به گزارش مشرق، اخیراً فیلمی 19 دقیقهای در شبکههای اجتماعی منتشر شده که جزئیات جلسه رایگیری مجلس خبرگان رهبری برای تعیین رهبر انقلاب اسلامی را بعد از ارتحال امام خمینی(ره) نشان میدهد. این فیلم بویژه از آن نظر که برای اولین بار جزئیات چنین جلسه مهمی را به نمایش میگذارد و تاکنون توسط دستگاههای رسمی تبلیغاتی در کشور مانند صداوسیما پخش نشده بود، حاوی جزئیات جالبی برای بینندگان است. پس از انتشار این فیلم تحلیلها و کامنتهای مختلف و متنوعی نیز راجع به آن در شبکههای اجتماعی دست به دست شده است.
* مخالفت شدید آیتالله خامنهای با انتخاب خود؛ اعتراف بزرگ یا توانایی و بزرگی؟
نخستین بخشی که پیش از هریک از قسمتهای دیگر این فیلم برای برخی فعالان در این شبکهها جذاب به نظر میرسید، بیاناتی است که آیتالله خامنهای در ابتدای مخالفت جدی با انتخاب خود به رهبری انقلاب اسلامی مطرح میکنند. صحبتهای ایشان با این جمله که "حقیقتاً باید خون گریست به حال جامعه اسلامی که حتی احتمال همچو منی برای رهبری آن متصور باشد" آغاز میشود و در ادامه به نکات دیگری نیز اشاره میکنند. همین بخش اول سخنان در همان ابتدا به عنوان کپشن اصلی این فیلم درج میشود. تلاش مخالفان جمهوری اسلامی و آیتالله خامنهای نیز بر آن بود که از تاکید شخص ایشان بر مخالفت با انتخاب خودشان به رهبری، عدم وجود شرایط رهبری در ایشان را به مثابه یک اعتراف بزرگ نتیجه بگیرند.
هرچند در فضای احساسی اولیه ناشی از شوک ابتدایی انتشار این فیلم -آنهم پس از 28 سال- چنین کامنتی درباره فیلم چندان دور از ذهن نبود اما پس از رجوع مخاطبان به محتوای فیلم و تامل در آن، فضا را کاملاً معکوس میکرد. رفته رفته این بخش از اظهارات رهبری آن بازنمایی منفی را تا حد بسیار زیادی از دست داد و بار مثبتی در افکار عمومی به خود گرفت، بویژه از این نظر که با فرهنگ اسلامی و ایرانی که در آن بزرگان و اعاظم همواره خود را کوچک میشمارند کاملاً منطبق بود.
عطاءالله مهاجرانی که خود از منتقدان جدی این روزهای جمهوری اسلامی است و در لندن به سر میبرد یکی از مهمترین متنها را راجع به این فیلم نوشته است که بخش قابل توجهی از آن به همین قسمت اشاره دارد. او مینویسد: "این ویژگی که فرد پای بر نفس خود می گذارد و خود را کوچک می شمرد، نشانه توانایی و بزرگی ست. فرهنگ ما متفاوت از فرهنگ غربی ست که با فریب و دروغ خود را چنان می نمایند که نیستند. ترامپ محصول چنین رویکرد و فرهنگی ست. سعدی در باب تواضع بوستان سروده است:
بلندی از آن یافت کو پست شد
در نیستی کوفت تا هست شد
صمیمیت و برافروختگی که در سیما و سخن و حرکات آیتالله خامنهای در این فیلم دیده میشود، تمامی نشانههای توانایی کسی ست که بر خود پیروز شده است، نه نشانه ضعف و ناتوانی."
