سرویس ورزش مشرق – پنج برد و باخت و سه تساوی، نتایج 8 بازی افتتاحیه مسابقات لیگ برتر هفدهم بود. نتایجی که برخی از زود قضاوت کنندگان را خوشحال، برخی از همین قشر را نگران و عده ای که معقول تر به مسابقات نگاه می کنند را به تماشای مسابقاتی مهیج در ادامه راه ترغیب و امیدوار کرد.
تساوی اصفهانی ها و مشهدی ها در روز نخست، باخت کامل تبریزی ها، درخشش تیم های خوزستانی و شروع باصلابت قهرمان و البته شکست تیم گرانقیمت استقلال تهران هم از دیگر نتایجی بود که در اولین هفته لیگ رقم خورد. دو تیم تازه وارد لیگ یکی هم در لیگ برتر دو نتیجه مخالف هم کسب کردند و در نهایت یکی از همین دو تیم با تفاضل گل بهتر نسبت به قهرمان دور قبل رقابت ها در جدول هفته نخست بر صدر جدول تکیه زد.
امیر حاج رضایی در گفت و گو با مشرق، درباره آنچه در دیدارهای هفته اول رخ داد و برخی نتایج نشان داد که مدیران باشگاه ها چه تصمیماتی در فصل نقل انتقالات گرفته اند حرف زد. همچنین ایرادی هم به برخی قوانین داخلی فوتبالی مان گرفت که همخوانی چندانی با مقررات فدراسیون بین المللی فوتبال ندارند!
متن کامل صحبت های وی را در ادامه از نظر می گذرانید:
*پرسپولیس مقتدر بود استقلال سردرگم در قوانین!
در ارتباط با نتایج روز اول باید بگویم که پرسپولیس بازی اش را با اقتدار برد و از آنسو رقیب دیرینه اش بازی را واگذار کرد. ضمن اینکه صنعت نفت نسبت به بازی های فصل قبلش بهتر بازی می کرد و بازیهای زیادی هم پیش رویش دارد ولی استقلال نیز با مشکلات زیادی روبرو بود. مصدومیت ها و محرومیت ها روی کار این تیم تأثیر گذاشته بودند. بحث مصدومیت ها در تمام تیم های دنیا هست و این توجیه جالبی برای شکست نیست ولی قوانین متناقض در فدراسیون فوتبال ما، جامعه فوتبال را سردرگم کرده است. چیزی شفاف و روشن نیست و بزرگواران استناد به مواد و بندهایی می کنند که خودشان تنظیم کرده اند!
اطلاع دقیقی از این قبیل قوانین، آیین نامه ها و اساسنامه ها ندارم اما این را مطمئن هستم که قوانین فوتبالی ما باید متأثر از قوانین بین المللی باشد. قوانین فیفا و االبته کنفدراسیون فوتبال آسیا AFC. خیلی مواقع می توان در این قوانین تغییراتی ایجاد کرد. مثلا فیفا اعتقاد دارد که اگر یک بازی نیمه کاره تمام شد بازی باید از ابتدا شروع شود ولی در اسپانیا بازی را از همان دقیقه ای که تمام شد آغاز می کنند. حقوقی به کشورها داده شده با این شرط که دست بردن در اصل قوانین لطمه بزرگی به اصل قانون نزده و مشکل خیلی زیادی برای تیم ها ایجاد نکند.
*جنوبی ها درخشیدند
برداشتی که از تماشای همه بازی ها داشتم این بود که برای قضاوت کردن زود است. برخی از تیم ها در روز اول خیلی خوب ظاهر شدند. به طور مثال تیم های جنوبی خوب بودند. استقلال خوزستان به برد می رسد. پارس جنوبی نتیجه درخشانی می گیرد. صنعت نفت آبادان استقلال تهران را شکست می دهد و تنها بازنده فولاد بود که آن نیز به تیم خیلی خوب پرسپولیس باخت.
*شکست کامل تبریز
از سویی در تبریز یک شکست کامل ایجاد می شود. هر دو تیم می بازند! یکی در خانه و یکی بیرون از خانه. دیدگاه من این است که اگر تیم گسترش فولاد را به یکی از مربیان جوان کشورمان می دادند خیلی بهتر بود. دلیلش این نیست که این تیم در روز اول 1-4 شکست خورده است. بوناچیچ در فوتبال ایران چه به لحاظ فنی و چه اخلاقی سابقه خوبی ندارد. به یاد داریم وقتی آن اتفاق برای سرباز احمدی رخ داد و آن جوان روی سکوهای ورزشگاه نابینا شد، فدراسیون تصمیماتی گرفت و باشگاه سپاهان مجبور شد یک روز در کاشان بازی کند و یک روز در شهری دیگر. همان روزها وقتی بوناچیچ دید باشگاهش در شرایط بد قرار گرفته به یکی از کشورهای عربی رفت و سپاهان را تنها گذاشت.
