سرویس جهان مشرق - مرکز مطالعات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی در دانشگاه تلآویو در گزارش راهبردی به قلم ایال زیسر تحلیلگر و استراتژیست صهیونیست به بررسی مرحله بعد از جنگ در سوریه و ابعاد تحولات این کشور از دیدگاه رژیم صهیونیستی پرداخته است.
وی آزادسازی شهر حلب به عنوان دومین شهر بزرگ سوریه را که در دسامبر ۲۰۱۶ اتفاق افتاد را به عنوان یک دستاورد مهم در روند درگیریها بر ضد دشمنان سوریه با حمایت مسکو و تهران معرفی و در عین حال تأکید کرد که پیروزی در این جنگ همچنان در دسترس نیست و دامنههای شورش همچنان در این کشور ادامه دارد. علاوه بر این که آمریکا نیز ممکن است تصمیم به تعمیق مداخله خود در بحران سوریه بگیرد.
این گزارش میافزاید که دستاوردهای نظامی دولت سوریه طی ماههای پایانی سال ۲۰۱۶ و تعمیق مداخله آمریکا در این بحران - در صورت اجرا- ، این رویکرد را ایجاد میکند که در کوتاه مدت جنگ سوریه در ابعاد پایینتر ادامه داشته باشد.
از زمان آغاز بحران داخلی در سوریه در مارس ۲۰۱۱ ، روند جاری در این کشور شاهد کشوقوسهای فراوان و تحولات دراماتیکی بود. گاهی اوقات روند اینگونه نشان میدهد که شکست بشار اسد قطعی است و سقوط وی نهایتاً به چند هفته زمان نیاز دارد ، اما برخی اوقات اینگونه وانمود میشد که بشار اسد تنها چند قدم با تحقق پیروزی نهایی در این جنگ فاصله دارد.
بر اساس این گزارش صهیونیستی حضور ایران و روسیه در این جنگ موازنه های موجود عرصه میدانی را تغییر داد. حملات هوایی و توپخانهای ضد مناطق استقرار گروههای مسلح باعث ایجاد بازدارندگی در برابر آنها شد و این گروهها را در بسیاری از موارد مجبور به فرار کرد . علاوه بر این که دهها هزار نفر از نیروهای نظامی ایران و حزبالله و عناصر داوطلب که از کشورهای مختلف در حمایت از دولت سوریه به این کشور آمده بودند نیز نقش تأثیرگذاری در این جنگ داشتند.
برخلاف عناصر شورشی ، دولت سوریه جنگ را با دیدگاه فراگیری دنبال کند و قدرت خود در انتقال نیروها و استفاده از نیروهای هوایی را به رخ دشمن کشید. به این ترتیب آنها موفق شدند یکی پس از دیگری شهرها را تصرف کنند و برای کاهش تمرکز شورشیان نقاط مختلف را تحت کنترل خود درآورند.
در تحلیل روند جنگ در سوریه میتوان به دو واقعیت اساسی اشاره کرد. واقعیت اول صلابت و قدرت دولت سوریه به ریاست بشار اسد و واقعیت دوم حضور علوی ها و شهروندان این کشور در پشت وی بود که به ایستادگی قوی در حمایت از نظام این کشور و دولت و مؤسسات آن از جمله ارتش و سیستمهای نظامی و امنیتی منجر شود. به این ترتیب این گروهها موفق شدند قدرت غافلگیر کننده ای را در پایداری در برابر این حملات به دست آورند و مانند نمونههای گذشته در لیبی و یمن بلافاصله از هم فرو نپاشیدند.
در پی پیروزیهای نظامی به دست آمده در سال ۲۰۱۶، دولت سوریه در حال حاضر کنترل حدود یک چهارم مساحت سوریه را در اختیار دارد، مساحتی که البته جزو مساحت حیاتی سوریه یا مساحت مفید آن است و شامل بخشهای مهمی نظیر نوار گسترده شده ار درعا در جنوب سوریه تا دمشق و حمص و حماه در مرکز و حلب در شمال این کشور و بخش های ساحلی آن می شود.
در این بخش بیش از نیمی از ساکنان اصلی این کشور (حدود ۱۳ میلیون نفر از ۲۵ میلیون نفر) زندگی می کنند که موسسات دولتی نیز در آن فعال هستند. دولت همچنان به پرداخت حقوق کارمندانش ادامه میدهد و اوضاع را ولو با سختی، در بخشهای آموزشی و بهداشتی تحت مدیریت خود دارد. مهمتر از تمامی این موارد تأمین مواد غذایی و نیازمندیهای ضروری مردم سوریه است. دولت سوریه علاوه بر تحقق دستاوردهای نظامی قابل توجه ، دستاورد مردمشناختی مهمی را داشته است.
به موازات تمرکز مؤسسات دولتی در غرب سوریه ، داعش در بسیاری از مواضع خود در شمال عراق و شرق سوریه تحت محاصره قرار گرفته است. این گروه شاید بتواند موجودیت خود را عنوان یک گروهک فعال در صحنه سوریه یا عراق ادامه دهد، اما به نظر میرسد تلاشهای داعش برای تأسیس نظام سیاسی با شکست مواجه شده است.
