سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** سلفی حقارت، نتیجه تَکرار دروغین امید و رأی دادنهای فلهای است!
تلاشهای حقارت آمیز تعدادی از نمایندگان مجلس- که عمدتاً عضو «لیست امید» هستند- برای گرفتن عکس یادگاری با «فدریکا موگرینی» بازخورد بسیار وسیعی در افکار عمومی داشت. این اتفاق علاوه بر اینکه اصل موضوع تحلیف ریاست جمهوری را به حاشیه برد، نمایندگان لیست امید مجلس را در برابر انتقادهای شدیدی مبنی بر زیر سؤال بردن عزت ملی و تنزل شأن نمایندگان ملت قرارداد.
جریحهدار شدن افکار عمومی کار را به جایی رساند که روزنامههای اصلاحطلب که معمولاً در این موارد، اصل موضوع را سانسور و بایکوت میکنند نیز نتوانستند از این اتفاق عبور کنند. در همین رابطه روزنامه آفتاب یزد در گزارشی با عنوان «سلفی دردسرساز» نوشت: «سلفیهای عجیب و نامتعارف نمایندگان مردم با فدریکا موگرینی در مجلس شورای اسلامی در حاشیه مراسم تحلیف حسن روحانی آنچنان هیاهو به راه انداخت که از حاشیه در متن قرار گرفت و در عوض، روحانی و بیان سوگندش به حاشیه رانده شدند و تنها به عنوان یک خبر کلی به آنها پرداخته شد.
یکی از نمایندگان سلفی بگیر برای قرار گرفتن در یک کادر با موگرینی بر روی میز نشسته و خود را بر مانیتور انداخته بود و دیگری با چهرهای بشاش و گشاده با حرکات دست و ایماواشاره از موگرینی درخواست میکرد تا به او بنگرد و در عکس سلفی او بیفتد! برخی دیگر از وکلای مردم در بهارستان هم از مشاهده چهره به چهره موگرینی به وجد آمده و در پوست خود نمیگنجیدند... به هر روی، قرار است برای نمایندگان سلفی بگیر از سوی هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان پروندهای ایجاد شود و یکبهیک به این نهاد نظارتی در مجلس خوانده شوند و پاسخهای محکمهپسندی را برای چرایی سلفی گرفتن خود با موگرینی آنهم با اعمال شاقه، ارائه دهند».
اصل ماجرا فراتر از سلفی حقارت است. همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، سلفی بگیران حقارت، عمدتاً عضو لیست امید و منتسب به اصلاحطلبان هستند. وقتی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات با سازوکاری فشل، ناکارآمد و غیرعقلانی به سهمیه دادن به تمام گروهها و راضی کردن آنها میپردازد و در نهایت با تَکرار کردن و ژست دروغین امید و رأی دادن فلهای، لیست رانتی امید- بنا بر افشاگری فعالان اصلاحطلب- به مجلس راه مییابد، نتیجهای فراتر از این نمیتوان برای آن متصور شد.
در حقیقت خروجی این لیستهای رانتی و قبیلهای که بدون در نظر گرفتن اصل شایسته سالاری بسته میشود جز ثبت تلخترین صحنههای سیاسی در تاریخ کشور نخواهد بود. یک روز دختر صفدر و امروز سلفی حقارت و فردا...
** روزنامه اصلاحطلب: روحانی دچار توهم شده که ۲۴ میلیون رأی به دلیل محبوبیت شخص اوست
سهم خواهی اصلاحطلبان از روحانی هر روز ابعاد گستردهتری به خود میگیرد، عطش سهمیه خواهی موجب شده است تا رویکرد طلبکارانه این جماعت با کنایههای تحقیرآمیز همراه شود.
روزنامه اصلاحطلب قانون در گزارشی با عنوان «فراموشی تا ۱۴۰۰» نوشت: «همه میدانند که روحانی بیشک مدیون پشتیبانی وکمکهایی است که آیتا...هاشمی رفسنجانی به وی کرد و سبب شد تا مردم و سایر جریانهای سیاسی به حمایت از شیخ دیپلمات وارد عرصه شوند؛ اما گویی خاک، این محبتهای آیتا... را بسیار سرد و روحانی آنها را فراموش کرده است. فرضیه دیگر نیز آن است که گویی روحانی مانند برخی، دچار توهم شده که ۲۴ میلیون رأی به دلیل محبوبیت شخص اوست. به نظر، این خیال سبب شده که روحانی به خودمحوری برسد و حتی یادی نیز از بزرگان خود نکند».