*انتخاب بوناچیچ را برنمی تابم
من برای نصیرزاده که فردی باسواد و مسلط به قوانین فوتبال است احترام قایل هستم. قصد دخالت هم ندارم ولی به عنوان یک معلم معمولی امثال بوناچیچ را برنمی تابم. حتی اگر قهرمان ایران شود. او به جهت اخلاقی سابقه خوبی ندارد. نه اینکه کار خلافی کرده باشد. برخوردش با جامعه خبرنگاری، ترک کردن تیم سپاهان در آن شرایط بسیار دشوار و رفت و برگشت هایش و غیره. طبق اطلاعاتی که دارم شاید بالای 2 هزار جوانان در ایران هستند که مدرک مربیگری A دارند. به هر حال اینها باید بازار کار پیدا کنند. جوانند، انرژی دارند و انگیزه. ما نباید آزموده را دوباره بیازماییم.
*اصفهانی ها فرصت می خواهند
هر دو تیم اصفهانی متوقف شدند. یکی در خانه و یکی در مشهد. در روزهای اول این چندان اهمیتی ندارد تا اینکه آنها بیایند و خودشان را پیدا کنند. این دو تیم فرصت بیشتری لازم دارند.
*امیدوارم کار سیاه جامگان به دقایق پایانی لیگ نکشد
سوای تلاش های آقای میثاقیان و همکاران شان در سیاه جامگان، یک بازی خیلی خوب از حسین بادامکی دیدم. یک عنصر تأثیرگذار بود روی هر دو گل که یکی را به زیبایی خودش زد و یک بار هم ارسالش منجر به گل به خودی ذوب آهنی ها شد. امیدوارم که کار آقای میثاقیان به دقایق پایانی روز آخر نکشد. از طرفی آقای مهاجری را یک مربی خوب می دانم . نتایجش در این سالها خوب بوده و رفتاری توأم با متانت دارد. در تهران مقابل تیم پولدار پیکان نتیجه خوبی گرفت و در کل نتایج مشهدی ها در روز اول نتایج خوبی بوده است.
*سپیدرود قربانی فوتبال فانتزی شد
بازی سپید رود را دیدم. این تیم قربانی اشتباه دو مدافع میانی اش شد. توپ در اختیار آهی مدافع میانی این تیم بود و فضای زیادی هم داشت که می توانست چندین انتخاب برای پاس دادن داشته باشد ولی اینقدر معطل کرد تا اینکه آل کثیر توپ را از او ربود و گل زد. پس از آن تیم از نظر سازمان دفاعی پاشیده شد. سپیدرود تیم مظلومی است. مردم رشت تشنه این تیم هستند. یک تیم ریشه دار وارد لیگ برتر شده و مردم دوستش دارند ولی امکانات مالی ندارد. بعد روی گل دوم مجددا دفاع کناری آهی مرتکب اشتباه شد و توپ از زیر پایش رد شد و آهی مجبور شد که روی بازیکن نفت خطای پنالتی بکند. سپیدرود بازی را باخت در حالی که می توانست ببرد. بازی انفرادی در فوتبال جایگاهی ندارد. روزی رودگولیت کاپیتان سابق تیم ملی هلند گفت که اگر می خواستم بازی انفرادی را انتخاب کنم به تنیس می رفتم. این طعنه ای بود برای آدم هایی که دوست دارند در زمین فوتبال فانتزی بازی کنند. آن هم در منطقه یک سوم دفاعی که جای ریسک کردن نیست و اینگونه تیم سپیدرود بردش را با شکست عوض کرد.
*فدراسیون لیگ را از نفس نیندازد
امیدوارم این لیگ جاندار به تیم ملی کمک کند. علی رغم کمبودها و گرمای اکثر شهرهای ایران مشخص بود که تیم ها زحمت کشیده اند و به فاکتورهایی توجه دارند. اردوهای پیش از فصل، بازی های تدارکاتی و غیره... این یک گام به جلوست ولی امیدوارم تصمیماتی که در فدراسیون فوتبال ایران گرفته می شود به هر دلیلی بازدارنده نباشد بلکه در جهت مسیر پیشرفت باشد. نمی گویم اتفاقی تعمدی رخ داده است چون من اطلاعاتی ندارم و به این بزرگواران نزدیک نیستم فقط امیدوارم با اشتباهات خودشان یا دیگر مسئولان فوتبال، لیگ را از نفس نیندازند.
*امیدوارم "حق پخش" مانند سفته آمریکای جنوبی ها نباشد
اینکه تاج اعلام کرده تا پیش از سال جدید میلادی موضوع حق پخش تلویزیونی را حل می کند مرا به یاد یک موضوع مشابه می اندازد. یک نویسنده آمریکای جنوبی به نام "آستوریاس" که جایزه نوبل هم برده می گفت در اینجا، منظورش کشورهای آمریکای جنوبی است، وعدۀ امید، مثل سفته ای می ماند که هموار تاریخ وصولش تمدید می شود و ما هرگز به آن نخواهیم رسید. البته این حرف برای آنجا گفته شده و امیدوارم که برای اینجا مصداق نداشته باشد.