گروه جهاد و مقاومت مشرق - سرهنگ دوم شهید رسول عبادت، فرزند عطاء الله، در روز ششم مهر ماه 1324- مصادف با هفدهم ربیع الاول، سالروز ولادت حضرت رسول اکرم(ص) در« شیراز» به دنیا آمد.
پس از طی دوران طفولیت وارد دبستان شد، در سال 1342 از دبیرستان «نمازی»شیراز در رشته ریاضی دیپلم متوسطه گرفت.
سال بعد در آزمون ورودی دانشکده افسری شرکت نمود و پس از قبولی به تحصیل علوم و فنون نظامی پرداخت.
دانشکده افسری در آن سالها شاهد حضور مردان بزرگی بود. شهید نامجوی، اقارب پرست، کلاه دوز؛ سکان هدایت برنامه های مذهبی و مبارزات سیاسی علیه رژیم شاهنشاهی را در دست داشتند.
رسول یکی از چهره های شاخص مذهبی در میان دانشجویان بود و همین ویژگی عامل دوستی و همکاری وی با استاد نامجوی بود و بدین ترتیب او نیز به گروه مخفی ارتش پیوست - که جمعی از افسران مومن، مردمی و مبارز بود-.
با پایان دوره دانشکده در تیر ماه 1346 با درجه ستوان دومی برای گذراندن دوره مقدماتی عازم شیراز شد.
او در شیراز در ضمن فراگیری علوم و فنون نظامی به ورزشهای مختلفی می پرداخت؛ تیراندازی، تنیس و شمشیر بازی، رشته های مورد علاقه وی بودند، چنانکه قهرمانی در رشته تیر اندازی در شیراز و تهران باعث اعزام وی به مسابقات ارتشهای پیمان «سنتو» گردید، که در آن مسابقات نیز به مقام اول رسید.
پس ازگذراندن دوره مقدماتی در «تیپ 55 » هوا برد شیراز مشغول به خدمت شد. وی به خوش نامی، شجاعت و مردانگی بین همکاران ممتاز بود.یک سرباز و یک مربی نمونه.
«ستوان دوم جوان»، در سن بیست و پنج سالگی در روز بیست و دوم بهمن ماه 1349 ازدواج نمود و در سال 1353 پس از 7 سال خدمت به تهران – دانشکده – افسری منتقل شد.
«قهرمان تیر اندازی سنتو»، بزودی مورد توجه فرماندهان دانشکده قرار گرفت و به عنوان «فرمانده یگان بورسیه و استاد درسهای چریکی و رهبری نظامی» منصوب گردید.
او تمام دوره های علمی و رزمی ارتش مانند:« دانشکده فرماندهی و ستاد»و «پدافند» «رنجری»،«چتربازی»،«مربی پرش»را در طول خدمت سپری نمود.در سال 1357 جهت طی دوره عالی به امریکا – ایالت جورجینیا – رفت.
با بازگشت به وطن در باره انقلاب اسلامی گفت: «آمده ام تا سرباز امام زمان( عج ) باشم و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به همرزمان خود در دانشکده پیوست.
با پیروزی انقلاب اسلامی و پس از ناآرامی های کردستان حاصل از فعالیتهای تروریستهای مجاهدین خلق(منافقین) به صورت داوطلبانه در لشگر 28 سنندج، عازم کردستان شد و به مبارزه با ضد انقلاب و پرداخت.
«فرمانده گردان 112»در اولین ماموریت به پاکسازی روستای «ربط»در اطراف سردشت نمود، سپس به مریوان اعزام شد.
شهر مریوان تحت سلطه همه جانبه ضد انقلاب بود و پادگان در محاصره کامل قرار داشت. سرگرد عبادت برای ایجاد امنیت نسبی در منطقه اقداماتی نمود ؛ تقویت روحیه پرسنل، اعزام گروههای شناسایی و حمله مقتدرانه به پایگاههای دشمن.
طرح ویژه سرگرد مبنی بر؛ عدم بازگشت همه نیروها به پادگان پس از پاکسازی مواضع به دست آمده و حفظ دستاوردها، باعث اقتدار نسبی نیروهای خودی شد و پس از چند ماه پادگان از محاصره خارج شد.
با بهبود شرایط گردان 112توانست تا ارتفاعات مشرف بر دریاچه مریوان پیشروی کند و پایگاه هایی در طول مسیر ایجاد نماید.
متعاقب پیشروی های اولیه، با اقدامات موثر پرسنل پادگان مریوان و لشگر 28 سنندج جاده مریوان به سنندج آزاد شد و نهایتاً پاکسازی نهایی آن مناطق میسر گردید.
با آغاز جنگ تحمیلی سرگرد عبادت در کردستان حضور داشت و همچنان درگیر با ضد انقلاب بود.
ارتفاعات «کنگرک» که در نقشه های نظامی به قوچ سلطان نام گذاری شده است، در شمال غربی مریوان قرار دارد.
این ارتفاعات در نوار مرزی به گونه ای قرار گرفته است که بر شهرهای مریوان ایران و پنجوین عراق اشراف کامل دارد.
فرماندهان ارتش عراق با علم به این مطلب در این منطقه شدیداً به حمایت از ضد انقلاب و مسلح نمودن آنها پرداختند.
سرهنگ دوم عبادت و سایر هم رزمان با شناخت کامل از اوضاع منطقه پس از پاکسازی مریوان طرح عملیاتی را ریختند که برای همیشه دست عناصر ضد انقلاب و ارتش عراق را از ارتفاعات بسیار مهم قوچ سلطان کوتاه کنند.
سرانجام با قبول طرح عملیاتی در کمیسیونهای نظامی، در روز پانزدهم خرداد 1360« عملیات فتح کنگرک» آغاز گردید.
گردان 112 وارد عملیات شد، گردان 118نیز به فرماندهی سرگرد بشیری به عنوان احتیاط آماده گردید، تعدادی از برادران سپاه پاسداران به فرماندهی شهید جاوید الاثر احمد متوسلیان نیز وارد نبرد شدند.
طرح عملیاتی صحیح، عزم راسخ رزمندگان، هماهنگی هوانیروز و توپخانه و نیروهای پیاده یگان عمل کننده با فرماندهی سرهنگ دوم عبادت منتهی به پیروزی گردید و قله قوچ سلطان در ساعت 7 صبح روز شانزدهم خرداد ماه 1360فتح شد.
در این عملیات 120 نفر از نظامیان دشمن اسیر و تعداد زیادی از عناصر خود فروخته ضد انقلاب کشته شدند.
پس از مسلم شدن پیروزی گردان از حالت تهاجمی خارج شد و پرسنل به کمک مجروحین و جمع آوری اسرا پرداختند که ؛ ناگهان یک سرباز دشمن «سرهنگ دوم عبادت» را مورد هدف قرار داد و ساعاتی بعد آن فرمانده لایق به شهادت رسید. او بر فراز کنگرک ایستاد و از آنجا بر فراز عرش الهی قدم نهاد.