به گزارش مشرق، طبق تعریف جامع جنگ رسانهای، «بهکارگیری رسانهها بهعنوان ابزاری جهت تأثیرگذاری بر احساس و ادراک مردم و مسئولان جبههی مقابل، مطابق اهداف مدنظر خویش برای تصویرسازی از خود و جبههی مقابل، بهوسیلهی فعالیت هنرمندان و اصحاب رسانه، و راهبری و خطمشیگذاری سیاستمداران، نظامیان و دستگاههای امنیتی، و با هدف نهایی تأثیرگذاری بر تصمیمگیری و رفتار مخاطبان در چارچوب نظام ارزشی و هنجاری حق یا باطل» را جنگ رسانهای گویند.[۱]
در تقابل رسانهای بین دو جبههی انقلاب اسلامی و جبههی استکبار، سینما بهعنوان یکی از سلاحهای تقابل نقشی کلیدی ایفا مینماید. در طول سالهای بعد از انقلاب فیلمهای سینمایی گوناگونی از سوی دو جبههی این نبرد ساختهشده است. هرکدام از این آثار را میتوان بهعنوان آفندی در جبههی جنگ رسانهای نگریست و از این زاویه مورد تحلیل قرار داد.
یکی از این آثار، فیلم سینمایی فارسیزبان «زیر سایه»(Under the shadow)، ساختهشده در سال ۲۰۱۶ است که در سال ۲۰۱۷ بهعنوان نمایندهی سینمای انگلیس در بخش خارجی زبان اسکار معرفی و از سوی جشنوارههای مختلف دیگر برجسته شد. این نوشتار بهدنبال تحلیل این فیلم از منظر جنگ رسانهای است و این سؤال که «زیر سایه» درصدد است چه تصویری از مردم و جامعهی ایران در ایام جنگ تحمیلی نشان دهد و به مخاطب القا کند؟
داستان فیلم: زیر سایهی جنگ ایران و عراق
فیلم به لحاظ زمانی در بحبوحهی جنگ ایران و عراق اتفاق میافتد و روایت یک مجتمع مسکونی و خانوادهی سهای نفره است که زن خانواده به نام «شیده» نقش اصلی داستان را بر عهده دارد. او که قبل از انقلاب دانشجوی پزشکی بوده، بعد از انقلاب به دلیل فعالیتهای سیاسی گذشتهاش از تحصیل محروم میشود. «ایرج» همسر شیده نیز یک پزشک است و برای گرفتن جواز طبابتش مجبور است ناخواسته به جبهه برود و تهران و خانوادهاش را ترک کند.
برخورد یک موشک عملنکرده به آپارتمان محل سکونت شیده، موجب دلهره و ترس ساکنین آن میشود و اعضای ساختمان یکبهیک آنجا را ترک میکنند. شیده و دختر خردسالش در آن خانه تنها مانده و متوجه حضور موجوداتی ماورائی میشوند. بهتدریج این موجودات ماورائی، باعث ترس و وحشت شیده و دخترش میشوند. شیده پس از مراحل مختلف انکار این موجودات و سپس مقاومت در برابر آنها، لاجرم تسلیم شده و تصمیم میگیرد نزد خانوادهی همسرش در شمال برود.
داستان فیلم تعمداً در زمان جنگ ایران و عراق طراحی شده است و درصدد است تصویر مدنظر خود از دفاع مقدس را به مخاطب القا کند و جامعهی ایرانی حال حاضر را با تعمیم شرایط آن خانه و خانواده، بازنمایی کند. از این منظر، سوژهی فیلم، بر موضوع و مسئلهی مهمی متمرکز شده است.
بررسی عوامل اصلی ساخت فیلم بابک انوری کارگردان
بابک انوری فیلمساز جوان و تازهکار ایرانیالاصل، فیلمسازی را با کارگردانی موزیک ویدیو آغاز کرد. در سال ۲۰۱۲ برای فیلم کوتاه «دو با دو» که وقایع آن در یک مدرسه ایرانی در بریتانیا اتفاق میافتد نامزد جایزه بفتا (آکادمی فیلم بریتانیا) شد. این فیلم کوتاه، درباره یک کلاس درسی است که معلم مستبد آن میخواهد به دانشآموزان القا کند ۵=۲+۲ میشود که درنهایت با مقاومت دانشآموزان مواجه میشود. این فیلم کوتاه، به زبان فارسی و با زیرنویس انگلیسی فضای حاکم بر جامعهای تحتفشار را با زبانی نمادین به نمایش میگذارد.
بابک انوری چند سال بعد، سازندهی فیلم سینمایی «زیر سایه» شد. او در گفتوگو با بیبیسی دربارهی این فیلم میگوید: «فیلم بااینکه به زبان فارسی است اما به نظر خودمتم جهانی دارد و علیه زورگویی و تفکر دگماتیک حرف میزند. در کشورهای مختلف از مصر و سوریه گرفته تا آمریکا هم هر کسی برداشت خودش را از این فیلم داشته است.»[۲]
همانطور که خود او اذعان دارد، فیلم اساساً بیانی نمادین دارد و با قصد تعمیم شرایط نمادین فیلم به جامعهی بیرونی ساخته شده است.
مدیریت استعدادها از جشنوارهها
نکتهی ظریف و قابلتوجه در سرگذشت بابک انوری این است که همانطور که او بهطور ضمنی اشاره میکند، بعد از ساخت فیلم کوتاه «دو با دو» که بیانگر فضایی خشک و بیمنطق از جامعه و هنجارهای حاکم بر آن بود، و حضور در آکادمی فیلم بریتانیا، چند نفر بهاصطلاح «مدیر برنامه» پیدا شد و او را به سمت فیلم سینمایی اولش هدایت و شرایط تولید را برای او فراهم کردند. انوری میگوید: «بعدازاینکه فیلم اولم به بفتا راه یافت، چند مدیر برنامه پیدا کردم که کمکم کنند برای کار بعدی سرمایه پیدا کنم…»[۳] و البته سرمایهای که بدون انتظار بازگشت آن و سود در اختیار او قرار داده شد.
این امر نشان میدهد که چگونه جشنوارههای هنری، بستری برای شناسایی و هدایت هنرمندان به سمت اهداف مد نظر خود است بهطوریکه با نگاه به برخی از فیلمسازان ایرانی مخالفخوان، میتوان دید که بعد از حضور در یک یا چند جشنوارهی خارجی به قبلهی خود را آنسوی مرزها قرار دادهاند. فیلمسازها و خصوصاً فیلم اولیها برای راه یافتن به حلقهی فیلمسازی و مافیای تولید و پخش فیلم، حاضرند هر سوژه و داستانی را به نام خود بسازند و از این طریق وارد صنعت سینما و تجارت شهرت شوند.
نگاهی به مصاحبههای این کارگردان جوان و نوع صحبتها و منطق و بیان او که نشاندهندهی حد تفکر و قدر توان اوست، بهوضوح نشان میدهد که او یک موزیکویدئوساز و حداکثر یک سازندهی فیلم کوتاه بوده و نسبتدادن یک سوژهی راهبردی که به تشابه فضای جنگ ایران و عراق با موجودات ماورائی ترسناک مربوط است، از چنین شخصی بعید به نظر میرسد و آنچه هست را باید در مجموعههای فکری پشت پردهی سینمای ضد ایرانی دنبال کرد.
دلارهای نفتی قطریها
نکتهی قابلتوجه دیگر این است که فیلم زیر سایه، محصول مشترک ۳ کشور انگلیس، اردن و قطر است. نام انگلیس به خاطر اقامت و تابعیت عوامل اصلی فیلم در این کشور مطرح است و اردن نیز محل فیلمبرداری پروژه بوده که به دلیل شباهت نسبی با فضای ایران انتخاب شده؛ اما نام قطر به خاطر پشتیبانی مالی و سرمایهگذاری در این پروژه مطرح است. کشوری که در همین سال، پشتیبانی مالی فیلم «فروشنده» را نیز در کارنامهی خود ثبت کرده است.
