سرویس سیاست مشرق - طی روزهای اخیر بریده ای کوتاه از مذاکرات تعیین انتخاب رهبر بعد از ارتحال حضرت امام (ره) در مجلس خبرگان منتشر شد. گرچه برای اهل فن و کسانی که در خصوص تاریخ معاصر ایران پیگیر بودند این فیلم حرف جدیدی نداشت اما به واسطه کوتاهی رسانه ملی در انتشار این فیلم تاکنون، شبکههای معاند توانستند موجسواری سیاسی خاص خود را از آن داشته باشند. به همین منظور و برای روایت دقیق ماجرا به بررسی این ویدئو میپردازیم.
شب ۱۳ خرداد سال ۱۳۶۸ خبری منتشر شد که دل میلیونها انسان را در ایران و سایر کشورها به درد آورد و چشمهای بسیاری را گریان کرد. خبر این بود: روح بلند و ملکوتی بنیانگذار انقلاب اسلامی به ملکوت اعلی پیوست.
همین چند کلمه فرصت مناسبی را برای دشمنان داخلی و خارجی فراهم کرد تا بار دیگر دندان طمع خود را برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی مردم ایران تیز کنند و از منافقین و سلطنتطلبان تا صدام و آمریکا و... در سر رویای تسلط دوباره بر کشور را بپرورانند.
بنابراین شرایط حساس بود و نیاز به تصمیم گیری فوری برای انتخاب شخصی که بتواند همچنان ابهت انقلاب اسلامی ایران را حفظ و خیال خوش دشمنان را به کابوس تبدیل کند حس میشد.
به همین منظور خبرگان ملت که در آن روز ۷۴ نفر بودند به سرعت گرد هم آمدند تا برای سکانداری انقلاب پس از امام تعیین تکلیف کنند.
پس از بحثهای فراوانی که درخصوص رهبری آینده انقلاب در خبرگان انجام گرفته بود، خبرگان ملت در دوراهی رهبری فردی و شورایی قرار گرفته بودند.
عدهای براساس نظر فقهی خود، رهبری فردی را مناسبترین گزینه برای ادامه راه میدانستند و عده دیگری نظیر آیتالله هاشمی رفسنجانی و آیتالله خامنهای و... باتوجه به شرایطی که قانون از خصوصیات رهبری در نظر گرفته بود، و شرایط آن موقع نظرشان بر رهبری شورایی بود.
در این میان بحث ها حول این دو نظر بالا گرفت و موافقان و مخالفان نظرات خود را بیان کردند اما با توجه به ضیق وقت یکی از اعضای خبرگان (آیتالله طاهری خرمآبادی) پیشنهاد کفایت مذاکرات در این خصوص را ارائه می کند. پیشنهادی که رئیس جلسه نیز با آن موافق است و بنابراین به رای گذاشته میشود. همانطور که از فضای جلسه مشهود است، اکثریت خبرگان ملت با کفایت مذاکرات در این خصوص موافقت میکنند.
حالا نوبت به مرحله حساس دیگری می رسد. رای گیری در این خصوص که آیا آینده انقلاب به صورت فردی رهبری شود یا شورایی؟ سوال مهمی که موافقان و مخالفان پروپاقرصی دارد. و قرار میشود اگر شورایی رای آورد برای شورایی ۳ نفره یا ۵ نفره تصمیم گرفته شود.
اما قبل از رای گیری هاشمی که رئیس جلسه بود یک پیش شرط را نیز در نظر گرفته و اعلام میکند. طبق گفته آیتالله هاشمی، نتیجه این رای گیری تا زمانی اعتبار دارد که کار بازنگری قانون تمام شده و به سرانجام برسد و در رفراندوم، مردم نظرشان را اعلام کنند. بنابراین نتیجه هرچه شد موقتی است.
لحظه رای گیری فرا میرسد، هاشمی اعلام میکند: آقایانی که با فردی بودن رهبر در این مقطع تا رفراندوم موافقند قیام کنند.
نتیجه خلاف نظر برخی اعضا شد. ۴۴ نفر که اکثریت جلسه را شامل میشدند بر فردی ماندن رهبری در آن مقطع ایستادند و این یعنی باید وارد مصادیق و افرادی شد که صلاحیت تصدی این جایگاه را دارند. نکته جالبی که در اینجا دیده شد، رای منفی آقایان خامنهای و هاشمی به فردی شدن بود.
پس از تصمیم بر رهبری فردی نوبت به رای گیری برای اشخاص صاحب صلاحیت رسید. در این هنگام از جای جای جلسه صداهایی به گوش رسید که خامنهای را فریاد میزدند.
هاشمی هم در اینجا میگوید بله پیشنهاد من هم آقای خامنه ای است.
اما آیت الله خامنه ای اعتراض میکند و میگوید من حرف دارم.
هاشمی از نمایندگان ملت در مجلس خبرگان اجازه میگیرد تا خاطره ای از امام نقل کند. او سه خاطره به نقل از امام میگوید:
- اولین خاطره مربوط است به زمانی که سران قوا و نخست وزیر در ماجرای عزل منتظری خدمت امام میرسند. میگوید به امام گفتیم اگر منتظری کنار گذاشته شود کسی را نداریم برای رهبری. امام در جواب ما گفتند چرا میگویید نداریم، همین آقای خامنهای.
- خاطره دومی که هاشمی از امام نقل میکند مربوط به دیدار خصوصی او با امام است. هاشمی میگوید در دیدارهای خصوصی راحت تر مسایل را مطرح میکردم و با ایشان مباحثه میکردم، در این خصوص مجدد صحبت کردم و امام فرمودند: وقتی مثل آقای خامنه ای را دارید چرا نگرانید؟
- سومین خاطره هاشمی نقل قولی از حجتالاسلام احمد خمینی فرزند امام بود که ایشان نیز در جای دیگری چنین سخنی از امام شنیده بودند. ماجرا برمیگشت به سفر آقای خامنه ای که آن زمان رئیس جمهور کشور بودند به کشور کره و استقبال سران این کشور از رئیس جمهور ایران. احمد خمینی در آن زمان به امام میگویند آقای خامنهای آبرویی شدند برای نظام. امام هم در جوابشان میگویند واقعا ایشان شایسته رهبری هستند.
در میان تعریف خاطره آیتالله هاشمی از امام برخی از اعضای خبرگان نیز اعلام میکنند یا در آن جلسه بودند یا خودشان نیز از امام در این خصوص سخنانی شنیده بودند که موید حرف هاشمی بود.
اینجای جلسه اما برای آیتالله خامنهای وضعیت متفاوت بود. او میدانست قرار است بار چه مسئولیت سنگینی بر دوشش گذاشته شود. طبیعی بود که نتواند ساکت بنشیند. بلند میشود، اعتراض میکند. پشت تریبون میرود و شروع به صحبت میکند. بسماللهالرحمنالرحیم...
اولا باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال کسی مثل بنده در آن مطرح شود.
سخنانش را با خضوع همیشگی آغاز میکند و در ادامه میگوید: ... در این صورت رهبری رهبری صوری خواهد بود و نه واقعی. برای خیلی از آقایان حرفم حجیت حرف رهبر را ندارد.
میگوید: چند نفر از آقایون صحبت کردند که بنده صاحبنظر نیستم. از آقای آذری نام میبرد و میپرسد با این وضع اگر حکم بکنم ایشان قبول خواهد کرد؟
صداهایی از جلسه شنیده می شود که میگوید بله بعد از رهبری همه قبول خواهند کرد.
در این بین بحثها دوباره بر سر رد و قبول نظر آقای خامنه ای شنیده میشود.
هاشمی دوباره لب به سخن میگشاید. او از رابطه دیرینه خود با آقا میگوید و اورا صاحب نظر عنوان میکند و مشورت را نیز زمینهساز برای به تصمیم درست رسیدن در سایر امور میداند.
لحظه حساس رای گیری فرا میرسد.
هاشمی میگوید آقایانی که با رهبری آقای خامنهای در این زمان موافق هستند قیام بفرمایند. لحظه حساسی است. حال خامنه ای دگرگون شده است.
اندکی نمیگذارد که حاضرین و آرا شمرده میشود. بیش از دو سوم جمعیت حاضر که طبق قانون حداقل تعداد برای تشخیص رهبری هستند قیام کردند و این یعنی او قرار است پس از این و تا زمان اعلام نتایج رفراندوم علمدار انقلاب باشد.
صدای الله اکبر نمایندگان مردم در خبرگان به گوش میرسد و دشمنان نیز حساب کار دستشان میآید.
کار اما اینجا تمام نمیشود
۶ مرداد ۶۸ نتایج رفراندوم تغییر قانون اساسی که شرط مرجعیت را برای تصدی مقام رهبری برداشته بود مشخص میشود که در این انتخابات بیش از ۹۷ درصد مردم با آن موافقت کردند.
این بار دوباره برای انتخاب رهبری انقلاب جلسهای برگزار می شود و انتخاباتی دوباره. بازهم به اتفاق آرا آیتالله خامنهای به عنوان رهبری انقلاب برگزیده میشوند.