سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
******
** آمریکا و دلارهای نفتی پشتوانه آل سعود است، اگر گستاخی کرد باید سکوت کنیم
روزنامه آرمان در یادداشتی با عنوان «در زمین عربستان بازی نکنیم» نوشت:
«عربستان میداند که جریاناتی در ایران خواهان تقویت مقاومت در قبال رژیم صهیونیستی هستند و عربستان بهعنوان مدعی پدرخواندگی جهان عرب، خواهان بروز نزاع عربی-عبری نیست! تمام مسائل خاورمیانه به این برمیگردد که عربستان، مصر، امارات، اردن، بخشهایی در لبنان و البته معارضان دولت بشار اسد در سوریه، خواهان حلوفصل مسائل جهان عرب با رژیم صهیونیستی هستند، اما ایران و جریان مقاومت را در مسیر مواجهه با این رژیم میبینند. به نظر من ایران در این زمینه میتواند دو اقدام را در دستور کار قرار دهد تا شلوغکاریهای رسانهای عربستان را تحتالشعاع خود قرار دهد:
۱. با توجه به اینکه وقایع یمن دستمایه جدیدی برای جریانسازی رسانهای در اختیار عربستان قرار داده است، بهتر است که ایران، حتیالمقدور نسبت به اتهامپراکنیهای عربستان سکوت در پیش گیرد و با این روش ادبیات تشنجآفرین عربستان را عقیم کند.
۲. نسبت به مسائل مرتبط با یمن، بحرین، فلسطین، قطر، عراق، سوریه و لبنان، قائل به یک نقش معادلاتی باشد. ایران باید با هوشمندی و البته خویشتنداری، تنور آتشین جنگ در خاورمیانه را از مرزهای خود دور نگه دارد و نگذارد که روابط ایران و بخشهای مهم جهان عرب تیره شود. ما باید مراقب باشیم تا در زمین تنشآمیز سیاستهای منطقهای عربستان بازی نکنیم. عربستان به پشتوانه دلارهای نفتی خود و همچنین حمایتهای ترامپ و صهیونیستها، زمان را برای عقدهگشاییهای تاریخی خود مناسب میبیند و ما نباید بهانهای به دست کسی بدهیم».
متاسفانه بزرگنمایی توان دشمن و ایجاد هراس در افکار عمومی و کوچک نمایی و بی توجهی به توان داخلی و تحقیر قدرت کشور، به ویژگی ثابت اصلاح طلبان تبدیل شده است. جماعتی که عدهای با سهل اندیشی و عدهای نیز مأموریت دار، اعلام میکنند که برای اینکه بهانه را از دشمن بگیریم، توان موشکی خود را هم تقدیم طرف مقابل کنیم. همان جماعتی که با وعده پوچ لغو تمامی تحریمها، صنعت هستهای را به تعطیلی کشاند و در آخر نیز «مادر تحریمها» را سوغات آورد.
این جریان بر لزوم کوتاه آمدن از سیاستهای انقلابی ایران در منطقه، کاهش حمایت از متحدان استراتژیک منطقهای و گفتوگوی بیپشتوانه با کشورهای مرتجع منطقه تاکید دارد. در حالی که آمریکا و کشورهای مرتجع منطقه آشکارا از تروریستها حمایت میکنند و از لزوم کشاندن ناامنی به داخل ایران میگویند و با همراهی رژیم صهیونیستی در خیال راهاندازی ناتوی عربی علیه ایران هستند. در چنین منطقه آشوبزدهای آنچه تاکنون امنیت ایران را تضمین کرده، صرفاً مولفههای قدرت آن بوده است. مؤلفه قدرتی که حاصل رشادتهای مدافعان حرم و محور مقاومت در منطقه بوده است.