موسسهی قطری «دوحه فیلم» که مربوط به یک شاهزادهی قطری است، با درج فیلم زیر سایه در صفحهی «سرمایهگذاری فیلم»(Film Funding) خود، به نقش خود در این پروژه تصریح کرده و خلاصهی فیلم و مصاحبهی کارگردان با زیرنویس عربی را منتشر کرده است. این سوال قابل توجه است که چه تشابهی بین فیلم ایرانی «فروشنده» و فیلم انگلیسی صریحاً ضد ایرانیِ «زیر سایه» وجود دارد که سرمایهگذار قطری مشترکی دارند!؟
بازیگران
بازیگران این فیلم و ترکیب آنها نیز قابلتوجه است. نقش اول فیلم را نرگس رشیدی ایفا میکند که در کارنامهی خود، بازی در فیلم «گوسفندهای خوشحال» با تصویری برهنه را دارد. وی در مصاحبه با شبکهی ماهوارهای من و تو، اذعان داشت که نوید نگهبان بازیگر فیلمهای ضد ایرانی و ضد اسلامی همچون «سنگسار ثریا»، «تکتیرانداز آمریکایی» و «زادگاه»(هوملند)، که در فیلم فارسیزبان رژیم صهیونیستی («باباجون») نیز نقشآفرین بوده، واسطهی معرفی او با پروژهی زیر سایه بوده است.[۴]
از دیگر بازیگران فیلم زیر سایه میتوان به «بابی نادری» بازیگر فیلم ضد ایرانی «آرگو»، بازی ویدئویی موهن «انقلاب ۱۹۷۹»، فیلم سینمایی فارسیزبان «رؤیا»، فیلم سینمایی فارسی-انگلیسی زبان «یک درخت افتاده است»، فیلم کوتاه فارسیزبان با موضوع دو همجنسگرا اشاره کرد.
همچنین «آرش مرندی» بازیگر نقش «رضا» در زیر سایه، در فیلم ضد ایرانی «دختری در شب تنها به خانه میرود» و فیلم سینمایی موهن «تابوی تهران» نیز به ایفای نقش پرداخته است.
همانطور که مشاهده میشود، در چیدمان و تنظیم عوامل ساخت فیلمهای ضد ایرانی و ضد اسلامی نوعی هماهنگی به چشم میخورد بهنحویکه عوامل این فیلمها هرچند در کشورهای مختلف اروپایی و ایالات گوناگون آمریکا ساکن هستند، در پروژههای مشابه، به کار گرفته میشوند. این نکتهی کلیدی باید مدنظر باشد که در تحلیل فیلمهایی که با موضوعات راهبردی و در چارچوب جنگ رسانهای ساخته میشوند، همواره اتاق فکرها و مجموعههای اندیشهورز رسانهای موردتوجه قرار گیرند و عوامل فنی ظاهری که در حد و اندازهی کارهای اینچنینی نیستند، نباید باعث انحراف افکار نشود.
جشنوارهها و مجامع هنری: گلریزان زیر سایه
نگاهی به فهرست بلند و بالای نامزدی و برگزیدگی فیلم زیر سایه و عوامل آن -خصوصاً کارگردان فیلم اولیاش- نشان میدهد که این فیلم تا چه حد توسط جشنوارهها و محافل هنری برجسته شده است. مجموعاً این فیلم در حدود ۴۰ جشنواره شرکت کرد که در ۱۸ مورد برگزیده و در ۱۸ مورد دیگر نامزد شد؛ آماری که قابلتوجه است. برخی از این جشنوارهها عبارتاند از جایزه آکادمی فیلم بریتانیا (بفتا)، آکادمی فیلمهای علمی تخیلی، فانتزی و ترسناک آمریکا، جشنواره بینالمللی فیلم آتن، جایزهی فیلم غیر متعهد بریتانیا، و… که هرکدام جز جشنوارههای مطرح اروپایی هستند.[۵] مطابق صفحهی مقالات وبگاه IMDB، حدود ۱۵۰ وبگاه و وبلاگ مختلف از جمله «هالیوود ریپورتر»، در خصوص این فیلم مقاله نوشتهاند و یا حداقل خلاصهی داستان آنرا نقل کرده اند که حجم قابل توجه پشتیبانی خبری و رسانهای از این پروژه را نشان میدهد.
این سؤال مطرح است که آیا این فیلم یک پدیدهی خارقالعاده و خاص هنری بوده است که اینچنین موردتوجه جشنوارهها قرار گرفته یا اینکه خود فیلم چنین ظرفیتی نداشته است و عوامل دیگر سبب مطرحشدن آن شده است؟ با نگاهی به این فیلم و مقایسه با آثار مطرح جهان میتوان بهسادگی پاسخ این پرسش را یافت.
همچنین این فیلم بهعنوان نمایندهی بریتانیا در رشته فیلمهای غیر انگلیسیزبان هشتاد و نهمین دوره جایزه اسکار نیز شرکت کرده است و این سؤال مطرح است که چرا یک کشور انگلیسیزبان، خود برای شرکت در بخش غیر انگلیسیزبان اسکار، نماینده معرفی کرده است؟!
دیگر نکات قابلتوجه زیر سایه
«زیر سایه» که در جشنواره سینمایی ساندنس آمریکا در بخش جنبی میدنایت به نمایش درآمد، توسط شبکه «نت فلیکس» -که یک شرکت جهانی توزیع و تولید فیلم است و تا سال ۲۰۱۶ بیش از ۷۵ میلیون در ۱۹۰ کشور مشترک داشت- خریداری شد. این فیلم را شرکت «ورتیگو» در بریتانیا و شرکتهای «اکسوایزی» و «ورتیکال» در آمریکا اکران کردهاند.[۶]
این فیلم در سایت مطرح IMDB امتیاز بالای ۷ را نشان میدهد که امتیازی بالا برای یک اثر سینمایی محسوب میشود. وبگاه IMDB این فیلم را علاوه بر دستهی ترسناک، در گونهی جنگی نیز حساب کرده است[۷] و این در حالی است که فیلم صرفاً همزمان با جنگ ایران و عراق است و داستان آن در تهران و نه در خطوط مقدم جبهه اتفاق میافتد که نشان دهندهی اصرار فیلمسازان برای ارتباط برقرار کردن بین دو مفهوم «جنگ»(به معنی دفاع مقدس برای ایرانیان) و «وحشت» در ذهن مخاطب است.
تحلیلها
جنگ و جن، دو روی یک سکه!
فیلم در سایه، به لحاظ زمانی در ایام جنگ ایران و عراق و به لحاظ گونه (ژانر) ترسناک است. روایت فیلم میتوانست در زمان و تاریخ دیگری اتفاق بیافتد و هیچ دلیل خاصی برای انتخاب این برهه از زمان وجود ندارد مگر اینکه فیلمساز خواسته است بین این زمان و ژانر وحشت، ارتباطی برقرار کند و به مخاطب القا کند.
موشکی که از جنگ به سقف خانه برخورد میکند، گویا کشتی پرندهای با مسافرانی از اجنه و موجودات ماورائی است و با اصابت این موشک، کمکم حضور این موجودات پیش میآید. نحوهی روایت فیلم، تغافل از این نکته است که حامیان و مدافعان رژیم بعث، همین کشورهای برگزارکنندهی جشنوارههای هنری و اعطاکنندگان جوایز به «در سایه» ها است!
درواقع فیلم درصدد است یک عامل افتخار و یک «گنج معنوی» ملت ایران و یک عامل هویتبخش تاریخی را نهتنها بگیرد بلکه به عامل ضعف و اضطراب و تهدید تبدیل کند. با بهروزرسانی فیلم و تعمیم آن به زمان حال، میتوان القای این مسئله را به مخاطب ایرانی مشاهده کرد که «هنوز هم جنگ یک تهدید وحشتناک است!» و مردم ایران باید با یادآوری غیرعزتمندانهی خاطرات جنگ، از تهدیدات نظامی رایج بترسند و در عرصهی سیاسی و… گزینهی نظامی را دستکم نگیرند؛ بهطور متناظر، مسئولان مربوطه نیز، با اقتدار از عدم احتمال وقوع گزینهی نظامی سخن نگویند و روشهای انفعالی را در پیش بگیرند.
البته میتوان موشک را نمادی از دین و نظام حاکم نیز تصور کرد؛ گرچه تفاوت چندانی بین نمادشناسی موشک بهعنوان دین یا جنگ تحمیلی از نظر تحلیل وجود ندارد و فیلمساز بههرحال تلاش کرده وضعیت جامعهی ایران در مواجه با یک عامل ناخواستهی مهیب را نشان دهد.
در روایت داستان میبینیم که پزشکشدن شیده، آرزوی مادر فوتشدهاش بود که آن را در یک کتاب به یادگار نوشته بود. در صحنهای از فیلم اجنه این کتاب را برمیدارند و کتاب ورق میخورد تا به صفحهی یادگاری مادر شیده میرسد. این صحنه تصریحی بر این است که آن جنِ جنگ یا دین یا نظام، مانع از رسیدن فرد به آرزوی خود و مادرش شده است.
جامعهی بسته و تحکم حاکمیت
اگر آپارتمان محل زندگی شیده را نمادی از جامعه بدانیم و آن را تعمیم بدهیم -چنانکه کارگردان نیز به این موضوع اشاره کرده – این جامعه در تملک صاحبخانه است و همه مستأجر او هستند. صاحبخانه هر شب درِ خانه که همان جامعه باشد را میبندد تا از نفوذ بیگانه به مملکتش جلوگیری کند و در صورت بازماندن درِ خانه، دیگران را بازخواست میکند. این جامعه بهشدت در پی کنترل شهروندان خود است.
صاحبخانه علیرغم ادعای مذهبی بودن، خود در جنگ شرکت نکرده و نمیکند و زودتر از دیگران از ترس جنگ فرار میکند. دیگران نیز نگاه مثبتی به او ندارند و غرغرهای صاحبخانه برای گرفتن اجاره، او را منفور ساکنین کرده است. صاحبخانه حضور شیده بدون روسری را تقبیح میکند.
در بیرون از مجتمع مسکونی نیز این دگماتیزم و تحکم دیده میشود. شیده و همسرش هر دو بهنوعی مورد بیمهری و تحکم حاکمیت قرار گرفتهاند. شیده به خاطر فعالیتهای سیاسی قبل از انقلابش از تحصیل محروم شده و همسرش برای کسب جواز طبابت، بهاجبار راهی جبهه شده است. یا در جایی دیگر، شیده در اواخر داستان وقتی شیده میخواهد از منزل بیرون برود و از اجنه فرار کند، چادرش را باد میبرد و مأموران سپاه به دلیل نداشتن حجاب، از خروج او ممانعت میکنند.
فیلم حتی تلاش دارد حضور انکارناپذیر جوانان داوطلب و مخلص دههی شصت را اجباری حاکمیتی و ناگزیر نشان دهد و اجروقرب ایثارگران را تقلیل دهد. اینها همگی نشاندهندهی همان جو سیاه متدوامل فیلمهای ضد ایرانی است که تمایل دارند با نادیدن نقاط مثبت، جامعه را چنین به مخاطبان نشان دهند.
جامعهی مردسالار در عین مردستیزی
در فیلم، تمام مردها در پی تحکم و قیمومیت زنها هستند. از گفتگوهای شیده و همسرش میتوان فهمید که ایرج بااینکه یک پزشک و تحصیلکرده است اما تمایلی به درس خواندن شیده ندارد و با نگاهی سنتی به تحصیل و کار زنها نگاه میکند. با پیش آمدن سفر اجباری ایرج، او به شیده اصرار میکند تا نزد خانوادهاش در شمال برود و بهعنوان یک زن تحت حمایت خانواده باشد؛ اما شیده که خود را بینیاز از قیّم میداند، درصدد است به خود و دیگران اثبات کند که میتواند بدون آقابالاسر، زندگیاش را اداره کند؛ اما در انتهای فیلم حتی او هم مجبور میشود علیرغم میلش به شمال برود.
در جایی دیگر از فیلم، صاحب آپارتمان که قفل در را هر شب میاندازد، وقتی یک شب قفل در انداخته نشده است، شیده را مقصر میداند. وقتی ایرج میپرسد چرا فکر میکنید شیده قصور کرده، جواب میدهد که او تنها زن ساختمان است که رانندگی میکند! یعنی تنها زن مدرن ساختمان است که سنتشکنی میکند.
اما علیرغم این مردسالاری، فیلم مرد ستیز است؛ هیچ مرد مثبتی که بتوان به او اعتماد و اتکا کرد، دیده نمیشود و تمام زنهای فیلم مورد ظلم مردهای فیلم واقع میشوند. از شیده تا همسر صاحبخانه که زنی سنتی و غیر مدرن است، کاملاً مطیع شوهر است و… حتی عروسک پارچهای موردعلاقهی دخترک فیلم! بنابراین، زیر سایه نیز همچون اکثر فیلمهای موهن، کلیشهی عدم رعایت حقوق زنان را تکرار میکند.
حجاب، پوشش تحمیلی زنهای جامعه و لباس اجنه!
در فیلم چهار زن حضور دارند که سه زن پایبندی به حجاب ندارند، و درعینحال این سه زن افرادی تحصیلکرده و نسبتاً مثبت هستند. تنها زن محجبه و با ظاهری مذهبی و چادری، همسر صاحبخانه است که یک زن سنتی و با افکار کهنه است و شخصیتی منفی در نگاه مخاطب دارد. افراد غیر محجبه نیز مجبورند بهاجبار حجاب را رعایت کنند و این برخلاف میل آنهاست. حتی در یکی از صحنههای فیلم زمانی که شیده چهرهی با حجاب خود را در آینه میبیند، از خودش میترسد!
اما مهمترین نکته در خصوص نمایش حجاب در فیلم این است که موجودات نامرئی فیلم که موجب وحشت شیده و دخترش شدهاند تنها یک نشانه دارند و آن اینکه محجبه هستند و چادر به سر دارند! نشانهای که در هیچ فیلم تاریخ سینمای وحشت، چنین پوششی برای موجودات ماورائی ترسناک ترسیم نشده است!
کارگردان فیلم در مصاحبهای نسبت به این سؤال که «چه طور به این نتیجه رسیدید که جن را با حجاب تصویر کنید؟» میگوید: «کلیدی در فیلم در مورد الگوی حجاب جن وجود دارد که الآن نمیخواهم آن را لو بدهم. این تصمیمی بیدلیل نیست؛ و البته بهتر است تماشاگران تفسیر خودشان را از آن داشته باشند. سؤالاتی مثلاینکه چرا فلان چیز این شکلی است و این به چه معناست را باید گذاشت تماشاگران پاسخ دهند.»[۸] البته نیازی به «لو دادن» کارگردان فیلم وجود ندارد و منطق حاکم بر این تصمیم، کاملاً واضح است.
انکار همیشگی سیاسی و جهت داربودن فیلم
همانند بسیاری از آثار ضد ایرانی و ضد اسلامی که بهدست ایرانیان خارجنشین ساخته میشود، فیلمساز مدعی است که فیلم تنها یک تجربهی شخصی از خاطرات کودک یا نوجوانی او است و نباید آن را سیاسی یا جهتدار تصور کرد. اتاق فکرها و مجموعههای اندیشهورز این نوع فیلمها بهخوبی دریافتهاند که برای تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطبان، باید دستهای خود را پنهان کنند و فیلم را کاملاً به عوامل فنی آن نسبت دهند. با این کار هم حالت تدافعی مخاطب را از بین میبرند و مخاطب به فیلم با چشم یک اثر فرمایشی جنگ رسانهای نگاه نمیکند و هم القای واقعیتگرایی در به تصویرکشیدن وقایع میکنند.
بابک انوری در توضیح ایدهی اولیهی فیلم میگوید: «من با قصه شروع کردم، قصهای که از جایی خیلی شخصی میآید. من دقیقاً وسط جنگ ایران و عراق در تهران متولد شدم، و پنج سال اول زندگیام در زمان جنگ گذشت. در اصل، این کار مثل مکیدن خاطرات کودکی و به یادآوردن تمام اضطرابها و هیجانهای آن دوران بود.» «ایدهی آن مطلقاً از تجربیات خودم آمده است. به این دلیل یک «مادر» شخصیت اصلی است که جرقهی فیلم در گفتگو با مادرم زده شد. من در آن دوران بچه بودم و چیز زیادی به یاد نمیآوردم، و صحبت با مادر و پدرم در زمان تحقیق خیلی به من کمک کرد.»[۹] همانطور که خود فیلمساز اذعان دارد، تنها تولد تا ۴ سالگی کارگردان در ایام بوده و در مناطق جنگی همچون خوزستان هم ساکن نبوده است؛ بدیهی و طبیعی است که از آن زمان خاطرهای به یاد ندارد و اگر هم خاطرهای داشته باشد آنقدر مهم و حیاتی در زندگی او نبوده اما بااینحال ادعا میکند که ایدهی فیلم مطلقاً از تجربیات شخصی خودم آمده است. طبیعتاً اتاق فکرهای فیلمسازی هم برای ساخت سوژهها، تکنسینهایی را فرامیخوانند که زمینه یا به عبارتی بهانهای ظاهراً موجه برای نسبتدادن سوژه به شخص آنها را داشته باشند.
از طرف دیگر «سرمایهگذاران» فیلم که برخلاف نام خود که «سرمایهگذار» است و منطقاً به کسی گفته میشود که سرمایهای را در جایی به کار میبرد تا سپس سود و درآمدی از آن سرمایهگذاری کسب کند، بر سرمایه و سود و درآمد خود چشمپوشی میکنند! این خود نشانهی واضحی از این است که فیلم تا چه حد سیاسی و جهتدار بوده یا نبوده است.
