به گزارش مشرق، گفتوگوی «علاء ضیاءالدین» رئیس بخش موزه آستان مقدس حسینی(ع) در کربلای معلی پیش روی شماست.
در ارتباط با جسارتها و تعرضاتی که به عتبات مقدسه در جریان مقابله رژیم صدام با انتفاضه شعبانیه صورت گرفت، بفرمایید جنگ در اطراف عتبات چگونه رخ داد و حجم خسارتهای وارده چقدر بود؟
علاء ضیاء الدین، رئیس موزه آستان مقدس حسینی: طی پانزده - شانزده روز از مقاومت مردم کربلا در برابر نیروهای متجاوز صدام، عتبات عالیات پشت و پناه جامعه بودند، در زمینه کمکهای انسانی و مداوای مجروحان و کمکرسانی به آسیبدیدگان، هر شخصی نیاز مشخصی داشت به عتبات پناه میبرد. در نتیجه هنگام تشدید حملات توپخانهای، بسیاری از خانوادههایی که خانههایشان آسیب دید، به عتبات مقدسه پناه بردند از جمله زنان و کودکان با این تصور که عتبات مکان مقدسی است و هیچکس به آن خدشهای وارد نخواهد کرد. ولی متاسفانه توحش رژیم و متجاوزان آن، احترام هیچ چیز حتی حرم را رعایت نکردند و به محض اینکه متوجه شدند خانوادهها و زنان و کودکان به عتبات پناه بردهاند، شروع به گلولهباران اماکن مطهر کردند و همانطور که به شما گفتم، گلولهباران بسیار شدید و سنگین بود، ولی امام حسین(ع) حافظ شهر و عتبات مقدسه بود.
حجم گلولهباران و حمله توپخانهای خسارتهای بسیار زیادی به جا گذاشت، صحن حرم شریف آتش گرفت به ویژه قسمتی که قبر جناب «ابراهیم مجاب» در آن قرار دارد، و نیز «باب الذهب» و «باب حسین منی و انا من حسین» آتش گرفت، درهای بیرونی و داخلی حرم در آتش سوخت و خسارتهای سنگینی به دیوارها و سنگ مرمر وارد شد. همانطور که میدانید سنگ مرمر، سنگ سختی است که ضربات شدید را تحمل میکند، حتی ضریح شریف هم اینگونه است.
دو سال پیش زمان تعویض ضریح مبارک، ضریح مرقد مطهر امام حسین(ع) با ضریح جدید، ما مشاهده کردیم که گلولههای فراوانی در درزهای این ضریح قدیمی به جا مانده، که فقط هنگام باز کردن ضریح آنها را مشاهده کردیم، ضریح مطهر و داخل آن در معرض سیلی از گلولهها قرار گرفته بود. این مکان مقدس در معرض تجاوز قرار گرفت، حتی به اشیای نفیس داخل موزه حرم هم رحم نکردند. ما نمونههایی را مشاهده کردیم مانند شمعدانهای طلایی و نقرهای داخل حرم که مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود.
کتابخانهها هم هدف قرار گرفتند، یکی از کتابخانهها که گمان میکردند اشیای باارزشی در داخل آن است را در هم شکستند، در نتیجه کتابها و کتب دعا و قرآن را خارج کردند، حتی گاهی هوا سرد بود و آنها کتابهای مقدس را آتش زدند تا گرم شوند. یکی از این افرادی که اسیر ماموران شده بود، برایم تعریف میکرد که به چشم دیده که نیروهای صدام سلاحهایشان را به سوی یکی از اشیای بسیار ارزشمندی که هدیه نادرشاه به حرم بوده نشانه گرفتند و در هدف قرار دادن اشیا شرطبندی میکردند.
ارزش این اشیای قیمتی را نمیتوان تخمین زد و آنها(صدامیان) همه چیز مرقد را نابود کرده و یا به سرقت بردند، آنها با خودروی خود وارد مرقد مطهر شده و یک قطعه بزرگ طلاکاری شده که حدیث «حسین منی و انا من حسین» بر آن حک شده بود، را کندند و به سرقت بردند و آن را در مزایدههای خارج از عراق به فروش گذاشتند.
