به گزارش مشرق، عقبنشینی بارزانی از «همهپرسی» برگزار شده و تن دادن وی به مذاکره! اگرچه کافی نیست اما، به اندازه خود اتفاق مهم و معنیداری است. دیروز اعلام شد دولت اقلیم ضمن«تعلیق» همهپرسی صهیونیستی تجزیه کردستان عراق، خواستار توقف جنگ شده و در عین حال اعلام کرده، آماده مذاکره با دولت مرکزی نیز هست. این عقبنشینی از سوی چهرهای صورت میگیرد که طی هفتههای گذشته، بنا به دلایلی به هیچ صراطی مستقیم نبود و با وجود هشدارهای پیدرپی جریانهای سیاسی مختلف بدون توجه به تبعات خوابی که برای منطقه دیده شده، روی برگزاری همهپرسی اصرار میکرد میگفت، مرغ یک پا دارد!
ورود قاطع دولت و ارتش عراق به میدان در کنار حمایتهای محکم ایران از همسایهاش در کنار همراهی عقلای کرد با دولت بغداد از یک طرف و همراه نشدن سایر کشورها با بارزانی، از طرف دیگر را میتوان از جمله دلایل عقیم ماندن این توطئه نامید و البته در این میان نقش برجسته سردار سلیمانی ستودنی است. خامی و حماقت شخص بارزانی را نیز نباید در شکست سنگین این توطئه کثیف بیتاثیر دانست. توطئهای که شاید امروز متوقف شده باشد اما، قطعا رها نشده است. بارزانی امید زیادی به همراهی نظامی آمریکاییها داشت و نگاهی به اظهارات پیش از همهپرسی وی نیز نشان از این واقعیت دارد. بارزانی میگفت، «نگاه نکنید بسیاری از کشورها در تریبونهای رسمی با برگزاری همهپرسی مخالفت میکنند، پس از برگزاری این همهپرسی، خواهید دید ما تنها نیستیم.» رسانههای تجزیهطلب هم به طور مرتب، از وعدههای پنتاگون برای کمک به شبه نظامیان مینوشتند، بدون توجه به اینکه آمریکا، توان آغاز یک جنگ خانمانسوز دیگر در منطقه را ندارد. ناتوانی آمریکا در همراهی نظامی با تجزیهطلبان را نیز باید در این شکست، موثر دانست.
دولت بغداد اما، این عقبنشینی را«کافی» ندانسته و خواستار «ابطال» (نه تعلیق) همهپرسی شده است. با توجه به تبعات خطرناک این همهپرسی برای منطقه به ویژه برای مردم خوب و مظلوم کُرد و آرایشی که رسانههایی مثل بیبیسی و رهبران رژیم صهیونیستی در حمایت از این حرکت گرفته بودند، میتوان این درخواست دولت عراق را «هوشمندانه» و «درست» تعبیر کرد. فراموش نکنیم که، بارزانی پیش از این مصرانه، خواستار برگزاری همهپرسی شده و به خیال خام خود، برای خام کردن دیگران گفته بود، اعلام استقلال را به حال تعلیق در میآورد! این را هم به یاد داشته باشیم که، قرار نبود این همهپرسی، به عراق و تجزیه این کشور محدود بماند. فقط کافی بود این همهپرسی به نتیجه برسد و رژیمی با مختصات «اسرائیل» و با نام «کردستان» در دل منطقه «جعل» شود، بلافاصله نوبت به شهرهای سنینشین عراق میرسید. پس از عراق نیز نوبت سوریه بود. رهبران کردهای سوریه جزو نخستین جریانهای سیاسی بودند که از تجزیه عراق حمایت کردند! ماجرا قطعا به سوریه هم ختم نمیشد و بسیاری از کشورهای منطقه حتی عربستان را هم دربر میگرفت!
شاید درک پایین «بارزانی» از شرایط واقعی منطقه یا انگیزههای احمقانهای مثل تلاش برای کسب محبوبیت یا حتی گرفتن چند امتیاز کمارزش، وی را وارد چنین بازی خطرناکی کرده باشد. سوءاستفاده از غیبت «مام جلال» که الحق، حلقه اتحاد بین تمام جریانهای سیاسی در عراق بود (از کردهای مذهبی بگیر تا کردهای سکولار و دولت مرکزی در حمایت از این شخصیت اتفاق نظر داشتند) برای عرض اندام نیز میتواند از انگیزههای بارزانی برای ارتکاب چنین حماقتی باشد.
شاید بارزانی متوجه نباشد اما وقتی رژیم صهیونیستی از این همهپرسی حمایت میکند و چهرههای سیاسی این رژیم میگویند، برای مهار ایران و مقاومت، باید در همسایگی این کشور حضور داشته باشیم! یا وقتی میبینیم این طرح میخواهد دومینووار تمام منطقه را درگیر کند، یعنی ماجرا مهمتر از یک همهپرسی ساده یا احترام به خواستههای یک عده مردم! و... است. این یعنی، ماجرا (در خوشبینانهترین حالت) فراتر از فهم افرادی مثل بارزانی است. این همهپرسی، دقیقا کارکرد داعش را برای رژیم صهیونیستی داشت. مگر ماموریت داعش چیزی غیر از ایجاد «جنگ مذهبی» برای تجزیه عراق، سوریه و تضعیف مقاومت و در نهایت مهار ایران بود؟! صاحبان پروژه همهپرسی تجزیه کردستان عراق هم به دنبال جایگزینی پروژه شکست خورده داعش این بار از طریق ایجاد «جنگ قومی» بودند؛ همان پروژه شیطانی «صهیونیسم مسیحی» که سالهاست دنبال میشود. چگونه؟ بخوانید:
«در سوریهای که هرج و مرج حاکم است، با توجه به اینکه در میان مخالفان سنی، چهره میانهرویی وجود ندارد و همچنین افزایش سلطه بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، نفوذ فزاینده ایران در مرزهای اسرائیل، روابط نزدیکتر ترکیه با حماس و همکاری اخیر آن با ایران، اصل «دشمن دشمن من دوست من است» ممکن است بتواند مورد استفاده قرار گیرد. پس به نفع اسرائیل است که به سرعت برای حمایت از منطقه سیاسی جدید کُردها در سوریه وارد عمل شود....حتی اگر بنیامین نتانیاهو از تلاشهای کُردها برای دستیابی به دولت خود در عراق حمایت کند، بدون تردید دولت اسرائیل باید به سخنان سرلشکر یئیرگلان معاون سابق ارتش اسرائیل، گوش فرا دهد که از نامیدن «پکک» (حزب کارگران کردستان ترکیه) به عنوان یک حزب تروریستی امتناع میورزید...بنا بر این اسرائیل باید به سرعت از منطقه کردستان در حال پیدایش در سوریه حمایت کند و روابط خود را با آنکارا از یک طرف و کُردها از سوی دیگر متمایز سازد.» (اندیشکده دولتی و صهیونیستی بگین سادات/اکتبر 2017/مهر ماه 96)
دیروز حیدر عبادی مذاکره با اقلیم کردستان برای حل این مناقشه را، مشروط به ابطال همهپرسی کرد. به اعتقاد راقم این سطور حتی، این شرط هم کافی نیست. محاکمه بارزانی به جرم همکاری با رژیم صهیونیستی، برای پیادهسازی طرح شیطانی صهیونیسم مسیحی میتواند آغاز خوبی برای حل دائمی این مناقشات باشد. هیچ کس حتی عقلای کرد در اینکه بارزانی به کشور، مردم و همسایگانش خیانت کرد، اختلافی ندارند. بسیاری از رهبران سیاسی کرد طی روزهای گذشته، بارزانی را «خائن» و در بهترین حالت، «سیاستمداری ضعیف» خوانده و وضعیتی را که امروز بر مردم اقلیم حاکم شده، نتیجه مستقیم سیاستهای غلط وی دانستهاند. در کجای دنیا با خیانتکار مذاکره میشود؟ پاسخ روشن است. در اسپانیا، با جداییطلبان چه کردند؟ رهبران سیاسی کاتالانها اکنون کجا هستند؟ تمام رهبران اصلی این جریان در اسپانیا زندانی شده و در انتظار محاکمه به سر میبرند.
اکنون که در حال مطالعه این وجیزهاید، صحبت از برکناری بارزانی از سوی همقطارانش است. گفته شده تا پایان همین ماه میلادی (کمتر از 5 روز دیگر) ممکن است بارزانی از قدرت کنار گذاشته شود. محاکمه بارزانی پس از برکناری میتواند بیش از همه برای کردهای عراق و پس از آن برای کشور عراق و حتی برای منطقه مفید باشد. سوای از تبعات سیاسی مثبت این محاکمه، عدم برخورد با چنین فردی به معنی زیر پا گذاشتن عدالت است. فراموش نباید کرد دولت عراق پیش از این، همه هشدارهای لازم را به تجزیهطلبان کرد داده و گفته بود برگزاری چنین همهپرسی آن هم در شرایط حساس امروز، میتواند به داعش جان تازهای بخشیده و امنیت تمام عراق که به زحمت بازگشته را دوباره از آن بگیرد. در کجای دنیا با چنین فردی مذاکره میکنند؟
اگر فردی مثل بارزانی به فرض محال در آمریکا همهپرسی تجزیه برگزار کرده بود، با وی چه رفتاری میشد؟ آیا با او مذاکره میشد یا به شدیدترین وجهی مجازاتش میکردند؟
جعفر بلوری