به گزارش مشرق، اندیشکده «کارنگی» در گزارشی با عنوان «مهار، اجرا و تعامل: راهبردی یکپارچه برای پاسخ به چالشهای هستهای و منطقهای ایران» پیشنهاداتی را برای مقابله با توان موشکی و منطقهای ایران ارائه کرده است.
نکته قابل توجه در مورد این گزارش 40 صفحهای این است که این توصیهنامه در حالی اهدافی را تکرار میکند که از سوی دولت کنونی آمریکا اعلام شده که تهیهکنندگان آن با دولت «باراک اوباما» رئیسجمهور سابق این کشور روابط نزدیکی داشتهاند. این گزارش را عملا میتوان نشانگر اهداف یکسان دولت سابق و کنونی آمریکا در قبال ایران و اختلاف در نحوه تحقق اهداف دانست.
«ویلیام برنز» یکی از دو مذاکرهکننده ارشد آمریکا در جریان گفتوگوهای اولیه ایران و آمریکا در عمان در حال حاضر ریاست اندیشکده کارنگی را بر عهده دارد و در مراسم رونمایی از این گزارش هم به تمجید از آن پرداخت.
این گزارش مشترکا توسط «جرت بلنک» معاون دفتر اجرای برجام در دولت اوباما، «الیسا کاتالنو اورز» مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقای شورای امنیت ملی دولت اوباما، «ایلان گلدبرگ» از کارشناسان و مشاوران دولت سابق آمریکا در امور ایران، «آریل لویت» معاون سابق بخش سیاستگذاری کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل، «الیزابت روزنبرگ» مشاور ارشد وزارت خزانهداری دولت اوباما و «کریم سجادپور» عضو سابق گروه بینالمللی بحران تهیه شده است.
در مقدمه این گزارش به قلم برنز و «میشل فلورنی» از مقامات ارشد پنتاگون در دولت اوباما، آمده است: «برجام، هرچند باید حفظ شده و به صورتی موثر اجرا شود، اما نباید پایان مسیر دیپلماتیک با ایران باشد. این فقط آغاز و سنگ بنایی برای راهبردی گستردهتر و بلندمدتتر جهت ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای و کاهش و مهار رفتار تهدیدآمیز ایران - از زرادخانه رو به رشد موشکهای بالستیک گرفته تا استفاده خطرناک این کشور از نایبان منطقهای و نقض حقوق بشر در داخل کشور - است.»
در این گزارش، به دولت آمریکا توصیه شده است که ضمن حفظ توافق هستهای و اجرای دقیق آن، از «تمام عناصر قدرت آمریکا» برای مقابله با نفوذ منطقهای ایران و حل مسئله رفع محدودیتهای توافق هستهای پس از فرارسیدن تاریخ انقضای این سند، استفاده شود. رویکرد پیشنهادی این گزارش، استفاده همزمان از «فشار و تعامل» برای چالشهای برآمده از جانب ایران است.
پیشنهادات تهیهکنندگان این گزارش به دولت و کنگره آمریکا در چهار محور تنظیم شده است:
الف) اجرای برجام: ایالات متحده با حفظ برجام و به کارگیری قدرتمندانه ابزارهای راستیآزمایی آن، میتواند به بهترین نحو منافع کوتاه تا میانمدت خود را تأمین کند. برای این کار، ایالات متحده باید:
- آژانس بینالمللی انرژی اتمی را برای نظارت کامل بر فعالیتهای هستهای ایران، حمایت و ترغیب کند؛
- تلاشها برای رفع ابهامات و مناقشات برجام را به نحوی که رضایت ایالات متحده را تأمین کند، رهبری کند؛
- بر اجرای کامل پروتکل الحاقی و به کارگیری دقیق دیگر ابزارهای راستیآزمایی ذکرشده در برجام، اصرار ورزد؛
- به نقشآفرینی در برنامه هستهای صلحآمیز ایران ادامه دهد؛
- به اجرای تعهدات ایالات متحده برای رفع تحریمها ادامه دهد؛
- هماهنگی نزدیکی با اتحادیه اروپا، فرانسه، آلمان و انگلستان داشته و به نحوی فعال با روسیه و چین کار کند؛
- در کمیسیون مشترک مشارکت فعال داشته باشد؛
- وزارت خارجه و فرآیندهای بیناسازمانی را برای اجرای موثر توافق، سازماندهی کند.
ب) مسائل ساختاری هستهای: ایالات متحده باید به جای تلاش برای بازمذاکره یا هر رویکرد منفرد دیگری، از حالا گزینههای متعددی را برای محدود کردن فعالیتهای هستهای ایران بعد از آنکه در سال 2023 بندهای برجام شروع به منقضی شدن میکنند، مورد بررسی قرار دهد. ایالات متحده باید چهار گزینه زیر را به صورت همزمان بررسی کند:
- جمعآوری شواهد و مدارک در ارتباط با چالشهای (نواقص) کنونی و آتی اجرای برجام و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل با هدف سلب مشروعیت از ایران برای افزایش فعالیتهای هستهای پس از شروع انقضای محدودیتها؛
- تمدید و گسترش برخی از خلاقیتهای برجام و تلاش برای جلب حمایت بینالمللی برای یک چارچوب جدید جهانی جهت ارتقای ظرفیت تفکیک بین فعالیتهای صلحآمیز و غیرصلحآمیز انرژی هستهای؛
- ایجاد یک رژیم خاورمیانهای (یا محدودتر از آن در خلیج [فارس]) برای مدیریت فعالیتهای چرخه سوخت هستهای؛
- مذاکره بر سر یک توافقنامه متعاقب که ایران را متعهد کند که زیرساختهایش برای ساخت توانمندیهای تسلیحات هستهای را گسترش ندهد. این مذاکره باید کاملا پیش از انقضای بندهای مربوط به غنیسازی اورانیوم در برجام، صورت گیرد.
ج) فشار: فشار متمرکز و هوشمند از طریق عملیاتهای نظامی، فعالیتهای اطلاعاتی و تحریمهای هدفمند میتواند ایران را از اقدامات ثباتزدا بازداشته، تبعات هزینهباری برای تحریکات ایران ایجاد کرده، دستیابی ایران به ثباتزداترین سامانههای تسلیحاتی را پیچیده و کند کرده و مستقیما با فعالیتهای ایران در منطقه مقابله کند. ایالات متحده مشخصا باید:
- با همکاری شرکای خود برنامه هستهای ایران را به دقت تحت نظر قرار دهد تا هرگونه نشانهای مبنی بر فعالیتی برای دستیابی به تسلیحات هستهای یا نقض برجام را شناسایی کند؛
- از همین حالا برای تدوین یک پاسخ هماهنگ و متناسب به نقض برجام از سوی ایران، با همتایان بینالمللی خود به صورتی فشرده همکاری کند؛
- برای ممانعت از دستیابی ایران به سلاح اتمی، برنامهریزی و تمرینهای احتیاطی انجام دهد؛
- حضور نظامی قدرتمند خود در خاورمیانه را حفظ کند؛
- فعالیتهای نامتقارن ایران در خاورمیانه و سرتاسر جهان را افشا کرده و از این طریق ایران را منزوی و این فعالیتها را تضعیف کند؛
- منابع بیشتری به شناسایی و ایجاد اخلال در نقش اقتصادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور، تخصیص دهد؛
- فعالیتهای خرید اقلام برنامه موشکی ایران را به نحوی فعالانه شناسایی و تحریم کرده و با آنها مقابله کند؛
- برای اطمینان از دور ماندن حزبالله و شبهنظامیان مورد حمایت ایران از بلندیهای جولان و جنوب غرب سوریه، گامهای نظامی بردارد؛
- منابع بیشتری به شناسایی و تحریم فعالانه رهبران، شرکتها، بانکداران و تسهیلکنندگانی که به عملیاتهای خشونتآمیز حزبالله کمک میکنند، اختصاص دهد؛
- از طریق استقرار نیروهای مورد حمایت ایالات متحده برای بازپسگیری اراضی تحت کنترل داعش در سوریه، مسیر موسوم به پل زمینی از ایران تا مدیترانه را محدود کند؛
- توسعه توان نظامی متعارف ایران در سوریه را مانع شده یا دستکم محدود کند؛
- افراد و شرکتهایی را که ایران از آنها برای حمایت از بشار الاسد رئیسجمهور سوریه استفاده میکند، به نحوی فعالانه شناسایی و تحریم کند؛
- حضور بلندمدت نظامی را با شمار فعلی نیروها، در عراق حفظ کند؛
- نیروهای نظامی را به نحوی مستقر کند که این پیام را به ایران ارسال کند که هرگونه تلاشی برای مختل کردن جریان تجارت از طریق تنگه بابالمندب با پاسخ قاطع ایالات متحده مواجه میشود؛
- برای مقابله با نگرانکنندهترین ابعاد فعالیتهای ایران، با اسرائیل و دیگر متحدان ایالات متحده در منطقه، همکاری نزدیک نظامی و اطلاعاتی داشته باشد؛
- از عملیاتهای محدود کشف و ضبط دریایی برای رهگیری و توقف محمولههای تسلیحاتی ایران حمایت کند؛
- به کمک نظامی به شرکای منطقهای در خلیج [فارس] ادامه دهد؛
- به دقت شواهدی را که نشان میدهد یک شرکت ایرانی که ذیل برجام از تحریم خارج شده، در حال انجام فعالیتهای قابل تحریم است، مورد بررسی قرار دهد؛
د) تعامل: تعامل ایالات متحده با ایران، به همراه فشار به عنوان یک مکمل، برای انتقال پیامهایی روشن، ممانعت از تداخل فعالیتها، رفع تنش در صورت بروز، یافتن راهکارهایی دیپلماتیک برای مسائل منطقهای و هستهای، نمایش عقلانیت به شرکای ایالات متحده و نیروهای عملگرا در داخل ایران و ایجاد مشوق برای ایران جهت محدود کرن فعالیتهای نگرانکننده منطقهای و هستهای، مسئلهای ضروری است. ایالات متحده، برای این کار باید:
- مستقیما با مقامات ایرانی در تماس باشد؛
- پیامهای ایالات متحده را از طریق کانالهای غیرمستقیم تکرار کند؛
- روابط مردم با مردم با جوانان، کارآفرینان، گروههای جامعه مدنی و همتایان آمریکاییشان را توسعه دهد؛
- گفتوگویی روشن در مورد برجام و چالشهای منطقهای به خصوص در مورد درگیریهای عراق، سوریه، یمن و افغانستان را حفظ کند؛
- برای ایجاد یک رویه موثرتر تنشزدایی دریایی تلاش کند؛
- صندوق بینالمللی پول را به ارائه حمایتهای فنی و راهنماییهای بیشتر در مورد اصلاح بازار در ایران تشویق کند؛
- مجوز چرخه دلاری را برای ایجاد امکان استفاده شرکتهای خارجی از بانکهای ایالات متحده جهت انجام تراکنشهای دلاری با شرکتهای ایران را به عنوان مشوقی برای تعهدات هستهای جدید یا امتیازات دیگر از سوی ایران، احیا کند؛
- گزینههایی محدود را برای صدور مجوز سرمایهگذاری ایالات متحده در ایران در ازای تعدیل سیاستهای هستهای، موشکی و منطقهای بررسی کند؛
- ایران را به رعایت حقوق بشر تشویق کند.
این گزارش در ادامه به تشریح نحوه اجرای پیشنهادات فوق پرداخته است. از جمله نکات مهم پیشنهادی در این گزارش، استفاده از ساز و کارهای تعبیهشده در برجام، برای اجرای سفتوسختتر نظارتها بر برنامه هستهای ایران از جمله از طریق بند T ضمیمه نخست برجام و متهم کردن تهران به نقض روح توافق هستهای با هدف ایجاد اجماع برای فشار به ایران برای پذیرش محدودیتهای طولانیمدت پس از انقضای توافق هستهای است.
در صفحه 26 این گزارش، راهبرد پیشنهادی برای مجبور کردن ایران به مذاکره تکمیلی برای رسیدن به توافقی برای دوران پس از انقضای محدودیتهای برجام، تشریح شده است.
هدف از این راهبرد، وادار کردن ایران به پذیرش محدودیتهای بلندمدت بر توان هستهای از طریق استفاده همزمان از فشار و تشویق است.
در این بخش، در مورد لزوم امضای توافقی «متعاقب برجام» پیش از پایان محدودیتهای توافق هستهای بر برنامه ایران، آمده است: «در نبود مشوقهایی قدرتمند، بعید است که ایران به صورت داوطلبانه با انجام چنین معاملهای موافقت کند... احتمالا به فشار و اجبار هم نیاز خواهد بود.»
نویسندگان این گزارش در تشریح نحوه ایجاد فشار، نوشتهاند: «بعید است که تمرکز انحصاری بر استفاده از فشار، به خصوص در صورتی که صرفا از سوی ایالات متحده باشد، بتواند به موفقیت برسد. این فشار باید با ایجاد پرونده و توجیهاتی قانعکننده علیه ایران و ارادهای جدی از سوی ایالات متحده برای تهدید به استفاده از زور، همراه شود.»
این گزارش میافزاید: «این رویکرد، دستکم نیازمند حمایت قاطق 1+5، از جمله اجماعی قدرتمند برای تنبیه ایران در صورت عدم همکاری این کشور است. این فشار برای آنکه شانسی برای موفقیت داشته باشد، باید با مشوقهای مثبتی که همراه شود که واشنگتن به ایران ارائه میکند تا این کشور محدودیتهای قابل توجهی را بپذیرد که تا آیندهای نامعلوم بر بخشهای نگرانکننده برنامه این کشور پابرجا خواهند ماند.»
سرمایهگذاری و برقراری روابط تجاری محدود از سوی ایالات متحده با ایران، همکاریهای صلحآمیز هستهای و دیگر جنبههای عادیسازی روابط دوجانبه، از جمله مشوقهای پیشنهادی در این گزارش است.
نویسندگان گزارش، با بیان اینکه عادیسازی روابط دو کشور ممکن است هم در ایران و هم در ایالات متحده به مخالفتهایی روبرو شود، نوشتهاند که اجرای این راهبرد هرچند دشوار است، اما به امتحانش میارزد و باید «در اسرع وقت و به صورتی محرمانه تدوین راهبردی دقیق برای اجرای این گزینه» را شروع کرد.
این گزارش با بیان اینکه دستیابی به توافقات پسابرجامی به فشار و رفتارهای ایالات متحده بستگی دارد، نوشته است: «این امر، نیازمند این است که ایران به صورتی معتبر با این انتخاب حساس مواجه شود: یا به صورتی جدی برنامه هستهای خود و توانمندیهای مربوط به آن را محدود کند و از مزایایی که جامعه بینالمللی میتواند ارائه کند بهرهمند شود، یا اینکه خود را در معرض انزوا، تحریمهای خسارتبار، اقدامات مخفیانه و احتمال استفاده از زور [اقدام نظامی] قرار دهد.»
نویسندگان گزارش موفقیت این راهبرد را به تلفیق صحیح «راهبری دیپلماتیک هوشمند ایالات متحده»، «گردآوردی و تحلیل فعالانه اطلاعات» و «ایجاد بازدارندگی قابل باور با استفاده از ظرفیتهای نظامی» وابسته دانستهاند.