به گزارش مشرق، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «ابراهیم کارخانهای» نوشت:
خودکامگی و استبداد آمریکا بهعنوان مظهر نظام سلطه، واقعیتی است که از بدو تشکیل این کشور تاکنون وجود داشته و مرور زمان، این خصوصیت را شفافتر و نمایانتر ساخته است. دولتمردان کاخ سفید با همین ویژگیها توانستند در اقصی نقاط جهان، چتر سلطهگری خود را گسترده کنند.از زمانی که بمبهای هستهای آمریکا، میلیونها کشته در ژاپن ، ویتنام، آمریکای جنوبی، عراق و افغانستان برجای گذاشت، هر روز بر توهم سیاستمداران واشنگتن افزوده شد و خود را قدرت بلامنازع جهان پنداشتند. اما این قاعده استکباری همیشه صادق نبود و با پیروزی انقلاب اسلامی و بهتبع آن، بیداری کشورهای دنیا، موجی از آمریکاستیزی در سطح دنیا شکل گرفت و جمهوری اسلامی ایران در کسوت پرچمدار این مبارزه، 38 سال است که در قله مقابله با هژمونی آمریکایی قرارگرفته است.
شکست آمریکا در توطئه«خاورمیانه بزرگ» که از طریق مقاومت ملتهای منطقه و با راهبری ایران به دست آمد، کاخ سفید را نسبت به تدارک دشمنیهای جدیدتر تحریک کرد و هر روز بر قطر کتاب خصومتهای آمریکا افزوده است. ازجمله موضوعات مورد مناقشه میان ایران و آمریکا که امروز سندی بر بدعهدی و غیرقابل اطمینان بودن این کشور و روشنترین گواه بر خصومت پایانناپذیر واشنگتن با جمهوری اسلامی به شمار میآید، «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) است؛ بهنحویکه دسیسههای شیطان بزرگ در این توافق، راه کوچکترین خوشبینی را میبندد و استدلالهای فریبنده در خصوص اعتماد به این کشور را باطل میکند.
در سال 1382 که اولین مراحل گفتگوهای هستهای شکل گرفت، مسئولان وقت تصمیم گرفتند که از طریق مذاکره، حسن نیت ایران را بهطرف مقابل نشان دهند و درنتیجه، وارد گفتگو با تروئیکای اروپایی شدند. در پی توافقات صورت گرفته، قریب بهاتفاق فعالیتهای هستهای کشورمان به تعلیق در آمد ولی طرف اروپایی با زورگویی از زیر بار تعهداتش شانه خالی کرد که با دستور مقام معظم رهبری، فرایند تحقیقی و صنعتی هستهای کشورمان به حالت اول خود بازگشت.
پس از آغاز دور جدید گفتگوها میان ایران و گروه 1+5، جمهوری اسلامی فرصت جدیدی را در اختیار طرفهای غربی قرار داد تا از یکسو، اشتباهات گذشته خود را جبران کنند و از سوی دیگر، بهانه تحریمهای هستهای و اقتصادی را از آنها بگیرد. افزون بر اینکه در دوره مذاکرات منتهی به توافق هستهای، دلسوزان و بزرگان انقلاب، بارها نسبت به فریبکاری و عهدشکنی طرف مقابل هشدار داده و خواستار بکارگیری نهایت دقت در تدوین متن توافقنامه شدند، چراکه راهبرد «پنهان کردن دست چدنی زیر دستکش مخملی»، هیچگاه از دستور کار آنها خارج نشده است.
به هر ترتیب، توافق هستهای باهدف بسته شدن پرونده هستهای و لغو همه تحریمها به ایستگاه آخر رسید و ایران اسلامی از برخی از حقوق خود در این زمینه صرفنظر کرد اما با گذشت بیش از دو سال از برجام، آمریکا و طرفهای اروپایی نهتنها به تعهداتشان عمل نکردند، بلکه با نادیده گرفتن حسن وعده ایران و انجام تمام و کمال تعهدات صورت گرفته از سوی کشورمان، تحریمهای گذشته را تمدید و تحریمهای جدید و بیسابقهای را علیه جمهوری اسلامی وضع کردند.
از طرفی، استراتژیستهای کاخ سفید، سیاست نانوشتهای دارند، مبنی بر اینکه «از هر چیزی که نقض میکنیم، باید دفاع کنیم» ! آمریکا بزرگترین ناقض توافقات بینالمللی است و هیچ توافقی از گزند بدعهدی این کشور در امان نمانده است. آنها علیرغم اینکه میدانند وضع هرگونه تحریم، ناقض روح و جسم برجام است، بیسابقهترین تحریمها را اعمال کرده و شعار میدهند که تحریمها ربطی به برجام ندارند! از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران را که تمام تعهدات خود را بدون استثنا و حتی فراتر از مفاد برجام انجام داده است، به نقض روح برجام متهم کرده و هر تهمت و افترایی را که سزاوار خودشان است، نثار جمهوری اسلامی میکنند. جالب اینکه با این حجم بیسابقه از بازرسیها و تعهدات فرابرجامی ایران، آمریکا شرکتها و بانکهای خارجی را به دلیل معامله با ایران تحریم میکند و از طرف دیگر، رئیسجمهور آمریکا، ساز خروج از برجام را کوک کرده و بر اساس گزارشها، تصمیم دارد تا در ماه آینده میلادی، تدابیر سختتری را علیه ایران اعمال کند!
آمریکاییها که با وعدهووعید و لبخند پیشآمده بودند، در حال حاضر بهگونهای با ایران اسلامی رفتار میکنند که گویی کشورمان هیچ نقطه قابل اتکایی ندارد و در این تصور به سر میبرند که تنها نقطه امید جمهوری اسلامی، آمریکا و متحدانش است؛ به همین دلیل، به خود اجازه میدهند که انواع و اقسام تهمتها و اکاذیب را علیه ملتی بزرگ و ریشهدار روا دارند. این در حالی است که جمهوری اسلامی از نقاط قوت پرشماری ازجمله پشتیبانی مثالزدنی مردم از انقلاب بهره میبرد و اگر اراده کند، ظرف مدت کوتاهی به شرایط قبل از توافق بازخواهد گشت. اگر در طول مدت پس از توافق هستهای با آمریکاییها مدارا کردهایم، تصور بر این بود که شاید طرف مقابل از این فرصت طلایی برای جبران اشتباهات تاریخی خود استفاده کند اما رفتار غیرعقلایی آنها راه دیگری جز برخورد قاطع با رهبران سلطهگر کاخ سفید باقی نگذاشته است.
اگر مقامات کاخ سفید گمان میکنند که ایران اسلامی در مقابل ادبیات گانگستری و رفتار عهدشکنانه آنها بهتدریج کوتاه میآیند و با زبان تهدید و ارعاب آنها خواهند ساخت، بنابراین لازم است یکبار دیگر، تاریخچه هزیمتهای مفتضحانه خود در ایران از کودتاهای شکستخورده و فتنهانگیزی تا نابودی دستنشاندههای منطقهای را مرور کنند تا شاید درس عبرت بگیرند.
راهکار مقابله با چنین قدرت مستبدی که خود را صاحب حق میداند، همان است که روز گذشته رهبر حکیم انقلاب بر آن تأکید داشته و فرمودند: «مسئولان باید به سردمداران فاسد رژیم ایالاتمتحده آمریکا اثبات کنند که به مردم خود متکی هستند و ملت ایران که ملتی مقتدر است، به برکت اسلام، زیر بار زور نمیرود و کرنش نخواهد کرد.»
نباید ازنظر دور داشت که اساس عداوت شیطان بزرگ با ملت بزرگ ایران، نه مسئله هستهای است، نه حقوق بشر و نه حتی توان موشکی و نظامی، چراکه همین کشور مدعی، از رژیمهای فاسدی همچون عربستان سعودی حمایت میکند که کوچکترین درکی از حقوق بشر ندارند و با سلاحهای غربی، امنیت جهان و منطقه را به خطر انداختهاند. در حقیقت، آنچه آمریکا را خشمگین کرده، حاکمیت اسلام انقلابی در ایران و بیداری اسلامی با الگو گرفتن از انقلاب اسلامی است و چنانچه به فرض محال، حاضر شویم که از اسلام سیاسی دست بکشیم، اولین کشوری که برای ایجاد رابطه پیشقدم خواهد شد، سردمداران زورگو و مزور آمریکایی هستند.
و بالاخره باید گفت که جمهوری اسلامی ایران بهعنوان قدرت اول منطقه، زیر بار سلطهگری و زورگویی هیچ قدرتی نمیرود درحالی که تهدید آمریکاییها وحدت مردم را مضاعف کرده و موجب میشود که مسئولین برای فائق آمدن به مشکلات داخلی، از خارج قطع امید کرده و به حمایتهای دائمی ملت بزرگ ایران تکیه کنند.