مسعود شجاعی

بین آن‌ها مرسوم است پدر را به نام فرزند بزرگ خطاب می‌کنند. به همین خاطر او را ابوزینب خطاب می‌کنند. این نشان می‌دهد که این شهید چه علاقه‌ای به حضرت زینب(س) داشته است.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - سیدمسعود شجاعی طباطبایی هنرمندی است که از سال 61 برای انقلاب کاریکاتور و نقاشی کشیده است. 35 سالی است که با هنر انقلاب عجین شده، اما بهره‌اش از این همه‌سال کار نه حقوق نجومی بوده نه املاک و رانت و... با 150 ساعت کار، دو میلیون حقوق می‌گیرد و مستأجر است. او برگزارکننده‌ی مسابقه‌ی کاریکاتوری است که صدای نتانیاهو، کری، کوفی عنان و خیلی‌های دیگر را درآورد. گله‌ای از سخنگوی دولت اسرائیل ندارد که به او لقب آدم‌خوار داده؛ ظریف هم او را نوازش کرده و به او و دوستانش لقب نژادپرست داده است. با همه‌ی این‌ها از فشارهای داخلی به‌خاطر برگزاری مسابقه‌ی کاریکاتور هولوکاست، به ستوه آمده و مدام از فشارهای وحشتناک داخلی می‌گوید. با همه‌ی این‌ها امسال توانسته جایزه‌ی هنرمند برتر سال انقلاب اسلامی را کسب کند. به گفت‌وگو با سیدمسعود نشستیم تا از خودش، خاطراتش و عکاسی جنگ و هولوکاست برایمان بگوید.

آقای شجاعی، در ابتدا خودتان را طبق آخرین ورژن و دستاوردهایی که داشته‌اید، یک‌بار دیگر برایمان معرفی کـنید.

بنده سیدمسعود شجاعی طباطبایی هستم، متولد 1342. هم‌اکنون مدیر خانه‌ی کاریکاتورم. دیپلم ریاضی گرفتم. در دانشکده‌ی هنرهای زیبا، مدرک لیسانس نقاشی گرفتم. ارشد را در دانشگاه تربیت مدرس و در رشته‌ی گرافیک اخذ کردم.

 شما را به کاریکاتور و کارتون می‌شناسیم. ولی ظاهرا عکاسی در دوران دفاع مقدس را هم تجربه کرده‌اید.

از زمانی که جنگ شروع شد به‌عنوان رزمنده و عکاس به منطقه رفتم. در عملیات‌های خیبر، بدر، والفجر8، کربلای یک، بیت‌المقدس7، مرصاد، نصر7 و چند عملیات برون‌مرزی شرکت داشتم. در عملیات نصر7 از طریق اشنویه وارد خاک عراق شدیم. همراه چند دسته از نیروهای مختلف این عملیات انجام شد. ترکیبی از نیروهای طالبانی و بارزانی که به آن‌ها یک کتی می‌گفتند، رزمندگان عراقی تواب و رزمندگان عراقی لشکر بدر و تخریبچی‌های مشهد، به این عملیات اعزام شدیم. من هم به‌عنوان عکاس در سال 65 در این عملیات حضور داشتم. این عملیات غافلگیرکننده بود و توانستیم حدود 150کیلومتر وارد خاک عراق شویم. در عملیات آزادسازی مهران هم شرکت داشتم.

 چگونه وارد عرصه‌ی کاریکاتور شدید؟

از سال 61-60 شروع به کشیدن کاریکاتور در اندازه‌های بزرگ کردم. اولین کارهایم اطراف فرودگاه مهرآباد کشیده شد. موضوع این کاریکاتورها جنگ و محورش صدام و حامیان صدام بود. تا سال 61 حدود 22 نقاشی دیواری بزرگ کشیدم. بازخورد خیلی خوبی داشت. آن زمان مهرآباد فرودگاه بین‌المللی ما بود، هرکسی می‌خواست وارد شهر بشود، توفیق اجباری بود که این کاریکاتورها را ببیند.

اولین کاریکاتوری که روی دیوارهای اطراف فرودگاه مهرآباد کشیدید، چه بود؟

اولین کارم روی دیوار، تصویر صدام بود که سرش از میان دو پرچم شوروی و آمریکا بیرون زده بود.

 شما نقاشی دیواری هم می‌کشیدید.

 قبل از کاریکاتورهای مهرآباد، دو نقاشی دیواری در خیابان مطهری کار کردم. محل این نقاشی‌ها هنوز وجود دارد و هرچند وقت یک‌بار نقاشی جدیدی کشیده می‌شود. اولین نقاشی از شهید بهشتی را هم من کشیدم که ابتدای خیابان فردوسی بود.

 در عرصه‌ی مطبوعاتی هم ورود پیدا کردید. از چه زمانی وارد این عرصه شدید؟

برای اولین بار در مجله‌ی اطلاعات‌هفتگی شروع به کار مطبوعاتی کردم. سن کمی داشتم اما خیلی سریع به من اعتماد کردند. همین‌جا لازم است از آقای فتح‌الله جوادی، سردبیر و مدیرمسئول این مجله تشکر کنم. آن زمان تیراژ این مجله بالای 500 هزار بود و مخاطبان بسیاری داشت.

 اولین نمایشگاه کاریکاتوری که برگزار کردید، کی بود؟

زمانی که وارد دانشکده‌ی هنرهای زیبا شدم در سال 62، به‌اتفاق دو نفر از دوستانم، نمایشگاهی به نام هویت برگزار کردیم. نمایشگاه هویت در محل دانشکده برگزار شد. سپس جهاد دانشگاهی تهران از ما خواست که این کارها را در تالار مولوی به نمایش بگذاریم. این نمایشگاه در دانشگاه‌های زیادی به نمایش گذاشته شد. دانشگاه فردوسی مشهد هم متقاضی این کار شد.

 و از برکت‌های این نمایشگاه، تشکیل اولین گروه کاریکاتور پس از انقلاب بود؟

بله، این نمایشگاه منجر به شکل‌گیری اولین گروه کاریکاتور در ایران پس از انقلاب شد. اسم این گروه را کاسنی گذاشتیم. کاسنی یک ماده‌ی گیاهی شفادهنده است. خواجه عبدالله در مناجات‌نامه گفته است «الهی اگر کاسنی تلخ است از بوستان است/ اگر عبدالله مجرم است از دوستان است.» یکی از دوستانی که ادبیات می‌خواند، این اسم را پیشنهاد کرد. به‌تدریج نفرات گروه کاسنی زیادتر شدند. بچه‌های دانشکده‌ی هنرهای زیبا بیشترشان عضو این گروه شدند. این گروه در حوزه‌ی هنری دوام پیدا کرد و کار بچه‌ها در کتاب چاپ می‌شد.

اولین مجله‌ی تخصصی کاریکاتور را هم که در سال 71 در زمان آقای اصغری منتشر کردیم. آقای اصغری وزیر دادگستری دولت آقای رجایی بود. اسم این مجله کیهان کاریکاتور بود. این مجله تا سال 91 منتشر می‌شد.

 در دهه‌ی 70 اولین دوسالانه‌ی کاریکاتور را نیز برگزار کردید؟

اولین دوسالانه‌ی کاریکاتور از طریق موزه‌ی هنرهای معاصر شکل گرفت. آن زمان اینترنت و ایمیل نبود و آثار از طریق پست ارسال می‌شد. این اتفاق در سال 72 اتفاق افتاد. به نحوی که همه‌ی اولین‌های کاریکاتور را در کارنامه‌ام دارم.

اولین سایت تخصصی کاریکاتور را ابتدا به زبان لاتین و سپس به زبان فارسی ایجاد کردیم. ابتدا خواستیم دوستان در معرض یک اتفاق جهانی قرار بگیرند و کاریکاتور ایران را به دنیا معرفی کنیم. در سال 2000 این اتفاق افتاد. مدیریت خانه‌ی کاریکاتور نیز به عهده من افتاد. خانه‌ی کاریکاتور هم باعث‌وبانی اتفاقات خیر در حوزه‌ی کاریکاتور شده است. مسابقات متعدد بین‌المللی برگزار شد. مسابقه «فلسطین خانه ندارد» یکی از این مسابقات بود.

 پربحث‌‌ترین کار هنری شما مسابقه‌ی کاریکاتور هولوکاست بوده است. این مسابقه چگونه شکل گرفت؟

مسابقه و نمایشگاه کاریکاتور هولوکاست 10 سال پیش با کمک سازمان‌های مردم‌نهاد شکل گرفت. سازمانی که در آن کار می‌کردم حاضر به انجام اقدامات این‌چنینی نبود. به همین خاطر مجبور شدم این کار را با سازمان‌های مردم‌نهاد خارج از این سازمان و ارگان رقم بزنم. اولین نمایشگاه کاریکاتور هولوکاست 10 سال قبل برگزار شد. در آن زمان 12 طرح توهین‌آمیز در یک نشریه‌ی دانمارکی در توهین به پیامبر(ص) منتشر شد. آن‌ها می‌گفتند آزادی بیان حدومرز ندارد. هرکسی آزاد است هر چه دلش خواست بکشد. پیشنهاد دهنده‌ی این مسابقات هولوکاست، آقای حجت‌الاسلام زائری بود که با هم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که برای جواب به این توهین‌کنندگان، مسابقه‌ای تحت عنوان هولوکاست بگذاریم. هولوکاست پاشنه‌ی آشیل صهیونیست‌هاست.

 ظاهرا توپ و ترکش‌هایش هم سریع شما را گرفت.

زمانی که ما فراخوان این مسابقه را دادیم و اولین نشست خبری را برگزار کردیم، سختی کار را حس می کردیم. بالاخره فراخوان خاصی بود و ریسک بالایی داشت. دوره‌ی اول فشار خیلی سنگینی به ما وارد شد. خیلی‌ها در داخل علیه ما جبهه گرفتند و تحریم کردند. صهیونیست‌ها هم برآشفته شدند. ما فقط هولوکاست را که تنها دلیل غصب فلسطین بود، زیر سؤال بردیم و گفتیم اگر آلمان مقصر جنگ بود، خب از خاک آلمان غصب می‌کردید.

 پس از 10 سال دوباره این مسابقه را سال 95 برگزار کردید. این بار چه اتفاقی باعث شد به سراغ برگزاری مسابقه بروید؟

در دوره‌ی دوم هم نشریه‌ی شارلی ابدو یک طرح توهین‌آمیز درباره‌ی پیامبر(ص) منتشر کرد و ما واکنش جدی نشان دادیم. می‌خواستیم رفتار دوگانه‌ی غرب درباره‌ی آزادی را نشان دهیم و بگوییم چرا برای مطالعه‌ی انتقادی هولوکاست جرایم سنگین وجود دارد. از یک‌طرف به کاریکاتوریست اجازه می‌دهند که راجع به پیامبران توهین کند، ولی درباره‌ی هولوکاست اجازه‌ی کوچک‌ترین کاری نمی‌دهند. ما نه دنبال نفی هولوکاست بودیم، دنبال اثبات هولوکاست هم نبودیم. نه دنبال یهودستیزی بودیم، نه طرفدار نئونازی‌ها.

 مسئولان سیاسی مختلفی هم به مسابقه‌ی شما واکنش نشان دادند. بله. دوره‌ی اول زمانی که آقای کوفی عنان به ایران آمد، روی پله‌ی هواپیما ابراز ندامت کرد از حضور در کشوری که نمایشگاه هولوکاست برگزار کرده. دوره‌ی دوم هم ما را با نژادپرست‌ها مقایسه کردند . فشار در دوره‌ی دوم خیلی زیاد بود اما نه به‌اندازه‌ی دفعه‌ی اول.

 دفعه‌ی اول مگر فشارها چطور بود که این‌قدر از آن می‌گویید؟

دفعه‌ی اول حتی تهدید به مرگ شدیم، این نشان‌دهنده‌ی عصبانیت بود. دفعه‌ی دوم هم نتانیاهو ورود پیدا کرد، سه وزیر خارجه کشورهای آمریکا، آلمان و اتریش که مسبب جنگ جهانی بودند، واکنش نشان دادند.

نتانیاهو شبانه به کری زنگ زد و گفت در این قضیه دخالت و اعلام موضع کن. کری هم به‌دروغ اعلام کرد ما به دنبال نفی هولوکاست هستیم. درحالی‌که ما دنبال نفی یا اثبات نبودیم بلکه می‌گفتیم چرا تاوان هولوکاست را مردم فلسطین می‌دهند! ما نگران هولوکاست‌های فعلی در غزه و فلسطین هستیم که در حال رخ دادن هستند.

 استقبال بین‌المللی از این مسابقات در چه حدی بود؟

هنرمندان 50 کشور دنیا به ایران آمدند. زمانی که ما اسامی هنرمندان را روی سایت گذاشتیم، اسرائیلی‌ها مواجه شدند با استقبال کاریکاتوریست‌های برجسته دنیا از مسابقه‌ی هولوکاست. آن‌ها از این اتفاق عصبانی شدند و به سازمان ملل نامه‌ نوشتند و خواستار جلوگیری از حضور این کاریکاتوریست‌ها شدند. اما نتوانستند. کاریکاتوریست‌های دنیا منطق ما را پذیرفته بودند، منطقی که می‌گفت ما نگران هولوکاست‌های معاصر در غزه، عراق، سوریه و یمن هستیم، منطقی که می‌گفت چرا تاوان هولوکاست را مردم فلسطین می‌دهند.

 و این تلاش شما منجر شد به انتخاب جناب‌عالی به‌عنوان هنرمند برتر سال انقلاب اسلامی.

الحمدلله که این اتفاق افتاد. اما من جزئی از یک کل بودم. اگر همراهی هنرمندان 50 کشور دنیا نبود، من کاره‌ای نبودم. من این انتخاب را مدیون این همراهی هستم. این نمایشگاه باعث عصبانیت صهیونیست‌ها و حتی صحبت‌های خارج از عرف دیپلماتیک مسئولان رژیم صهیونیستی شد. سخنگوی دولت رژیم صهیونیستی به ما گفت آدم‌خوار. این نشانه‌ی عصبانیت آن‌هاست.از سوی دیگر، این جایزه متعلق به من نیست، من این جایزه را به شهید فؤاد محمد الجزار تقدیم کردم.

 می‌شود این شهید را معرفی کنید؟

این شهید 13 سال در زندان‌های اسرائیل بود که در جریان تبادل اسرا آزاد می‌شود. برای دفاع از حرم از حضرت زینب(س) اعزام می‌شود و درنهایت به‌عنوان مدافع حرم به شهادت می‌رسد. من در لبنان با خانواده‌اش دیدار کردم. داستان جالب این است که دختر یازده ساله‌ی او از چهار سال قبل تا حالا، مرتب برای پدرش نامه می‌نویسد. دخترش یقین دارد که پدرش زنده است و به این نامه‌ها جواب خواهد داد. با پدرش درد دل می‌کند و نامه‌ها را داخل صندوقی بالای مزار پدر می‌گذارد.

بین آن‌ها مرسوم است پدر را به نام فرزند بزرگ خطاب می‌کنند. به همین خاطر او را ابوزینب خطاب می‌کنند. این نشان می‌دهد که این شهید چه علاقه‌ای به حضرت زینب(س) داشته است. ان‌شاءالله ماه بعد در مراسم سالگرد این شهید، من جایزه‌ام را تقدیم این خانواده می‌کنم.

 به‌عنوان آخرین سؤال، با این‌ همه فعالیت از اول انقلاب، رزمندگی و کار برای انقلاب، حتما سهم خوبی از سفره‌ی انقلاب نصیب شما شده است، نه؟

)می‌خندد). من خانه‌ام اجاره‌ای است. بعضی‌ها می‌گویند هنرمندانی که برای انقلاب کار می‌کنند خیلی وضعشان خوب است. اما وضعیت ما خیلی جالب است. هر دولتی که روی کار می‌آید به ما کاری ندارد. دولت‌هایی که گرایش ارزشی دارند می‌گویند این‌ها که بچه‌مذهبی‌اند و کنار ما هستند، پس به دنبال جذب آن‌‌طرفی‌ها می‌رویم. دولت بعدی که می‌آید، می‌گوید خب این‌ها که در دوره‌های قبلی خوب به آن‌ها رسیدند، بنابراین باید به بچه‌های آن‌طرفی برسیم. ما هم که هیچ‌وقت آن‌طرفی نیستیم.

برخی فکر می‌کنند که چه خبر است! بگذارید افشاگری کنم و حالا که بحث حقوق‌های نجومی داغ است، حقوقم در خانه‌ی کاریکاتور را افشا کنم. من ماهی دو میلیون حقوق می‌گیرم. مبلغی هم از حوزه‌ی هنری می‌گیرم که به‌صورت حقوق نیست. این‌جا 150ساعت موظفی دارم که بابتش دو میلیون دریافتی دارم. کوچک‌ترین اتاق را در داخل سازمان دارم؛ اتاقی 3 در 5/2متر. البته من قبلا خانه داشتم اما برای ایجاد شرایط شروع زندگی دو پسرم، خانه را فروختم.

برای نمایشگاه‌های خارج از کشور هم به‌عنوان هنرمند نمی‌روم. هیچ‌وقت با بودجه‌ی دولتی به نمایشگاه‌های خارجی نرفته‌ام. تنها در نمایشگاه‌هایی که به‌عنوان داور یا برنده شده بودم، رفتم. تمام این‌ها را با هزینه‌ی کشورهای میزبان مثل قبرس، چین، برزیل، ترکیه و... رفتم. هیچ‌وقت از رانت دولتی استفاده نکردم.

منبع: همشهری پایداری- اردیبهشت96

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • IR ۱۴:۳۵ - ۱۳۹۶/۰۲/۲۰
    4 0
    احسنت بر شما جنا آقای طباطبائی مرگ بر صهیونیسم

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس