به گزارش مشرق، حامد حاجیحیدری در سرمقاله روزنامه «رسالت» نوشت:
قضیه: نکتهای اخلاقی در دنیای دیجیتال هست؛ ... این که شایعه در این دنیا، بنیانکن و زیر و رو کننده است. سخن صحیح و تأمل شده ارزش خود را در این فضا به سهولت نمییابد. پچ پچ در این سپهر اجتماعی، حرف اول را میزند. کاوش اول: نکته الهامبخشی در کتاب کریستوفر بئم («ریشههای اخلاق»/ 2012) در این ارتباط هست؛ او در بررسیهای انسانشناختی خود، دریافت که در جوامع ساده و ابتدایی، شبکههای کوچکی درون قبیله، اغلب، قدرت زیادی پیدا میکنند، و این، به توان آنها در تولید «شایعات فراوان» باز میگردد. این گروههای قدرتمند، در مورد امور، «مکرراً» دروغ میگفتند، خودسرانه عمل میکردند، و بیرحمانه میتاختند، و این به آنها قدرت مقهور کنندهای میداد، که نهایتاً به استبداد اقلیت منجر میگردید. این، یک مکانیسم پایه است، که مبانی لازم برای نقد شهرت و لایک در فضای مجازی را در اختیار ما میگذارد.نکته دوم: وقتی افراد با عملکردهای بیرحمانه گروههای اقلیت شایعه پراکن
مواجه میشوند، انگیزه نیرومندی برای انزوا در آنها فعال میشود و دنیای دیجیتال، با توجه به دهلیزهای متنوعی که دارد، انزوا در یک بخش را با حضور کم دردسرتر احتمالی در بخشهای دیگر جبران مینماید. این، همان ذهنیت گذرا و پرسهزن است که مسیر گروههای شایعهپراکن و مخرب را هموار میکند. به نظر میرسد که هر چه جلوتر میرویم، رفتارهای مرتبط با شهرت و لایک در دنیای دیجیتال که منشهای غالب در این فضا هستند، انسجام اجتماعی را تضعیف و نحیف و حتی نابود میکنند.
مطلب سوم: از این زاویه، زیست دیجیتال با این صورتبندی فعلی، نحوی تجاوز گسترده به حیطه مدنیت است. این تجاوز از جانب یک ساز و کار نهادی و یک فرهنگ مرتبط با ساختار دنیای سایبر و دیجیتال است، که از جانب گروههای مخربی مانند گروههای شایعهپراکن، مورد سوء استفاده چشمگیر قرار گرفته است. باید این رویداد را به مثابه قسمی از «بلایای انسانی» در نظر گرفت که عمیقاً از «بلایای طبیعی» مخربتر هستند. این آسیبهای بنیاد افکن، در هیچ موقعیت جغرافیایی یا محلی خاص متمرکز نیستند، و میتوانند در طول دورههای طولانی مدت باعث ایجاد آسیب شوند، ضمن آن که مسئولیت وقوع آنها و آسیبپذیری در مقابل آنان هم منتشر و گم است، و معمولاً حساسیتهای کمی هم برای پیجویی مسئولیتها در این دست از «بلایا» وجود دارد.
کاوش چهارم: نکته دیگر در ارتباط با بلای شایعات در دنیای دیجیتال آن است که در موارد مهمی، با سرمایهگذاری منابع قدرت و ثروت صورت میگیرند. خب؛ «بدبینی واقعبینانه» نسبت به منابع قدرت و ثروت، ذات علم جامعهشناسی بوده است، و در جامعهشناسی اخلاق دنیای دیجیتال نیز این دیدگاه انتقادی قویاً به چشم میخورد. ما این را میدانیم که معنا و فرهنگ در عملکردهای اقتصادی سرمایهداری، همواره به طور «غیر مستقیم» هدف قرار میگرفته است، و از این بابت، ساختار دنیای دیجیتال که پر از روابط کوتاه مقیاس گذراست، بهترین مکان برای عملکرد ساختارهای غیر مستقیم قدرت و ثروت است؛ آنها بدون آن که مجبور باشند، ریشهها و اصول فکر و عمل خود را که هر انسانی را منزجر میسازد افشا کنند، تکه خبرهای خود را گسیل میکنند، و اثر مورد نظر را در نبود توجه به ریشهها بر جای میگذارند.
پس، این ماهیت دهلیزهای تو در تو و گذرای دنیای دیجیتال، که در آن عادت به تأمل و عمق نگری نیست، اصولاً یک فرآیند ضد عدالت است. در این فضا، بیعدالتی، اغلب به عنوان یک خطر برای همه در نظر گرفته نمیشود، در صورتی که واقعاً چنین است. بیعدالتی مزمن میتواند به افسردگی و بیگانگی اجتماعی و سیاسی منجر شود که همراه با استرس خرد کننده و عدم اطمینان، به نوبه خود، باعث ایجاد امواج سهمگین اجتماعی پرخاش میشود.
این در حالی است که در دنیای دیجیتال، با ایجاد بدبینی عام و مکانیسمهای شایعه، تلاشها برای تحقق عدالت، موفق به جلب حمایت جمعی نمیشوند و هیچ گاه به یک حرکت مستحکم در مقابل منابع قدرت تبدیل نمیگردند.
حرف آخر: از همین جا میتوان نتیجه گرفت که مردمسالاری که اتکاء آن، به جای کتاب و روزنامه و سالنهای اجتماع که در آن راجع به امور عمومی گفتگو شود، به دنیای دیجیتال است، شدیداً از سوی گروههای کوچک، اما فعال محرک شایعات در معرض آسیب است و امید چندانی هم وجود ندارد که از متن آن، کوششی برای ارتقاء عدالت زاییده شود. نقد انتخابات و سایر روندهایی که مشروعیت آنها مستند به دموکراسی است، در این جو و فضا مهم است. این که دموکراسی با این شیوهها نه تنها امر شریفی نیست و منجر به قدرتیابی نیروهای سیاسی شریف نمیشود، بلکه به بدترین شکلی که کمتر در طول تاریخ سابقه داشته، باعث قدرتیابی دونترین امکانات ممکن در سیاست میگردد، که وجه بارز آنها ثروتاندوزی، دروغگویی، شایعهپراکنی، بی رحمی و نفاق است. شخصیتهایی که تنها برای ساختن «سیاست پوشالی» مناسب هستند و از بلایای طبیعی برای بشر خطرناکتر خواهند بود (توأم با اقتباسهای آزاد از کریستوفر بئم و کوین مککافری).