به گزارش مشرق، انقلاب اسلامی ایران در طول عمر کوتاه اما بابرکت خود همواره آماج حملات و هجمه های مختلفی قرار داشته و کتاب تاریخ آن راوی وقایعی است که در عین دردناک بودن، پستی و پلیدی دشمن و رذالت او در تمسک به هر وسیله ای برای رسیدن به هدف را نشان می دهد؛ رذالت هایی همچون جنگ، ترور تحریم و تهاجم فرهنگی. یکی از ضدانسانی ترین این جنایات حادثه هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ است که به شهادت شهید بهشتی و ۷۲ تن از یارانشان انجامید، اما به برکت خون همین شهدا نهال نوپای انقلاب جان گرفت و روز به روز بالنده تر شد.
از این رو و در بررسی اهداف این حادثه و چرایی ناکامی دشمنان داخلی و خارجی در دستیابی به آنچه برایش در این جنایت برنامه ریزی کرده بودند با سردار یدالله جوانی، مشاور عالی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به گفت وگو پرداخته ایم که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
حادثه انفجار ساختمان مرکزی حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ با چه اهدافی انجام شد و دشمن و ایادی داخلی آن چه مقصدی را از ورای این جنایت تروریستی دنبال می کردند؟
حادثه انفجار بمب در ساختمان مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت شهید بهشتی و ۷۲ تن از یاران ایشان که از برجسته ترین چهره های سیاسی و مذهبی همچون نمایندگان مجلس و شخصیت های قضایی بودند، از مجموعه اقداماتی است که توسط عوامل و ایادی نظام سلطه مشخصاً سازمان منافقین بعد از انقلاب اسلامی در ایران انجام شد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نظام سلطه به وحشت افتاد و همه تلاش خود را به کار بست تا از گسترش این نهضت جلوگیری کند
اما در بررسی چرایی و اهداف این جنایت باید توجه داشت اهداف دشمنان نظام و ملت ایران سلسله مراتبی است و حالت پلکانی دارد، لذا از ابتدای تلاش ملت ایران برای پیروزی انقلاب اسلامی و از وقتی که ملت قیام خود را توسعه داد و نهضت امام خمینی(ره) به انقلابی فراگیر تبدیل شد، نظام سلطه به وحشت افتاد و همه تلاش خود را به کار بست تا از گسترش این نهضت جلوگیری کند چراکه شعارهای انقلابی مردم نشان می داد حرکتی دینی، آسمانی و انقلایی در ایران شکل گرفته است که اگر به ثمر بنشیند و ملت ایران بتواند رژیم طاغوت را ساقط و کشور را از وابستگی به نظام سلطه رها کند، معادلات نظام بین الملل تغییر خواهد کرد و نظام سلطه با چالش های اساسی مواجه می شود.
بر همین اساس بود که نظام سلطه با محوریت آمریکا و همراهی صهیونیسم بین الملل و عوامل مرتجع خود در منطقه، در قالب یک جبهه مقابل حرکت ملت ایران صف آرایی کردند و اولین اقدام شان تلاش برای جلوگیری از پیروزی انقلاب بود. اما نهضت امام(ره) و مردم به شکل معجزه آسا پیروز شد، و آنها چون شکست خوردند در گام بعد و در پی ناکامی، تمام تلاش خود را به کار بستند تا از استقرار نظام سیاسی در ایران جلوگیری کنند و اجازه ندهند انقلاب اسلامی به مرحله نظام سازی برسد؛ از این رو، ما در اوایل انقلاب با آشوب ها و بی ثبات سازی های بسیار مواجه هستیم که نقش اصلی آن را رژیم غاصب اسرائیل، آمریکا و دولت های مرتجع منطقه داشتند و عوامل شان را بسیج کردند تا نیروهای انقلاب موفق به نظام سازی نشوند. اما آنها در این مرحله نیز شکست خوردند و اولین انتخابات در فروردین سال ۵۸ برگزار و نوع نظام سیاسی با رای مردم مشخص شد. بعد از آن در ماجرای قانون اساسی و دیگر موارد، انتخابات یکی پس از دیگری در سلامت و صحت کامل انجام شد.
