به گزارش مشرق، همین چند ماه پیش بود که رهبر انقلاب اسلامی به مسئولان برای کار فوقالعاده، فوق عادت و مضاعف در حوزه رفع آسیبهای اجتماعی مردم تأکید کردند، شدت اهتمام مقام معظم رهبری به مسئله آسیبهای اجتماعی به اندازهای بود که معظمله توصیه کردند که برای مبارزه با آسیبهای اجتماعی حتی آنهایی که به دین و اسلام اعتقادی ندارند، اگر ایران را قبول دارند باید با همه توان وارد میدان شوند.
درباره ضرورت پرداختن به آسیبهای اجتماعی، مهمترین و تاثیرگذارترین آسیبها و همچنین علت و عوامل بروز آن، مصاحبهای با دکتر محمدصادق کوشکی؛ «عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران» انجام دادیم، در این گفتگو، کوشکی با اشاره به اعمال منافی عفت عمومی و مواد مخدر به عنوان مهمترین آسیبهای اجتماعی تاکید دارد دولت نباید نسبت به آسیبهای اجتماعی بیتفاوت باشد و رفع اینگونه آسیبها از عمده وظایف دولت و حکومت اسلامی است.
مشروح متن گفتگو با دکتر کوشکی در ادامه تقدیم مخاطبان ارجمند شده است:
یکی از مسائلی که بهصورت ویژه مورد توجه مقام معظم رهبری است، مقابله با آسیبهای اجتماعی است؛ به نظر جنابعالی کدام یک از آسیبهای اجتماعی باید در اولویت قرار گیرد؟
به لحاظ اولویت آسیبهای اجتماعی، آسیبهای اجتماعی حوزه مسائل اخلاقی از اهمیت زیادی برخوردار است و مشکلات فراوانی را برای جامعه ایجاد میکند؛ آسیبهای اجتماعی که در حوزه مسائل اخلاقی اتفاق میافتد، تاثیرگذاری و عمق تاثیرشان زیاد است یعنی اگر مثلا یک فرد جوان به دام فحشا بیافتد، آینده زندگی خود وی و حتی نسلش را ممکن است تحتالشعاع قرار دهد.
این نفر میتواند ظرف یک روز، عده بسیار زیادی را به این آلودگی دچار کند و خانوادههای بسیاری را دچار مشکل کند یا اینکه در یک مثال خیلی ساده یک خانمی بدون پوشش شرعی با شکل زننده و با شکلی که به آن تبرج گفته میشود، با خودنمایی، با آرایش، با برهنگی بیرون میآید، با بیحجابی بیرون میآید، ممکن در طول روز دهها مرد غریبه با او روبهرو شوند و تصویری از این خانم در ذهنشان نقش ببندد و روی زندگی خانوادگی آنها تاثیرات مخرب بگذارد و حتی موجب بروز طلاق و ... شود.
اولویت دیگر آسیبهای اجتماعی، آسیبهای مربوط به حوزه مواد مخدر است؛ شما میبینید توزیع یک کیلو از فلان ماده مخدر میتواند صدها جوان را به مرز اعتیاد سوق دهد؛ این در حالی است یک نفری که عنوان اراذل یا اوباش دارد، ممکن است تاثیر و گستردگی کارش به میزان توزیع مواد مخدر نباشد.
به نظرم آسیبهای حوزه اخلاقی و رفتارهای خلاف شرع، خلاف اخلاق و عفت عمومی همچنین مواد مخدر در اولویت رسیدگی به آسیبهای اجتماعی قرار دارند البته از آسیبهای اجتماعی دیگر که جامعه ما به آنها مبتلاست میتوان به شکسته شدن موازین شرعی و حریمهای شخصی مثلا شرب مشروبات الکلی، بد مستی، روزهخواری در ملأ عام اشاره کرد؛ نقض آشکار و علنی قوانین اجتماعی نیز از آسیبهای دیگر اجتماعی است.