مخاطب ایرانی و بینالمللی
انوری در پاسخ به این سؤال که آیا فیلم در ایران هم به نمایش در آمده؟ فکر میکنید واکنشها به آن چه خواهد بود، گفت: «امیدوارم خوب باشد. مطمئنم که فیلم آنجا اکران نخواهد شد… خوشبختانه مردم میتوانند فیلم را تهیه و تماشا کنند. امیدوارم فارسیزبانان، در هر کجای دنیا که هستند، فیلم را به خودشان مربوط بدانند. من این فیلم را همانقدر برای مخاطبان ایرانی ساختهام که برای مخاطبان بینالمللی. تلاش من این بوده که با استفاده از تمهیدات ژانر فیلم ترسناک، یک داستان سرگرمکننده بگویم و درعینحال از آن برای معرفی وجهی از ایران به مخاطبان جهانی و روایت جنگ ایران و عراق استفاده کنم، دورانی که خیلیها بیرون از آنجا چیزی در موردش نمیدانند.»[۱۰]
همانطور که پیشتر اشاره شد، طبیعی است که آثار دستدوم و سوم سینمایی که به لحاظ فنی و داستان و… قابلرقابت با فیلمهای روز جهان نیستند، در اکرانهای بینالمللی خود، توفیق چندانی نمییابند. نکتهای که در اکثر فیلمهای ضد ایرانی و ضد اسلامی بهطور مشترک یافت میشود این است که با توجه به مخاطب بودن مردم ایران و عدم امکان فروش و اکران این آثار از طریق شبکههای توزیع مجاز داخل کشور، این فیلمسازها بدون توقع بازگشت سرمایه، فیلم خود را در فضای اینترنت قرار میدهند و این امر خود دلیل دیگری بر این است که فیلم، از طرف مراکزی حمایت میشود که توقع تجاری و اقتصادی ندارد و از بودجههای مصوب جنگ رسانهای بهرهمند است.
از طرف دیگر، فیلم اگر مخاطب غیر ایرانی داشته باشد، همانطور که کارگردان اذعان داشته، فیلم درصدد است که به تعبیر خودش وجه دیگری از جنگ که همان ترس و وحشت و کابوس است را به نمایش بگذارد و این سند افتخار ملت ایران را چنین شوم و دوستنداشتنی نشان دهد.
فضای خفقان همیشگی در فیلمهای ایران نما
اخراج از دانشگاه و محرومیت شیده به خاطر حضور در فعالیتهای سیاسی قبل از انقلاب و گرایش به گروههای چپ، ایست بازرسی، حجاب اجباری و مأموران کنترل حجاب، صاحبخانهی خشک مذهبی بداخلاق و فضول، همگی نشان از تلاش فیلمساز برای القای جو خفقان و سیاهی در جامعهی گذشته و حال ایران است. در فیلم، جو شهرها امنیتی است و ایستهای بازرسی موجب ترس و وحشت شهروندان شده بهنحویکه شیده از ترس جلوی ریختن اشکهایش را مقابل آنها میگیرد.
این در حالی است که اتاق فکر لندنی فیلم در سایه، تعمداً چشم خود را بر زیباییهای ایثار و فداکاری رزمندگان در دفاع مشروع و معقول از وطن اسلامی و همراهی پابهپای مردم پشت جبهه بسته است و دورانی که به گفتهی مردمانش علیرغم سختیها، یکی از پرشور و نشاطترین ایام ملت ایران بوده را همه تباهی نشان دهد.
نتیجهگیری
فیلم سینمایی فارسیزبان «زیر سایه»(Under the shadow)، به کارگردانی بابک انوری در سال ۲۰۱۶ ساخته شد و بهعنوان نمایندهی سینمای انگلیس در بخش خارجی زبان اسکار معرفی و در حدود ۴۰ جشنوارهی مختلف نشان داده شد که جوایز قابلتوجهی به آن اختصاص داده شد.
ازآنجاکه در جنگ رسانهای، جنگ بر سر ارائهی تصویر ساختگی از خود و دیگری است، باید دید که این فیلم درصدد بوده تا چه تصویری از مردم و جامعهی ایران در ایام جنگ تحمیلی نشان دهد و به مخاطب القا کند. ازاینرو در این مقاله به مواردی اشاره شد؛ ازجمله اینکه فیلم تلاش دارد تا بین «جنگ» و «جن» رابطهای را القا کند و دفاع مقدس عزتآفرین را امری شوم و ترسناک نشان دهد. همچنین، حجاب و محجبهها و بهطور خاص چادر و چادریها، در جایجای فیلم، منفی نشان داده شده تا جایی که اجنهی خانه هم چادر به سر دارند! از دیگر نکات میتوان به این مورد اشاره کرد که ساختمان محل سکونت نقش اول، نمادی از جامعه تصور شده است که خفقان بر آن حاکم است.
این فیلم همچون فیلمهای دیگری که ضد ایرانی و ضد اسلامی محسوب میشوند، باید از ناحیهی اتاق فکرها و مراکز اندیشهورز آن مورد تحلیل قرار گیرد و عوامل فنی فیلم، نباید موجب فراموشی اهداف و برنامههای سیاستگذاران سینمای دشمن شود بهنحویکه خط مشترک فیلمهای ضد ایرانی و ضد اسلامی نادیده گرفته شود.
منابع:
[۱] «جنگ رسانهای و چیستی آن»، وبگاه اندیشکده راهبردی تبیین، ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، قابل بازیابی در آدرس اینترنتی زیر:
http://tabyincenter.ir/۱۹۵۳۹/
[۲] «جنگ و جن؛ سینمای وحشت ایرانی»، گفتوگو با کارگردان «زیر سایه»، وبگاه بیبیسی فارسی، ۱۳ اسفند ۱۳۹۴، قابل بازیابی در آدرس اینترنتی زیر:
http://www.bbc.com/persian/arts/۲۰۱۶/۰۳/۱۶۰۳۰۳_l۴۱_cinema_anvari_interview
[۳] «وحشت به زبان فارسی»، گفتگو با بابک انوری کارگردان فیلم «زیر سایه»، وبگاه سینما چشمه، ۲ اسفند ۱۳۹۴، قابل بازیابی در آدرس اینترنتی زیر:
http://cine-eye.org/%DA%AF%D۹%۸۱%D۸%AA%DA%AF%D۹%۸۸/%D۹%۸۸%D۸%AD%D۸%B۴%D۸%AA-%D۸%A۸%D۹%۸۷-%D۸%B۲%D۸%A۸%D۸%A۷%D۹%۸۶-%D۹%۸۱%D۸%A۷%D۸%B۱%D۸%B۳%DB%۸C-%DA%AF%D۹%۸۱%D۸%AA%DA%AF%D۹%۸۸-%D۸%A۸%D۸%A۷-%D۸%A۸%D۸%A۷%D۸%A۸%DA%A۹-%D۸%A۷%D۹%۸۶%D۹%۸۸%D۸%B۱%DB%۸C/
[۴] – مصاحبه با کارگردان و بازیگران فیلم «زیر سایه»، شبکهی ماهوارهای من و تو پلاس، قابل بازیابی در آدرس اینترنتی زیر:
https://www.youtube.com/watch?v=AKCU۳XBFH_w
[۵] برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص جشنوارهها و جوایز فیلم، به صفحهی اختصاصی «زیر سایه» در وبگاه IMDB مراجعه شود:
http://www.imdb.com/title/tt۴۲۷۳۲۹۲/awards?ref_=tt_awd
[۶] فیلم فارسیزبان «زیر سایه» نماینده بریتانیا در فیلمهای خارجی اسکار، وبگاه بیبیسی فارسی، ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، قابل بازیابی در آدرس اینترنتی زیر:
http://www.bbc.com/persian/arts/۲۰۱۶/۰۹/۱۶۰۹۲۱_u۰۴_iranian_movie_baftas
[۷] http://www.imdb.com/title/tt۴۲۷۳۲۹۲/
[۸] «تهران، زیر سایه اجنه باحجاب»، در گفتوگو با بابک انوری، فیلمساز ایرانی مقیم لندن، وبگاه رادیو زمانه، ۴ مهر ۱۳۹۵، قابل بازیابی در آدرس اینترنتی زیر:
https://www.radiozamaneh.com/۳۰۰۴۶۸
[۹] مصاحبهی باک انوری، وبگاه «فیلم کامنت» ۲۶ اسفند ۱۳۹۴، قابل بازیابی در آدرس اینترنتی زیر:
http://www.filmcomment.com/blog/ndnf-interview-babak-anvari/
ترجمه در http://anamnews.com/%da%af%d۹%۸۱%d۸%aa%da%af%d۹%۸۸-%d۸%a۸%d۸%a۷%d۸%a۸%da%a۹-%d۸%a۷%d۹%۸۶%d۹%۸۸%d۸%b۱%db%۸c-%da%a۹%d۸%a۷%d۸%b۱%da%af%d۸%b۱%d۸%af%d۸%a۷%d۹%۸۶-%d۸%b۲%db%۸c%d۸%b۱-%d۸%b۳%d۸%a۷%db%۸c%d۹%۸۷/
[۱۰] «تهران، زیر سایه اجنه باحجاب»، در گفتوگو با بابک انوری فیلمساز ایرانی مقیم لندن، وبگاه رادیو زمانه، ۴ مهر ۱۳۹۵، قابل بازیابی در آدرس اینترنتی زیر:
https://www.radiozamaneh.com/۳۰۰۴۶۸
منبع: پایگاه تبیین