پنجره نقرهای آسیب دید و خسارتهای زیادی به آن وارد شد. شمار زیادی در داخل حرم و رواقهای صحن مطهر به شهادت رسیدند، آن قدر اجساد شهدا بر روی زمین افتاده بود که وقتی حرکت میکردی گویی در یک خیابان قدم میزنی و بر روی اجساد شهدا راه میروی، ولی رژیم بعثی تلاش کرد تمام این آثار و شواهد را از ترس رسانههای خارجی و از ترس دبیرکل وقت سازمان ملل - که به اهل بیت(ع) و مردم کربلا ارادت داشت -، از بین ببرد و مخفی نگه دارد.
صدام ملعون در فکر نابودی تمام شهر کربلا و اطراف و تبدیل آن به بیابان بود. یادم میآید آنها به ما - که خانههایمان در مرکز شهر بود - میگفتند که برایتان چادر آماده خواهیم کرد، چادرهایی مانند آوارگان در صحرا. در عمل رژیم چادرهایی برای خانوادههای باقیمانده در کربلا فراهم کرده بود و برای محو کربلا تلاش کرد. اگر ترس صدام از رسانهها و موضع شورای امنیت آن زمان نبود، به بهانه وجود انقلابیون حتی عتبات مقدسه را هم ویران میکرد. هرچند وی بعدا ادعا کرد که انقلابیون آن را ویران کردهاند.
اما در دوران سقوط و فروپاشی بعثی طی 15 روز، اوضاع بر عکس بود، کمکهای بشردوستانه میان جامعه کربلا توزیع شد، همبستگی و دوستی حاکم شد،کمکهای پزشکی ارائه میشد، هرکس میتوانست در زمینه کمکهای پزشکی به دیگران کمک میکرد، بسیاری از زایمانها در خیابانها یا پناهگاهها صورت میگرفت، برای خانواده من یک مورد خاص در این زمینه به شکل بسیار خطرناک رخ داد. علاوه بر قتل و مرگ و بمباران و ویرانی و حمله شیمیایی، صدام از سلاح شیمیایی استفاده کرد و من خود شاهد آن بودم، یکی از پسرعموهایم در این بمباران در معرض این سلاحها قرار گرفت، اما به صورت معجزهآسایی نجات یافت.
حتی برخی گلولهها در زمینهای گلآلود فرود میآمد و قدرت تاثیرگذاریاش کاهش مییافت که این موارد حتما به برکت اهل بیت(ع) به ویژه حضرت اباالفضل العباس(ع) بود که از این شهر و این مردم محب و دوستدار اهل بیت(ع) و دوستداران اهل بیت(ع) محافظت میکرد، به همین سبب لطف و عنایات اهل بیت(ع) در حفظ جامعه کربلا به وضوح مشخص بود.
ما فراموش نمیکنیم که در تاریخ آمده که در برههای از زمان، عثمانیها کربلا را محاصره کردند و به محض اینکه صدایی شنیدند، تمام ارتش آنها فرار کرد، آنها گفتند «عباس گَل» (به ترکی) یعنی عباس(ع) آمد، بنابراین اهل بیت(ع) و حضرت اباالفضل(ع) این شهر را حفظ کردند و گرنه این شهر عملا نابود میشد، آنها دیوارهایی در داخل شهر احداث کردند، نمادی که میخواستند این شهر و مقدسات آن را تحقیر کنند، اما هرگز نتوانستند خدشه دائمی به شهر حسین(ع) وارد کنند. ویرانی گستردهای در این شهر صورت گرفت اما صدام ملعون میگفت که مردم کربلا با شیوههای جدید مبارزه میکنند یا به لهجه محلی میگفتند «خوش یکاونون» یعنی خوب میجنگند، این افتخاری برای ما است که با جنایتکاران و بعثیها در هر جایی که باشند، میجنگیم.
