سرویس تاریخ مشرق- اتحاد و انسجام بین نیروهای انقلاب و مردم همواره یکی از راهبردهای اصلی برای پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی ایران بوده است و امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری تأکید زیادی بر وحدت بین مردم داشته و دارند و همواره مسئولین را از دو قطبی کردن جامعه برحذر داشتهاند. رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با مسئولین نظطام در روز دوشنبه، ۲۲ خرداد، با تاکید بر نقش تعیینکننده انسجام و وحدت ملتی افزودند: «کشور را دوقطبی نباید کرد، مردم را به دو دسته نباید تقسیم کرد؛ آن حالتی که در سال ۵۹ متأسّفانه از ناحیهی رئیسجمهور آن روز اتّفاق افتاد که مردم را به دو دستهی موافق و مخالف تقسیم کرده بودند که چیز خطرناکی است.» [۱]
همانگونه که مشخص است، رهبر انقلاب در این فراز از بیانات خود به عملکرد ابوالحسن بنی صدر اشاره میکنند و دوقطبی مردم توسط وی را اقدامی اشتباه میپندارند. با مراجعه به نظرات بنی صدر در سال ۱۳۵۹ میتوان به شواهدی از این دوقطبیسازی رسید که در ادامه بخشی از این شواهد نقل میشود.
۱۴ اسفند ۵۹ و اتهمامات مکرر به مردم
۱۴ اسفند ۱۳۵۹ و در سالگرد فوت دکتر محمد مصدق، میتینگی سیاسی از سوی بنی صدر، رئیس جمهور وقت، در دانشگاه تهران برگزار شد. در این میتنیگ، به دوقطبیسازی در جامعه به صورت جدی دامن زده شد. بنی صدر با استناد به رفتار مصدق در این باره میگوید: در این جهان که ما هستیم: دو نوع دید از رهبری وجود دارد: یک رهبری بر این باور است که خود میباید به جای یک ملت تصمیم بگیرد و خود میباید سرنوشت مردم را هر طور که خواست تعیین بکند. این رهبری رهبریهای دیکتاتورمآبانه، در گذشته و حال تاریخ بشر هستند و مصدق از این گونه نبود. زیرا از نظر او رهبری خدمتگزاری مردم و اجرای خواست و اراده مردم است. این است که چندین نوبت در مجلس شورای آن روز گفت که «من نوکر ملتم». برای او نوکری ملت فخر بود، به این اعتبار که او خود را مجری اراده مردم میدانست و با آن نوع رهبری که خود را قیم مردم بداند و هر کار که خواست بکند، و مردم امکان نداشته باشند که هیچ اظهار نظری در هیچ زمینهای بکنند، مخالف بود.
بنی صدر در بخش دیگری از سخنرانی ۱۴ اسفند خود با تقابل ایجاد کردن بین مردم و رسانهها میگوید: شما از من فراوان میپرسید که چه باید کرد. من به شما میگویم که تعهد ما دوجانبه بوده است. من تعهد سپردهام که به انقلاب اسلامی خیانت نکنم، میهن اسلامی و استقلال آن را پاسداری کنم و برای آرمانهای شما تا جان دارم بکوشم. شما هم فراموش نکنید تعهد سپردهاید که حمایت کنید و در صحنهها حضور داشته باشد و تا شما در صحنهها هستید، هیچ خطری استقلال ایران، آزادی شما و جمهوری اسلامی را تهدید نمیکند. من کاملاً امیدوارم که ادارهکنندگان دستگاه رادیو و تلویزیون و روزنامهها به راه انقلاب اسلامی بروند، ایجاد برخورد و جوسازی و تحریک نکنند.
