به گزارش مشرق،حجتالاسلام عارف ابراهیمی از محققان و پژوهشگران حوزه علمیه قم به بررسی جایگاه تنفیذ در اسلام و قانون اساسی پرداخته است که در ادامه میآید:
معنای تنفیذ
تنفیذ در لغت به معنای 1. نفوذ دادن. 2. روان و اجرا کردن فرمان .[1] 3. امضا کردن و فرستادن حکم یا نامه.[2]
اگر تنفیذ به معنای اجرای حکم باشد در مورد وصیت و قضاء کاربرد داشته و معنا می یابد.
تنفیذ در فقه و حقوق به معنای «اعتباربخشی به عمل حقوقی قابل ابطال» است.{3}
تنفیذ در قانون اساسی
در اصل یکصد و ده قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مصوب سال 1368 هجری شمسی آمده است؛ رهبر وظیفهی امضای حکم ریاست جمهوری را بر عهده دارد و در بند 9 از این اصل نوشته شده است: «امضای حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم، صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارار بودن شرایطی که در قانون می آید، باید قبل از انتخابات به تأیید شورای نگهبان و در دورهی اول به تأیید رهبری برسد.»[4]
در پاسخ به سوال احتمالی که ازعلت استفاده از کلمه «تنفیذ» به جای «امضا» در احکام تنفیذی ریاست جمهوری باید گفت که از نظر معنایی و ماهیتی این دو کلمه تفاوت اساسی با یکدیگر ندارند و به طور مثال یکی از کوچکترین اختلافات آنها از نظر ادبیات عرب این است که امضاء مصدر باب افعال و تنفیذ مصدر باب تفعیل می باشد.
بررسی اختیارات و وظایف رهبری
در اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانونگذاران در 11 بند وظایف و اختیارات شخصی که سکاندار مقام رهبریت جمهوری اسلامی ایران است را مشخص کردهاند اما سوال اساسی این است که آیا اختیارات ولی فقیه محدود به قانون اساسی و یا فراتر از آن است؟
مقام معظم رهبری در تعریف ولایت فقیه می نویسند: «ولایت فقیه به معنای حاکمیّت مجتهد جامعالشرایط در عصر غیبت است و شعبهای است از ولایت ائمهی اطهار (علیهم السلام) که همان ولایت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) میباشد.»[5]
بنابراین تعریف، ولایت فقیه از جنس حاکمیت است حاکمیتی که آن را مجتهدی جامع الشرایط بر عهده دارد. حال این حاکم جامع الشرایط یک سری وظایف را از جانب خداوند متعال دارد که در کتب فقهی به آن اشاره شده است و یک سری وظایف از دیدگاه قانون اساسی که بر پایه شریعت اسلامی نوشته شده است، دارد؛ بنابراین ولی فقیه علاوه بر اجرای شریعت اسلامی باید به قانون اساسی اصیل، صحیح و مورد تایید اسلام پایبند است و هیچ گاه خود را فراتر و جدایی از قانون نباید ببیند و امام خمینی (رحمه الله علیه) و امام خامنهای (حفظه الله) در فرمایشان خود در مواضع مختلف بارها و بارها بر اجرا و پایبندی بر قانون اساسی تاکید کردهاند.
اگرچه عمل به شریعت اسلامی و پایبندی به قانون وظیفه هر انسانی حتی ولی فقیه است اما تنفیذ از اختیارات رهبر است و هیچ شخصی نمی تواند ایشان را مجبور کند که حکم ریاست جمهوری را تنفیذ یا رد کند، بر این اساس امور تنفیذیه در عرصه حکومت در اختیار رهبریت جامعه اسلامی است، به طوری که اگر این امر محقق نشود حکم سابق و یا موضوع فاقد اعتبار و مشروعیت است.
شبهه تقابل انتخاب مردم و تنفیذ
اگر چه مردم با حضور پرشور خود در دوران انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب نامزد اصلح، رییس جمهور خود را انتخاب میکنند اما تا تنفیذ مشروط و صریح رهبر جمهوری اسلامی ایران نباشد، رییس جمهور منتخب صلاحیت سکانداری قوه مجریه را ندارد.
تنفیذ مشروط قبل از برگزاری انتخابات است و منظور از آن انتخاب 6 تن از فقهای شورای نگهبان[6] برای انجام وظایفی نظیر احراز صلاحیت کاندیدها، نظارت و تأیید نهایی انتخابات در عرصه مقبولیت اکثری مردمی است[7] و رهبر انقلاب اسلامی ایران با انتخاب این فقها به صورت مشروط و غیر مستقیم بر انتخاب نامزدهای ریاست جمهوری نظارت دارند و همچنین 6 تن از حقوقدانانی که از سوی نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی ایران مورد تایید قرار گرفتهاند وظیفه انتخاب نامزدهای ریاست جمهوری را دارند.
باتوجه به سیره معصومین (علیهم السلام)[8] و علمای اسلام، رهبر میتواند به شیوههای مختلف نظیر برگزاری رفراندوم، انتخابات، مشورت با علما و متخصصان خبره و ...از نظر و دیدگاه مشاوران و آحاد مردم در موضوع خاصی را جویا شود و در صورت مشورت با دیگران الزامی به تمکین نسبت به مفاد مشورت ندارد و این خود اوست که تصمیم مناسب را اتخاذ می کند که آیا موافق رای مشاوران عمل کند یا مخالف آن.
مردم در حکومت جمهوری اسلامی ایران نقش بسیار اساسی دارند به طوری که زمینه و موضوع را برای تنفیذ و انتصاب حکم ریاست جمهوری از سوی ولی فقیه را فراهم میکنند همان طور که دیوان عالی کشور و مجلس شورای اسلامی در صورت مشاهده تخلف از سوی رییس جمهور میتوانند رای به عدم کفایت وی بدهند.[9]
ابطال تنفیذ
تنفیذ طبق قانون اساسی دارای زمان آغاز و پایان است.
زمان آغاز تنفیذ از زمان اعطای حکم تنفیذ از سوی ولی فقیه به رییس جمهور منتخب صورت میگیرد و زمان پایان آن طبق اصل 110 قانون اساسی در صورت احراز عدم کفایت از سوی دیوان عالی کشور و مجلس شورای اسلامی قادر به ابطال تنفیذ و در واقع بازپسگیری حکم ریاست جمهوری است.
شایان ذکر است که رهبر انقلاب با تنفیذ حکم ریاست جمهوری نقش نظارتی تا انتهای دوران ریاست جمهوری دارد و در صورت انحراف رییس جمهور از اصل تعیین شده و یا دور شدن از مسیر اسلام اصیل و صحیح، ایشان عزل میشود.
نتیجه
امر تنفیذ بر خلاف دیدگاه بسیاری از صاحبنظران علوم سیاسی مساله تشریفاتی و امضای نمادین نیست بلکه رهبر انقلاب اسلامی با اتکا به قانون اساسی،[10] شریعت اسلامی و وظایف فقیه جامع الشرایط میتواند حکم ریاست جمهوری منتخب مردم را تنفیذ یا به عبارت دیگر مشروعیت دهد و یا رد کند.
پی نوشت:
[1] فرهنگ فارسی معین
[2] فرهنگ فارسی عمید
[3] جمعی از پژوهشگران، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، ج۲، ص۶۴۳.
[4] قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران،اصل صد و ده قانون اساسی. مصوب سال 1368 هجری شمسی.
[5] پایگاه دفتر مقام معظم رهبری، پرسشهای متداول
[6] اصل 110 قانون اساسی ماده 6 بند الف
[7] اصل 99 و 118 قانون اساسی
[8] نمونه های از سیره معصومین را می توانید در منابعی نظیر ابن هشام چاپ 1361 ج4 ص241؛ جعفریان چاپ 1377، ج3 ص104؛ طبری چاپ 1409هجری قمری ج 5 ص 161 و شوشتری، چاپ 1379 ج5 ص356.
[9] اصل 110 قانون اساسی ماده 10
[10] اصل 110 قانون اساسی