به گزارش مشرق، عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران در نامهای به سردبیر مجله صدا به نقد مطلبی از این مجله با عنوان حامی روحانیام در شماره 119 این نشریه پرداخت.
متن کامل نامه سلیمینمین به شرح زیر است:
سردبیر محترم مجله صدا
جناب آقای اکبر منتجبی
با سلام، ریشهیابی دقیق چرایی نادیده گرفتن منافع ملی در رقابتهای سیاسی حزبی و گروهی، و به طور کلی معیوب بودن سیاستورزی در این عرصه، مسئله بسیار حائز اهمیت و عاجلی است. اهتمام مجله شما به این امر به دلیل سوگیری پررنگ آن به نظر نمیرسد توانسته باشد چندان رهگشا باشد. این انتظار زیادی نیست که دوستان اهل قلم و دارای وزن سیاسی در آن طیف به اصلاح خطاهای همفکران خود در حوزه اجرا مبادرت ورزند، اما مشاهده تشویق به ماندگاری در مسیر غلط قطعاً به دور از توقع است.
اجازه بدهید بحث را از عنوان مطلبی که به حاد شدن تقابلهای سیاسی داخلی بعد از انتخابات پرداخته یعنی "#حامی-روحانی-ام"( مجله صدا، شماره 119) آغاز کنیم. اولین پرسش آن است که چرا عنوان "حامی- رئیسجمهور- ام" انتخاب نمیشود؟ زیرا بعد از انتخابات دیگر فرد مطرح نیست بلکه با رئیسجمهوری مواجهیم که همه جریانات و طیفهای سیاسی در چارچوب تعلقات ملی و دینی موظف به حمایت و پشتیبانی از اویند. متقابلاً وی نیز در چارچوب قانون وظایفی در قبال همه شهروندان کشور( اعم از مخالف و موافق) دارد.
نیاز به استدلال نخواهد بود که قوه مجریه هرچه از پشتیبانی بیشتری برخوردار باشد میتواند در عرصههای مختلف، به ویژه بینالمللی، قدرتمندتر از حقوق ملت ایران دفاع کند؛ البته این بدان معنی نیست که همزمان دلسوزانه و خیرخواهانه از همه طیفهای فکری و سیاسی در مقام اصلاح خطاهای تصمیمسازان و سیاستورزان برنیایند. اگر این اصل را پذیرا شویم که پشتیبانی از قوه مجریه بر همگان فرض است به طریق اولی بر شخص رئیسجمهور واجب خواهد بود از چارچوبهای دولت فراگیر صیانت کند.
متأسفانه جناب آقای روحانی حتی بعد از پیروزی در انتخابات از حملات غیراصولی به رقبای خود دست نکشید. برای نمونه، در اولین نشست مطبوعاتی رئیسجمهور منتخب این سؤال جدی مطرح شد که آقای روحانی میخواهد فضای تعاملات سیاسی و به طور کلی کشور را به کدام سو ببرد؟ آن چه سبب شکلگیری این پرسش در اذهان شد، تداوم هجمههای لفظی حتی بعد از پیروزی بر رقیب بود. انتظار منطقی آن بود که نامزد پیروز، از باب ملاطفت درآید و تنشهای انتخاباتی را مختومه سازد، اما نه تنها چنین نشد بلکه حملات به رقیب و به تبع آن جماعت رأیدهندگان شانزده میلیونی به وی، ادامه یافت. در این زمینه در پایگاه اطلاعرسانی دولت میخوانیم: "دکتر روحانی "نه " مردم به فریبکاران را مهمترین بخش انتخابات 29 اردیبهشت ماه برشمرد." (پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران، دوشنبه، 1 خرداد 1396)
بر همگان روشن است که چنین هجمهای به رقیب تا چه حد موجب تحریک احساسات 16 میلیون رأی دهنده به وی خواهد شد. هفتهنامه صدا به جای یادآوری تبعات منفی چنین رویکردی به جناب رئیسجمهور و برخی اعتراضات به وی در راهپیمایی روز قدس و نماز عید فطر را دستکم تا حدی مرتبط با تداوم مشی انتخاباتی ایشان دانستن، مینویسد: "روحانی فارغ از دغدغههای اقتصادی مصمم است به سیاست بیش از پیش بپردازد. رئیسجمهوری که در چهار سال دولت یازدهم، برجام را تحقق بخشید، در دولت دوم برجام داخلی را کلید خواهد زد. روحانی که در دولت یازدهم" جهان خالی از خشونت و افراطیگری" را به جهان پیشنهاد داد حالا ایران علیه خشونت و افراطیگری را به رقبا و مخالفانش توصیه میکند." ( مجله صدا، شماره 119، ص 31)
چند نکته در این فراز قابل تأمل است: 1- تشویق رئیسجمهوری به اولویت دادن مسائل سیاسی بر مسائل اقتصادی 2- برجام داخلی برخلاف برجام در حوزه بینالملل باید ادبیات تهاجمی داشته باشد. 3- قبل از هر نوع تعاملی در داخل، به همه منتقدان و مخالفان رئیسجمهور میبایست برچسب افراطیگری و خشونتگرایی زده شود. 4- مسئله تروریستهای مورد حمایت غرب را نوعی قرائت دینی دانستن و مشابهت سازی آن با قرائت دینی منتقدان آقای رئیسجمهور...
