به گزارش مشرق، «زینب عامری» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
برجام به اولویت استراتژیک در دولت یازدهم و سپس دوازدهم تبدیل و بسیاری راهبردهای تکمیلی و جایگزین مورد غفلت واقع شد. معالاسف همین یگانه راهبرد دولت نیز با شناخت کامل و در مسیر درست حرکت نکرد، از همین رو در دستانداز نقض و سوءاستفاده علیه جمهوری اسلامی افتاد.
عدمجامعیت راهبردهای دولت زمینهساز طرح مسائل حاشیهای پیرامون برجام شد و از آنچه بنا بود دریچهای به سمت فرصتهای نو باشد و تهدیدی علیه منافع جمهوری اسلامی پدید آورد که طرح مذاکره بر سر مسائل موشکی و مواضع منطقهای کشور، آخرین نمونه آن است.
در رابطه با این مسئله چند نکته مهم گفتنی است:
۱- مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در آخرین گزارش سالانه خود جذب«سرمایه خارجی»را اولویت اقتصادی برای رشد و توسعه کشور برشمرد و بر این موضع تأکید کرد که بدون جذب سرمایهگذاری خارجی امکان توسعه و رفاه اقتصادی پیشفرض برای ملت ایران میسر نخواهد بود یا دستکم خیلی سخت خواهد بود و برجام گامی مهم و روبهجلو به سمت اعتمادسازی در این مسیر برداشته است. اول آنکه این قاعده جهانشمول نبوده و الزاماً جذب سرمایه خارجی موجب توسعه اقتصادی هر ملتی نشده است.
نمونه آن تجربه کشور چین است که در مسیر سرمایهگذاری و کمک مالی امپریالیسم قرار نگرفت و تن به تعدیل ساختاری – با هدف تثبیت و نگهداری نظام سرمایهداری از طریق وابستهتر کردن و نیازمندتر کردن کشورهای در حال توسعه به نظام سرمایهداری - نداد.
چین به جای اقتصاد برونزا و تأکید بر سرمایه خارجی به کشاورزی سنتی تکیه کرده و با استراتژیهای خاص، خود را از مدل اقتصاد باز ایالات متحده رها کرد و اکنون در آستانه قدرت اقتصادی جهان در سال ۲۰۲۵ قرار گرفته است. تجربه کشورهایی چون چین نمونه نقیض در مقابل لزوم برجامیزه کردن ایران است که نشان میدهد جذب سرمایه خارجی تنها راهحل ایران نبوده و نیست.
۲- حتی اگر پیرو راهبردهای استراتژیک دولت، جذب سرمایهگذاری برای ایران را هنوز اولویت اقتصادی بدانیم، مهمترین اصل زیربنایی جهت این جذب حداکثری چیست؟ «امنیت» مهمترین اصل زیربنایی و اعتمادساز برای سرریز سرمایه به کشور است و نه صرفاً یک توافق که از سوی طرفین آن نیز با چالش و حاشیه فراوان روبهروست.
۳- در نظامهای دموکراتیک تأمین امنیت بر عهده دولت است که در نظام جمهوری اسلامی سایر ارگانهای امنیتساز نیز در خدمت این هدف مقدس و در مسیر کمک به دولت هستند. در نتیجه ارتباط مستقیمی میان استراتژی اتخاذی دولت نسبت به این ارگانها در داخل کشور و جذب سرمایه خارجی وجود دارد.
سرمایهگذاری که دولت یک کشور را در تقابل با نیروهای امنیتساز آن مشاهده کند هرگز به آن کشور و دولت متبوعش برای سرمایهگذاری کلان اقتصادی اعتماد نمیکند و چنین ریسکی را نخواهد پذیرفت.
پس فرضیاتی که از حلقوم رسانههای شبهانقلابی و ضدانقلابی و گاه دشمنان دوستنما شنیده میشود که خواهان انفعال، سکوت و کنار کشیدن دولت از تقابل میان خصم و سپاه و بسیج هستند، تنها یک تله زیرکانه برای از کار انداختن قوای اصلی در مسیر توسعه اقتصادی و تمامیت سیاسی کشور است و هرگز نمیتواند رنگ و بوی ایراندوستی داشته باشد.
۴- حال چگونه دانفورد، رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا میتواند بر کرسی این ادعا بنشیند که مذاکره بر سر مسائل موشکی ایران، نخست به نفع ایران و سپس برجام است؟!
در حالی که هدف ایران از برجام رفع فشار و تحریمها و باز کردن مسیر سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی برای کشور بود و مسیر مذاکره غیرهستهای خدشهدار کردن توان دفاعی و بنای امن جمهوری اسلامی است.
ایالات متحده نه با بلاهت و سبکسری که با یک ایدئولوژی کاملاً حساب شده و پخته در مسیر برجام سنگاندازی میکند. بدین وسیله از برجام علیه برجام استفاده شده است و مضاف بر آن امتیازهای دیگری روانه سبد ایالات متحده میشود.
اینکه حسامالدین آشنا و سازمان مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری مدام و علناً در گزارشهای خود به این اشاره میکنند که امریکا قادر به خروج کامل از توافق نیست، ناشی از غفلتهای بسیاری در این سازمان است.
غفلت از شرایط و تغییر ابزارهای خصم در مقابله با جمهوری اسلامی که گاه میدانها را به میزهای مذاکره تبدیل میکند و در هر میدان ابزارهای گوناگونی را برای در بند کردن دشمن و کسب منافع خود به کار میگیرد.
اگر مطالعات استراتژیک دولت و از آن مهمتر خود دولت، تعمیق شناخت و رمزگشایی قابل قبولی از استراتژیهای دشمن میکرد، پیش از این به این حقیقت میرسید که پروژه انحلال برجام توسط خود برجام کلید خورده و فعال شده است. تنها زمین آن از هستهای به موشکی و سپس مسائل منطقهای و دست آخر مسائل داخلی و ملی در حال جابهجایی است. دولت در شرایط کنونی و در اتخاذ راهبردهای آتی پیرامون برجام چند مهم را مدنظر داشته باشد:
۱- همانگونه که رهبر معظم انقلاب نیز بیان کردند: (راه مقابله با این مخالفتها، این است که برخلاف خواسته آنها، بر عناصر اقتدار ملی، تکیه و ایستادگی کنیم)، یعنی مسیری کاملاً خلاف اراده و خواست آنان در پیش گیریم و هر چه بر مسائل دفاعی، امنیتی و منطقهای کشور چانهزنی بیشتری حادث شد ما نیز در مسیر افزایش قدرت دفاعی و نمایش آن به دشمن بیشتر بکوشیم و ذرهای در این مسیر عقبگرد و تردید و تعلل نشان ندهیم. تنها در این صورت خواهیم توانست این حصار فشار را بشکنیم.
۲- اتخاذ رویکردی جدی و حرکتی بدون ایستایی و رو به آینده از سوی دولت میتواند این پیام را به جهان مخابره کند که ایران اسلامی برای ساخت آیندهای بدون برجام آماده و قدرتمند است.
اینکه دولت نتواند آینده بدون برجام را برای خود و کشور متصور باشد یا برعکس غرب را محتاج برجام نشان دهد، میتواند در تغییر توازن قدرت و منفعت به نفع جمهوری اسلامی اثرگذار باشد.
۳- در حالی که مهرههای امریکایی چون ترامپ و تیلرسون به تقابل دولت و حکومت برای بهرهبرداری بیشتر از برجام و پیاده کردن برجام۲و۳ میاندیشند و در سخنان، خود را حامی ملت و دولت و رویاروی نظام معرفی میکنند تا پروژه عوامفریبی و خباثتشان را کامل کنند، دولت باید بیشترین اتحاد را هم با مردم و هم با نظام - و در حقیقت به نفع خود- به دست آورد و به مثابه پلی میان مردم با هر گرایش سیاسی و حکومت عمل کند تا از ضریب مانور ایالات متحده روی این مسائل برای به چالش کشاندن برجام بکاهد و قدرت عمل را در دست گیرد.
اگر چه برجام هرگز تنها گزینه توسعه اقتصادی ایران نبوده و نیست اما چگونگی عملکرد دولت در شرایط کنونی میتواند مانع آسیب بیشتر اقتصادی و سیاسی به ایران از مجرای برجام گردد و موضع بهتری را در این مجال برای کشور به ارمغان آورد.