سوال مهمی که الان باقی مانده، این است که آیا مناطق تحت کنترل داعش در سوریه در اطراف شهرهای الرقه ودیرالزور و صحرای سوریه به دست عناصر عرب مورد حمایت ترکیه میافتد یا اینکه در اختیار نیروهای دولتی سوریه قرار می گیرد؟
آمریکا طی ماه ژوئن سال جاری میلادی حملات زیادی را برای جلوگیری از تسلط ارتش سوریه و متحدانش بر بخشهای صحرایی سوریه تا مرزهای عراق انجام داد ، اما در این روند ناموفق بود.
در طرف مقابل کردهای حزب اتحادیه دموکراتیک کردستان قرار دارد که مورد حمایت آمریکا هستند. آنها البته همچنان کانالهای تماس با مسکو و دمشق را باز گذاشتهاند. کردها موفق به ایجاد حاکمیت خودمختار در شمال سوریه شدهاند. اما بنا به شرایط منطقهای از جمله تلاش ایران و ترکیه برای جلوگیری از ایجاد دولت کرد در عراق و سوریه باید دید آنها میتوانند به بقای خود بدون حمایت دولت سوریه ادامه دهند؟
شورشیان تقریباً در تمامی بخشهای سوریه فعال هستند و سعی دارند نیروهای وابسته به دولت سوریه را تحت تعقیب قرار داده و ضرباتی را به آنها وارد کنند. آنها همچنان سعی دارند موجودیت خود را در مناطق اطراف پایتخت سوریه و جنوب این کشور و مرکز آن در اطراف شهرهای حماه و حمص و شمال حلب برجسته کنند.
استان ادلب در حال حاضر تحت کنترل عناصر شورشی قرار دارد. بخشهایی از شرق این کشور نیز در دست مخالفان مسلح است. آنها همچنان از حمایت ترکیه برخوردار هستند و ممکن است در آینده از حمایت اردن نیز برخوردار شوند. تحول در سیاستهای آمریکا در دولت دونالد ترامپ برای اولین بار طی سالهای گذشته باعث شده تروریست ها امیدوار به عبور از این جنگ و حتی دستیابی به سلاحها و کمکهای نظامی آمریکا در روند مبارزه با دولت سوریه باشند.
نقطه ضعف اساسی این گروهها همچنان عدم موفقیت در متحد کردن گروههای مختلف تحت فرماندهی سیاسی و نظامی قابل قبول و موفق است. مشکل دیگر مربوط به کمکهای خارجی است که همچنان روند آنها در حال افزایش است.
نتایج آماری نظامیان فعال در عرصه درگیریهای سوریه
این گزارش صهیونیستی میافزاید: نگاهی به جبهههای مختلف درگیریها نشان میدهد که حدود ۳۰۰ هزار نفر در حمایت از دولت سوریه وارد مبارزه شدند. حدود ۱۲۵ هزار نفر از این افراد عناصر نظامی ارتش هستند و حدود ۱۰۰ هزار نفر دیگر عناصر داوطلب شبهنظامی از میان جوانان جامعه سوریه هستند که فعالیتهای نظامی برای حمایت از دولت این کشور در برابر تروریستها را ادامه میدهند. حدود ۵۰ هزار مبارز خارجی نیز از دولت بشار اسد حمایت میکنند که شامل نیروهای حزبالله و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و عناصر داوطلب از ایران و عراق و پاکستان و افغانستان هستند. البته تمامی این افراد در بخشهای مبارزاتی و عملیاتی حضور ندارند.
عناصر شورشی حدود ۱۵۰ هزار نفر هستند که در دهها و شاید صدها گروه جدا از هم توزیع شدهاند. گروههای سلفی تندرو حدود ۹۰ هزار نفر از این افراد را شامل میشود که جبهه فتح الشام (جبهه النصره سابق)، احرار الشام و جیش الاسلام از جمله آنها است. در حال حاضر بیش از نیمی از آنها در استان ادلب تحت محاصره هستند و باقیمانده این عناصر در دمشق و جنوب سوریه و مرکز و اطراف شهر حمص و حماه مستقر هستند.
چند هزار نفر از شورشیان وابسته به چند ده گروه تندرو کوچکترهستند. گروههای محلی دیگر نیز وجود دارند که برخی از آنها بر اساس مبانی قبیله ای ساماندهی شدند و شامل شبه نظامیان قبیلهای و شبه نظامیان مدافع روستاها و شهرهای خود هستند. برخی از این جریانها اخیراً به سمت دولت سوریه گرایش پیدا کردهاند.
