سرویس جنگ نرم مشرق - دولت ترامپ طی ماههای گذشته پایبندی ایران به توافق هستهای را تأیید کرده، اما اولاً این کار را با اکراه انجام داده و دوماً پس از هر بار تأیید، اظهارات ایرانهراسانه قبلی و تهدیدات ضدایرانی خود را تکرار نموده است. ترامپ که «بیمیلی عمیق[۱]» وی نسبت به تأیید پایبندی ایران به برجام از چشم کارشناسان آمریکایی مخفی نمانده، در مصاحبه اخیر خود با والاستریتژورنال رسماً گفته که میخواهد بزودی اعلام کند ایران به توافق هستهای پایبند نبوده است[۲]. این ادعای ترامپ را میتوان مرحلهای جدید نسبت به لفاظیهای گذشته او علیه برجام تلقی کرد.
اگرچه نظر کارشناسان عمدتاً بر این است که ترامپ بهرغم تهدیدها علیه ایران، تمایلی به بر هم زدن توافق هستهای ندارد[۳]، اما با گذشت زمان احتمال آنکه دولت آمریکا به بهانههای واهی اقدام به لغو یکجانبه برجام کند، رفتهرفته بیشتر میشود[۴]، هرچند ترامپ قطعاً تلاش خواهد کرد تا این کنارهگیری از توافق را به گردن ایران بیندازد. از جمله اقدامات ترامپ برای مقدمهچینی در اینباره، دستور به مشاوران و دستیارانش برای یافتن (یا حتی ساختن) نشانههایی از عدم تبعیت ایران از توافق[۵]، و از سوی دیگر فشار به همپیمانان کاخ سفید در ۱+۵ جهت آماده کردن خود برای یکی از این دو مورد است: مذاکره مجدد با ایران یا خروج آمریکا از توافق هستهای.
ترامپ میگوید انتظار دارد دولتش در گزارش ماه اکتبر به کنگره، اینبار پایبندی ایران به برجام را تأیید نکند
مواضع متضاد در دولت ترامپ درباره برجام
در حالی که عناصر تعیینکننده در خود کاخ سفید، نظیر رکس تیلرسون وزیر خارجه این کشور هم درباره خروج آمریکا از توافق با ترامپ مخالف هستند[۶]، دولت ترامپ اصرار دارد تا با طرح درخواستهای غیرمنطقی نظیر بازرسی از سایتهای نظامی در ایران که دسترسی به آنها طبق برجام صراحتاً ممنوع اعلام شده، زمینه مخالفت ایران و سپس طرح ادعای خودداری تهران از تبعیت از برجام را فراهم کنند.
به اعتقاد کارشناسان بینالمللی، دوگانگی در دولت ترامپ درباره توافق هستهای دستکم دو دلیل میتواند داشته باشد: یک دلیل حزبی و یک دلیل ملی. دلیل حزبی، انگیزه محافظهکاران آمریکایی و خود ترامپ برای تضعیف توافق هستهای به عنوان مهمترین دستآورد دولت دموکرات اوباماست. جمهوریخواهان برجام را نقطه اوج و نتیجه «سیاست خارجی ضعیف» باراک اوباما میدانند و ترامپ نیز به خوبی توانسته این عصبانیت همحزبیهایش را روی رئیسجمهور سابق آمریکا متمرکز و با اعلام انزجار از برجام، خود را تبرئه کند.
با این وجود، علاوه بر دعواهای حزبی، آمریکاییها دلایل ملی هم برای شانه خالی کردن از زیر توافق هستهای دارند. ترامپ و دیگر منتقدان برجام، نفوذ گسترده تهران در سوریه و عراق و حمایت ایران از گروههای مقاومت از جمله حماس و حزبالله را نشانهای از افزایش قدرت جمهوری اسلامی برای تأثیرگذاری در منطقه حیاتی خاورمیانه میدانند و معتقدند امنیت ملی آمریکا ایجاب میکند که تحریمهای ضدایرانی تشدید شود، نه برداشته.
از این منظر، توافق هستهای با فراهم کردن زمینه برای کاهش تحریمها علیه ایران در تضاد با منافع و امنیت ملی واشینگتن توصیف میشود. البته باید توجه داشت که این دیدگاه صرفاً حاصل افکار کارشناسان و تحلیلگران داخلی آمریکا نیست. هرچند برخی از عناصر سابق و فعلی در دولت آمریکا نظیر «استیو بنن» استراتژیست ارشد برکنارشده ترامپ، «سباستین گورکا» معاون برکنارشده دستیار اوباما و البته «مایک پومپئو» رئیس کنونی سیا در متقاعد کردن رئیسجمهور آمریکا به افزایش فشار به تهران، خروج از برجام و تشدید تحریمهای ضدایرانی نقش داشتهاند، اما تأثیر لابیهای قدرتمند سعودی و صهیونیستی در شکلگیری سیاستهای ایرانهراسانه ترامپ نیز به همان اندازه، و بلکه بیشتر، غیرقابلانکار است.
ترامپ و آژانس، برگ برنده و ابزار مخالفان برجام
قولهای انتخاباتی ترامپ، هرچند نسنجیده، بزرگترین برگ برنده مخالفان برجام در دولت آمریکا هستند و این مخالفان با استفاده از همین برگ برنده اکنون بقای توافق هستهای را به شدت تهدید میکنند. وقتی ترامپ توافق هستهای با ایران را با عبارات غیردیپلماتیکی نظیر «احمقانهترین معامله تاریخ[۷]» توصیف کرد، در حقیقت سنگی را ته چاه انداخت که اکنون افرادی که در دستگاه سیاسی آمریکا عاقل برشمرده میشوند، مانند جیمز متیس وزیر دفاع دولت آمریکا، هربرت مکمستر مشاور امنیت ملی ترامپ، جوزف دانفورد رئیس ستاد کل ارتش، و رکس تیلرسون وزیر خارجه این کشور، نمیتوانند آن سنگ را از چاه بیرون بکشند.
البته قطعاً هیچیک از سیاستمداران حاضر در دولت ترامپ، برجام را بیاشکال نمیدانند، اما در حالی که ترامپ و مخالفان توافق با ایران، خروج آمریکا از این توافق را در راستای منافع ملی کشورشان میدانند، منتقدان توافق هستهای معتقدند واشینگتن باید یا ایران را به سوی خروج از توافق سوق بدهند و یا تهران را وادار به انجام رفتاری کنند که بتوان آن را ناقض برجام و در نتیجه، ضامن حق آمریکا در کنارهگیری از توافق جلوه داد.
به اعتقاد کارشناسان و نظریهپردازان آمریکایی، مهمترین و قویترین ابزار آمریکا برای اِعمال این فشار بر تهران نیز آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سایر نهادهای بینالمللی هستند[۸]. تلاش هفتههای گذشته واشینگتن برای متقاعد کردن آژانس به وادار کردن ایران به باز کردن درِ سایتهای نظامیاش به روی ناظران و بازرسان بینالمللی[۹] نیز از همین منظر قابلتحلیل است. هرچند خوشبختانه این تلاشها[۱۰] تا کنون به نتیجه نرسیده است[۱۱]، اما متأسفانه نهادهایی مانند آژانس انرژی اتمی سابقه تن دادن به خواستههای نامشروع کاخ سفید را در کارنامه خود دارند و در این مورد نیز اصلاً بعید نیست در آیندهای نزدیک، ورق به سود ترامپ و سایر مخالفان برجام برگردد.
آنچه تا کنون موجب جلوگیری از اضافه شدن برجام به فهرست توافقنامههای ناکام تاریخ شده این است که منتقدان برجام در آمریکا و امضاکنندگان اروپایی توافق هستهای، متفقالقول هستند که اگرچه آژانس انرژی اتمی تا کنون موفق نشده سایتهای نظامی ایران را بازرسی کند، اما چنین اقدامی ضرورت هم ندارد، چون برجام در سایر زمینهها موفق بوده است[۱۲]. این استدلال با اشاره به اینکه رآکتور پلوتونیوم ایران در اراک همچنان با بتن پر است، ۱۵۰۰۰ سانتریفیوژ غنیسازی اورانیوم این کشور تحت نظارت آژانس قرار دارند، و بازرسان همچنان به تناوب میتوانند بر سراسر چرخه غنیسازی اورانیوم در ایران نظارت کنند، توانسته مخالفان برجام در آمریکا را هم موقتاً از زدن به آب و آتش برای ساقط کردن توافق بازدارد.
