کد خبر 81025
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۳۹۰ - ۱۱:۳۷

شما در روز چقدر رانندگى مى كنيد؟ و چقدر «زندگى» مى كنيد؟ تعجب نكنيد. بله اين سؤال ها ظاهراً ربطى به يكديگر ندارند. اما شايد بشود به نوعى به هم ربط پيدا كنند. چطور؟ كمى حوصله كنيد تا برايتان بگويم.

به گزارش گروه خواندنی های مشرق، شايد شما هم با اين نظر موافق باشيد كه مشكل اصلى ما در زندگى و موفقيت در آن، نداشتن قدرت تشخيص كارها و رفتارهاى خوب و بد از يكديگر نيست بلكه گره كارمان اينجاست كه فراموشكار هستيم و يادمان مى رود، دائم بايد كسى يا چيزى چرت مان را پاره كند. وقتى فرصتى براى زندگى واقعي پيش می آيد حواسمان جاى ديگرى است و به قول معروف در باغ نيستيم و اغلب زمانى متوجه حقيقت زندگى مى شويم كه آن را از دست داده ايم و فرصت زيادى براى جبران آن نداريم و اگر غافل گيرانه و ناگهانى اين فرصت به پايان برسد كه افسوسي ابدي است.

اگر ما بتوانيم گاهى، بعضى از كارها را نماد و قرينه اى برای «زندگى» فرض كنيم، شايد در ضمن انجام آن، متوجه نكات ظريف يا راه حل هايى شويم كه كمك مان كنند مفهوم زندگى را عميقتر درك كنيم.

 
از آن جا كه هميشه جاده و سفر و ماشين مفاهيمى از حركت و مقصد نهايى را تداعى مى كند به نظرم می آید كه رانندگى هم می تواند شبيه به زندگى كردن باشد و حالا كه وقت ما اين همه در ترافيك و ماشين و در آمد و رفت و سفر مى گذرد، چطور است گاهى در موقع رانندگى به جاى عصبانى شدن از ترافيك، خودمان را در جاده اصلى زندگى فرض كنيم و با مقايسه نوع رانندگى خود، در حقيقت به چگونگى تصميم گيرى هاى خود در زندگى و شباهت ها و تفاوت هاى آن با يك رانندگى(زندگى) خوب و ايده آل بينديشيم.

اين طورى هم بهتر رانندگى مى كنيم و هم درس هاى زندگى را با استفاده از زمانى كه عملاً مرده محسوب مى شود مرور مى كنيم. شايد هم راهى نو و حركتى جديد براى زندگى بهتر پيدا كنيم و آن را به كار ببنديم.

  در اینجا
چند نكته كه در اين مورد به نظر می رسد را مطرح خواهیم کرد ولى موارد و شرايط ديگرى هم هست كه خودتان می توانید آنها را پيدا كنيد و به وجه تشابه و ارتباط آن با زندگى فكر كنيد.

 
واى به حال رانندهایى كه نمى داند كجا مى خواهد برود

رانندگى(زندگى) هدف نيست. امكان و راهى است براى رسيدن به مقصد.

 
بايد بدانيم كه براى ديدن چه كسى يا تجربه چه چيزى سختى راه را به جان مى خريم.

 
اگر مقصد ما آزادراه و جاده مستقيمي هم دارد كه سريعتر مىتوانيم به مقصد برسيم حتماً از همين راه برويم.

  كدام آدم عاقلى وقتى اتوبانى نزديك و در دسترس هست مسيرهاى پرپيچ و خم و كوچه پس كوچه را انتخاب مى كند؟

كمربند ايمنى جلوى تصادف را نمى گيرد اما باعث مى شود آسيب كمترى ببينيم

 
پس قبل از شروع حركت حتماً آن را ببنديم. كمربند ايمنى قبل از هر حركتى در زندگى مىتواند شروع كردن به نام پروردگار باشد.

حواسمان به اشكالات رانندگى خودمان باشد نه ديگران.

حرف زدن زياد حواس را پرت مى كند، قضاوت هاى ناعادلانه در مورد
رانندگى بقيه، ورود ممنوع رفتن و چراغ قرمز را رد كردن و ... به جريمه شدن يا اشتباه رفتن و گرفتارى هاى بعدى منجر مى شود.

در حال حركت، پيامك فرستادن و با تلفن همراه حرف زدن هم ممنوع چون معنىا ش اين است كه ما ظاهراً در حال رانندگى هستيم اما دل و حواسمان جاى ديگرى است.

سعى كنيم كه سرعت حركت مان را در رانندگى (زندگى) تنظيم كنيم

كه نه از حد مجاز بالاتر باشد و نه آن قدر كند برويم كه راه بقيه را هم بند بياوريم. سبقت بى جا و لايى كشيدن هم لزومى ندارد، چون وقتى به مقصد برسيم نمىپرسند كه چند دقيقه اى آمدى، بلكه مى گويند چطور آمدى و چند نفر را با خودت آوردى!

آينه هاى ماشين براى تضمين سلامت سفر است نه براى قشنگى

اگر آينه نباشد نه از اتفاقات پشت سر و اطراف مان خبر دار مي شويم و نه امكان سبقت داريم. آينه ما در زندگى، اطرافيان و زندگى ديگران است كه مىتوانيم انعكاس اشكالات و مسائل احتمالى را در آنها ببينيم.

اگر بيمه نامه داريم دليل نمى شود كه هر طور دلمان خواست رانندگى كنيم

اگرگواهينامه پايه يك داريم قاعدتاً بايد رانندگى مان هم بهتراز بقيه باشد، اما به صرف داشتن گواهينامه كسى راننده خوبى نمى شود. ديد خوب و عكس العمل مناسب و به موقع در رانندگى خيلى مهم است.

شايد كسى اصلاً گواهينامه نداشته باشد ولى رانندگی اش عالى باشد.(البته موقع رانندگي هميشه گواهينامه همراهتان باشد)

رانندگى(زندگى) در جاده هاى كوهستانى و گردنه هاى خطرناك

اگر در جاده هاى برفى و مه آلود حركت مى كنيم توجه داشته باشيم كه يك غفلت كوچك می توانید منجر به سقوط در ته دره شود پس در مسيرهاى مشكوك و مبهم كه ديد كافى نداريم با احتياط كامل و با دنده سنگين حركت كنيم و چراغ مه شكن و زنجير چرخ به همراه داشته باشيم. همچنين حواسمان باشد كه هر لحظه امكان دارد با موانع و حيواناتى در جاده برخورد كنيم كه راه را موقتاً مسدود می کنند. با آنها صبورى كنيم و بگذاريم رد شوند!

حواس مان به آمپر بنزين هم باشد.

ببينيم با اين ذخيره سوخت و انرژى كه داريم تا كجا مىتوانيم برويم و اگر بنزين مان زياد نيست و وقت هم محدود است پس بى خود پرسه نزنيم و دور جاده ها و خيابان ها نگرديم.

 
به ايست پليس نامحسوس توجه كنيم

ناديده و ناشنيده گرفتن آن به ضرر خودمان است چون دوربين ها شماره متخلف را ثبت مى كنند و بالاخره كمى جلوتر پليس او را مجبور به توقف خواهد كرد. توجيه كردن خلاف و عذر و بهانه آوردن و آسمان و ريسمان به هم بافتن نتيجه نخواهد داشت . بايد اشتباه را پذيرفت و جريمه آن را پرداخت.

فكر مى كنيد پليس نامحسوس در جاده زندگى كيست؟

آن قدر با تدبير و مجهز رانندگى(زندگى) كنيم

نباید سربار ديگران شويم تا مجبور شوند ماشين ما را با خود يدك بكشند. به نظر شما رانندهاى كه بوكسل شده به مقصد مى رسد با كسى كه پيش بينى و محاسبه كرده و با تجهيزات و دقت كافى رانندگى كرده يكسان است؟

تک
سرنشين حركت نكنيم

اگر در جاده اى سرسبز و زيبا و براى رسيدن به مقصدى زيباتر حركت مى كنيم حداقل چهار نفر ديگر را هم با خودمان ببريم كه دعاى خيرشان پشت سرمان باشد. خوش به حال آنهايى كه می توانند به همراه خودشان به اندازه يك اتوبوس يا قطار، مسافر در راه مانده را به مقصد برسانند.

کمی فکر کنیم ...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس