به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، بیست و پنجمین کتاب از مجموعه راستقامتان، مجموعهای از زندگینامه و خاطرات خانواده، دوستان، همکاران و همرزمان سردار شهید عبدالرحمان کرمی در کتابی با عنوان «عبدالرحمان» به کوشش حجتالاسلام مهدی آقا بابایی گردآوری و تدوین شده و توسط انتشارات ستارگان درخشان چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
عبدالرحمان کرمی نخستین فرزند رمضانعلی کرمانی هرستانی بود که در تاریخ 7 آذرماه سال 1338 در روستای هرستان از توابع خمینی شهر واقع در استان اصفهان به دنیا آمد. پس از سپری کردن دوران ابتدایی، تا رسیدن به سن سربازی به خیاطی پرداخت. در اوج مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی در تظاهرات و راهپیماییها شرکت داشت. سه ماه پس از تولد اولین فرزندش، عازم جبهه شد. دومین فرزند او زمانی به دنیا آمد که پدر در جبهه حضور داشت.
سابقه حضور عبدالرحمان در جبهههای حق علیه باطل به مردادماه 1360 و جبهه آبادان بازمیگردد. در جبهه شوش جزو فرماندهان جنگ بود. در همین جبهه تا پای شهادت پیش رفت. در عملیات محرم در لشکر امام حسین (ع) توپچی تانک بود و به بازسازی تانکها و نفربرهای به غنیمت گرفته شده از دشمن میپرداخت و به فرماندهی گردان زرهی منصوب شد.
وی در عملیات والفجر 4 شرکت داشت. در عملیات خیبر معاون گردان پیاده «یا مهدی» بود و سرانجام در منطقه طلائیه به شهادت رسید. پیکر مطهرش تا سال 1370 در منطقه باقی ماند و سرانجام توسط گروههای تفحص شناسایی و در تاریخ 23 مرداد 1370 به آغوش خانواده بازگشت.
«زندگی نامه»، «خاطرات» و «روش و منش شهید عبدالرحمان» عنوان سه فصل کلی کتاب است که در آن زندگی شهید عبدالرحمان کرمی به رشته تحریر درآمده است. در بخش ابتدایی گذری کوتاه و مختصر به زندگی این شهید دارد و بهگونهای به معرفی شناسنامهای این شهید پرداخته است.
در بخش خاطرات که بیشترین حجم کتاب را به خود اختصاص داده است، برهههای مختلف زندگی شهید کرمی از تولد تا شهادت را در قالب خاطراتی کوتاه و جذاب از زبان خانواده، دوستان، همرزمان و یاران او روایت میکند و در همین قالب ویژگیهای شخصیتی این شهید را بیان میکند.
در بخش پایانی به روش و منش این شهید در ادای تکلیف دینی، خداترسی و وجدان کاری، حضور قلب در عبادت و نگاه او به شهادت و آرزوی شهادت، برخورد با همسر و اعضای خانواده و ... پرداخته و در قالب روایتهایی کوتاه از زبان دیگران روش و منش او را تبیین میکند. در بخش انتهایی کتاب روزشمار زندگی و وصیتنامه شهید کرمی هم به عنوان پیوست اثر ارائه و اسناد و تصاویری از شهید نیز ضمیمه کتاب شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «اسرا را که میآوردند، دنبال خبری از عبدالرحمان بودم. انتظارش را میکشیدم. الان هم این فکر را میکنم. چند شب پیش که صحبت میکردیم میگفتیم: «آن وقت رحمان چه تیپی داشت؛ اگر بود چه قیافهای داشت.» زن عمویم میگفت: آیا مثل این رفیقش شده بود؟ ریشها و موهایش سفید شده بود؛ به گریه افتادم.
اسرا را که میآوردند عکس عبدالرحمان را برمیداشتم و با مادر شوهرم میرفتیم. از آدریان، هرستان و هرجایی که میآمدند، میرفتم عکس را نشان میدادم و میگفتم : چنین عکسی، قیافهای، اسمی تو زندانهای عراق ندیدی؟ اگر بود میگفت: نه. به منزل میآمدیم تا اسیر بعدی را که میآوردند دوباره همبن کار رامیکردیم. هیچ وقت، هیچ جا نمیرفتیم ولی اسرا که میآمدند با مادر شوهرم میرفتیم ببینیم از رحمان خبری دارند، او را در زندانهای عراق دیدهاند؟ یا ندیدهاند. هست یا نیست؟ خیلی امید داشتم و هیچ موقع نخواستم بپذیرم که شهید شده است.»
کتاب «عبدالرحمان» به قلم مهدی آقابابایی در 154 صفحه و شمارگان 1000 نسخه با بهای 7000 تومان از سوی انتشارات ستارگان درخشان اصفهان روانه بازار کتاب شده است.
* ایبنا