داماد صدام یکی از سرکردگان نیروهای متجاوز به کربلا بود و موضعگیریهایی علیه عتبات اتخاذ میکرد، آیا میتوانید اطلاعاتی درباره اقداماتی که داماد صدام در این عملیات انجام داد، در اختیار ما قرار دهید؟
علاء ضیاءالدین : بله، منظور شما «حسین کامل» است، حسین کامل فرمانده عملیات تجاوز به شهر کربلا بود، چرا که صدام اعتماد زیادی به وی داشت، وی در آستانه ورود به کربلا ایستاد و به رجزخوانی پرداخت و با غرور و جسارت گفت کسی نیست که هماورد وی باشد، او گفت : «من حسین هستم و تو هم حسین هستی»! اما عاقبت او چه شد؟
سبحانالله، من در جریان فرار این فرد به امان اردن حضور داشتم، یعنی «حسین کامل» قساوت و سنگدلی صدام و جنایات صدام و سرسختی و قساوت صدام را میدانست ولی با این وجود، در حقیقت وی در بازگشت به عراق دچار جنون شد و وقتی که با دختران صدام فرار کرد، جنون بازگشت وی را فرا گرفت، در حقیقت برکت و لطف امام حسین(ع) را شاهد بودیم، کامل نمیخواست در صلح زندگی کند، بنابراین برگشت و به دستور صدام به طرز هولناکی کشته شد؛ همان کسی که برای سید و مولای ما امام حسین(ع) رجزخوانی کرد.
نتیجه تعرض صدام به کربلا چه شد؟ هزینه بازسازی حرم و از بین بردن آثار یورش صدام در سال 1991 چقدر بود؟
علاء ضیاءالدین : بزرگان کربلا از جمله پدر مرحومم بسیار مطمئن بودند که کربلا زیباتر و باشکوهتر از قبل خواهد شد و ما از این احساس شگفتزده میشدیم، زیرا شهر به شدت گلولهباران میشد و صدام آمده بود، خیلیها شاید نمیدانند معنای «صدام آمده بود» چه بود! صدام یعنی مرگ حتمی، صدام یعنی ویرانی حتمی، صدام یعنی اعدام از بزرگ به کوچک، خیلیها این مسائل را نمیدانند، به ویژه کسانی که خارج از عراق زندگی میکنند بلاهایی را که صدام بر سر مردم عراق آورد، نمیدانند، آنها از قساوت و سنگدلی صدام با ملت عراق اطلاع دقیقی ندارند. بازگشت صدام یعنی زندگی وجود ندارد، بازگشت صدام یعنی مرگ حتمی تمام خانوادههای کربلایی و تمام خانوادههای عراقی، ولی برکت و کرامت خداوند وسیعتر و گستردهتر و برتر از هر دیکتاتور و متکبر است.
خدا را شکر، بسیاری از عراقیها نجات یافتند، ولی عراقیهایی هم شهید شدند و جان خود را برای این شهر مبارک فدا کردند. همانطور که یادآوری کردم، حماسه و رشادتهای شرافتمندانه و واقعی رخ داد که رسانهها و تاریخ با نپرداختن به آن و مطلع نکردن جامعه بینالمللی، حق آن را ادا نکردند در نتیجه انتفاضه شعبانیه مظلوم است، در حالی که انتفاضه شعبانیه از بهترین و زیباترین انقلابهای عراق بود که هیچ کس از آن حمایت نکرد. این انتفاضه سیاسی نبود، انتفاضه شعبانیه بیان مردمی صادقانهای از احساسات بود که مورد تکریم قرار نگرفت، چون صادقانه بود، اما امروز تزویر و فریب، خود را به جای حقیقت قرار داده است.
صدام به سرعت تلاش کرد خرابیها را بپوشاند و به نوعی بازسازی کند، در حالی که همچنان مدعی بود این خرابی کار مردم است! همه چیز کربلا تا پیش از آغاز یورش صدام سالم و زیبا بود، صدام تلاش کرد ویرانیها را مخفی نگه دارد، ما شواهد زیادی در این زمینه داریم، یعنی این دیوارها، دیوارهای حرم حسینی(ع) و حرم حضرت اباالفضل(ع)، سنگ مرمر به چیزی که در زبان عامیانه «المنخل»(غربال) میگویند، تبدیل شد یعنی سوراخ سوراخ. این سنگها با ماده خاصی که کارشناسان آن را میشناسند و برخی رنگها تعمیر شد.
صدام تلاش کرد این خرابیها را در سریعترین زمان محو کند، ولی تاثیرات آن یورش تا امروز باقی مانده است. آنها به بازسازی و تعمیر ضریح مطهر و گنبد شریف پرداختند، گنبد شریف هدف اصابت گلوله خمپاره قرار گرفته بود، ولی ارتفاع گنبد و حقیقت و برکت و عنایت امام حسین(ع) این مکان را حفظ کرد، اما این مکان در معرض گلولهباران بسیار شدید قرار داشت، به همین سبب رژیم تلاش کرد در اسرع وقت این مکان را بازسازی کند و آثار تعرض خود را از بین ببرد.