پیچیدن چنین نسخهای از سوی یک مجله مدعی روشنفکری برای رویکرد سیاسی رئیسجمهور فاجعهبار است و تبعات مخرب آن به دور از ذهن نیست. به ویژه این که در ادامه بهصراحت از تداوم توهینهای رئیسجمهور به رقیب انتخاباتی و منتقدانش حمایت میشود: " شاید برخی تصور میکردند که مسیر و مؤلفههای سخنرانیهای روحانی پس از انتخابات تغییر خواهد کرد، اما نشستها، کنشها و واکنشهای او نشان داد راه اردیبهشت پس از انتخابات هم تداوم دارد. " ( همان، ص 32)
باید توجه داشت حتی فردی چون آقای ترامپ بلافاصله بعد از پیروزی لحن خود را یکصد و هشتاد درجه نسبت به رقیب تغییر داد و در مقام تعریف و تمجید از وی برآمد. برکسی پوشیده نیست که رفتار فرد پیروز به چه میزان در تعدیل فضای انتخاباتی مؤثر است. مگر این که اصولاً نخواسته باشیم فضای رفاقت را جایگزین رقابتهای غیراصولی و بعضاً اتهامزنیها نماییم. مجله صدا خود معترف است که در واکنش به تداوم مشی انتخاباتی توسط آقای روحانی دو اتفاق را شاهد بودهایم: اعتراض به آقای روحانی در راهپیمایی روز قدس و خوانده شدن شعری انتقادی در نماز عید فطر.
برخی راهپیمایان تهرانی در روز قدس در قالب شعارهایی صرفاً انتقادی لفظی از رئیسجمهور کردند و بابت سیاست دوقطبیسازی بر وی خرده گرفتند و آن را مشابه عملکرد سیاسی اولین رئیس جمهور تلقی نمودند. این اقدام بلافاصله از جانب همه نیروهای شاخص اصولگرایی محکوم شد؛ زیرا بهرهای از درک شرایط زمانی و مکانی نبرده بود. این انتقاد میتوانست در جای دیگری از جمله در قالب مقاله مطرح شود و هیچگونه ایرادی نیز بر آن وارد نباشد. دومین واکنشی که اصولگرایان را مستحق برچسبهایی چون خشونتگرا و افراطی ساخته مربوط به شعری است که قبل از برپایی نماز عید فطر قرائت شد. مجله صدا که نمیتواند بر محتوای این شعر انتقادی، ایرادی وارد نماید، مینویسد: " تریبون مصلی تهران پیش از نماز عید فطر میزبان مداحی بود که اشعار تند انتقادی را با چاشنی تمسخر علیه رئیس دولت خواند" ( همان، ص 33) "چاشنی تمسخر "ظاهراً بدین منظور افزوده شده که بعدها کسی نتواند بر انتقاد ناپذیری حضرات ایرادی وارد کند.
