک این تفاوت البته بسیار سخت است.
البته فکر می کنم رسانه ملی باید به سلایق مختلف در چارچوب قانون تریبون بدهد اما خودش هم باید تفکر داشته باشد، نقد کند و منفعل و بی جهت نباشد. برنامه باید، فعال باشد و پر از ایده های ایجابی و حتی در صورت امکان پیشنهادهای عملیاتی برای اصلاح. نه اینکه مجری از همه سلایق و نگاه ها و مسوولان در برنامه تعریف کند تا همه راضی باشند. هفت افخمی اینگونه نبود و برای همین صدای خیلی ها را درآورده بود! چون فکر داشت و به وضع موجود راضی نبود. محافظه کار نبودن، جرم کمی نیست در فضای رسانه ای سیاست زده کشور ما...
برنامه ای که بخواهد از همه تفکرات و رویکردها در سینما حمایت کند و به همه باج بدهد برنامه ای در تراز انقلاب اسلامی نخواهد بود، هرچند همه طرفها از او راضی باشند. هر کس مخاطب سینمای ایران باشد می داند که این سینما علیرغم توان فنی بالا و بازیگران توانمند حتی پنج دصد مردم ایران را هم در طول سال به سینما نمی کشاند! پشت این اسکارها و جوایز رنگارنگ هیچ چیزی برای مردم نیست و دغدغه ها و آرمانهای مردم در این سینمای بدون قهرمان سالهاست که فراموش شده است. نرم افزار و تفکر این سینما به اندازه سخت افزارش پیشرفت نکرده و گویی عمدتا این جثه بالغ و تنومند را به لحاظ فکری کودکی شیرین عقل حرکت می دهد! متاسفانه بخش زیادی از سوژه ها و ایده ها از قبل از انقلاب هم عقب تر است و مردم باید هر سال به چند کارگردان و فیلم سینمایی انگشت شمار دلخوش کنند که نوری باشند در این تاریکی. نگاه کاریکاتوری کلیت سینمای ما به مردم و آرمانهای این ملت سالهاست که سینما را غالبا مختص همانهایی کرده که در آرزوی دبی شدن و استانبول شدن تهران در برج هایشان زندگی می کنند و از فلاکت و فقر مردم می گویند و یا از خیانت همسران به خانواده شان. همانهایی که به جای نقد امیدآفرین و عدالت خواهی؛ از فیلمهایشان یاس و سیاه نمایی و بی هویتی فوران می کند و در طول این سه دهه بیشترین بودجه ها را هم از نهادهای فرهنگی این کشور تیغ زده اند و حالا البته در صندلی اپوزیسیون هم می نشینند!
اما هفت افخمی برای اولین بار توانست مقابل مدیران این سینما و داوران جشنواره ای که به اشتباه اسمش را "فجر" گذاشته اند قد علم کند و بایستد. هفت افخمی بدون تردید با روشنگری های شجاعانه و به موقعش نتایج سیمرغ های جشنواره اخیر را تغییر داد و در بهت همگان "ماجرای نیمروزی" که در هیچ بخشی از هیات داوران سیمرغ نگرفته بود، به ناچار از مدیران جشنواره و نه از داوران، سیمرغ "بهترین فیلم"را گرفت و سینمای ایران در مقابل این فیلم خوب و کم نظیر تعظیم کرد! این مهمترین کار افخمی بود که حقیقتا شایسته تقدیر بود. این همه تاثیرگذاری در سینمایی که بعضا با سوژه ها و فیلم نامه های اجاره ای و سفارشی از آن سوی مرزها تغذیه می شود و ژانر نکبت و خیانت را ترویج می کند جای تقدیر دارد و حالا من نمی دانم که افخمی خسته شده است یا خسته اش کرده اند، اما از او و مدیران تلویزیون می خواهم که دوباره بایستند و کم نیاورند... اگر ایرادی در تعامل هفت با برخی هنرمندان بوده است باید اصلاح شود اما رویکرد اصولی و فعال هفت نباید تغییر کند.
این را هم بگویم که افخمی را تا به حال فقط یک بار از نزدیک دیده ام و طبیعتا اختلاف دیدگاه های زیادی ممکن است با هم داشته باشیم اما به احترام صداقت، صراحت و شجاعتش در برنامه هفت تمام قد می ایستم و دعایش می کنم و امیدوارم با کمک مدیران تلویزیون، هفت با همان نگاه و تیم سابق و آقای افخمی دوباره بدرخشد! افخمی خوب می داند که آنچه در هفت انجام داد بسیار بیشتر از ساخت یکی دو فیلم سینمایی اثرگذاری داشته است. پس امیدوارم هم او بهانه خستگی نیاورد و هم مدیران تلویزیون قدر او و تیمش را بدانند.
هفت آینده، قضاوت خواهد شد و چه با افخمی، چه بدون افخمی، تنها در صورتی حرکتی رو به جلو قلمداد می شود که مسیر گذشته را با تاکید بیشتر و با رویکرد فعال تری دنبال کند. هفت می تواند در تغییر ریل سینمای ایران به سمت مردم و رونق گرفتن واقعی سینماها موثرتر از پیش هم باشد. منتظریم!