به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، عکسهای یادگاری همیشه یادآور خاطرات خوش نیستند و گاهی مجبور هستیم لحظات تلخی که به ثبت رسیده را مرور کنیم. برخی تصاویر با وجود تمام تلخیها، امروز پس از گذشت حدود سه دهه، دیگر به دورانی دستنیافتنی و خاطرهانگیز تبدیل شده است. در میان برخی عکسهای یادگاری از دوران دفاع مقدس، تصاویری از لحظه شهادت یک رزمنده، بمباران و حضور در شرایط سخت بر جای مانده است، تا نسلهای بعد از جنگ بدانند که امنیت این کشور به آسانی به دست نیامده است.
عکس ذیل برای گردان حضرت قاسم (ع) حامل خاطرات تلخ و شیرین زیادی است؛ خاطراتی از روزهای اتحاد و دوستی تا گذراندن روزهای سخت در فاو را برای رزمندگان این گردان تداعی میکند.
ایستاده از راست شهید کریم گرجی، شهید مجید رستمی، فریدون جبری، جاوید میرزاپور، الله بندسی، حسن لحجه
نشسته از راست: علی فرجام، شهید احمد صادقی
«مجید جلالی» از رزمندگان لشکر عاشورا و گردان حضرت قاسم (ع) در تشریح خاطرات روزهای حضور در نیروهای گردان در تابستان 65 و خط پدافندی فاو روایت کرد:
هوا فوق العاده گرم و شرجی بود. از سوی دیگر آتش شدید دشمن، شرایط را سختتر میکرد. بوی لجن کارخانه نمک، بوی تعفن جنازههای عراقی که در منطقه بودند، بوی گوشت سوخته، نور منور و بعدش ظلمت و بیبرقی واقعیت آن روزهای خط فاو بود. بعضی از شبها هوا به اندازهای شرجی میشد که نفس کشیدن، مشکل میشد.
نیروها شب تا صبح کنار خاکریز قدم میزدند و از شوری عرق بدن، لباسهایشان سفید میشد. برخی با از دست دادن نمک بدن مریض شده و مجبور به خوردن قرص نمک میشدند. از طرفی دیگر با جوشهای سوزنی که بر اثر گرما بر روی کمر میریخت، شبها نمیشد خوابید. قالب یخ و کلمن در آن گرمای طاقت فرسا برایمان همچون آبی روی آتش بود. زمانی که میخواستیم در سنگرها بخوابیم، یک قالب یخ را بر روی سینههایمان میگذاشتیم. زمانی که یخ آب میشد، از شدت گرما بیدار میشدیم.
از شدت انبوه مگس و پشه، پمادهایی به بدنمان میزدیم تا نیشمان نزنند، اما از شدت گرما پماد آب شده و از نوک انگشتهایمان به پایین میریخت.
با وجود تمام شرایط سخت در فاو، نجوای الهی العفو، الهی العفو و نماز شب فداییان جوان خمینی کبیر بود که ما را به ماندن دل گرم میکرد.
پس از مدتی گردان حضرت قاسم (ع) به دزفول برگشت. در همین حین، لشکر در شرق تنگه چهار زبر برای انجام عملیات، مستقر شد. این عکس را روز اول استقرارمان در حین نصب چادر به یادگار ثبت کردیم. بعد از اینکه عملیات لغو شد، من، ابراهیم گنجگاهی، مرغوب داداشزاده، برمکی، شهید غفور علایی و چند تن دیگر از همرزمان با کسب اجازه از سردار اکبری و سردار رحیم نوعیاقدم به گردان صاحب الزمان (ع) رفتیم.