به گزارش مشرق، فیلم تازه منتشر شده ای از جلسه تاریخی مجلس خبرگان رهبری این روزها در کانال های خبری پخش شده است که ممکن است برای برخی ناآگاهان به مسائل تاریخی حرف های تازهای به شمار برود.
از جمله صحبتهای این نوار 19 دقیقهای که ناگفته به شمار میرود چند محور است. یکی مخالفت آیتالله خامنهای به انتخاب رهبری؛ دوم بحث اشکال فنی که خود ایشان به آن اشاره میکند درباره تسلط به فقه؛ سوم انتخاب موقت به رهبری و برخی حاشیههای دیگر.
با اینحال برای نگارنده صحبتهای نوار تازه منتشر شده نه تنها بازگو نشده نبود بلکه از زبان بسیاری مستقیم شنیده و یا در کتاب ها و مصاحبهها دیده بودم اما شاید دیدن آن در فیلم لطف دیگری داشت که باید بابت مشاهده مستقیم آن لحظات هم خوشحال بود. همچنین هم انتقاد به صداو سیما مطرح است که چرا تاکنون اقدام به انتشار این فیلم نکرده است تا امروز برخی افراد مغرض و خارجنشین آن را دستمایه تحلیل قرار دهند. در این گزارش مروری بر دقایقی از این فیلم داریم تا مشخص شود آیا حرف ناگفتهای در آن وجود دارد یا خیر؟
1. رهبری آیتالله خامنهای چندبار به رای گذاشته شد؟
روز 14 خرداد ماه 1368 خبری همه ملت ایران را شوکه کرد و آن فوت امام خمینی بنیانگذار انقلاب اسلامی بود. اعضای مجلس خبرگان رهبری که وظیفه انتخاب رهبر را دارند به تهران فراخوانده میشوند. در جلسه صبح وصیتنامه امام که به خبرگان امانت سپرده شده بود قرائت میشود و در جلسه عصر صحبت بر سر انتخاب فردی یا شورایی بودن رهبری است.
اولین مشکل برسر انتخاب رهبری، بحث مرجعیت بود. در قانون اساسی مصوب سال 1358، در اصل پنجم آمده بود "در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عجلالله تعالی فرجه)، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است، که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند و در صورتی که هیچ فقیهی دارای چنین اکثریتی نباشد رهبر یا شورای رهبری مرکب از فقهای واجد شرایط بالا طبق اصل یکصد و هفتم عهدهدار آن میگردد."
با اینحال در بازنگری قانون اساسی در سال 68، امام خمینی در نامهای به آیتالله مشکینی فرمودند "ما که نمیتوانیم نظام اسلامیمان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامیمان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط «مرجعیت» لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت میکند. اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد، قهری او مورد قبول مردم است." لذا شرط مرجعیت در بازنگری برداشته شد و به «فقیه عادل و با تقوی» تغییر کرد.
با اینحال در زمان رحلت امام، قانون اساسی در حال بازنگری بود و انتخاب رهبر غیرمرجع، در جلسه تاریخی خبرگان موقتی بود. علت انتخاب مجتهد نیز این بود که امام در نامه به مرحوم مشکینی بر انتخاب مجهد به جای مرجع تقلید نظر میدهد. نکتهای که هاشمی رفسنجانی در فیلم تازه منتشر شده به آن اشاره میکند و میگوید این انتخاب موقتی است، اسرار مگو نبوده بلکه آیتالله مومن عضو مجلس خبرگان رهبری در مصاحبهای گفته بود" تابستان به مشهد مشرف شدم. در آن موقع بازنگری قانون اساسی تمام شده بود. در مشهد بودم که به من زنگ زدند که زود به تهران برگرد. حالا که اصل 107 تغییر کرده و شرط مرجعیت تبدیل به اجتهاد شده است، ضرورت دارد بار دیگر درباره رهبری آیتالله خامنهای رای گیری شود تا اگر شک و شبههای مطرح شد از نظر قانونی مشکلی وجود نداشته باشد.... مجلس خبرگان تشکیل و مجدداً رایگیری شد و جالب اینجاست رهبری ایشان پیش از بار گذشته رای آورد."
2. نامزدهای انتخاب رهبری شورایی و فردی چه کسانی بودند؟
یکی از این افراد آیتالله فیض گیلانی بود که در جلسه تاریخی خبرگان حضور داشت. وی درباره جزئیات آن جلسه میگوید "آقای هاشمی شورای رهبری را مطرح کرد و موافق و مخالف صحبت کردند. بعد رأی گرفتیم و شورای رهبری رای نیاورد چون باید نصف بهعلاوه یک به شورا رای میدادند. قرار بود بعد از رأی آوردن رهبری شورایی، دنبال 3 یا 4 نفر برویم ولی چون شورا رای نیاورد دیگر اسامی هم گفته نشد.