علاوه بر این جریانها، گروههای کرد نیز در عرصه سوریه حضور دارند که تعداد آنها حدود ۳۰ هزار نفر است. این نیروها بخشی از اردوگاه شورشیان نیستند و با ارتش و دولت سوریه مبارزه نمیکنند. در مرحله آخر داعش قرار دارد که همچنان چند ده هزار شبه نظامی را زیر پرچم خود نگه داشته و محل فعالیت آنها در شمال عراق و شرق سوریه است.
این مرکز مطالعاتی صهیونیستی در پایان گزارش خود مدعی می شود که بعد از گذشت شش سال از مبارزه خونین در سوریه هیچ یک از طرفین مبارزه امکان شکست دادن دشمنان خود و پایان دادن به جنگ در این کشور را ندارند.
در دومین نتیجه ای که این گزارش صهیونیستی به آن اشاره کرده ، آمده است که جنگ در سوریه دیگر تنها منحصر به سوریها نیست. مداخله جریانهای خارجی در این جنگ باعث استمرار آن شده و همین مداخله میتواند نتایج آن را مشخص کند.
زیسر در پایان به بررسی سناریوهایی در خصوص آینده سوریه اشاره کرده و مینویسد که امکان اول، سناریوی پیروزی دولت سوریه و عبور از دایره جنگ و تحقق دستاوردهای مختلف در آن است تا بتواند تسلط کامل و قدرتمند خود در حوزه سختافزاری دولت سوریه را در بخشهای مختلف این کشور از دمشق گرفته تا حلب و مناطق ساحلی این کشور ادامه دهد. در این شرایط اردوگاه شورشیان به حاشیه رانده میشوند و تأیید افکار عمومی خود را از دست داده و دچار تجزیه و فروپاشی میشود. چنین دستاوردی باعث میشود بشار اسد و دولت این کشور در آینده بتوانند بر تمام اراضی سوریه مستقر شود. این موضوع احتمالاً چند سال طول خواهد کشید، چرا که دولت سوریه برای تجمیع نیروهای خود و تأمین نیروهای انسانی کافی نیازمند زمان است.
سناریوی دوم ادامه درگیریها بدون تعیین قطعی پیروز آن است که باعث میشود همه چیز در این کشور تخریب شود. در این سناریو تسلط دولت سوریه بر بخشهای مختلف ضعیف و شکننده خواهد بود و هر از چند گاهی مورد تهدید طرفهای مختلف قرار میگیرد. گروه های مختلف مسلح به فعالیت خود در مناطق تحت کنترل دولت بشار اسد ادامه میدهند و شورش و اعتراض گروههای مسلح همچنان در سوریه ادامه پیدا کرده و باعث از بین رفتن تمام سوریه میشود.
احتمال سوم تجزیه دولت به عنوان بخشی از روند سازش است که مورد حمایت برخی بازیگران منطقهای و بینالمللی قرار دارد. در این سناریو سوریه به مناطق نفوذ گروههای مختلف تقسیم شده و آنها به موجودیت و تأثیرگذاری خود در مناطق ویژه خود ادامه میدهند. بر اساس نسخهای که رژیم صهیونیستی در قالب این سناریو برای سوریه طراحی کرده ممکن است این کشور به چند بخش تقسیم شود. در شرق آن که شامل منطقه الجزیره و صحرای سوریه می شود، منطقه کردی- عربی با حمایت و زیر نظر آمریکا تشکیل شود. احتمالا در شمال این کشور منطقهای عربی- سنی زیر نظر ترکیه روی کار می آید، در غرب دولتی با مدیریت بشار اسد و با پشتیبانی روسیه باقی می ماند و در جنوب نیز منطقه ای عربی و سنی زیر نظر اردن و آمریکا شکل بگیرد.
این گزارش میافزاید که تقسیم بندی مذکور میتواند سوریه را به یک دولت فدرالی ضعیف متشکل از مناطق خودمختار تبدیل کند. با این وجود این کارشناس صهیونیسم امکان تحقق این سناریو را مشکل می داند. چرا که در بیشتر مناطق این کشور به ویژه در مناطق متمدن و مهم نظیر دمشق و حماه و حمص و حلب، ساکنان آن به صورت مختلط زندگی میکنند. علاوه بر اینکه برخی مناطق دیگر نظیر جبل الدروز یا ساحل علوی به گونهای است که طوایف مختلفی در آن حضور دارند و قدرت ادامه حیات شخصی را ندارند.
سناریوی چهارم که این گزارش به آن پرداخته، فروپاشی دولت سوریه و سیستم سیاسی موجود در این کشور و تسلط شورشیان مسلح بر مناطق مختلف آن است. این احتمال در شرایط کنونی غیر منطقی به نظر میرسد و تنها در صورتی امکان تحقق دارد که آمریکا مداخله خود در سوریه را افزایش دهد.
فروپاشی دولت سوریه در صورت امکان میتواند به درگیری گسترده بین گروههای شورشی مختلف تبدیل شود ، در کوتاه مدت این روند به نفع گروههای تندرو نخواهد بود ، اما نمیتوان به صورت قطعی تعیین کرد که در پایان کدام یک از گروهها بتوانند این درگیریها را به نفع خود رقم بزند.