آقای دکتر! علت اینکه مسائل اخلاقی و مواد مخدر را در صدر آسیبهای اجتماعی به لحاظ اهمیت میدانید، چیست؟
این دو آسیب اجتماعی به این دلیل اولویت دارد که دارای فراگیری و گستردگی و تاثیرات فراوان بر تمام ارکان جامعه است به عنوان نمونه، یک کیلو هروئین میتواند مثلا 200 جوان را تحت تاثیر منفی قرار دهد و خانوادههای انها را نیز دچار مشکلات عدیده کنند و چه بسا خانواده معتاد را دچار فروپاشی کند؛ ممکن است یک کیلو هروئین، یکدفعه چند هزار نفر را دچار مشکل کند، به دلیل گستردگی میگوییم بحث مواد مخدر، منکرات، موارد خلاف جنسی و خلاف شرعی در مسائل جنسی در حوزه آسیبهای اجتماعی دارای اولویت هستند.
منشأ بروز چنین آسیبهای اجتماعی چیست؟
از مهمترین علل بروز آسیبهای اجتماعی، عدم برخورداری از هویت است؛ بیهویتی باعث میشود فرد مستعد برای هرگونه تخلف شود؛ کسی که هویت فکری و فرهنگی خود حتی هویت خانوادگی را از دست بدهد، تبدیل به آدم بیهنجار و بیهویت خواهد شد و آمادگی هرگونه آسیب و ناهنجاری را خواهد داشت.
عامل دیگر ضعف ایمان و معنویت است؛ عدم پاسخگویی مناسب به نیازهای طبیعی و مادی و معنوی انسان نیز از عوامل دیگر است؛ این موارد بخشی از زمینههایی است که باعث میشود چنین آسیبهایی اتفاق افتد البته زمینههای دیگری هم هست؛ اینکه افراد در خانوادهها تربیت دقیقی نمیشوند و تربیت فرهنگی هم توسط جامعه انجام نمیشود.
نظرتان درباره افزایش پدیده طلاق به عنوان یکی از آسیبهای اجتماعی چیست و چرا در کشور با رشد فزاینده این پدیده شوم مواجه هستیم؟
به نظرم طلاق خودش آسیب اجتماعی مستقل نیست بلکه پیامد آن آسیبها و انحرافاتی است که مورد اشاره قرار گرفت مانند تخلفات جنسی، مواد مخدر و عدم پایبندی به شرع و قانون؛ طلاق خودش میوه اینگونه آسیبهاست، مواد مخدر میتواند صدها پیامد داشته باشد که یکی از آنها طلاق است؛ یکی دیگر نیز بالا رفتن سن ازدواج است.
علت افزایش سن ازدواج چیست و چه تبعاتی دارد؟
یکی اینکه نیازی به ازدواج دیگر احساس نمیشود؛ به چه دلیل باید ازدواج کرد؟ یکی از اولین دلایلی که موجب ازدواج میشود این است که کسی بخواهد نیازهای جنسی خود را در چارچوب شرع و اخلاق برطرف کند؛ وقتی که میشود نیاز جنسی را به سادگی در کوچه و خیابان برطرف کرد، این توهم به وجود میآید که دلیلی وجود ندارد که انسان به سمت ازدواج برود.
دلیل دیگر بالا رفتن سن ازدواج، بیمسئولیتی است؛ ازدواج یعنی مسئولیتپذیری؛ آدمها وقتی که میتوانند نیازهای جنسی خود را به سادگی تأمین کنند چرا باید زیر بار ازدواج و مسئولیتهای متنوع و سنگینش بروند؟ ازدواج کار راحت و آسانی نیست، کار سختی شده، بسیار پرخرج شده است، بسیار تشریفاتی شده، آداب و رسوم عجیب و غریب دارد، اگر امروز کسی بخواهد ازدواج کند، کل زندگیش تحتالشعاع قرار میگیرد.