درحالی که از اصولگرایان که بعد از انتخابات مورد نیش و توهینهای فراوان رئیس جمهور واقع شدند( و تعبیر" فریبکاران" که مورد اشاره قرار گرفت از آن جمله است) چه واکنشی جز موارد دوگانه را شاهد بودهایم که مجله محترم صدا از قلم انداخته باشد؟! که آن نیز هویت روشنی ندارد. شعر انتقادی قرائت شده را حتی نمیتوان تند تلقی کرد، هرچند به اعتقاد این جانب و برخی از اصولگرایان جایش در نماز عید فطر نبود، اما این واکنشها آیا هیچ ارتباطی با ملتهب نگه داشتن فضای سیاسی کشور توسط رئیسجمهور ندارد؟ اگر دارد- که قطعاً دارد- چرا انتظار داریم رئیسجمهور در جایگاهی رفیع در مقام جریحهدار کردن احساسات طیفی از جامعه که به وی رأی ندادند برآید، اما افراد عادی از این طیف که مورد هجمه قرارگرفتهاند واکنشهای انتقادی به سبک خود نداشته باشند؟ البته اصولگرایان، زمان و مکاننشناسی این نیروی منتسب به خود را بهصراحت مورد نقد قرار دادند، اما دوستان مدعی اصلاح گری حتی حاضر نیستند به رئیسجمهوری متذکر شوند که ممکن است این واکنشها ناشی از تلاش برای حفظ فضای پرتلاطم انتخاباتی باشد. این رویکرد نشان میدهد جریان جهتدهنده به دولت به ایجاد تنشهای جدید در جامعه بیتمایل نیست، زیرا از این طریق به سهولت میتوان از مسئولیتهای اصلی شانه خالی کرد.
این تصور در انتخابات شکل گرفت و اکنون تداوم مییابد؛ از این رو کسانی که باید مسئولان را به بردباری سیاسی دعوت کنند و در مقام اصلاح ادبیات آنان نسبت به منتقدان برآیند با بزرگنمایی نقدها و حرفهای بجا و نابجا از سوی جناح رقیب به کم تحملیها دامن میزنند. حتی فراتر رفته یک مسئله محدود داخلی را تبدیل به یک مسئله بینالمللی میکنند. مجله صدا با افتخار در این زمینه مینویسد: " خبر توهین عدهای به رئیسجمهور در راهپیمایی روز قدس ابتدا از طریق فیلمهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر شد به دست مردم رسید و پسواکنشها به آن آغاز شد و پیش از آن که چهرههای سیاسی و مسئولان وارد اظهار نظر در این مورد شوند، مردم پیشقدم شدند که این آغاز شکلگیری یک موج بزرگ حمایتی از حسن روحانی بود.
هنوز چند ساعت از ساعت انتشار فیلمها نگذشته بود که پوسترهایی در توئیتر دست به دست میشد؛ پوسترهایی با عکسهای حسن روحانی که خبر از توفان توئیتری در ساعت ده شب جمعه هفته گذشته میداد با هشتگ « حامی روحانیام». این پوسترها اما در توئیتر باقی نماندند و بسیاری از گروههای تلگرامی و کاربران در اینستاگرام نیز آنها را به اشتراک گذاشتند. عقربهها ساعت ده شب را که نشانه گرفت، توئیتر فارسی در تسخیر حامیان حسن روحانی بود و تایم لاین کاربران ایرانی پر بود از هشتگی که لحظه به لحظه داغتر میشد و بعد از یک ساعت جزو ده موضوع داغ توئیتر شد و پس از دو ساعت نیز به رتبه پنجم رسید و درنهایت ترند یک جهان شد.
اکنون دیگر توجه همه جهان به این هشتگ فارسی جلب شده بود و از همین رو کاربران ایرانی توئیت کردن به زبان انگلیسی درباره این موضوع را آغاز کردند تا معمای این هشتگ فارسی برای همه روشن شود."( مقاله ترند اول توییتر، مجله صدا، شماره 119، ص 34) این گزارش تبلیغاتی و ایضاً دامنزننده به اختلافات درون خانوادگی زمانی تهیه و انتشار یافته که دستاندرکاران محترم مجله نمیتوانستهاند از دخالت مستقیم منابع ضدایرانی در این زمینه بیاطلاع بوده باشند.