در آن زمان کمیتهای از سوی سازمان ملل متحد تمایل داشت به این شهر سفر کند و در راستای تحقیق درباره حوادثی که در کربلا رخ داد، از اوضاع آن مطلع شود، در نتیجه صدام شهروندانی را با دشداشه(لباس عربی) وارد شهر کرد تا آنها در حرم قدم بزنند و این گونه القا کنند که اوضاع شهر عادی است، ولی یکی از کارکنان سازمان ملل که هوش خارقالعادهای داشت، به جیب یکی از زائران داخل حرم دست برد و کارت شناسایی وی را بیرون آورد و مشاهده کرد که او در حقیقت یک افسر امنیتی رژیم صدام است و آنها را به این شکل رسوا کرد. اما افسوس که وی حتی یک کلمه هم درباره مصیبت و فاجعهای که عراقیها در آن زمان با آن روبرو بودند، حرفی نزد چرا که مصلحت را در آن میدید و هرگونه که تمایل داشت، حرف میزد.
به همین سبب انتفاضه شعبانیه به حاشیه رفته و شناخته شده نیست و تا امروز هم این گونه است، در حالی که وقتی حوادث جزئی رخ میدهد، درباره آن سر و صدای زیادی به راه میافتد. در حالی که صدها هزار نفر در انتفاضه شهید و زخمی شدند، ولی تاریخ آن را ذکر نکرده و رسانهها هم به آن نپرداختند.
انتفاضه شعبانیه و تشکیل حشد شعبی دو تجربه تاریخی ملت عراق است. نتیجه این دو با هم ظاهرا متفاوت است. چرا در انتفاضه سال 1991 ملت عراق بر صدام پیروز نشد؟
علاء ضیاء الدین : از زمان شهادت مولایمان اباعبدالله الحسین(ع)، انقلاب شعبانیه و انقلاب حشد شعبی، یک طرف جبهه حق و مظلومان قرار دارند و شمر و صدامیان و داعش در جبهه دیگر هستند. جنایتکارانی که مولای ما اباعبدالله(ع) را به شهادت رساندند، همان فکر و ویژگیها داعشیها را دارند، همان فکر و ویژگیها را صدام ملعون و مزدورانش داشتند. جبهه مقابل یعنی جبهه امام حسین(ع) و یاران امام علی(ع) که جبهه صلح و محبت و آزادی و حقوق بشر است، این جبهه تاریخی است. حوادث خود را تکرار میکند، آن کس که در سال 1991 در انتفاضه شعبانیه با فرقه بعثی مبارزه میکرد «یا حسین» میگفت و امروز هم نیروهای حشد شعبی فریاد یا حسین سر میدهند، نام امام حسین(ع) راز این حقیقت و این دوستی و صداقت است که باقی مانده است، این تبعیت از خداوند و اهل بیت(ع) و محبت و ارادت به آن، حقیقت این اطاعت، خداوند است، دنیا در یک کفه ترازو و حب آخرت و خداوند در کفه دیگر، مسئله در گذر تاریخ به هم شبیه است و این درد و رنج بزرگ جز با ظهور آقا و مولایمان صاحب الزمان(عج) برطرف نخواهد شد که با ظهورش زندگی کریمانه برای امت رقم خواهد خورد.
موزه انتفاضه شعبانیه چگونه تاسیس شد؟
این مسئله بر شما پوشیده نیست که انتفاضه شعبانیه همواره در وجدان مردم عراق به ویژه مردم کربلا جاودانه است، در آغاز تاسیس این موزه مبارک، بر شواهد مربوط به این جنایت و شواهد کشتار و ویرانی عتبات و جامعه کربلایی در این موزه تمرکز کردیم، شما اینجا مجموعهای از عکسهای عتبات مقدسه را مشاهده میکنید که ویران شده است، همچنین برخی از اشیای نفیسی را که در معرض حمله مستقیم و عمدی صدامیان قرار داشت، یعنی هدایایی که در این اماکن مقدسه وجود داشت، عمدا مورد حمله قرار گرفت و به خاطر کینه پنهانی عمدا تخریب شد، ما این اشیای تخریب شده را در موزه امام حسین(ع) به معرض دید عموم گذاشته ایم.