رویکرد دشمن در پی این شکست های پیاپی چه بود آیا دست از کار کشید یا دیگر عرصه های را امتحان کرد؟
هدف دشمن از ترور نیروهای انقلابی، نخبگان و شخصیت های برجسته ساقط کردن انقلاب بود
نظام سلطه دست از دشمنی برنداشت بلکه همه توان و ایادی اش را بسیج کرد تا با فعالیت در دو سه حوزه به طور همزمان، نظام اسلامی را ساقط کند ، وقتی نظام سطله در جلوگیری از پیروزی انقلاب و نظام سازی ناکام ماند در پی ساقط کردن انقلاب و نظام برآمد و چند اقدام موازی و همزمان را انجام داد؛ چنان که جنگ تحمیلی را علیه ایران به راه انداخت، غائله تجزیه طلبی را در مناطقی مثل کردستان و خوزستان ایجاد کرد و در اقدام موازی دیگر، به تقویت جریان تروریسم در ایران روی آورد یعنی ترور نیروهای انقلابی، نخبگان و شخصیت های برجسته و در گام بعدی، مردم عادی که دل در گروی انقلاب داشتند.
از این رو، حادثه هفتم تیر سال ۱۳۶۰ یکی از بروندادهای برنامه سوم نظام سطله با محوریت تروریسم بود که در کنار غائله تجزیه طلبی و جنگ تحمیلی دنبال شد. با این تصور که اگر رهبران اصلی انقلاب را با ترور از صحنه خارج کنند، مردم در نهایت به خانه هایشان رفته و تسلیم می شوند و آنگاه می توانند شرایط را به شکل سابق باز گردانند. از این رو، هدف دشمن در این مقطع ساقط کردن نظام اسلامی و شکست انقلاب است.
چرا نظام سطله در تحقق اهداف خود در حادثه هفتم تیر شکست خورد و اصطلاحاً نقشه هایش نقش بر آب شد؟
اینکه چرا در رسیدن به اهداف شان ناکام ماندند، می توان چند عامل را برشمرد: نخست نقش راهبریِ راهبردی امام خمینی(ره) در حوادث بعد از انقلاب؛ یعنی همانطور که امام راحل پیامبرگونه و حکیمانه اصل نهضت را هدایت و آن را به انقلاب منتهی و نظام سازی کردند، در حوادث ترورها نیز ایشان نقش راهبریِ داشتند و با این نقش موفق شدند عامل دوم یعنی حضور مردم در صحنه را رقم بزنند. به طوری که مردم از این شهادت ها و ترورها نهراسیدند. شجاعت و دلیر حضرت امام به صحنه ها، باز می گردد چنان که ایشان می فرمود: «بکشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می شود». این موضع گیری های امام راحل، حرکت آفرین و شورآفرین بود.
روحیه شهادت طلبی و ایثارگری مردم یکی از عوامل ناکامی نظام سلطه در تحقق اهدافش بود
عامل سوم ناکامی نظام سلطه در تحقق اهدافش با ترورهایی مثل حادثه هفتم تیر و شهادت شهیدبهشتی و ۷۲ تن از یارانشان به روحیه شهادت طلبی و ایثارگری مردم که با انقلاب اسلامی در ملت ما پدید آمد، باز می گردد که این هم از ثمرات اسلام ناب بود؛ به عبارت بهتر، وقتی امام خمینی(ره) اسلام ناب را احیاء کردند مردم هم با روحیه خودباوری، ایثار و شهات طلبی وارد صحنه شدند، لذا شهادت به دست منافقین را فوزی عظیم می دانستند نه شکست و این شهادت ها آنها را در راه شان مطمئن تر و ثابت قدم تر می کرد.
باید توجه داشت اگرچه حادثه هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ در دومین سال جنگ تحمیلی توسط جریان نفاق رخ داد و با فعالیت های تجزیه طلبی و دیگر شیطنت ها و ترورهای گروهک های ضدانقلاب همزمان بود، اما مردم با حضور در صحنه، نقشه های دشمن را خنثی کردند.
حضور مردم در صحنه نقشه های دشمن را خنثی کرد
از این رو، در همه این غائله ها با راهبری های راهبردی حضرت امام(ره)، مردم در صحنه آمدند و با روحیه بالا، توطئه ها را یکی بعد از دیگری خنثی کردند و اجازه ندادند در پی شهادت یاران صدیق انقلاب و بروز خلاءها، استکبار و نظام سلطه به اهداف خود برسد.
آیا عامل غیبی هم در خنثی سازی اهداف و جنایات دشمن نقش داشت؟ یعنی جز عوامل مادی، عوامل معنوی نیز پشتوانه نظام و انقلاب در حادثه هفتم تیر بود؟
در کنار همه این عوامل باید
توجه داشت بحث اصلی تر و مهم تر، نصرت الهی است چراکه وقتی خداوند امتی را همراه با امام خود می بیند و شاهد حمایت مردم از امام و حضور نخبگان ایثارگر که از شهادت نمی هراسند در صحنه است، به آنها نصرت عطا می کند چنان که واقعه هفتم تیرماه، شهادت شهیدان باهنر و رجایی و ... خللی در اداره کشور ایجاد نشد.