نیاز آمریکا به برجام بیش از ایران
اکنون این سؤال پیش میآید: آیا مخالفان آمریکایی برجام معتقدند واشینگتن واقعاً هیچ سودی از توافق هستهای نمیبرد؟ برای پاسخ به این سؤال باید ابتدا یک توهم درباره توافق هستهای را از بین برد. طرف آمریکایی توافق ادعا میکند برجام را با هدف اولاً جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای و به طور گستردهتر، جلوگیری از اشاعه سلاحهای هستهای، و دوماً برای افزایش قدرت نفوذ در معادلات تصمیمگیری تهران[۱۳] امضا کرده است.
ادعای اول به سادگی قابلتکذیب است: در کنار صدها بار اعتراف نهادهای جاسوسی[۱۴] و اطلاعاتی آمریکایی[۱۵] و غربی مبنی بر عدم وجود علاقه ایران به ساخت سلاحهای هستهای، اقدامات آمریکا و همپیمانان غربی این کشور به وضوح نشان میدهد که این کشورها علاقهای به منع مطلق اشاعه سلاحهای هستهای ندارند. به عنوان مثال، واشینگتن و هیچیک از متحدان مسلح به سلاحهای هستهایش حاضر نشدند اوایل ماه جولای، پای توافقنامهای را در سازمان ملل[۱۶] امضا کنند که هدف آن ممنوعیت [ساخت و استفاده] سلاحهای هستهای و در نهایت نابودی کامل این سلاحها بود. کشورهایی که ماهها مذاکره با ایران را با ادعای دغدغه منع اشاعه هستهای برگزار کردند، بر خلاف ۱۲۲ کشور دیگر[۱۷]، حتی در کنفرانس ۷ جولای (جایی که ایران معاون رئیسجمهور خود را با دستور امضای توافقنامه فرستاد) شرکت[۱۸] هم نکردند.
به همین ترتیب، روابط آمریکا با کره شمالی طی ماههای پس از روی کار آمدن ترامپ در حالی به بهانه تلاش پیونگیانگ برای تقویت زرادخانه هستهایش به بحرانیترین نقطه خود در تاریخ اخیر رسیده که واشینگتن در برابر تلاشهای همپیمانانش مانند رژیم صهیونیستی با هدف افزایش کمی و کیفی سلاحهای هستهای خود نه تنها سکوت کرده، بلکه هر جا لازم دانسته، از آنها حمایت نیز کرده است[۱۹]. بنابراین ادعای مخالفت آمریکا با اشاعه هستهای (در معنای مطلق و درباره همه کشورهای جهان) ادعایی کاملاً ریاکارانه است. در عین حال، ادعای تلاش واشینگتن برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، از این جهت ادعایی غیرواقع است که کاخ سفید اصالتاً هیچ مدرکی دال بر علاقه تهران به ساخت سلاح هستهای تا کنون ارئه نکرده است.
ادعای دوم طرف آمریکایی برجام، تا اندازهای قابلاثبات است: شکی نیست که ورود به مذاکرات هستهای و اعطای برخی امتیازات مشروط به ایران، تضمینکننده برخی منافع دیگر آمریکا، و انگیزه این کشور از پیگیری برجام بوده است. چنانکه باراک اوباما پیش و پس از توافق هستهای با ایران اذعان میکرد، دولت آمریکا امیدوار بود[۲۰] با امضای توافق هستهای، رفتار منطقهای و بینالمللی ایران تغییر کند.
به عبارت دیگر، اولین (و چهبسا مهمترین) فایدهای که آمریکا میخواست از برجام ببرد، استفاده موفقیتآمیز[۲۱] از سیاست چماق و هویج (تحریم و تطمیع) با ابزار مذاکره و با هدف نفوذ نرم در ساختار تصمیمگیری دولت بود. دولت «سیاستمدار» اوباما با این روش، نه تنها گزینه نظامی را کنار گذاشته و از هزینههای مالی و سیاسی آن در امان ماند، بلکه حتی توافق هستهای را یک پیروزی دیپلماتیک، و حاصل تدبیر هوشمندانه و بهاصطلاح «رهبری[۲۲] جهانی» آمریکا[۲۳] و مهر تأییدی بر ادعای حسن نیت و خیرخواهی کاخ سفید در مسئله منع اشاعه هستهای معرفی کرد.
اوباما یکی از فواید برجام را ایجاد «فرصتی منحصربهفرد برای حل مسائل مهم» میان دو کشور میداند
پاره کردن برجام؛ به سود یا ضرر آمریکا؟
به دلایلی که ذکر شد و به دلایل دیگر، کارشناسان غربی معتقدند برجام بهرغم نواقصی که دارد، یک دستآورد قابلتوجه برای آمریکا و غرب است و باید آن را حفظ کرد. یکی از این دلایل دیگر، علاقه اعضای معاهده منع اشاعه سلاحهای هستهای (انپیتی) به پابرجا ماندن توافقنامهای است که (هرچند در نتیجه توهم و ابهام، اما) موفقیتی بزرگ در راستای تحقق جهان بدون سلاحهای هستهای به شمار میرود.
از دیدگاه منحصراً آمریکایی، در اثر خودداری آمریکا از کنار گذاشتن سلاحهای هستهای خود، سکوت واشینگتن مقابل انباشت سلاحهای هستهای توسط کشورهای هستهای همپیمان با کاخ سفید، و البته وعدههای دولت آمریکا به همپیمانان غیرمسلح به سلاح هستهایش (از جمله ژاپن و کره جنوبی[۲۴]) مبنی بر گسترش «چتر هستهای[۲۵]» آمریکا بر فراز آنها، معاهده منع اشاعه هستهای اتفاقاً توسط خود این کشور تضعیف شده[۲۶] و بنابراین اقدامی نظیر به نتیجه رساندن برجام برای جمعآوری آبروی ازدسترفته واشینگتن در این زمینه کاملاً ضروری بود و اکنون خروج از برجام بار دیگر آبروی دولت آمریکا را خواهد برد.
با وجود آنچه گفته شد، شاید مهمترین عامل بازدارندهای که دست ترامپ را برای پاره کردن توافق هستهای با ایران بسته، پرتکرارترین استدلال در گزارشهایی است که کارشناسان و تحلیلگران آمریکایی به مخاطبان خود، و مشاوران ترامپ به رئیسجمهور آمریکا ارائه میدهند: ترس از منزوی شدن آمریکا. کارشناسان بر این عقیدهاند که اگر ترامپ کشورش را به شکل یکجانبه از توافق هستهای خارج کند، اولین معترضان به او امضاکنندگان اروپایی برجام خواهند بود که پیش از ورود آمریکا به مذاکرات، کلید گفتوگو با ایران را زدند و بیشترین تلاش را در این زمینه انجام دادند.
آنچه مسلم است، مخالفت با خروج آمریکا از برجام صرفاً منحصر به امضاکنندگان این توافق نیست و هرگونه اقدام خودسرانه ترامپ در پاره کردن توافق هستهای با ایران، آمریکا را در میان اعضای معاهده منع اشاعه هستهای نیز (که در حمایت از پابرجا ماندن توافق متفقالقول هستند) منزوی خواهد کرد. بنابراین کارشناسان بینالمللی انتظار دارند طی ماههای آینده، امضاکنندگان برجام و معاهده انپیتی تمام تلاش خود را بکنند[۲۷] تا دولت آمریکا را از خروج از توافق هستهای منصرف نمایند[۲۸].