آخرین مورد از تجاوزات رژیم صدام به حرم امام حسین(ع)، در سال 1991 رخ داد که ما آن را با جمعآوری تصاویری، مستند کردهایم،در نتیجه برخی شواهد و همچنین کتابخانه ویرانشده و اشیای نفیسی که به سرقت رفت که بعدا به حرم امام حسین(ع) بازگردانده شد، ما حقایق را درباره آنچه در کربلا رخ داد، به زائران گرامی منتقل میکنیم و به روشنگری و آگاهسازی میپردازیم، همواره در نمایشگاههایی که در استانهای مختلف عراق به ویژه استانهای شمالی از جمله اربیل و قلعه اربیل برگزار شده، با تصاویری از انتفاضه شعبانیه شرکت میکنیم، ولی ملاحظه میکنیم که جامعه کردی چیزهای زیادی درباره انتفاضه شعبانیه نمیداند، همچنین در خارج از عراق در آلمان و بلژیک و انگلیس اینگونه است، تصاویری از انتفاضه شعبانیه مبارک را از طریق موزه مستحکم خود در جهان و استانهای عراق به معرض دید عموم گذاشتیم. این مسئله بسیار مهمی است و باید درباره آن روشنگری کنیم تا احساس امنیت و اطمینان کنیم به اینکه یک جامعه واقعی با وجود شرایط دشوار و سرکوبگری، ظلم، رانده شدن و تخریب فرهنگی، احساس مسئولیت میکند، اما جامعه عراق در جهان بینظیر است، هیچ جامعهای وجود ندارد که در طول این برهههایی از زمان این حجم از رنج و سختی را تحمل کرده باشد، در نتیجه هنگامی که مرجعیت حکم جهاد صادر کرد، این مسئله بروز کرد و این انتفاضه شکل گرفت،این مسئله در جوامع دیگر وجود ندارد و من جوامع کشورهای دیگر را به چالش میکشم.
واکنشها به این موزه در داخل و خارج عراق چگونه است؟
استقبال زیادی در این زمینه به ویژه از سوی عراقیها وجود دارد، نکته قابل ملاحظه این است که خیلی از مردم هنگام تماشای تصاویر مربوط به انتفاضه شعبانیه توجه زیادی به آن نشان میدهند، و برخی هم شوکه میشوند از آنچه در کربلا رخ داده و چنین رفتار و عملکردی از سوی رژیم بعثی با آن، غافلگیر میشوند. رسانههای بینالمللی اعلام کرده بودند که علت شکست صدام از کویت، انتفاضه شعبانیه بود، اما باید گفت که صدام به این خاطر شکست خورد که بر باطل بود، شکست خورد به خاطر اینکه قدرت نظامی نامتوازن بود، اما انتفاضه شعبانیه وقتی که فضایی برای خود پیدا کرد، مردم عراق برای نابودی این رژیم نابود شده قیام کرد.
مهمترین سئوالاتی که بازدیدکنندگان خارجی در موزه میپرسند، چیست، کدام مورد بیشتر توجه آنها را به خود جلب میکند؟
علاء ضیاء الدین : بله سئوال ارزشمندی است، در حقیقت بازدیدکنندگان از این تجاوزگری صدام غافلگیر میشوند، از اینکه چنین فردی با وجود ادعای برخی شعارها، به مرقد امام حسین(ع) و عتبه حسینی حمله میکند، غافلگیر و شوکه میشوند. همچنانکه یادآوری کردم طی سالهای 1991 تا 2003 شاهد سانسور رسانهای درباره حوادث کربلا بودیم، پس از سال 2003 این هرج و مرج حاکم بود و این شرایطی که نه فقط انتفاضه شعبانیه بلکه همه چیز را تضییع کرد، همه چیز را از بین برد، به همین سبب به انتفاضه شعبانیه پرداخته نشد و انتفاضه شعبانیه مورد بیتوجهی قرار گرفت،هر چند تلاشهای محدودی صورت گرفت، ولی این تلاشها در سطح این انتفاضه نبود.