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه با کنایه مینویسد: «این فراموشی زودهنگام آقای رییسجمهور شاید چندان در میان مشکلات و معضلات کشور جایگاهی نداشته باشد ولی کسی که یک بار فراموش کند، به راحتی به این روند فراموشی ادامه میدهد؛ یک روز وعدههایی که به مردم داده و یک روز قسمی که خورده یا حتی روزی فراموش میکند که چرا مردم به او رأی دادند. شیخ دیپلمات باید بداند سیاستداخلی با سیاستخارجی تفاوت دارد و مردم ایران، دیپلماتهای انگلیسی و فرانسوی نیستند که با آنها با دیپلماسی برخورد کرد بلکه با این ملت که به او اعتماد کردند باید صادق بود».
ذکر این نکته ضروری است که متاسفانه اصلاحطلبان از هر اتفاقی برای اهداف قبیلهای و حزبی خود استفاده میکنند. یک روز از مراسم تشییع مرحوم هاشمی و یک روز هم با بهانه ذکر نام هاشمی. موضوع اصلی سهم خواهی طلبکارانه و سیری ناپذیر این جریان است. اشک تمساح ریختن برای مرحوم هاشمی از سوی کسانیکه روزی او را «عالیجناب سرخپوش» مینامیدند، خیلی توی ذوق می زند.
** تقلا برای به حاشیه رفتن حسابرسی دانشگاه آزاد با برچسب «هاشمی زدایی»
روزنامه آرمان در مصاحبه با محسن هاشمی به موضوعات مختلفی پرداخت. یکی از موضوعات اصلی در این مصاحبه، تغییرات اخیر در دانشگاه آزاد است.
محسن هاشمی در پاسخ به سوالی با این عنوان که «بدون تعارف جریانی درصدد هاشمیزدایی است؛ نمونه آن حذف مهندس یاسر هاشمی از دانشگاه آزاد، مانعتراشی برای شهردار شدن شما و... بود؟» گفت: «اگر شما هاشمیزدایی را به معنای مقابله با تفکر هاشمی یعنی اعتدال فرض کنید، طبیعی است که همانگونه که در دوره حیات ایشان، افراط و تفریط در جامعه وجود داشت و میخواست جایگزین اعتدال در تصمیمگیریها شود، در فقدان ایشان نیز تفکرات تندرو در هر دو جناح باز هم تلاش میکنند عرصه را بر نیروهای میانهرو و معتدل تنگ کنند، اما این مردم هستند که با هوشیاری مانع آنها شده و خواهند شد».
محسن هاشمی در بخش دیگری از این مصاحبه گفت: «گلایههایی از رفتار ولایتی به من شده است».
روزنامههای اصلاحطلب تلاش میکنند تا موضوع بسیار مهم حسابرسی از دانشگاه آزاد را با برچسب «هاشمی زدایی» به حاشیه برده و آن را موضوعی صرفاً سیاسی جلوه دهند.
در حقیقت آنهایی که واهمه دارند جزئیات بیشتر حیفومیل چند ده سالهشان با شهریههای گزاف دریافتی از دانشجویان بیشتر ازاینرو شود، به فرافکنی روی آوردهاند.
** سوت و کف و هورا برای شهردار شدن یک تکنوکرات!
روزنامه شرق - منتسب به حزب کارگزاران - در مطلبی با عنوان «تکنوکرات جای سردار» نوشت: «درحالحاضر محمدعلی نجفی محتملترین گزینه برای شهرداری تهران است... به نظر میرسد نجفی که در دوره سوم شورای شهر تهران از نزدیک با شرایط شورا و شهرداری تهران آشنا بوده است، در میان گروههای مختلفی که نمایندهای در شورای شهر تهران دارند، مورد اقبال است و اگر قرار باشد در دولت دوازدهم هم حضور نداشته باشد، بهترین حالت برای استفاده از قابلیتهای او، شهرداری تهران است».
این روزنامه منتسب به حزب کارگزاران برای یک مدیر تکنوکرات سوت و کف و هورا کشیده است. پیش از این، محمدرضا تاجیک مشاور رئیس دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان گفته بود: «تکنوکراتهای وطنی تمایلی غریب به تمرکزگرایی دارند و کمتر تن به توزیع قدرت و مسئولیت میدهند. به بیان دیگر، هر کدام خود را در قلمرو حکومت و اقتدارشان و شاید هم در قلمرویی وسیعتر شاهی میدانند و خود را منبع و منشأ هر تصمیم و تدبیر میبینند - به ویژه آنکه سنی از این تکنوکراتها گذشته باشد و قبلاً نیز، یکی دو تجربه مدیریتی کوچک و بزرگ داشته باشند. از قدیم هم گفتهاند: دهها درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند».