لذا اگرچه نظام سلطه و منافقان درصدد بودند تا با انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی که بسیاری از نمایندگان طی آن به شهادت رسیدند، مجلس شورای اسلامی را از رسمیت بیندازند و اداره کشور را دچار اختلال کنند اما دیدیم بسیاری از نمایندگان مجروح که باید ماه ها دوران نقاهت را سپری می کردند بلافاصله و به منظور حفظ رسمیت مجلس و اداره کشور در خانه ملت حضور یافتند و صحنه را خالی نکردند.
دستاوردهای حادثه هفتم تیر و خون هایی که بیگناه و به ناحق بر زمین ریخته شد برای انقلاب، نظام و مردم چه بوده است؟
انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ۱۳۶۰ اگرچه بسیاری از شخصیت های اثرگذار انقلاب را از ما گرفت اما دستاوردهای مهمی نیز در پی داشت؛ یکی اینکه این شهادت ها و خون هایی که بر زمین ریخته شد به تعبیر شهید مطهری که فرمود: «شهید شمع تاریخ است و روشنی می بخشد» راه درست از نادرست را به ملت ایران نشان داد چون در آن سال ها جریان هایی مثل بنی صدر و نفاق وجود داشت و به نوعی تردید و تشکیک به ویژه برای جوانان ایجاد می کرد. اما این حادثه نشان داد جریان حق کدام است و جریان نفاق را کاملا به مردم شناساند و دست جریان های وابسته به بیگانه را رو کرد.
رسوایی جریان نفاق از دستاوردهای بزرگ حادثه هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ است
اینجا بود که در کشور تحول رخ داد و جریان های مدعی مردمی بودن در پی این جنایات منزوی و نهایتاً مجبور به فرار از کشور شدند و آنهایی که دم از خلق و ملت می زدند آشکارا کنار صدام، دشمن ایران قرار گرفتند. از این رو، رسوایی جریان نفاق از دستاوردهای بزرگ حادثه هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ بود.
دستاورد دیگر آنکه، این خون ها در رگ های نظام جاری شد و به انقلاب حیاتی دوباره بخشید و پایه های نظام را مستحکم کرد. دستاورد سوم آنکه مردم وقتی دیدند نظام و انقلاب شان چه دشمنانی دارد و تا کجا برای شکست آنها حاضر به سرمایه گذاری است، در همراهی و یاری انقلاب و نظام ثبات قدمی بیشتری یافتند. لذا اینجاست که می بینیم مردم با احساس تکلیف و روحیه انقلابی و ولایتمداری، حضور مستمر و پررنگ در صحنه می یابند و در پرتوی همین حضورهای اثرگذار و در صحنه است که دیگر نقشه های دشمن نیز خنثی می شود.
دشمنان تصور می کردند با اقداماتی مثل انفجار بمب در حزب جمهوری اسلامی، به عمر نظام پایان می دهند
به عبارت دیگر، از یکسو بعد از حادثه هفتم تیر سال ۶۰ ، مرزبندی جریان ضدانقلاب و انقلاب و نیز خودی و غیرخودی مشخص شدند و از دیگر سو، مردم همراه انقلاب تکلیف شان را دانستند که باید کجا باشند و مقابل جریان های ضدانقلاب چگونه عمل کنند.
در واقع در پی این حادثه مردم متوجه شدند نظام سطله و ایادی آن تمام قد ایستاده اند و همه تلاش شان را به کار می گیرند که انقلاب اسلامی و نظام را ساقط کنند، لذا مردم هم تصمیم گرفتند تمام قد در صحنه باشند و از انقلاب و امام خمینی(ره) حمایت کنند که همین حضور تمام قد در کنار ثبات قدم مردم موجب شد امروز در سال های پایانی دهه چهارم عمر انقلاب اسلامی قرار بگیریم، در حالی که دشمنان ما تصور می کردند در همان اوایل انقلاب با اقداماتی مثل انفجار بمب در حزب جمهوری اسلامی، به عمر نظام پایان دهند.
این یعنی آنچه نظام سلطه و ایادی شان انجام دادند نتیجه عکس داد و اگرچه ملت ایران در حادثه هفتم تیرماه عزیزان بزرگواری را از دست داد اما خون آنها با افشای چهره واقعی جریان نفاق، انقلاب را بیمه و ماندگار کرد.