به گزارش مشرق، به گفته مقامات مسکو تحریمهای ایالات متحده آمریکا علیه روسیه شروع تقابلی دیگر در قالب جنگ سرد است که روند عادی سازی و بهتر شدن مناسبات دو طرف را بسیار کند و ضعیف میکند. البته وضعیت امروز مناسبات مسکو و واشنگتن همچنان با مؤلفههای جنگ سرد فاصله دارد، اما میشود عنوان جدیدی را برای این دوره از مناسبات روسیه و آمریکا در نظر گرفت.
مدتی پس از آنکه کنگره آمریکا با حداکثر آراء، تحریمها علیه روسیه و ایران را تصویب کرد، واشنکتن دوباره گفتههای تهدیدآمیزی علیه چین، به دلیل مصمم نبودن پکن برای حل بحران کره شمالی را آغاز کرد.
از طرف دیگر دریچهای را برای همکاری واشنگتن و مسکو جهت حل بحران سوریه در نظر گرفت، البته شرایطی مانند خروج نیروهای ایران از سوریه را مطرح کرد که این شرطها خود مکانیسمی برای فشار بر روسیه و کنترل سیاستهای این کشور محسوب میشود.
به نظر میرسد که استراتژی همزمان و جدید آمریکا درگیر کردن چین و روسیه در بحرانهایی است که این کشورها در آن دخیل بوده و منافع مستقیم و مشخصی در ارتباط با آنها وجود دارد.
برای فهم بهتر این استراتژی آمریکا، ابتدا باید اشارهای به موازنه نرم داشته باشیم. "رابرت پاپ" هدف از ایجاد موازنه نرم را خنثی کردن عملکرد دولت در حال رهبری میدانست؛ روسیه و چین بر اساس این رویکرد تلاش میکنند که هژمون ایالات متحده آمریکا را بشکنند و با استفاده از منابع درونی و بیرونی سیاستهای واشنگتن را هدایت کنند.
بنابراین یکی از سیاستهای مهم آمریکا اتخاذ رویکرد "ضد موازنه نرم روسیه و چین" است. واشنگتن برای این کار تلاش میکند تا از شرایط جدا کننده دو کشور روسیه و چین نهایت استفاده را داشته باشد. جدایی این دو دولت به عنوان دو کشور دارای حق وتو، توان تاثیرگذاری واشنگتن بر سیاستهای آنها را گسترش میدهد.
نمونه این اقدام واشنگتن درگیر کردن چین و به نوعی تهدید این کشور جهت صراحت در عدم حمایت از کره شمالی و تصمیم جدی برای حل این بحران، از طرف دیگر تحریم روسیه، مطرح کردن بحران سوریه به عنوان نقطه همکاری واشنگتن و مسکو و جلوگیری از ادامه همکاری با ایران، در واقع اقدام ضد موازنه نرم آمریکا محسوب میشود.
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که دوستی روسیه و چین بزرگترین کابوس ترامپ میباشد. چراکه این مسکو و پکن با همکاری گسترده خود میتوانند سیاستهای آمریکا را به چالش بکشند، اما جدایی آنها قدرت ضربه و اقدام سریع واشنگتن را فراهم میآورد.
در قطعنامهای که اخیراً علیه کره شمالی تصویب شد و روسیه و چین هم به آن رای مثبت دادند، نمیتوان گفت که همه این کشورها دیدگاه یکسانی درباره تهدیدات کره شمالی داشتهاند. چراکه تهدید در بحران شبه جزیره کره برای مسکو و پکن معنای مختلفی دارد.
از یک طرف حضور آمریکا در آسیای شرقی، استقرار سامانه تاد در کره جنوبی، حضور نظامی در ژاپن و جزایر مربوط به این کشور مانند اوکیناوا و حتی حضور نیروی نظامی آمریکا در دریای جنوبی چین و کشورهای ساحلی آن، تهدیدات بزرگی علیه چین و روسیه محسوب میشود که وجود قدرتی مانند کره شمالی جهت به چالش کشیدن آن رضایت این کشورها را فراهم میآورد.
اما بخش مهمی از حضور نظامی آمریکا به واسطه گسترش تهدیدات کره شمالی است. بدین ترتیب افزون بر سیاستهای پیونگ یانگ، نتایج این اقدامات تهدید آمیز نیز به نفع روسیه و چین نیست.
با این حال واشنگتن هر چقدر که بتواند چین را از اتخاذ رویکرهای خاورمیانهای، به خصوص در مورد سوریه و یا حتی ایران دور کند و روسیه را نیز بیش از بیش در مورد مسائل آسیای غربی تنها و درگیر سازد، تا حدودی به هدف خود همانا سیاست ضد موازنه نرم رسیده است.
پس از تحریمهای جدید آمریکا، فئودور لوکیانف، سردبیر مجله "روسیه در عرصه سیاست جهانی" نیز از در نظر گرفتن مکانیسمی برای به حداقل رساندن خطرات و بازدارندگی متقابل سخن گفت.
وی، پدید آوردن این شرایط بازدارندگی را منوط به تلاش مشترک دانسته و تاکید کرده که روسیه به تنهایی از چنین رویارویی بر نخواهد آمد و راه حل این رویکرد یافتن شرکای قابل اعتماد میباشد.
در مجموع، واشنگتن به میزانی که بتواند روسیه و چین را از هم جدا کند، توان رهبری و تاثیرگذاری خود بر سیاستهای این دو دولت را افزایش میدهد. در حال حاضر استفاده از دو بحران که مسکو و پکن هر کدام در آن حضور مستقیم دارند میتواند فرایند ضد موازنه نرم را تکمیل کند.