علاوه بر قسمت یاد شده که حالا به عنوان یک امتیاز برای آیتالله خامنهای محسوب میشد، اما بخشهای دیگری از این فیلم همچنان محل سوال بود. یکی از آنها ماجرای انتخاب موقت یا دائم آیتالله خامنهای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی بود. در فیلم پخش شده گفته میشود که ایشان به طور موقت به عنوان رهبر انتخاب میشوند. با این حال این بخش نیز به سرعت پاسخ متقنی دریافت کرد مبنی بر اینکه معنای موقت در این فیلم آن است که طبیعتاً باید پس از رفراندوم قانون اساسی به دلیل تغییراتی که در قانون اساسی راجع به بحث رهبری صورت میگیرد، رایگیری مجددی انجام شود. اتفاقاً پس از این همه پرسی بار دیگر جلسه انتخاب تکرار شده و آیتالله خامنهای با همان 60 رای مجدداً اکثریت مطلق آرا را کسب میکنند. بنابراین این بخش نیز پاسخ روشنی گرفته بود.
* آیا آیتالله خامنهای به هنگام انتخاب به رهبری مجتهد مطلق نبود؟
اما بخش دیگری از ابهامات راجع به صاحبنظر بودن به معنای مجتهد بودن آیتالله خامنهای در امور فقهی در زمان انتخاب به عنوان رهبری است. از یک سو با توجه به شرط مجتهد مطلق بودن رهبر انقلاب در قانون اساسی و از سوی دیگر با توجه به یک بخش از اظهارات آیتالله خامنهای در جلسه آنروز مجلس خبرگان مبنی بر اینکه برخی آقایان حاضر در جلسه من را صاحبنظر در امور فقهی نمیدانند، این سوال پیش میآید که آیا ویژگیهای وقت آیتالله خامنهای با شرایط رهبری مندرج در قانون اساسی منطبق بوده است یا خیر؟ اتفاقاً رسانهای مانند بیبیسی از بین چند نکته قابل توجه در این ویدئو، این بخش را برای تقویت ابهام برگزیده است. به نظر میرسد این رسانه مطلع است که بخشهای دیگر مانند موقت یا دائم بودن آن انتخاب و همچنین جملات ابتدایی رهبر انقلاب(باید خون گریست...) وقتی از لایه هیجانی به لایه عقلانی افکار عمومی کشانده میشود بار معنایی بسیار مثبتی برای آیتالله خامنهای تولید خواهد کرد، لذا به سراغ بخش ثالث یعنی مجتهد مطلق بودن آیتالله خامنهای در آن زمان رفته است. اما درباره این بخش چند نکته جدی وجود دارد:
1: اتکای اصلی این رسانهها برای تولید ابهام درباره اجتهاد آیتالله خامنهای در آن زمان، به سخنانی است که در همان جلسه رد و بدل میشود. اما به نظر میرسد مغالطههای بزرگی در نتیجهگیری صورت گرفته است. بیبیسی گفته است مدافعان آیـتالله خامنهای عضویت ایشان در مجلس خبرگان آن روز را نشانه متقنی بر مجتهد مطلق بودن وی دانسته و اینگونه به این شبهه پاسخ گفتهاند. سپس این رسانه پاسخ داده است که این استدلال ضعیفی است چرا که شرط عضویت در خبرگان، مجتهد "متجزی" بودن است اما انتخاب به عنوان رهبر، مجتهد مطلق بودن را اقتضا میکند. بازنمایی بیبیسی به نحوی است که به نظر میرسد تنها این استدلال برای پاسخ به شبهه مذکور وجود دارد. مغالطهای که بیبیسی از آن سود میبرد، مغالطه موسوم به "پهلوان پنبه" است. به این نحو که استدلال ناقص و ضعیفی منتسب به طرف مقابل نقل و همان استدلال ضعیف به راحتی به محاکمه کشانده میشود؛ در حالی که استدلالهای متقنتری نیز وجود دارد و عمداً از آن چشمپوشی میشود.
اما اولاً اینکه آیتالله خامنهای اشاره میکند "برخی آقایان در همین جلسه معتقدند بنده صاحبنظر در مسائل فقهی نیستم" به این معنا نیست که خود ایشان به این موضوع معترفند، بلکه این جمله در ذیل این بحث کلانتر مطرح میشود که اگر بنده رهبری را بپذیرم و این آقایان با این همین استدلال خودشان بخواهند از رهبری تبعیت نکنند، این رهبری یک رهبری صوری خواهد بود که گرهی از مشکلات کشور باز نمیکند. همچنین جملهای که آقای هاشمی مبنی بر اینکه ایشان با کمی کمک گرفتن میتواند مسائل را استنتاج کند نیز یک نظر فردی است و به این معنا نیست که برآورد واقعی از سطح علمی فقهی آیت الله خامنهای در همین حد است.
ثانیاً از جمع 74 نفر حاضر در مجلس خبرگان آن روز، 60 نفر از اعضا به رهبری آیتالله خامنهای رای مثبت دادهاند، بنابراین این افراد معتقد بودهاند که ایشان در همان زمان دارای اجتهاد لازم برای رهبری است؛ لذا چگونه میتوان نظر برخی دیگر از اعضای آن روز که معتقد بودهاند آیتالله خامنهای مجتهد مطلق نیست را پذیرفت و نظر گروه دیگر را به کنار زد در حالی که گروه اول در اقلیت و دومی در اکثریت بودهاند.
2. یکی از مهمترین راهها برای تشخیص اجتهاد یا عدم اجتهاد یک فرد در حوزههای علمیه، استاد عالی آن فرد است. آیتالله خامنهای از نظر فقهی و سیاسی از شاگردان خاص امام خمینی(ره) محسوب میشوند و امام خمینی نیز علاوه بر رهبری سیاسی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی از نظر سطح علمی و فقهی نیز از اعاظم حوزههای علمیه شناخته میشدهاند. تاکیدات مکرر ایشان بر صلاحیت آیتالله خامنهای برای رهبری انقلاب اسلامی نشان میدهد که ایشان آقای خامنهای را مجتهد قطعی در احکام الهی میدانستهاند. امام خمینی در یکی از نامههای خود به آیتالله خامنهای در سال 66 تاکید میکند: "«اینجانب که از سالهای قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط تاکنون باقی است، جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جدا جانبداری می کنید، می دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید.» [روزنامه جمهوری اسلامی (1366/10/22)، صحیفه نور، ج 20، ص 173 (مورخ 1366/10/21)]"
3. آیتالله محمد مومن یکی از شخصیتهای بسیار شناختهشده حوزههای علمیه از نظر سطح سواد بالای فقهی و علمی است که قاطبه منتقدان و نیز موافقان جمهوری اسلامی به آن اذعان دارند. او از شاگردان خاص آیات عظام گلپایگانی، علامه طباطبایی، مشکینی، مرتضی حائری و امام خمینی(ره) است. یکی از مهمترین عللی که میتوان در این متن به نظر ایشان درباره فقاهت آیتالله خامنهای در زمان تصدی رهبری اشاره کرد آن است که ایشان همچنان که در همین فیلم منتشر شده نیز دیده میشود به رهبری آیتالله خامنهای رای نداده است، لذا نمیتواند متهم باشد که بیش از حمایت از آقای خامنهای در صدد دفاع از اقدام آن روز خود است! او در گفتگویی به توضیحات قابل توجهی درباره فقاهت آیتالله خامنهای در همان زمان و نیز در ایام فعلی پرداخته است.
آیتالله مومن از علمای مطرح حوزه علمیه قم
آیتالله مومن میگوید: "در نخستین روزهایی که آیتالله خامنه سرپرستی نظام اسلامی را عهدهدار شده بودند، برای اینکه دیگر علمای غیرمسئول که از دانش فقهی و علمی ایشان مطلع شوند، با برخی برادران فاضل خدمت آیتالله خامنهای رسیدیم؛ به ایشان عرض کردیم برای اینکه دیگران هم از معلومات و دانش فقهی شما مطلع شوند خوب است جلسهای علمی داشته باشیم؛ یادم هست که ایشان گفتند، فعلاً که مدت کمی است که من به عنوان رهبری تعیین شدهام ملاقاتها برای این کار مانع است، ما گفتیم منظورمان همین امروز و فردا نیست، چند وقت دیگر(مثلاً یک ماه) اجازه بدهید که ایشان قبول کردند."
او همچنین میافزاید: "این جلسات با حضور فقهای شورای نگهبان و برخی بزرگان که به لحاظ علمی شایسته بود و حوزه آنها را به عنوان اعلم قبول داشت، برگزار شد؛ یادم هست از میان علمای قم، جناب آقای کریمی که از علمای بزرگ قم بودند، جناب آقای هاشمی شاهرودی که آن زمان مسئولت نداشتند، آقای حاتم یزدی و برخی بزرگان دیگر مثل جناب آقای مهدوی کنی به این جلسات دعوت شدند، این جلسات برگزار شد و مباحثههای علمی و فقهی بین فقها و آیتالله خامنهای شکل گرفت و بر همه کسانی که در آن جلسات شرکت کرده بودند، روشن و قطعی شد ایشان در حوزه اجتهاد توانمند هستند و از نظر علمی، شخصیتی بسیار ارزشمند دارند و در تمام ابواب فقه از ملکه اجتهاد برخوردار هستند."
آیتالله سیدجعفر کریمی نیز که از بزرگان حوزه علمیه قم است و آیتالله مومن در این اظهاراتش به ایشان اشاره میکند: "بعد از مدتی از انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری انقلاب، شورایی در بیت رهبری تشکیل شد که در این جلسه خیلی از مسائل که مورد نیاز حکومت بود مطرح میشد. اوایل در آن شورا مرحوم مهدوی کنی، امامی کاشانی، هاشمی شاهرودی، رضوانی، جنتی، مرحوم خزعلی و آقای مؤمن شرکت میکردند. این جلسات شورا شبهای پنجشنبه برگزار میشد. ابتدا صبح پنجشنبه بود و بعد تبدیل شد به شب پنجشنبه و مسائل مورد نظر مطرح و تصمیمگیری میشد."
آیتالله سیدجعفر کریمی، چهره مشخص سمت راست آیتالله شهید بهشتی در جلسه دیدار اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی با امام خمینی(ره). عکس متعلق به سال 58 است
ایشان درباره ماجرای مرجعیت آیتالله خامنهای نیز میگوید که "قدرت علمی، استعداد و طرز تفکر آقای خامنهای بیش از همه به امام نزدیک بود و نه تنها در ردیف دیگران بلکه اقدم از همه است...در صلاحیت مرجعیت نه تنها از آقایان دیگر هیچ چیز کم ندارد بلکه زیادتر هم دارند"
"وقتی در جلسه جامعه مدرسین مطرح شد افرادی که صلاحیت دارند را بررسی کنیم، من عرض کردم یکی از افرادی که در راس صالحین است آقای خامنهای است. خدا رحمت کند مرحوم آیتالله مشکینی را؛ فرمود آقایان دیگر که برای مرجعیت مطرح هستند، ما درس و بحثشان را دیدیم و شنیدیم و برای ما نقل کردند اما نسبت به آقای خامنهای چیزی نشنیدهایم. من عرض کردم شما آقایانی که در مشهد مقدس هستند را میشناسید؟ گفت نه. گفتم آقایانی که در نجف هستند میشناسید؟ گفت نه! گفتم همه آقایان قم را میشناسید، گفت نه. ایشان فرمود شما همه را میشناسید؟ گفتم من همه را میشناسم و با چوب کبریت میتوانم اندازه بگیرم و این که آقای خامنهای را مطرح کردم با حفظ این که شب اول قبر من مسئول اعمال خودم هستم، نام بردم."
بنابراین به نظر میرسد هرچند در ساعات ابتدایی انتشار این فیلم نقدها و ابهامات مهمی مطرح شد اما تاملات بیشتر در فیلم و گفتگوهایی که درباره جوانب مختلف آن انجام شد این ماجرا را به فرصت مهمی برای بیان بسیاری از حقایق تبدیل کرده است. در این میان عده بسیاری نیز انتقاد کردهاند که چرا به جای اینکه این فیلم از برخی کانالهای پیامرسانها سر درآورد، صداوسیمای کشور سالها پیش آن را منتشر نکرده بود.