درخواست بازرسی از سایتهای نظامی ایران، یکی از نقشههای دولت ترامپ برای وادار کردن تهران به خروج از برجام است
سرنوشت مبهم برجام با وجود ترامپ
البته نکتهای که در اینجا باید به آن اشاره کرد اینکه همپیمانان اصلی آمریکا میدانند برای بقای برجام نباید به ترامپ امیدی داشته باشند، بلکه اگر قرار است مذاکرهای هم با دولت آمریکا صورت بگیرد، طرف مذاکره مقامات اروپایی باید بدنه «امنیت ملی» دولت جدید آمریکا (افرادی نظیر جیمز متیس) و نه وزارت خارجه این کشور (و افرادی مانند رکس تیلرسون) باشد، چراکه به نظر میرسد دستگاه سیاست خارجی آمریکا در دولت جدید، تأثیرگذاری خود بر رئیسجمهور را کاملاً از دست داده است[۲۹].
در همین رابطه، کارشناسان پیشنهاد میکنند که مقامات اروپایی در مذاکره احتمالی با طرف آمریکایی، مقامات دولت آمریکا را مطمئن کنند که:
- از هرگونه اقدام آمریکا که با هدف اطمینان از اجرای کامل برجام توسط ایران انجام گیرد، حمایت میکنند، اما اینگونه اقدامات، نظیر راستیآزمایی، نباید مستلزم سوءاستفاده از مقررات تعیینشده در برجام باشند؛
- به حمایت از تحریمهای آمریکا علیه ایران در زمینههای حقوق بشر و برنامه موشکی این کشور ادامه خواهند داد، چنانکه ماه آگوست سال جاری، انگلیس، فرانسه و آلمان در ارسال نامه اعتراضآمیز به ارسال ماهواره توسط ایران به مدار کره زمین خطاب به شورای امنیت و دبیرکل سازمان ملل با آمریکا همراه شدند؛
- به تهران اجازه نخواهند داد تا با این استدلال که تحریمها علیه برنامه موشکی ایران ناقض برجام است، از توافق هستهای خارج شود و به این ترتیب در بازی «مقصر معرفی کردن طرف مقابل درباره نقض توافق» برنده شود؛
- در عین حال و تحت هر شرایطی، خروج یکجانبه آمریکا از برجام، و به طریق اولی، هرگونه اقدام نظامی علیه ایران، واشینگتن را منزوی خواهد کرد.
روی هم رفته، سرنوشت برجام همچنان در هالهای از ابهام است و مهمترین دلیل این واقعیت، حضور ترامپ در رأس دولت آمریکاست. هر قدر هم که اطرافیان دور (اروپایی) و نزدیک (مشاوران) ترامپ تلاش کنند او را متقاعد نمایند که توافق هستهای با ایران به سود آمریکاست، باز هم احتمال آنکه رئیسجمهور آمریکا دست به اقدامی خودسرانه بزند، همچنان وجود دارد. رفتارهای بیشماری از جانب ترامپ تا کنون نشان دادهاند که وی شخصیتی بیثبات و غیرقابلپیشبینی دارد که شاید بتوان مهمترین و خطرناکترینِ این موارد را درگیری با کیم جونگاون دانست که دو کشور را تا مرز آغاز اولین جنگ هستهای تاریخ پیش برد[۳۰].
چنانکه گفته شد، ترامپ تمایل خود را درباره کلید زدن روند خروج آمریکا از برجام صراحتاً اعلام کرده و این اتفاق ممکن است طی چند روز آینده که دولت آمریکا طبق قانون، موظف است بار دیگر طی گزارش خود به کنگره اعلام کند که آیا ایران به برجام پایبند بوده است یا نه، صورت بگیرد. باید دید تلاشهای موافقان برجام در آمریکا و اروپا برای رام کردن تخیلات وحشی ترامپ درباره دنیای سیاست طی کمتر از یک ماه آینده به نتیجه خواهد رسید یا رئیسجمهور آمریکا با عمل به یکی از بزرگترین وعدههای انتخاباتی خود درباره سیاست خارجی، امیدها درباره برجام را به یأس تبدیل خواهد کرد. [۳۱]
[۷] Candidate Trump called the Iran agreement “the stupidest deal of all time.” This week, he recertified it Link
[۳۱] برگرفته شده از گزارش مرکز policy perspectives لینک