یک دانشجو میگوید اگر بخواهم ازدواج کنم، باید درس را تعطیل کنم و دنبال کار بگردم؛ فرض کنید یک دانشجویی از فلان شهرستان به تهران میآید نیاز به ازدواج دارد، خب چطور ازدواج کند؟ همسرش را کجا ببرد؟ خرج حداقلی را چطور فراهم کند؟ اگر بخواهد کار کند درسش را چطور باید بخواند.
یکی از مسائلی که مطرح است شکاف بیننسلی است؛ به هرحال نسل امروز با نسل اول انقلاب از نظر عقیدتی و فرهنگی متفاوت است، این مسئله را چطور ارزیابی میکنید و آن را به عنوان یک آسیب اجتماعی میشناسید؟
فاصله بین نسلها وقتی آسیب است که نسل قبلی دیدگاههایش کاملا درست باشد و نسل فعلی غلط؛ حالا اگر نسل اول دیدگاههایش مطابق با روزگار خودش باشد و نسل دوم مطابق با دیدگاههای روزگار خودش، این شکاف وجود دارد اما شکاف غلطی نیست و نتیجه درستی دارد؛ به همین خاطر هر شکاف بین نسلی آسیب نیست، پس شکاف بین نسلی دارای انواع و گونههای مختلفی است.
با این اوصاف، شکاف بیننسلی در جامعه ایران از چه نوع و گونهای است؟
در جامعه ایران همه انواع شکاف بین نسلی را میتوان مشاهده کرد مثلا ما نسلی داشتهایم که باورهای خرافی داشتند، اگر مثلا قتلی اتفاق میافتاد بجای دیه از خانواده قاتل، دختری به خانواده مقتول میدادند! خب این خیلی باور غلطی است، باوری که دیگر در نسل فعلی کم رنگ شده است؛ این شکاف بین دوتا نسل است اما چیز خوبی است یا اینکه مشاهده شده در بعضی از اقوام و قبائل، دخترعمو حق پسرعمو بود و خانوادهها به اجبار در ازدواجها دخالت میکردند؛ خب الان این دیگر کمرنگ شده که این امر خوب هم هست.
شکاف بیننسلی را در حوزه دینداری، تدین و اعتقاد به آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی چطور ارزیابی و تحلیل میکنید؟
در این بعد هم انواع مختلفی داریم مثلا بعضی از باورهای درستی که در جامعه ما بوده، الان دیگر نیست؛ این شکاف بدی است، در مقابل بعضی از باورها و رفتارهای غلط دارد کمرنگ میشود، این شکاف خوبی است؛ بستگی دارد که کدام نوع باور باشد. فقط یک جنس نیست که بگوییم کلا همه بد است یا کلا همه بد است.
به لحاظ دینداری و تدین و اعتقاد به انقلاب اسلامی هم تفاوتهای زیادی ایجاد شده است؛ امروز اگر یک نفر در جامعه فعلی دیندار و متدین و انقلابی باشد، عمق دینداری و تدین و انقلابی بودنش خیلی بیشتر از کسی است که در سال 57 یا دهه 60 انقلابی بوده است؛ در آن دههها، انقلابی بودن خیلی پرخرج نبود، مثل امروز سخت نبود؛ الان خیلی سختتر شده است.
پس اگر الان میبینیم که فردی متدین است، این ارزش ایمانش خیلی بیشتر از کسی است که در یک شرایط سادهای انسان انقلابی یا مومن بوده است؛ پس به لحاظ ایمانی و دینداری و انقلابیگری کیفیت و عمق آنها بیشتر شده و این شکاف خوبی است.