بنی صدر با خودسر خواندن مخالفین خود میگوید: خواهران و برادران من، دفعه پیش که صحبت کردم عدهای تلفن کردند و نامه نوشتند که شما کوتاه آمدید شاید حالا هم عدهای از شما بروید و همین کار را بکنید اما بدانید که کار رئیس جمهوری خروسبازی و جنگ خروس نیست. کار رئیس جمهوری بیان حقایق و ایجاد آگاهی در مردم است و کوشش است برای این که اساس وحدت در جامعه از بین نرود، آن مقدار از مخاطب هم که گفتم در مقام این بود که عدهای هستند که بدون اطلاع و خودسر عمل میکنند و وقتی که شما اینها را به پای عدهای دیگر بنویسید، بر پای کشور است. [۲]
روزنامه انقلاب اسلامی، روزنامهای برای ایجاد دوقطبی در جامعه
اولین شماره روزنامه انقلاب اسلامی به مدیر مسئولی بنی صدر در ۲۹ خرداد ۱۳۵۸ منتشر شد. بنی صدر در سرمقاله این روزنامه و در قالبهای دیگری از جمله «کارنامه رئیس جمهور» به ارائه نظرات خود میپرداخت.
بنی صدر در روز شنبه، ۱۱ بهمنماه ۱۳۵۹، در استادیوم ورزشی شهر جیرفت به ایراد سخنرانی پرداخت و با چماقدار خواندن مخالفین خود به دوقطبی کردن جامعه پرداخت. وی میگوید: همه مسئله و همه برخورد بر سر این است که آیا رأی عمومی یعنی رأی مردم باید ملاک و ضابطه باشد یا نباشد. از نظر من اگر مردمی یازده میلیون رأی دادند و کسی را بهعنوان رئیس جمهوری انتخاب کردند و امروز هم همچنان اعتماد خودشان را به او حفظ کردهاند. اگر بخواهند ملاک و ضابطه را که رأی شما مردم است از بین ببرند، راهی جز این ندارند که بیایند این رئیس جمهوری را بیاعتبار بکنند. اگر به این کار موفق شدند دیگر رأی مردم ارزش خود را از دست میدهد و وقتی جامعهای که انقلاب شده است، مردم رأیشان اعتبار خود را از دست داد، در آن جامعه مقدمات استبداد جدید فراهم میگردد. برای اینکه ایران تحت سلطه استبداد بازنگردد بر شما مردم است که از رأی خودتان دفاع کنید.
بنی صدر در بخش دیگری از این سخنرانی خود با زورگو خواندن مخالفان خود میگوید: در هر منطقهای ما شاهد دو جریان اساسی هستیم. یک جریان که میخواهد مسائل را از راه زور حل و فصل کند و یک جریان که میخواهد از راه مشارکت دادن مردم و رشد دادن به مردم و تجزیه و تحلیل کردن و حل کردن مسائل مردم راه را بر زورگوییها ببندد کشور را آماده یک عصر تازهای که در آن اسلام حکومت کند و مردم آزادی داشته باشند، بگرداند. اینکه مردم که اکثریت قاطع ملت هستند با زورگویی مخالفند، با حل مسائل از راه زور مخالفند، با کوشش دشمنان که بخواهند ایران را جولانگاه یک عده زورپرست بکنند مخالفند، با اینکه امور کشور صرف این بشود که یک عدهای چماق به دست حاکم بر فکر و اندیشه و اراده خواست مردم بشوند، مخالفند و برای اینکه این عده از سر راه برداشته بشوند، هیچ نیرویی جای قاطعیت مردم را نمیگیرد.
ابوالحسن بنی صدر در ۱۳ اسفند ۱۳۵۹ در مصاحبهای اختصاصی با روزنامه خودش، درباره موضوعات مختلف نکاتی را بیان میکند که در بخشی از آن نیز به بیان نظرات خود درباره مردم میپردازد. وی میافزاید: کودتا یعنی حاکمیت زور و خواست و اراده یک گروه اقلیت و تحمیل این خواست و اراده بر یک ملت، آنچه که الان هست، همین است و دعوا بر سر این است که چرا یک گروهی خواست و اراده خودش را به یک جامعه تحمیل میکند و ما میگوییم که این نباشد.
