مشرق--- «حركت هاي اسلامي در اطراف دنياي اسلام، ماندگار و پيش رونده است... ملت ها يكي پس از ديگري بيدار مي شوند و دست نشاندگان استكبار يكي پس از ديگري از صحنه خارج خواهند شد.»
همانگونه كه در سخنان ديروز حضرت امام خامنه اي- دامت بركاته- آمد، خيزش ها در كشورهاي عربي وضعيتي رو به «كمال» دارند. تحولات مصر و يمن دو نمونه از اين انقلاب ها هستند كه عليرغم توطئه گسترده بين المللي و منطقه اي براي انحراف آنها، پايدار ماندند و بر فتنه گري ها غلبه كردند. مهمترين دليل اين «ماندگاري» و «پيش روندگي» برخوردار بودن اين خيزش ها از عنصر «دين» است. در ميان عناصر مختلف، عنصر دين مهمترين و كارآمدترين عنصر در مانايي و پايايي يك حركت است و از اين رو در حافظه تاريخي ما تحولاتي مانده اند كه با دين آميختگي داشته اند.
تحولات منطقه عربي، با نگاهي ساختارگرايانه، نظام هاي وابسته گذشته را به گونه غيرقابل بازگشت دگرگون كرده و در حال پي ريزي نظام هايي بر ويرانه هاي آنها هستند كه به اين سادگي افول نمي پذيرند. تلاش شكست خورده مشترك آمريكا، عربستان و ژنرال هاي وابسته مصري براي ابقاي نظام سابق به خوبي اهتمام استكبار به حفظ سازوكارهاي گذشته از يك سو و بي نتيجه بودن آن را از سوي ديگر به تصوير كشيد. در اين ميان چندان تقصيري متوجه جبهه غرب نيست چرا كه آنان از هيچ تلاشي فروگذار نكرده اند اما مشكل اين است كه اين جبهه منطق انقلاب هاي ديني را نمي شناسد. يك حركت دينمدارانه «خلوص گرا» است يعني دائما به سمت كمال پيش مي رود و در اين راه موانع را برنمي تابد. اين ماجرا حكايت مواجهه سران مكه را تداعي مي كند. آنان در يك دوره زماني تلاش كردند تا اسلام بروز اجتماعي پيدا نكند زماني كه عليرغم تلاش آنها، اسلام فراگير شد، به حضرت ابوطالب(ع) مهمترين حامي پيامبر در دوره غربت مراجعه كرده و عاجزانه درخواست كردند، پيامبر در مقابل دريافت هرچه از امور دنيوي به ذهن متبادر مي شود، دست از دعوت به اسلام بردارد ولي پيامبر اسلام فرمود اگر خورشيد را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار داده و از من بخواهيد در مقابل آن دست از اسلام بردارم، هرگز چنين نخواهم كرد.
غرب ابتدا گمان مي كرد با ابزارهاي شناخته شده خود مي تواند به مهار انقلاب هاي ديني نايل شود ولي الان بايد دريافته باشد كه راه غلبه بر انقلاب ديني را نمي شناسد. تعريف و تمجيد سخنگوي كاخ سفيد از شوراي نظامي حاكم بر مصر نشان داد كه غرب به اين شورا دل بسته است اما واكنش خشمگينانه مردم به «محمدحسين مبشر طنطاوي» و دولت منتخب او نشان داد كه خواست غرب و مردم كماكان در دوسوي ماجرا قرار گرفته و اينك حتي چهره هايي- مثل محمد البرادعي- كه مشكلي با غرب ندارند جرات نمي كنند پيشنهاد طنطاوي را براي تشكيل كابينه بپذيرند وقتي البرادعي با صراحت مي گويد شوراي نظامي را مشروع نمي داند، پيداست كه سرمايه گذاري 9 ماهه غرب در مصر كاملا بر باد رفته است.
حال همين ماجرا را با «عربستان» محك بزنيد. غرب مي گويد عربستان غير از مصر است و ما به هيچ وجه سقوط رژيم آل سعود را تحمل نمي كنيم اما آيا اين ابراز احساسات؛ براي حفظ رژيم فاسد و فرسوده سعودي كفايت مي كند؟ چه دليلي دارد اگر شافعي هاي مصر و مالكي هاي ليبي و تونس به نظامي مبتني بر شريعت دست يابند، اين خواسته در منطقه حجاز- شامل استانهاي مدينه، مكه و تبوك- كه اكثريت قاطع جمعيت آن را مالكي ها و شافعي ها تشكيل مي دهند، مطرح و پيگيري نشود. ساكنان منطقه حجاز نزديك به 23درصد خاك و جمعيت عربستان را پوشش مي دهند و اگر به جمعيت معترض فعلي شيعه در چهار استان الشرقيه، جيزان، عسير و نجران اضافه شوند نزديك به 60 درصد جمعيت عربستان را شامل مي شوند آيا اگر حتي هيچ اتفاقي در سه استان نجد و دو استان شمالي عربستان هم نيفتد، خيزش 60درصد جمعيت براي واژگوني يك نظام سياسي كفايت نمي كند؟
امروز در مقابل انقلاب اسلامي ايران از بعد مذهبي تنها يك جريان قرار دارد و آن جريان وهابي- سلفي است اگر آنطور كه نشانه هاي آن به چشم مي خورد در آينده اي نه چندان دور، نظام وهابي در عربستان سقوط كند، از يك طرف مهمترين مانع خارجي انقلاب از ميان برداشته شده و از طرف ديگر تعدادي از رژيم هاي متكي به عربستان- شامل امارات، كويت، اردن و... - سقوط مي كنند و خود اين يك جان تازه به انقلاب هاي عربي مي دهد. اما اين تحولات چون جنبه مدني و ديني دارند، غرب نمي تواند با ابزارهاي شناخته خود، بر آنها غلبه كند. غرب مي گويد عربستان غير از مصر است و ما اجازه نمي دهيم اسلام گراها بر آن مسلط شوند ولي واقعيت اين است كه «ايران پهلوي» و «مصر مبارك» هم براي غرب فوق العاده مهم بودند و اهميت اين دو براي غرب به مراتب از اهميت عربستان بيشتر بود ولي غرب همانگونه كه مصر و ايران را به مردمش واگذار كرد، ناچار است عربستان را نيز به مردمش واگذار كند اما البته تصوير چنين وضعيتي هم براي غرب وحشت آفرين است، تصور اينكه صدها ميليارد بشكه نفت به دست مردمي افتاده كه براي ادعاهاي غرب اهميتي قايل نيستند، براي اروپا و آمريكا بسيار آزاردهنده است ولي اين چيزي است كه مانند مصر و ايران اتفاق مي افتد بر حسب تجربه اي كه اندوخته ايم، غرب قادر نيست از ابزارهاي خود براي رسيدن به هدف استفاده كند. به اين مثال توجه كنيد: آمريكا در بحبوحه انقلاب اسلامي- دي ماه 57- ابتدا ژنرال الكساندر هيگ كه آن زمان فرمانده ناتو بود و سپس ژنرال روبرت هايزر را بطور محرمانه به ايران گسيل كرد. ماموريت اين دو واداشتن ارتش به يك كودتاي خونين و سنگين با تلفات بسيار بالا- حداقل 000/10 نفر- بود و براي اين كار همه تلاش خود را كردند. ژنرال هايزر در كتاب خاطراتش مي گويد: من براي بررسي اين مسئله مخفيانه به تهران آمدم كه كودتا چگونه ميسر است و آيا اصلا به مصلحت هست يا نه؟ پس از ارزيابي هاي بسيار از واشنگتن دستور رسيد كه دولتي قوي به رهبري شاپور بختيار تشكيل شود. در صورتي كه اين كار شكست بخورد، كودتاي نظامي انجام خواهد شد.» هايزر در ادامه مي نويسد: «براون -وزير دفاع وقت- مي خواست برآورد را از ميزان خونريزي در صورت وقوع كودتا بداند. گفتم بنظرم نسبتا بالاست و اضافه كردم كه اين نكته را بايد در نظر داشت، فدا كردن جان يك انسان تصميم بسيار سختي است اما وقتي صحبت از يك جنگ مي شود بايد خسارات را با خسارت هاي ديگر مقايسه كنيم شايد مرگ ده هزار تن بتواند جان يك ميليون را نجات دهد.» در واقع از اين عبارات برمي آيد كه آمريكايي ها عزم خود را براي كودتا و حتي جنگ با انقلاب اسلامي در صورت پيروزي جزم كرده بودند اما آمريكا نه توانست با كودتا جلوي سقوط نظام وابسته به خود را بگيرد و نه توانست با جنگ پيروزي انقلاب اسلامي را در هم بشكند.
ژنرال عباس قره باغي رئيس وقت ستاد مشترك ارتش در كتاب خاطرات خود (مثل برف آب خواهيم شد) مي گويد با فشار فراوان هايزر من به نيروهاي ارتش فراخوان دادم اما وقتي همه حاضر شدند- از دهها هزار نفر- جز پانصد نفر نيامده بودند كه آن ها هم با توسل به كودتا مخالف بودند چرا كه آن را بي فايده مي دانستند. در واقع همانگونه كه آمريكا نتوانست برنامه خود را عليه ملتي كه در سال 1357 بيدار شده و قيام كرده بود، پياده كند در سال 90 در مورد مصر هم نتوانست و درباره عربستان هم نمي تواند. انقلاب وقتي دروني شد و ملتي براي آن شهيد داد اين ماندگار است و تا پيروزي نهايي به مقاومت خود ادامه مي دهد. بر اين اساس رهبرمعظم انقلاب اسلامي- دامت بركاته- در اجلاس بيداري اسلامي تهران فرمودند وقتي جوانان مصري در ميدان التحرير شهيد دادند، فهميدم كه اين انقلاب به پيروزي مي رسد.
در واقع راز تداوم انقلاب هاي ديني در جوهره ديني آن است وقتي ملتي قرآن را باور دارد و در قرآن رحمت بي همتاي ابدي براي شهيد در نظر گرفته و پيروزي را براي مجاهدان تضمين كرده است وقتي وارد ميدان شد عقب نشيني نمي كند و مسير را تا مقصد طي مي نمايد.
اين نكته را بايد در نظر داشت، در راه انقلاب ها ممكن است اعوجاج هايي پديد آيد و معمولا هم پديد مي آيد. آدم هايي كه تحليل ساده اي از تحولات انساني دارند به اين اعوجاج ها به چشم مسايل بنيادي نگاه كرده و كار انقلاب را خاتمه يافته تلقي مي كنند.
كم نبودند كساني كه وقتي تركيب كابينه بازرگان را ديدند، گفتند، انقلاب بدست ملي گراها افتاد پس كار انقلاب تمام است و آمريكا به زودي از دريچه باز مي گردد. اما آدم هايي كه به ذات انقلاب وقوف داشتند، مي دانستند كه انقلاب را نبايد با عناصر نهضت آزادي و جبهه ملي و... شناخت، انقلاب را بايد با مردمي كه آن را پديد آورده اند، ايدئولوژي كه خميرمايه آن است و رهبراني كه معرف واقعي آن هستند، شناخت و آينده آن را براساس حركت آنان تجزيه و تحليل كرد بر اين اساس اين ها وقتي رفتار غيرانقلابي مهندس بازرگان و اعضاي دولت او را ديدند گفتند كار اين ها تمام است و در عمل هم همه ديدند كه انقلاب ادامه يافت و صدها مهندس بازرگان را از سر راه خود برداشت. عين همين مسئله درباره تحولات منطقه عربي است.
در منطقه عربي، «اجراي شريعت» مهمترين مطالبه است اين مطالبه از متن ميليون ها انسان متديني كه انقلاب را به وجود آورده اند، برخاسته و دين مردم هم آن را مطالبه مي كند. رهبران هم مهمترين ماموريت خود را «اجراي شريعت» اعلام كرده اند بنابراين مي توان با قاطعيت گفت اجراي شريعت مهمترين اتفاقي است كه حتما در اين كشورها و كشورهاي ديگر مي افتد و در كنار آن ممكن است چند رخداد موقتي به اندازه عمر دولتمداري بازرگان هم پيدا شوند اما اين ها همه موقتي اند و آن اصل پايدار و ماندگار است هدف نهضت اجراي شريعت كه در واقع برپايي حكومت هايي ديني است، به همه كشورهاي سني مي رسد و از جمله كشور تركيه را تحت تاثير قرار مي دهد. اگر تا امروز در تركيه يك دولت با نماد كلي اسلام گرايي و با شعار دفاع از حجاب بر سر كار آمده است، قدر مسلم در آينده نزديك اجراي شريعت به يك مطالبه جدي در تركيه تبديل مي شود و تركيه را يك گام بلند به سمت حاكميت اسلام سوق مي دهد كمااينكه نشانه هاي آن در مناطق شرقي و جنوبي اين كشور مشاهده مي شود. بدون ترديد شريعت گرايي و تغيير در ساختارهاي سنتي از شمال آفريقا تا شرق آسيا مطالبه خواهد شد.
سعدالله زارعي