نکته قابل توجه اینجاست که الگوی پیشنهاد شده توسط روزنامههای اصلاح طلب به نحو دیگری توسط کشورهایی مانند اردن و مصر در دهههای قبل پیاده شده که آنها را در حال حاضر تبدیل به کشورهای پیرو و فاقد قدرت و اقتدار کرده و این کشورها در حال حاضر نه در منطقه و نه در جهان توان بازیگری ندارند و به همین منظور همیشه آماده پذیرش قدرتهای بزرگ در داخل کشورهای خود هستند.
جالب اینجاست که اصلاحطلبان همواره یکی از دستاوردهای برجام را دور کردن سایه جنگ از سر کشورمان مطرح میکردند.
** باید برای برد موشکهایمان، اروپا را قانع کنیم!
روزنامه شرق در یاددشتی با عنوان «اروپا را به سمت آمریکا هل ندهیم» نوشت:
«در منطقه ما، علاوه بر ایران، عربستان، امارات، اسرائیل، ترکیه، پاکستان، هند، مصر و روسیه دارای موشک با برد متوسط یا بالا هستند که برخی این سلاحها را خریداری کردهاند و در برخی دیگر خود تکنولوژی آن را گسترش دادهاند، اما هیچکدام به اندازه ایران مورد حساسیت جهانی نیستند، زیرا بقیه در سکوت کامل به کار خود مشغول هستند و به دنبال اعلام مقابله با هیچ کشور دیگری نیستند. اگر ایران هم در رایزنی با اروپا که هماکنون مذاکرات مفصلی در جریان است، نگرانیها و نیازهای امنیت ملی خود را مطرح و مذاکره کند، نیاز به ابراز مواضعی نیست که موجب شود اروپا را با دست خود به سوی آمریکا و تندروهای این کشور و اسرائیل و عربستان سوق دهد».
این روزنامه اصلاح طلب مدعی شده است که کشورهای دیگر در منطقه در سکوت کامل در حال فعالیت در حوزه دفاعی و نظامی هستند. این در حالی است که در خردادماه سال جاری بزرگترین قرارداد تسلیحاتی جهان به امضای دونالد ترامپ و ملک سلمان پادشاه سعودی رسید. ارزش این قرارداد که تا کنون در سطح قراردادهای تسلیحاتی جهان نمونه نداشته است، ۱۱۰ میلیارد دلار برآورد شده است. به نظر شما این اتفاق در سکوت کامل انجام شد؟!
جماعتی که دیروز- همزمان با عهدشکنیهای گسترده آمریکا در برجام- تاکید داشتند که «امضای کری تضمین است» و «آمریکا به واسطه یک توافق اعتبار بینالمللی خود را خدشه دار نمیکند» و «اروپاییها آقا اجازه هستند و آمریکا کدخداست؛ بستن با کدخدا راحتتر است» و «ما به مذاکره با آمریکا خوشبین هستیم» پس از ناکامی در خوشبینی به آمریکا، حالا به اروپای آقا اجازه- به تعبیر مقامات ارشد دولت آقای روحانی- دل خوش کردهاند!
چندی پیش «ریچارد هاویت» (تهیهکننده سند راهبردی اتحادیه اروپا درباره روابط با ایران) گفته بود: «توافق هستهای (برجام) یک نقطه عطف بود؛ هرچند که همه مشکلات ما با ایران درباره اسرائیل، دموکراسی و حقوقبشر حل نشده است... نیروهایی در داخل ایران، درحال اعمال فشار بر حاکمیت هستند و ما امیدواریم گزارش ما نیز باعث پیشرفت در این زمینه شود».
یکی از اندیشکدههای معروف آمریکا، در زمان ریاست جمهوری «باراک اوباما»- رئیسجمهور سابق آمریکا- پروژه «نرمال سازی ایران» را پیشنهاد کرد. براساس این پروژه آمریکا میبایست سلسله اقداماتی را درخصوص ایران اجرا کند. اولین مورد آن بحث هستهای و از بین بردن دستاوردها و پیشرفت هستهای ما بود به طوری که مقامات آمریکایی با اجرای برجام تاکید کردند که واشنگتن توانست بدون شلیک حتی یک گلوله برنامه هستهای ایران را از بین ببرد. محدودکردن و توقف فعالیتهای موشکی، قطع حمایت ایران از محور مقاومت، پذیرفتن اینکه ایران نباید قدرت منطقهای باشد، پذیرفتن شروط غرب در مسئله حقوق بشر و در نهایت به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی.
در حقیقت برجام نه به عنوان عاملی برای لغو تحریمها، بلکه نقشه راهی برای نرمال سازی ایران است. به همین دلیل است که تاکنون تقریباً و تحقیقاً هیچ دستاوردی برای ایران نداشته است.
اظهارات اصلاح طلبان درخصوص «زمزمه مذاکرات موشکی و منطقهای» در حالی است که خسارت محض برجام در مقابل دیدگان همه قرار دارد. اولین تجربه شکست خورده را میتوان با تسامح به حساباشتباه و بیتجربگی گذاشت؛ اما وقتی ریل حرکت به سمت تکرار یک تجربه اشتباه است، دیگر نمیتوان آن را فقط یک خطا و سادهلوحی دانست.
برای پی بردن به نوع مواجهه اروپا با مسئله ایران، به یک نمونه تاریخیاشاره میکنیم. در دهه ۸۰ کشورهای اروپایی در نقش پلیس خوب و آمریکا در نقش پلیس بد ظاهر شدند تا مسیر پیشرفت ایران اسلامی در زمینه انرژی هستهای را سد کنند. در این فضا بود که روند اعتماد سازی دولت اصلاحات آغاز شد. این روند به توافق سعدآباد و بیانیه مشهور سعدآباد انجامید. بیانیهای که تحلیلگران خارجی از آن با عنوان عقبنشینی ایران از حقوق خود و تسلیم در برابر مطالبات غرب یاد کردند. هدف وقفه ایجاد کردن در روند هستهای شدن ایران بود.
در توافق سعدآباد، ایران موفق به اخذ هیچ امتیازی از طرف مقابل نشد و در عین حال در زمینههای مختلفی از حقوق خود عقبنشینی کرد و امتیازات زیادی را به طرف مقابل داد.
این عقبنشینی ایران البته مورد استقبال آمریکا قرار گرفت. «آدام ارلی» معاون وقت سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: «وادار کردن ایران به انجام چنین کاری نتیجه یک تلاش چند جانبه بود که ما خواهان آن بودیم و به طور کامل در آن شرکت داشتیم«.
** فراکسیون امید از مریخ نیامده، خودتان تَکرار کردید
روزنامه بهار در یادداشتی با عنوان «واقعیتهای فراکسیون امید» نوشت:
«فراکسیون امید، نه تنها برآمده از رأی احزاب نبود، بلکه در بسیاری از شهرها بدلیل نبودن گزینه مناسب و یا رد صلاحیت فرد مورد نظر، طیف اصلاحطلب از شخصیتهای باقی مانده در میدان حمایت کرد. حمایتی از روی ناچاری. بیتردید انتخاب چنین گزینههایی این ریسک را به دنبال دارد که در نهایت ما با جمعی غیرسازمان یافته، نسبتاً غیرسیاسی، ناآشنا با مسائل سیاسی جاری کشور و گاه تغییر مسیر داده شده بعد از شکلگیری مجلس جدید روبرو باشیم، آنگونه که آقای عارف در مصاحبههای خود مکرر بیان داشتهاند. از طرفی، نبود شخصیتی که بتواند این طیف ناهماهنگ را تا حدودی بهسامان کند و نقش رهبری را در مجلس دهم عهدهدار شود یکی دیگر از نقاط ضعیف فراکسیون امید طی سالهای اخیر بوده است».