رسول منتجب نیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی نیز پیش از این گفته بود: «کارگزاران یک جریان سیاسی نیست، کارگزاران، طیفی تکنو کرات هستند که آقای هاشمی آنها را برای موفقیتهای خاص در برخی مقاطع، جمع کرد...کاگزاران هیچ تقیدی به اصلاحطلب یا اصولگرا بودن، ندارند. آنها در پی این هستند که در حکومت بمانند و بر سر قدرت باشند. حالا یک وقت با اصلاحطلبها ائتلاف میکنند و زمان دیگر ممکن است با اصولگرایان ائتلاف کنند».
لازم به ذکر است، تیپ مدیریتی کارگزارن نگاه متفاوتی به قدرت و انقلاب است. این تیپ سیاسی همه انگارههای سیاسی را از حیث ملاحظات فردی میبیند. رفتارشناسی تکنو کراتها را باید در زندگی فردیشان دنبال کرد. سبک زندگی این جریان رفاه طلبی فردی است و سبک زیست سیاسی این نحله نعل به نعل زندگی فردیشان رقم میخورد.
** مبدع تز «آبگوشت بزباش و توان داخلی» برای تولید نگران شد!
اکبر ترکان مشاور رئیس جمهور و رئیس مناطق آزاد در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «من موافق نیستم اجازه دهیم کالاهای مشابه داخلی به آسانی وارد شود. باید سختگیریهایی انجام شود تا از صنعت داخلی هم حمایت شود. ما در این صنایع توانمندی داریم. واردات این نوع کالاهایی که در داخل توان ساخت آن را داریم به معنای صادرات شغل است. آیا کشوری که میلیونها بیکار دارد شغل صادر میکند؟».
این اظهارنظر از سوی ترکان کاملاً عجیب است. وی قبلاً گفته بود: «قدرت رقابت در هیچ صنعتی جز قرمهسبزی و آبگوشت بزباش را نداریم». اظهاراتی از قبیل «مسکن مهر طرح مزخرفی است»، «خودکفایی کشاورزی مزخرف است»، «واردات به مراتب برای ما ارزانتر تمام میشود... انتظار داریم کشاورزان عزیز ما را درک کنند»، «من به برخی از شرکتها پیشنهاد واردات مدیران خارجی را دادم»، «دلیل سفرم به آلمان، جراحی پیچیده گوش است، تکنولوژی این عمل ۸۰ سال دیگر به ایران میرسد»، «آمریکا میتواند با یک بمب، تمام سیستم دفاعی ایران را از کار بیندازد»، «قدرت رقابت در هیچ صنعتی جز قرمهسبزی و آبگوشت بزباش را نداریم»، «نمیتوانیم مقابل این قدرتهای بزرگ بایستیم آنهم با شعارهایی که توخالی است». این موارد، تنها بخشی از اظهارات وزرا و مدیران ارشد دولت یازدهم در سه سال اخیر است.
این دیدگاه غلط، عقیم و بیفایده میگوید «ما نمیتوانیم؛ رونق و پیشرفت اقتصادی تنها و تنها با نگاه به بیرون از مرزها امکانپذیر است». نتیجه این دیدگاه میشود «دستاورد تقریباً هیچ برجام». به ضرس قاطع میتوان گفت که تمام کشورهایی که امروزه حرفی برای گفتن در هر عرصهای دارند، جز با تکیه بر ظرفیتهای داخلی خود به این جایگاه نرسیدهاند. این همان رازی است که در فرهنگ ملی ما و با تعبیر رهبر حکیم انقلاب «اقتصاد مقاومتی» نامیده شد؛ اما در حال حاضر پس از گذشت ۴ سال از فعالیت دولت یازدهم، علیرغم «خسارتهای محض برجام» و دستاورد تقریباً هیچِ آن، دولتمردآنهمچنان برای حل معضلات و مشکلات به جای نگاه درونگرا و مبتنی بر اقتصاد مقاومتی معمولاً راه حل را در هضم شدن در اقتصاد جهانی میبینند. هضم شدنی که میتواند به قیمت نابود شدن منافع ملی تمام شود.
آقای ترکان باید به این موضوع توجه کند که موضوعاتی همچون اشتغال و رونق تولید داخلی، با شعار حل نمیشود.