آیتالله سید علی اکبر قریشی نماینده آذربایجان غربی در خبرگان درباره نامزدهای رهبری شورایی میگوید "آیتالله خامنهای، آیتالله موسوی اردبیلی و آقای هاشمی رفسنجانی. بعد قرار شد شورا متشکل از پنج نفر باشد و به این جمع مرحوم آسید احمد خمینی و فرد دیگری که اسمش یادم نیست اضافه شود."
آیتالله سید ابراهیم امینی عضو ارشد جامعه مدرسین هم درباره ترکیب شورایی در گفـتوگویی میگوید " آقایان خامنهای، مشکینی، موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی و سید احمد خمینی و از آقایان محمدفاضل لنکرانی و جوادی آملی هم ذکری به میان آمد."
لذا آنطور که از سخنان سایرین هم بر میآید، آیتالله خامنهای در ترکیب رهبری شورایی نیز حضور داشته است و از ابتدا بحث انتخاب وی به عنوان رهبر مطرح بود. بعد از منتفی شدن رهبری شورایی، نوبت به انتخاب به رهبری واحد رسید. از آنجا که در قانون اساسی شرط رهبری مرجعیت بود و امام خمینی نیز مرجع بهشمار میرفت، در ذهن بسیاری از اشخاص این بود که رهبر آینده نیز حتما مرجع است.
آیتالله فیض گیلانی درباره اسامی مراجعی که در جلسه خبرگان نامش به میان آمد چنین گفته بود "اسم آیتالله گلپایگانی به میان آمد. موافقان صحبت کردند اما مخالفی نداشت چون کسی حاضر نشد برود پشت میز و بگوید آقای گلپایگانی اشکال دارد و صلاح هم نبود. بعد به کفایت مذاکرات رای گرفتیم و آقای گلپایگانی رای نیاورد... بعد یک نفر نام آیتالله اراکی را مطرح کرد و راجع به آقای اراکی صحبت کرد و مخالفی هم نداشت که به کفایت مذاکرات رای گرفتند و مرحوم اراکی هم رای نیاورد."
آیتالله فیض گیلانی عضو مجلس خبرگان رهبری در سال 68
هرچند مراجع آن زمان همچون آیات گلپایگانی، اراکی و حتی آیتالله خویی از همراهان قدیمی نهضت امام به شمارمیرفتند و از لحاظ طهارت نفس در بالاترین رتبه قرار داشتند اما بلاشک باید رهبری انتخاب میشد که از نظر جسمی نیز توان اداره کشور را داشته باشد چراکه هرکدام این افراد تا 1 الی 2 سال بعد از دنیا رفتند.
با منتفی شدن انتخاب رهبر مرجع تقلید، نظرها به سمت انتخاب مجتهد میرود. در فیلم منتشر شده ابتدا یک نفر از جا از جا برمیخیزد و رهبری آیت الله خامنهای را مطرح میکند. هاشمی نیز همانجا حرف او را تایید میکند و میگوید "نظر ما هم رهبری آقای خامنهای است."
آیتالله سید جعفر کریمی که هم اکنون تنها وصی شرعی زنده امام است و عضو اولین مجلس خبرگان بوده است، در مصاحبهای درباره انتخاب رهبری میگوید "بنده شخصاً معتقد به اجتماع تمام شرایط شرعی و قانونی ولایتامر و رهبری در آقا بودم چرا که مراتب علمی و اجتهاد مطلق ایشان برای من محرز بود. به عدهای از اعضای خبرگان که در اطراف من نشسته بودند اطلاع دادم اگر پیشنهاد رهبری شخص دیگری و یا شورای رهبری مطرح شد اشکالات خود را مستدل و منطقی بیان میکنم اما اگر رهبری آیتالله خامنهای مطرح شود، از ایشان دفاع خواهم کرد. طرح شورایی که به جایی نرسید تا اینکه طرح ولایت امر آیتالله خامنهای به هیئت رئیسه مجلس پیشنهاد شد و مرحوم هاشمی رفسنجانی این پیشنهاد را از تریبون مجلس اعلام کرد و بحمدالله رهبری ایشان با اکثریت قاطع به تصویب رسید."
در فیلم منتشر شده ابتدا یک نفر از جا از جا برمیخیزد و رهبری آیت الله خامنهای را مطرح میکند. هاشمی نیز همانجا حرف او را تایید میکند و میگوید "نظر ما هم رهبری آقای خامنهای است."
علاوه بر اینکه در ذهن بسیاری بهدلیل آمدن نام آیتالله خامنهای در ترکیب شورایی، ایشان به عنوان رهبر مطرح بود اما بیان خاطرهای از امام توسط مرحوم هاشمی رفسنجانی بی تاثیر نبود. آیتالله فیض گیلانی این خاطره را چنین نقل میکند "بعد آقای هاشمی گفت آقای خامنهای. به آقای هاشمی گفتند شما که ایشان را پیشنهاد کردی چه دلیلی داری؟ آقای هاشمی هم آن خاطره معروف را از امام گفت. زمانی که آیتالله خامنهای برای سفری به کره شمالی رفتند و در مجالس آن کشور سخنرانی کردند، ترتیبی هم داده شده بود که سخنرانی ایشان از رادیو و تلویزیون پخش شود و ما میدیدیم که مستمعین با علاقه خاصی به صحبتهای ایشان گوش میدهند. امام بعد از دیدن این صحنهها به حاج احمدآقا میگوید"این سید(آقای خامنهای) برازنده رهبری است".
علاوه بر خاطره سفر رهبری به کره شمالی، هاشمی روایتی هم از امام نقل میکند که در جلسه سران قوا، امام آیتالله خامنهای را به رهبری تأیید کرده بودند.
3. مخالفت آیتالله خامنهای با انتخاب خود به رهبری؛ کشف تازه یا قدیمی؟
یکی از مواردی که در فیلم تازه منتشر شده مورد دستاویز برخی قرار گرفته است، مخالفت آیتالله خامنهای با رهبری خودش است. اقدامی که ناشی از تواضع ایشان است که نشان دادن صحنههایی از این تواضع از برکات این فیلم بود. در این فیلم ایشان میگوید "اولاً باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال کسی مثل بنده در آن مطرح شود... من حقیقتاً لایق این مقام نیستم"
این نکته نه تنها کشف تازهای به شمار نمیرود بلکه پیش از این نیز هم رهبر انقلاب و هم اعضای خبرگان به این نکته اشاره داشتند. آیتالله امینی در مصاحبهای در این باره گفته بود " آقای خامنهای که خود از طرفداران شورای رهبری بودند اجازه گرفتند که در مخالفت با رهبری خودشان و نه مخالفت با اصل انتخاب رهبر فردی صحبت کنند. ایشان پشت تریبون قرار گرفتند و مخالفت خود را اعلام کردند اما خبرگان قبول نکردند."
آیتالله مجتهد شبستری نماینده آذربایجان شرقی در خبرگان رهبری و از شاگردان امام راحل درباره اکراه رهبر انقلاب از پذیرش مسئولیت میگوید " خاطرم هست آقا پیش از رای گیری پشت تریبون رفتند و فرمودند «من آمادگی ندارم و قبول نمیکنم» و کمی هم از اینکه برخلاف میل ایشان این چنین مسئولیت سنگینی را به دوششان قرار میدهیم ناراحت بودند."
با این همه رهبر انقلاب خود نیز در سخنرانی در دیدار اقشار مختلف مردم درباره اکراه از پذیرش رهبری نظام چنین میگویند. "یک نکته را لازم است عرض کنم. از برادران و خواهران عزیز خواهش میکنم این مطلب را بدون احساسات گوش کنند. آن روزی که در مجلس خبرگان، بعد از رحلت امام رضواناللَّهعلیه - آن روزِ اوّل که بنده هم عضو مجلس خبرگان بودم - بحث کردند چه کسی را انتخاب کنیم و بالاخره اسم این بنده حقیر به میان آمد و اتّفاق کردند بر اینکه این موجود حقیر ضعیف را به این منصب خطیر انتخاب کنند، من مخالفت کردم.
مخالفت جدّی کردم. نه اینکه میخواستم تعارف کنم؛ نه. او خودش میداند که در آن لحظات در دل من چه میگذشت. رفتم آنجا ایستادم و گفتم آقایان! صبر کنید، اجازه بدهید. اینها هم ضبط شده، موجود است. هم تصویرش هست، هم صدایش هست. شروع کردم به استدلال کردن که مرا برای این مقام انتخاب نکنید. گفتم نکنید؛ هر چه اصرار کردم، قبول نکردند. هر چه من استدلال کردم، آقایان، مجتهدین و فضلایی که آنجا بودند، جواب دادند. من قاطع بودم که قبول نکنم ولی بعد دیدم چارهای نیست. چرا چارهای نیست؟ زیرا به گفته افرادی که من به آنها اطمینان دارم، این «واجب» در من «متعیّن» شده است. یعنی اگر من این بار را برندارم، این بار بر زمین خواهد ماند.
اینجا بود که گفتم قبول میکنم. چرا؟ چون دیدم بار بر زمین میماند. برای اینکه بار بر زمین نماند، آن را برداشتم. اگر کس دیگری آنجا بود، یا من میشناختم که ممکن بود این بار را بردارد و دیگران هم او را قبول میکردند، یقیناً من قبول نمیکردم. 23آذر1373"
4. تسلط فقهی آیتالله خامنهای برای رهبری
نکته پایانی درباره انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری، موضوعی است که خود ایشان مطرح میکنند و میگویند که حرف من حجیت حرف رهبر را ندارد و قول رهبر در صورتی حجت است که او را فقیه وصاحبنظر بدانند.
هاشمی قبل از رایگیری در این باره میگوید "من آیتالله خامنهای را صاحب نظر جدی در مسائل فقهی میدانم و اگر مسئله ای اجتماعی پیدا شود ایشان با همان روش سنتی و قدری کمک گرفتن -به دلیل اینکه ممکن است وقت نداشته باشد- میتواند به نظر برسد." در این باره چند بحث مطرح میشود. اول اینکه میزان تسلط آیتالله خامنهای به فقه در چه بوده است؟ تا چه تسلط بر همه ابواب فقه برای رهبری لازم است و اینکه جلسات فقهی ایشان با سایر فقها چه بوده است؟
رهبر معظم انقلاب در آن زمان عضو مجلس خبرگان رهبری بود که شرط عضویت در این مجلس اجتهاد است. ایشان در سال 63 به عضویت خبرگان درآمد و معلوم میشود در آن سال مجتهد به شمار میرفته است.
آیتالله کریمی از اعضای خبرگان سال 68 تنها وصی شرعی زنده امام است که در حوزه از مقبولیت و منزلت علمی بالایی برخوردار است. در سوابق تحصیلی وی شاگردی مرحوم بروجردی و آیتالله امامی امیری در قم و مرحوم آیات خویی، حکیم، شیخ حسین حلی، سید محمود شاهرودی و مرحوم هست و به گفته خودش "من کسی بودم که در علوم دینی مقدار معلومات آقایان و طرز تفکرشان را میشناختم. من در برخورد با آیتالله خامنهای زمانی که به مجلس خبرگان تشریف میآوردند، احساس کردم طرز تفکرش طرز تفکر امام است فلذا عقیدهام این شد که ایشان در صلاحیت مرجعیت از آقایان دیگر هیچ چیز کم ندارند بلکه زیادتر هم دارند.
آیتالله کریمی تنها وصی شرعی زنده امام راحل
سایر شاگردان امام نیز چنین دیدگاهی داشته و دارند که آیتالله خامنهای در دوران طلبگی از هوش بالایی برخوردار بود. با اینحال بعد از انتخاب وی به رهبری جلساتی فقهی با حضور ایشان تشکیل شد که توان علمی ایشان را نشان داد. آیتالله کریمی در این باره میگوید "بعد از مدتی از انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری انقلاب، شورایی در بیت رهبری تشکیل شد که در این جلسه خیلی از مسائل که مورد نیاز حکومت بود مطرح میشد. اوایل در آن شورا مرحوم مهدوی کنی، امامی کاشانی، هاشمی شاهرودی، رضوانی، جنتی، مرحوم خزعلی و آقای مؤمن شرکت میکردند. این جلسات شورا شبهای پنجشنبه برگزار میشد. ابتدا صبح پنجشنبه بود و بعد تبدیل شد به شب پنجشنبه و مسائل مورد نظر مطرح و تصمیمگیری میشد."
آیتالله مومن عضو ارشد جامعه مدرسین درباره جلسات فقهی در محضر رهبری بعد از انتخاب میگوید " به ایشان عرض کردیم برای اینکه دیگران هم از معلومات و دانش فقهی شما مطلع شوند خوب است جلسهای علمی داشته باشیم؛ یادم هست که ایشان گفتند، فعلاً که مدت کمی است که من بهعنوان رهبری تعیین شدهام، ملاقاتها برای این کار مانع است، ما گفتیم منظورمان همین امروز و فردا نیست، چند وقت دیگر اجازه بدهید که ایشان قبول کردند. این جلسات با حضور فقهای شورای نگهبان و برخی بزرگان که بهلحاظ علمی شایسته بودند و حوزه آنها را بهعنوان اعلم قبول داشت، برگزار شد؛ یادم هست از میان علمای قم، جناب آقای کریمی که از علمای بزرگ قم بودند، جناب آقای هاشمی شاهرودی که آن زمان مسئولیت نداشتند، آقای حاتم یزدی و برخی بزرگان دیگر مثل جناب آقای مهدوی کنی به این جلسات دعوت شدند، این جلسات برگزار شد و مباحثههای علمی و فقهی بین فقها و آیتالله خامنهای شکل گرفت و بر همه کسانی که در آن جلسات شرکت کرده بودند، روشن و قطعی شد ایشان در حوزه اجتهاد توانمند هستند و از نظر علمی، شخصیتی بسیار ارزشمند دارند و در تمام ابواب فقه از ملکه اجتهاد برخوردار هستند."
مبحث آخر نیز این است که تسلط بر فقه تا چه در امر رهبری دخیل است؟ امام راحل در همان نامه معروف بهایتالله مشکینی مینویسند "اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد، قهری او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولیّ منتخب مردم میشود و حکمش نافذ است." در بازنگری قانون اساسی نیز در اصل پنجم قانون اساسی، مرجعیت به "فقیه عادل و با تقوی"، و در اصل 109 نیز صلاحیت علمی و تقوایی لازم برای افتاء و مرجعیت به صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه تبدیل شد که در همان جلسه این میزان صلاحیت آیتالله خامنهای به تأیید اعضای خبرگان رسید.
در واقع امام با هوشیاری خود نشان دادند که هرچند تسلط بر فقه برای رهبری لازم است اما شرط کافی نیست بلکه باید مسائل بیشتری بداند و آگاهی سیاسی و اجتماعی بیشتر نیاز است. مرحوم آیتالله صابری همدانی درباره شرط تسلط فقهی برای رهبری میگوید "درباره احاطه ایشان به مسائل فقهی آن زمان خیلی تبلیغ بد کردند در حالی که ایشان مجتهد مسلم بود. ما گفتیم فقاهت مهم است ولی اینها بهدرد مدیریت و اداره کردن مردم نمیخورند. من سه جلد کتاب درباره ولایت فقیه نوشتم اما با این سه جلد کتاب نمیشود که کشور را اداره کرد. نکات دیگری لازم دارد و اطلاعات دیگری میخواهد. آن زمان خیلی علیه آقا تبلیغ کرده بودند. بینی و بین الله در ولایت فقیه خیلی مسئله دانستن اعتبار ندارد. شاید کسی بخواهد اعتراض کند که آقا از فلان مجتهد علمیتش کمتر است، باشد؛ ولی علم اداره مملکتش بالاتر از دیگران است."
رهبر معظم انقلاب در 12 تیرماه 68 در بیعت ائمه جمعه سراسر کشور با معظم له درباره حضور و عزمش در جایگاه رهبری چنین فرمودند "... اما حالا که این بار را روی دوش من گذاشتند، با قوت خواهم گرفت؛ آنچنان که خدای متعال به پیامبرانش توصیه فرمود: «خذها بقوه» برای این مسئولیت از خدا استمداد کردم و باز هم استمداد میکنم و هر لحظه و هر آن، در حال استمداد از پروردگار هستم، تا بتوانم این مسئولیت را در حد وسع خودم- که تکلیف هم بیش از وسع نیست- با قوت و قدرت و حفظ شأن والای این مقام، حفظ کنم و انجام بدهم. این تکلیف من است که امیدوارم ان شاء الله مشمول لطف و ترحم الهی و دعای ولی عصر (عج) و مؤمنین صالح باشم."
نوار تازه منتشر شده جلسه خبرگان هرچند اسرار مگو نداشته اما دستاویز برخی قرار گرفت تا چند روزی بر مبنای آن گزارشهایی بنویسند که تا پیش از این بسیاری از آنها گفته شده بود. سطح اطلاعات برخی رسانههای بیرون از مرز درباره جلسه تاریخی خبرگان به حدی است که تا پیش از این نمیدانستند آیتالله مشکینی در این جلسه حضور داشته یا خیر؛ حال آنکه با انتشار این فیلم مشخص شد، مرحوم مشکینی در صدر مجلس نشسته است.
بی بی سی در گزارشی در سال 89 مدعی شد آیتالله مشکینی در جلسه تاریخی خبرگان در سال 68 حضور نداشته است!