با فرض بیاطلاعی آیا منطقی است در شرایطی که ملت ایران درگیر با جریانات ضدبشری در منطقه است و آمریکا هرروز اقدامی ضدایرانی را در دستور کار خود قرار میدهد ما برخی اختلافات داخلی را هنرمندانه در ویترین بینالمللی قرار دهیم؟ در آخرین اقدام بیسابقه و فاجعهبار، آمریکا مصادره سی و چهار هزار لوح مربوط به تاریخ باستان ایران را که در سال 1314 شش ماهه به امانت گرفته و تاکنون مرجوع نداشته است را دنبال میکند. آیا چنین موضوعاتی را باید ترند اول فضاهای مجازی در سطح جهان کنیم یا این مطلب که عدهای به رئیسجمهور در روز قدس انتقاد کردهاند تا در بیرون از کشور این تصور ایجاد شود که رئیس قوه مجریه از پشتیبانی 16 میلیون نفر در ایران برخوردار نیست و روابطش با این بخش از جمعیت کشور به شدت تیره شده است. چگونه میتوانیم دامن زدن به اختلافات داخلی را خیرخواهانه جلوهگر سازیم؟
در حالی که از یک مداح انتظار داریم همه جوانب امر را در طرح یک انتقاد رعایت کند آیا از رئیسجمهور در جایگاه دومین شخصیت سیاسی کشور نباید این انتظار را داشت که با توهین در مقام جریحهدار کردن دیگران برنیاید؟!
هفتهنامه صدا پیشبینی میکند که در دولت دوم، آقای رئیسجمهور "ایران علیه خشونت و افراطیگری" را به رقبا و مخالفانش توصیه میکند. این پیشبینی بسیار نگران کننده است؛ زیرا آقای روحانی کارنامه بسیار غیرقابلقبولی در تعامل با منتقدان خود دارد. شخصیتهایی چون مرحوم آقای هاشمی و آقای خاتمی که از سوابق چشمگیرتری نسبت به آقای روحانی در دوران ریاست جمهوری خویش برخوردار بودند به نامههای انتقادی و خصوصی منتقدان پاسخ میگفتند و با آنان تعاملاتی سازنده داشتند، اما در چهار سال گذشته حتی یک مورد از رئیس دولت یازدهم سراغ نداریم که منتقدی دلسوز و خوشنامی را فراخوانده باشد و با وی به صورت خصوصی تبادل نظر کند، بلکه وی در اغلب موارد نقدها را به حساب تخریب میگذارد تا نیازی به پاسخگویی نباشد.
با چنین سوابقی قرار است در دولت جدید از برچسبهای خشونتگرا و افراطی نیز علیه منتقدان بهره گرفته شود. دولتی که سابقهای مثبت در تفکیک" انتقاد سازنده" از" تخریب" را ندارد و سعی کرده نیروهای دارای نظر متفاوت با خود را جملگی با یک چوب براند ظاهراً با این ریلگذاری بنای افزایش کمتحملیهایش را دارد تا از یک سو مسئولیت عدم توفیقش در مسائل مبتلا به اساسی جامعه را متوجه رقیب سازد و از دیگر سو با پتکی گران از قضا منتقدان صاحب استدلال و منطق را از دسترس جامعه دور دارد. حل مشکلات مبرم جامعه امروز، نیاز به تحرک فوقالعاده قوه مجریه دارد که با شاخص آقای روحانی انتظار چنین تحرکی خلاف واقعنگری است؛ بنابراین لازم است اصولگرایان توصیه به بردباری را سرلوحه کار خود قرار دهند تا کسانی که برای حادکردن فضای سیاسی به دنبال بهانهجوییاند کمتر بتوانند به اهداف خود نزدیک شوند.
باید توجه داشت باوجود همه خویشتنداری اصولگرایان قطعاً در این طیف افراد کمتحملی وجود دارند که در برابر تحریکات هدفمند، واکنش نشان دهند؛ لذا به نظر میرسد علاوه بر تبیین چرایی ضرورت بردباری بیشتر، گفتوگوهای اصولگرایان شاخص با نیروهای خوشنام اصلاحطلب خارج از دایره دولت میبایست آغاز گردد؛ زیرا بسیاری از این عزیزان در شرایط کنونی منطقه و جهان این رویکرد داخلی را نمیپسندند. رئیس دولت یازدهم در عرصه بینالمللی قائل به گفتوگوهای اقناعی و ملاطفتآمیز با بیگانگان- حتی ناقضان استقلال کشور- بود، اما همزمان هیچگونه تعاملی با نیروهای منتقد و دلسوز و خیرخواه نداشت؛ لذا چگونه میتوان اکنون خوشبین به تعاملات داخلی او در مقام ریاست دولت دوازدهم با متفاوت اندیشان با خود بود؟ بنابراین باید بهانهها را حتیالمقدور گرفت و نگرانی بابت فرار از مسئولیتها و افزایش کمتحملیها را با اصلاحطلبان خوشنام به اشتراک گذاشت.
عباس سلیمینمین
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران