به گزارش مشرق، امیر حاجرضایی درباره انتقادهای اخیر کارلوس کیروش از وضعیت امکانات فوتبال ایران اظهار داشت: به رفتارهای ایشان عادت کردهایم. اینکه کیروش برای فوتبال ایران افتخار آفریده جای خود دارد، اما گفتارش توهین آمیز است. او هر کاری دلش خواسته، انجام داده و آدمهایی که دوست ندارد، تعویض میکند. دوست ندارم افتخارات او آلوده این مسائل شود. چطور فردی در رأس تیم ملی فراتر از اختیاراش کار میکند؟ سالهاست با کیروش مماشات شده و چون میدانم دلیل این رفتارش چیست، پیگیر صحبتهایش نیستم. او دنبال بهانهگیری است.
وی افزود: اینکه افتخارات تیم ملی فردی بوده یا از طریق ارتباطاتش بازیهای تدارکاتی فراهم کرده، منت بزرگ برای ما محسوب میشود. آقای کیروش عزیز! شما از جیب و کیسه تهی مردم ایران میلیاردها تومان دستمزد گرفتی، چرا منت میگذاری؟ ما شما را به ایران آوردهایم که برای مسیر پیشرفت فوتبالمان تلاش کنید، اصلا شما را آوردیم که به جام جهانی برویم، به مسیری که پیش از این نرفته بودیم! متأسفم که ایشان هر کاری دلش بخواهد، انجام میدهد. پس از بازی با ازبکستان، در حالی که مردم از پیروزی شادمان بودند، او گفت دو نفر از برد تیم ملی خوشحال نیستند. بعدها آن دو نفر در فدراسیون فوتبال عوض شدند. الان هم باید افراد حاضر در ایفمارک و کمیته انضباطی عوض شوند. اینها فراتر از حوزه شغلی کیروش است.
پیشکسوت فوتبال کشورمان در ادامه در خصوص حضور در مراسم مرحوم منصور پورحیدری به تسنیم گفت: من با پورحیدری دوست بودم و هیچ وقت همکار نبودم. منصورخان آدم خوبی بود و حاشیه نداشت. او واقعا عاشق استقلال بود. من یک بار در مراسم تشییع جنازه پورحیدری و یک بار هم در گفتوگو با رسانهها به صحنهای از حضور او روی نیمکت استقلال اشاره کردم. منصور با آن بیماری سخت، کشنده و بدن ضعیفش نیمکت استقلال را رها نکرد. او برای اینکه نیفتد، با عصا نیمکت استقلال را گرفته بود، آن صحنه عاشقانهترین صحنه فوتبال ایران بود. هیچ وقت در سالهای زندگیام چنین صحنهای را ندیده بودم.
حاجرضایی در خصوص برخوردش با امیر قلعهنویی و اینکه آیا اختلافاتش با او به پایان رسیده یا نه، عنوان کرد: اختلاف سلیقه در فوتبال همیشه هست و این اختلاف را دوست دارم، اما به شکل خودم. مخالفت منصفانه خوب است. با قلعهنویی در یکسری مسائل اختلاف داشتم. سه، چهار سال به دلیل اینکه درگیر تیمهای خود بود و من درگیر زندگی شخصیام، قلعهنویی را ندیده بودم. شب مراسم مرحوم پورحیدری با قلعهنویی روبهرو شدم. او به من لطف کرد و به سمتم آمد و دست داد. سال 60 قلعهنویی کاپیتان تیم جوانان بود و من سرمربی. آشنایی ما از آنجا آغاز شد و بعدها در سپاهان من مشاور در کنار او حضور داشتم. در صحبتهای ما حرفی از گذشته به میان نیامد و برخورد صمیمانهای با هم داشتیم و روبوسی کردیم.