به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید مرتضی مسیبزاده از رزمندگان و مجاهدانی بود که بارها برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم(س) به سوریه رفت و پس از خلق حماسه، توسط تروریستهای تکفیری به فیض شهادت نائل آمد. دکتر حسین بابازاده مقدم از دوستان این شهید معزز، خاطراتی از روزهای رفاقتاش با این مدافع حرم را اینگونه روایت میکند:
بصیرت نافذ مدافعان حرم
صحبتهای حکیمانه رهبری معظم انقلاب در خصوص شهدای مدافع حرم، اهمیت، ویژگی و میزان هوشمندی و بصیرت نافذ مدافعان حرم را در این بزنگاه تاریخی، بیشتر برای ما روشن میکند.
در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق، مسئولین در تبلیغات، جوانان و ملت را برای حضور در جبههها و مقابله با رژیم بعث تشویق میکردند، اما امروز این فضای تبلیغاتی برای حضور عموم ملت در جبهه مقاومت وجود ندارد. امروز انقلاب اسلامی را جوانان مدافع حرم با هوشمندی ولایتپذیری و عشقی که خداوند در دلهای آنها گذاشته است، تبدیل به درختی تناور کردهاند.
مدافعان حرم، بر خلاف دوران دفاع مقدس با زحمت به جبهه سوریه و عراق برای مبارزه و جهاد اعزام میشوند. به طوری که بسیاری از این جوانان را میشناسیم که با اعزام آنها مخالفت شده و خیلیها برای شرکت در این جهاد در نوبت هستند اما تاکنون موفق به اعزام نشدهاند.
بسیاری از مدافعان حرم برای انجام این فریضه الهی انتظار میکشند. افرادی که حاضرند از حقوق و امتیاز معمول خود، از خانواده خود بگذرند و بر دنیا چشم ببندند. اگر بخواهیم مدال حماقت را به کسی بدهیم باید به گروههایی داد که شکست طالبان و تروریستها را دیدهاند، اما باز هم جا پای آنها میگذارند. در این پیچ تاریخی، استکبار در تلاش است تا نظام جهنمی خود را بازتولید کند.
شهدا نخبگان عالم معنویت هستند
در بین این شهدا مرتضی مسیبزاده، شخصیتی شاخص بود. مرتضی هم مثل بسیاری از شهدای جنگ، شهدایی که در ایران و سایر کشورها و یا در راه کمک به جبهه جهانی مقاومت جنگیدند و اسمی از آن ها نیست. بچه هایی که در بوسنی و لبنان پرپر شدند. شهدا نخبگان عالم معنویت هستند. نخبه به سرآمد و ترجمه تفسیر میشود. این عزیزان نخبگان مهربانی هستند.
انگشتم را پاک کرد!
کسانی که کمتر با قشر نظامی سر و کار داشته باشند، تصور میکنند رزمندهها انسانهایی خشن هستند. اتفاقا مرتضی مسیب زاده شخصیتاش سراسر عطوفت و مهربانی بود. خاطرم هست در یکی از کارها قرار بود من پای برگه ای را مهر و امضا کنم و زیر برگهای را انگشت بزنم. جوهر استامپ پر رنگ بود دستم کمی رنگی شد. از سر دلخوری نگاهی به انگشتم انداختم که حالا با این انگشت چه کنم. شهید مسیب زاده برای اینکه من ناراحت نشوم، با اصرار و به زور انگشتم را گرفت تا با لباسش پاک کند.
هر چه دستم را به عقب کشیدم محکم تر نگه می داشت و می گفت: «صبر کن حسین! یک کم دیگر مانده که پاک شود، جان من فقط ناراحت نباش» با اینکه گفتم نارحت نشدم اما از سر عطوفت و مهربانی آن جور برخورد کرد.
آیینه همت و چمران
شهید مسیب زاده، امام راحل، شهید چمران، شهید همت را ندیده بود اما مسیری که در زندگی اش طی می کرد آینه همت، چمران و امام بزرگوار بود.
شخصیتی سرا پا معنوی که شوق شهادت داشت. قبل از اعزام به سوریه مرتضی را دیدم. به او گفتم «مرتضی می روی سوریه حاجی، شهید میشویها!» با آرامشی خاص گفت: «خدا را چه دیدی شاید قسمت بود و شهید شدیم. اگر هم قسمت نبود می مانیم و خدمت می کنیم».
در روزهایی که با مرگ داری دسته و پنجه نرم می کنی، در کوران جنگ از آن سر دنیا زنگ میزد به خانواده و برایشان با روحیه ای مثال زدنی لطیفه تعریف میکرد و همزمان حواسش به مشکلات دوستان و خانوادهاش بود. اینها ویژگیهایی است که مومنین خدا دارند.
مرتضی نماد مهربانی
در روابط خانوادگی هم نمونه بود. بارها دیدم به خاطر مشکل یکی از اعضای خانوادهاش، چقدر متاثر است. شهید مسیب زاده در برخورد با بچه های کم سن و سال مهربان تر بود و در همین برخوردش نور ایمان در چهره اش نمایان بود.
خداوند سبحان خود را به مهربانی و بخشندگی توصیف کرده است. مرتضی مسیب زاده نماد این ویژگی خدایی بود. نکته بعدی اینکه مرتضی از نسل پاسدارهای جدید انقلاب بود، اما ویژگی های پاسدارها و شخصیت های نسل اول سپاه را داشت. شخصیت مرتضی از زمانی که خط سیر فکری اش در جوانی شکل گرفت و توانست خوب و بد را از هم تمیز دهد تا زمان شهادت همیشه حزب اللهی بود.
ناصح امین
خداوند متعال این کردار را در او ودیعه گذاشته بود و شهید مسیب زاده یک هفته هم از آن خط سیر فاصله نگرفت. او در تربیت اسلامی بنا بر سفارش قرآن و احادیث، اول توجه به نزدیکان و دوستان خود داشت و برای آن ها با برخورد نیکو، بهترین خلق خدا و به تعبیری ناصح امین بود. جوانی که مدام اهل خیرخواهی و دل نگران معنویت نزدیکانش بود. آقا مرتضی با سیره اخلاقی و رفتاریشان ثابت کردند که تفکر معنوی انقلاب ان شاءالله تا قیامت زنده است.