به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید مدافع حرم«احمد اعطایی» متولد هفتم شهریورماه 1364 است. او ساکن تهران بود و در 21 آبان ماه 94 و در سن 30 سالگی طی عملیات مستشاری در مقابله با تروریستهای تکفیری در سوریه به شهادت رسید و به کاروان شهدای مدافع حرم پیوست. از این شهید والامقام دو فرزند پسر به نامهای محمد علی و محمد حسین به یادگار مانده است. «آمنه اعطایی»، خواهر شهید «احمد اعطایی» در دلنوشتهای، احساس خود از نوشتن کلمه «بابا» توسط پسر کلاس اولی برادرش را به نگارش درآورده است که متن آن در ادامه میآید:
برای پسرباسواد عمه، آقامحمدعلی
سلام بر احمد!
سلام بر پدرآسمانی محمدعلی من!
سلام بر غیرتمندی که امروز گل پسرش مشق کرد بابا را!
سلام بر مرد حقطلب من که راضی شد امروز گل پسرش، همسرش، عمه، خالهها، عموها، پدربزرگ و مادر بزرگهای جگرگوشهاش حسرت ذوق پدری و فرزندی را بخورند و بغضها را با گریه آرام کنند، اما کودکان غریب سوری بیپناه نمانند و کسی به اسارت نرود و حق خاموش نشود و همگی شرمنده عمه سادات نشویم.
دلم گرفت که چرا قلم محمدعلی نوشت بابا... اما دست پرمحبتت را روی سرش و لابهلای تارهای دلتنگ دلش ندیدم. میدانم که من ندیدهام. یقین دارم لبخندهای قشنگ گل پسرت، ناز کردنهای دلفریبش، درپس نگاه پرمحبت توست. میدانم خودت بیشتر از من گریه شوق سردادی، همیشه عاشق این بودی که محمد صدایت کند بابایی...
چقدر اصرار میکردی بگو بابا و محمد دیر زبان باز کرد و صدایت کرد و حالا این مرد کوچک مینویسد بابا، تا در پس تمام حسرتها، تو برای همیشه در جان تاریخ بمانی و چکاوکها در گوش زمان زمزمه کنند قصه غیرت تو را ...
محمدم!
عزیز دل عمه! طواف میکنم عاشقانه بابایی را که تو نوشته باشی
بابای آسمانی دفتر تو یعنی همه عشق و باور من!
یعنی همان چراغ هدایت بشریت!
بابای آسمانی تو یعنی صبر، یعنی محبت، صداقت، وفاداری و ولایت، یعنی وقف راه اهل بیت شدن... یعنی حسینی شدن و زینبی ماندن...
آفرین عزیز عمه!
چه زیبا نوشتهای بابا...
حسرت نخوری پاره تنم!
همه آنها که نوشتند بابا و شب پدر تشویقشان کرد، کنار تو میایستند و دست تو را میفشرند. آخر دست پدر پر محبت و آسمانی تو در دست خدای مهربان است و افلاکی است...
ببال به خودت سالار عمه!
افتخار کن به نبودنهای پدرت...
هربار که دلت هوای دریا را کرد، هوای سینه پرمحبت احمدم، از صمیم دل بگو الحمدلله رب العالمین که پدرت زمینی نیست و افلاکی است. اقتدا کن به رقیه سه ساله اباعبدالله الحسین(ع) و مدد بگیر از عمه سادات. همانطور که پدرت به تو عزت داد، تو هم مایه سربلندی او باش که وقتی امام زمانمان آمد، بابا احمد دستان تو را هم بگیرد و با هم در رکاب امام زمان سربازی کنید و دوباره شهید شوید.
محکم و استوار باش که «والله مع الصابرین»