پس از حادثه ۱۴ اسفند، باز هم بنی صدر دست از حملات خود نکشید و دوگانهسازی بین حامیان خود و سازمانهای مختلف جمهوری اسلامی را بیشتر دامن زد. وی در مصاحبه با روزنامه انقلاب اسلامی در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۵۹ میگوید: اگر دستگاه قضایی زیر فشار سازماندهندگان و حامیان چماقداران، درماندگی نشان دهد و معلوم گردد چماق بر رأی مردم حکومت دارد و میتواند بر سر رئیس جمهور نیز فرود آید، چه کسی به این جمهوری اعتماد خواهد داشت؟
در همین سخنرانی بنی صدر تلاش میکند که با هیجانی کردن اوضاع، مردم را به عرصه درگیریهای خیابانی بکشاند. وی میگوید: در این اوضاع و احوال در صورتی که چماقداری اینان مورد حمایت قرار گیرد، تنها بیداری، هشیاری، تصمیم و استقامت مردم میتواند وضع را نجات دهد. به چماقداران هشدار [میدهم] که بیهود نکوشید مسائل دیگر را به میان بیاورید. اگر چماقداران میخ حکومت خویش را کوبیدند، نخستین قربانیان خود شما خواهید شد.
از دیگر اقدامات بنی صدر درافتادن با نهادهای قانونی و مردمی کشور مثل مجلس بود. در دولت بنی صدر و بر اثر اختلافی که بین وی و شهید رجایی وجود داشت، بنی صدر به عنوان رئیس جمهور با کاندیداهای سه وزارتخانه موافقت نداشت و بیش از یک سال بود که این وزراتخانهها بدون وزیر اداره میشدند. بر همین اساس مجلس تصمیم میگیرد که با ارائه طرحی برای این سه وزارتخانه سرپرست تعیین کند که این اقدام باعث واکنش بنی صدر میشود.
بنی صدر در بیانیهای در تاریخ ۹ اسفند ۱۳۵۹ مینویسد: طرحی که به مجلس دادهاند عواقبی بس خطرناک برای کشور دارد. بیاعتنایی به رأی یک ملتی است که رئیس جمهوری انتخاب کرده است. حداقل هیئت دولت باید هماهنگ با رئیس قوه مجریه باشد و حتما متضاد با آن نباشد. با بحرانهای موجود و اینطور جناحبندیها چگونه میتوان بار مسئولیت را به دوش کشید؟
بنی صدر در سخنرانی دیگری که در اصفهان داشته با حمله به نهادهای انقلابی و تقابل ایجاد کردن بین آنها و مردم میگوید: این نهادها که درست شده بودند برای پاسداری از انقلاب، درست نشده بودند برای پاسداری برای حکومت، حکومت حق مردم است و الا قانون اساسی معنا ندارد. نه جهادسازندگی، نه سپاه پاسداران، نه بنیاد مستضعفین، نه دادگاه انقلاب اینها حق حکومت ندارند.
این در حالی است که نهادهای انقلابی که بنی صدر از آنها نام میبرد، جزو نهادهایی بودهاند که توسط مردم به وجود آمدهاند و هیچ ماهیت ضدمردمی نداشتند.
علت عدم کفایت بنی صدر چه بود؟
رهبر معظم انقلاب که در مجلس اول نمایندگی مردم را بر عهده داشتند، یک هفته قبل از ترور در مسجد ابوذر تهران، سخنانی تاریخی در اثبات عدم کفایت ابوالحسن بنی صدر ایراد کردند که بازخوانی این سخنان امروز و با گذشت ۳۶ نشان میدهد که نظر ایشان نسبت به بنی صدر هیچ تغییری نکرده است.
ایشان در جلسه ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ مجلس و در یک سخنرانی تاریخی ۱۴ دلیل عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور وقت را بر میشمرند که دلیل دهم ایشان، دقیقا همان نکتهای است که ۳۶ سال بعد و در دیدار با مسئولین نظام تکرار کردند. ایشان در آن روز و در مجلس میفرمایند:
در ۳۰ شهریور ۵۹ حمله بزرگ متجاوزان عراقی به ما آغاز شد. ۱۳ روز قبل از آن آقای بنیصدر در یک سخنرانی با مشتعل کردن آتش اختلافات داخلی و با طرح مسائلی منشأ یک سلسله خصومتهای داخلی میان مردم و پیدایش جو اختلاف و کدورت شد. [۳]