به گزارش مشرق، ولی شجاع پوریان در سرمقاله امروز روزنامه همدلی با نکوهش مدیریت قالیباف در شهرداری، تئوری مدیریت جهادی وی را مجموعهای از "آشفتگی سازمانی، تصمیمات غیرکارشناسی و بینظمیهای مالی در مجموعه شهرداری"، دانسته که با ورود محمدعلی نجفی به ساختمان خیابان بهشت این رویه با "خلاقیت، برنامهریزی، راهبرد، استراتژی و عقلانیت"، تغییر و مشکلات مرتفع خواهند شد.
اگر کسی غیر از این عضو شورای چهارم و نماینده دو دور مجلس شورای اسلامی چنین سخنانی را بر زبان می راند، نیازی به نکوهش نبود ولی از فردی که سال ها در حوزه های شهری حضور و بر مدیریت شهری تهران نظارت دقیق داشته، اینگونه اظهارات بیشتر جنبه تلاش برای ورود چراغ خاموش به بدنه مدیریت جدید شهری را مینماید تا توصیه و نشان دادن راه صحیح؛ از این رو چند نکته حائز اهمیت است که باید در نظر گرفته شود:
1 - تئوری مدیریت جهادی در واحدهای دانشگاهی غربی تدریس نمی شود که به کعبه آمال لیبرال پرستان تبدیل شود و آن را همواره بر سر مدیران کارآمد در جمهوری اسلامی بکوبند بلکه در چهار دهه اخیر در عرصه های مختلف جهاد مانند جنگ، سازندگی، ارتقا زندگی مردم و ... خود را نشان داده و تجربه اندوخته تا بتواند عصاره آن را در 12 سال اخیر در شهر تهران پیاده سازد. این تئوری پردازان و ناظران هستند که باید مولفه های مدیریت بومی را استخراج و با رفع ایرادهای آن در دانشگاه ها تدریس کنند و به عنوان مدل بومی مدیریت در کشور پیاده سازند.
2- بسیاری از طرح ها و ابرپروژه هایی که در شهر تهران در 12 سال گذشته اجرایی شده و به شهروندان در حال خدمات رسانی هستند، براساس برنامه مدون در قالب های مختلف از جمله سند چشم انداز و برنامه پنج ساله اول و دوم شهری پیش رفته اند. چگونه است که شجاع پوریان به عنوان نماینده مردم تهران در شورای شهر از این برنامه ها آگاه نبوده یا به عنوان عضو ناظر بر مدیریت شهری، مانع اجرای تصمیمات غیرکارشناسی نشده است!!
3- این چه تصمیمات غیرکارشناسی بوده اند که باعث گردیده تا قالیباف به عنوان یکی از 8 شهردار برتر جهان انتخاب شود، ابرپروژه هایی مانند دریاچه شهدای خلیج فارس، پل طبیعت، سیستم حمل و نقل عمومی و ... به عنوان طرح های برتر جهانی در همایش ها و فستیوال های جهانی برگزیده شوند و در این اواخر تونل خط 6 مترو تهران به فینال ابرپروژه های جهان راه پیدا کند؟
4-تقبیح مدیریت جهادی در داخل کشور از سوی مدعیان داخلی نه تنها مربوط به این دوره بلکه چند دهه است که در حال انجام است. یک مقایسه کوچک می تواند نشانگر گزاف بودن این ادعاها باشد. بیش از دو دهه مدیریت شهری تهران در دست اصلاح طلبان و به اصطلاح برخی جریان ها، میانه روهای پراگماتیک مانند غلامحسین کرباسچی بود، چگونه در عرض این همه سال تنها 70 کیلومتر خط مترو و آنهم با حمایت 100 درصد دولتی به صورت نیم بند افتتاح شد ولی در عرض یک دهه مدیریت جهادی بیش از 230 کیلومتر خط مترو احداث و به بهره برداری رسید؟ در حالیکه بزرگترین دستاورد کرباسچی از سال 68 تا 78، پروژه نواب با تمامی مشکلات بود اما دستاوردهای قالیباف به عنوان نماد مدیریت جهادی، صدها پروژه و ابرپروژه است که شهروندان تهرانی شاهد اجرای آن بوده اند.
5-نماد مدیریت قالیباف اجرای دقیق و زمان بندی شده طرح هایی مانند تونل توحید، نیایش و .. بوده به گونه ای که زمان سنجی در مقابل دیدگاه شهروندان قرار می گرفت و روز پایانی پروژه بر اساس برنامه ریزی دقیق به عموم اعلام می شد و دقیقا نیز همان زمان به زمان بهره برداری پروژه می رسید. چگونه است که مدعیان اصلاح طلب مدیریت جهادی را مدیریت بی نظم و نابسامان می نامند در حالیکه مدیریت شهری تهران در این سال ها به صورت دقیق و براساس زمان پیش رفته است.
6- خلاقیت و ابتکار و بهره گیری از تجربیات کلانشهرهای مختلف یکی از ویژگی های مدیریت قالیباف بوده است. به عنوان مثال خطوط مختلف بی آر تی از تجربیات موفقی بود که مدیریت جهادی با احداث 10 خط آن را پیاده ساخته است. چگونه است که وی را به مدیریت بسته و غیرخلاق متهم می کنند، در حالیکه مدار توسعه تهران نشانگر این خلاقیت بوده است.
7- محمدعلی نجفی تاکنون سابقه هیچ کار اجرایی را نداشته، به نظر می رسد جریان اصلاح طلب برای جبران این نقیصه دست به سابقه سوزی مدیریت جهادی زده تا بتواند با خرابه نامیدن بهشت تهران، خود را از جهنم انتظارات و وعده هایی که داده اند برهانند. خلاقیت و ابتکار مولفه های نیستند که در مدیریت اجرایی بدون تجربه اندوزی به دست آیند و اینک تهران دارای شرایطی نیست که اصلاح طلبان به مدیریت محمد علی نجفی قصد آزمون و خطا داشته باشند، چرا که در سیستم دقیق و سلسله مراتبی که قالیباف به وجود آورده، هرگونه اخلالی باعث برهم ریختن خدمات رسانی به شهروندان خواهد شد.