حمله به فراکسیون امید از سوی اصلاح طلبان در حالی است که نمایندگان عضو این فراکسیون توسط جریان اصلاحات برگزیده و با تعریف و تمجیدهای آنچنانی همگان را به انتخاب آنان و تَکرار امید تشویق و ترغیب کرده بودند و حالا به گونهای با این فراکسیون برخورد میکنند که گویی اعضای آن از کره مریخ آمدهاند و با اصلاح طلبان هیچگونه آشنایی ندارند!
چندی پیش روزنامه اعتماد در مطلبی نوشته بود: «پس از انتشار لیست امید انتقادات بسیاری به نحوه بسته شدن لیست از سوی بزرگان و فعالان سیاسی اصلاحطلب به شورای عالی سیاستگذاری مطرح شد. برخی معتقد بودند اتفاقات خاصی در مرحله بسته شدن لیست در جلسات افتاده و برخی دیگر معتقد بودند مسیر و مراحل بسته شدن لیست شفاف نبوده است».
در روزهای گذشته نیز روزنامه جامعه فردا در مطلبی نوشته بود: «۱۸ ماه از تشکیل مجلس دهم و فراکسیون امید میگذرد...پس از ۱۸ ماه این سؤال مطرح است که اعضای فراکسیونی که پیش از انتخابات با شعار امید، آرامش و رونق اقتصادی قدم به میدان رقابت گذاشتند و پیروز شدند چه اقدام جدیای در مسیر احقاق شعارهایشان انجام دادهاند؟ آیا در طول این زمان که تقریباً یک سوم عمر مجلس دهم است، فارغ از جناح بندیهای سیاسی، طرحی برای بهترشدن وضعیت زندگی مردم به صحن مجلس رفته است؟ این سوالی است که «جامعه فردا» در نشست خبری دیروز رئیس فراکسیون امید مطرح کرد. محمدرضا عارف در پاسخ به این سؤال توپ را به زمین دولت انداخت. به بیان دیگر، فراکسیون امید با وجود تشکیل کمیتههای متعدد هنوز هیچ گام بلندی در مسیر تحقق شعارهایش برنداشته است...عملکرد فراکسیون امید در زمینه شناسایی مشکلات اساسی مردم و ارائه راهکار برای آن در قالب طرح، تقریباً هیچ است!».
شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان در آستانه هر انتخابات بدون توجه به اصل شایسسته سالاری، به سهمیه دادن به تمام گروههای منتسب و راضی کردن آنها میپردازد و در نهایت بنا بر اصل «هم قبیله بودن» و با سازوکاری ناکارآمد، لیست امید بسته میشود. این روش تاکنون دو خروجی داشته است، لیست امید شهر تهران در دهمین انتخابات مجلس و لیست امید شهر تهران برای پنجمین انتخابات شورای شهر. به اذعان فعالان اصلاح طلب هر دو لیست تاکنون حواشی متعددی داشته است.