نقش دین و باورهای دینی در مقابله با آسیبهای اجتماعی تا چه میزان موثر است؟
هر استانداردی که انسان داشته باشد و استاندارد را بفهمد و بپذیرد و رعایت کند، میتواند جلوی آسیبهای اجتماعی را بگیرد، دین هم یکی از این استانداردهاست؛ اگر کسی دین را عمیقا بفهمد و در حد خودش رعایت کند، میتواند بازدارنده باشد و جلوی آسیبهای اجتماعی را بگیرد.
همین طور است درباره هویت ملی مثلا فردی ممکن است دیندار هم نباشد اما اعتقاد به هویت ملی داشته باشد بالاخره چارچوبهایی را رعایت خواهد کرد که جلوی آسیبهای اجتماعی را تا حدی خواهد گرفت؛ حال اینکه کدام یک از ارزشهای دینی یا ارزشها ملی و باورهای قومی و قبیلهای بازدارندگی بیشتری در مقابل آسیبهای اجتماعی دارد، بحث دیگری است و باید تحقیق و مطالعات در این باره انجام شود تا بتوان به طور قطع در این باره قضاوت کرد.
آقای دکتر به مهمترین آسیبهای اجتماعی و علل و عوامل بروز آن اشاره کردید؛ به نظرتان نخستین گام برای مقابله با آسیبهای اجتماعی چیست؟
نخستین قدم در رفع آسیبهای اجتماعی آن است که آسیبها خوب شناخته شوند و علل بروز این آسیبها بررسی شود و جلوی بروز آن عوامل گرفته شود و ریشه آنها خشکانده شود؛ ما تا اینگونه آسیبها را نشناسیم و ندانیم چگونه ایجاد شدهاند قادر به حل آن نیستیم، قادر به کنترل و مهارش نیستیم، وقتی که فهمیدیم چگونه ایجاد شد، آنوقت میتوانیم این پدیدهها را مهار کنیم.
دولت و حکومت اسلامی در قبال آسیبهای اجتماعی چه وظایفی بر عهده دارد؟
دولت نباید نسبت به آسیبهای اجتماعی بیتفاوت باشد بلکه همانطوری که اشاره شد باید اینگونه آسیبها را خوب بشناسد و مقابله و برخورد با این آسیبها را وظیفه خود بداند یعنی بیمحل نباشد و نگوید به من چه!! دولت باید بپذیرد که درمان این آسیبها جزء وظایفش است اما متاسفانه الان درمورد آسیبها خیلی وقتها دولتها میگویند به من چه!!
مثلا در مورد آسیبهای منکراتی، اعمال منافی عفت و بیحجابی و امثال اینها دولتها معمولا میگویند به ما مربوط نیست مثلا احمدینژاد میگفت پرداختن به لباس و موی جوانان وظیفه ما نیست؛ روحانی میگوید به من چه، وظیفه حوزه علمیه است؛ خاتمی هم همینگونه حرف میزد، خلاصه دولتها قبول ندارند که حاکمیت در این باره وظیفه دارد.
آقای دکتر شما فرار مغزها را هم جزء آسیبهای اجتماعی میدانید؟
خیر! مغز فرار نمیکند اصلا این تعبیر غلط است؛ آدمهایی هستند که به هر دلیلی دوست ندارند اینجا زندگی کنند، بروند یک گوشه دیگر دنیا زندگی کنند، حق طبیعیشان است؛ هر آدمی خدا به او حق داده هر کجا که میتواند بهتر زندگی کند برود همانجا؛ حالا اگر مملکت میگوید من برای تو خرج کردم پس سهم من چه میشود؟ خب مملکت به نحوی خرجش را از این آدم بگیرد مثلا با مالیات یا مثلا بگوید تا خرج و هزینهای که برایت کردم پس ندهی، نمیگذارم از این کشور بروی.
اگر کسی بخواهد برود، من نمیتوانم بگویم تو خائنی، نرو!! اگر میتوانست اینجا زندگی کند، زندگی میکرد؛ فکر میکند نمیتواند اینجا زندگی خوبی داشته باشد، خب حق دارد که هر جایی که دلش خواست برود.