** مردم منتظر اقدام و عمل هستند، بلندگو به اندازه کافی هست
روزنامه ابتکار در گزارشی با عنوان «یأسها و امیدها به روحانی» نوشت:
«رئیس دولت دوازدهم در هفتهای که گذشت گزارش عملکرد صد روزه دولت خود را به مردم ارائه کرد، همین امر منجر شد تا مردم و رسانهها به عملکرد وی بپردازند و مانند گزارشی که در دولت قبل از سوی وی ارائه شد این گزارش محل مناقشات بسیاری بود تا جایی که ابعاد مسئله تغییر کرد و برخی رسانهها در خصوص کاهش محبوبیت روحانی صحبتهایی را مطرح کردند، با وجود اینکه بسیاری از این رسانهها وابسته به جناح اصولگرا بودند اما به دلیل مشکلات و چالشهایی که دولت دوازدهم با آن مواجه بود، طرح چنین مسئلهای اذهان عمومی را دچار شک و تردید میکند... بی شک روحانی کار سختی در پیش دارد. دوازدهمین رئیس دولت بعد انقلاب که توانسته است نزدیک به ۲۴ میلیون از رأی دهندگان را با خود همراه کند باید بیش از پیش تلاش کند تا بتواند اعتماد رأی دهندگان را در طول دوره ریاست جمهوری حفظ کند. بی شک اعتماد رأی دهندگان به رئیس دولت در طول دوره ریاست جمهوری راه را برای اجرای اهداف و برنامههای مد نظر روحانی هموار میکند. چنانچه روحانی نتواند این اعتمادی که در روز انتخابات به وی شده است را با خود تا پایان ریاست جمهوریاش همراه کند، نمیتواند به اهداف خود برسد. ضمن اینکه نوسان میزان محبوبیت وی در میان افراد جامعه بسیار زیاد است. در چنین موقعیتی بی تردید روحانی باید بی پردهتر و بیشتر با مردم سخن بگوید. اطلاع رسانی صحیح و به موقع در اموری که سوی دولت به اجرا در میآید و تشریح این اقدامها میتواند اعتماد مردم به رئیس دولت دوازدهم را در بالاترین سطح نگه دارد. این اتفاق نمیافتد مگر اینکه روحانی تیمی کار کشتهتر را بر مسند بخش اطلاع رسانی دولت بگمارد و شرایطی را فراهم کند تا از تمام ظرفیتهای رسانهای موجود برای آگاهی بخشی به مردم استفاده شود».
در حال حاضر، مطالبه اصلی مردم، رفع مشکلات معیشتی و حل مساله بیکاری است. یکی از مشکلات اصلی دولت یازدهم، کارنامه ضعیف در حوزههای مختلف از جمله اقتصاد و سیاست خارجی بود. اکنون نیز بیش از ۱۰۰ روز از آغاز به کار دولت دوازدهم سپری شده است. متاسفانه در طول چهارسال گذشته مطالبات اصلی مردم به حاشیه رفت و موضوعات دست چندم و بی اهمیت به عنوان دغدغه اصلی مطرح شد؛ و البته تیم اطلاع رسانی دولت نیز در اهمیت دادن به حواشی و به حاشیه رفتن متن، اهتمام ویژهای داشت. در حال حاضر دهها روزنامه در کنار تعداد زیادی سایت و شبکه اجتماعی در حمایت از دولت در حال فعالیت است؛ بنابراین، مشکل اصلی دولت، بلندگو نیست، بلکه اقدام و عمل و ارائه یک کارنامه قابل قبول است.
** برجام، صادرات را کاهش داد!
روزنامه دولتی ایران در مطلبی نوشت:
«در سالهای تحریم ارتباط ما با دنیا قطع بود و انتظار اینکه صادرات بالایی داشته باشیم خیلی بجا نبود».
چندی پیش روزنامه حامی دولت «جهان صنعت» در مطلبی نوشته بود:
«واقعیت این است که به دلیل سیاستهای نامناسب دولت در زمینه صادرات، با کاهش روبهرو شدیم و روزبهروز در کشورهای هدف صادراتی مثل عراق مشکلاتی در زمینه صادرات به وجود میآید».
بر طبق گزارشهای اعلام شده، صادرات کالاهای کارخانهای در سال ۱۳۹۵ به میزان ۱۵ درصد نسبت به سال ۱۳۹۴ کاهش داشت و در شش ماهه اول ۱۳۹۶ به میزان ۵ درصد دیگر کمتر از شش ماهه مشابه سال قبل بود. کارشناسان معتقدند که اگر شرایط به همین ترتیب ادامه یابد، در سالهای آتی نیز با کاهش بیشتر صادرات مواجه خواهیم بود.
یادآور میشود ۲۰ درصد کاهش صادرات نسبت به سال ۹۴ (سال شروع اجرای برجام) درحالی است که دولتمردان ادعا میکردند با توافق، صادرات غیرنفتی رونق میگیرد.