سرویس ورزش مشرق – مجتبی جباری شماره 8 معروف استقلال در تاریخ هشتم تیر ماه سال جاری بار دیگر رسما به استقلال برگشت. از همان روز اول مشخص بود نوعی وسواس همراه با بی میلی در بازگرداندن این ستاره مؤثر در هر سه قهرمانی استقلال در ادوار لیگ برتر وجود داشته است.
اضافه کردن بندهای سختگیرانه مانند:
- پرداخت دستمزد به ازای هر مسابقه ای که برای استقلال انجام دهد.
- انجام تست های پزشکی مکرر از زانوی جباری. در حالی که او تا مدتی پیش در لیگ ستارگان قطر توپ می زد.
...همه و همه بر این "شکِّ بزرگ" صحه می گذاشت که بین سرمربی وقت استقلال و مدیرعامل توافق قاطعانه ای برای به خدمت گیری این مهره محبوب هواداران استقلال وجود ندارد.
در بررسی کلی این ماجرا که چه اتفاقی رخ داد تا سرانجام بازگشت مجتبی جباری به استقلال محدود به 5 هفته ابتدایی لیگ برتر هفدهم شود بیش از هر چیز به دو اسم برمی خوریم. علیرضا منصوریان و سید رضا افتخاری! دو تن از تازه کارترین افراد در حوزه فعالیت در سمتی که عهده دارش بودند.
سید رضا افتخاری؛
مدیری که هرگز در امر باشگاهداری فوتبال تجربه مدیرعاملی مجموعه ای بزرگ پر از حاشیه های اینچنینی نداشته و تازه تازه در حال مشق نحوه برخورد با تیمی به بزرگی استقلال با ستاره هایی بعضا به بزرگی عشق عظیم هواداران به آنهاست. او که همه ایران در برنامه نود 28 شهریور ماه سال جاری را دیدند چه سبک مدیریتی در رفتار با سید مهدی رحمتی و مجتبی جباری دارد به جای درس گرفتن از آن اتفاقات، بار دیگر با فسخ یکطرفه قرارداد جباری خود را رودرروی خیل عظیم هواداران، پیشکسوتان و حتی کاپیتان های فعلی تیم استقلال قرار داد!
*شفر چه شباهتی به سپر بلا داشت؟
واقعا افتخاری تصور می کرد مجتبی جباری هرگز نمی تواند با شفر حرف بزند!!! در غیر اینصورت هرگز از قول شفر به جباری نمی گفت شفر نمی خواهد او با تیم تمرین کند! آقای مدیرعامل استقلال یکی دیگر از خطاهای بارزش را در این مورد مرتکب شد. حتی اگر جباری هم سراغ شفر نمی رفت تا در این باره سئوال کند قطعا پیرمرد باتجربه وقتی در مواجهه با هواداران دائم درباره جباری مورد سئوال قرار می گرفت برای پیگیری این ماجرا سراغ او می رفت! نمی رفت؟ افتخاری چه تصوری از شفر داشت که او را برای سپر بلا شدن مناسب دید؟ حالا او علاوه بر از دست دادن حُسن اعتماد بازیکنان و دیگر اعضای باشگاه، اعتماد هواداران استقلال را هم از دست داده است. سپر بلا کردن مردی با کارنامه روشن و سرمربیگری تیم های ملی کامرون، تایلند و جاماییکا را چطور می توان تفسیر کرد؟
*افتخاریِ انتقاد گریز!
ایراد گرفتن مجتبی جباری از زمین چمن نامناسبی که تیم استقلال در آن تمرین می کند، آن هم نه در رسانه ها بلکه در جمع خانوادگی اعضای تیم استقلال تا این حد برای افتخاری غیر قابل تحمل بود که به خاطرش امروز رودرروی 20 میلیون هوادار استقلال بایستد؟ این همه کامنت تلخ دریافت کند که "چرا با ستاره محبوب تیم استقلال چنین کردی؟". محرومیت احتمالی استقلال از نقل و انتقالات و پرداخت جریمه سنگین مالی از جیب بیت المال تاوان یک انتقاد است؟ جباری دروغ گفته بود که زمین مناسبی برای تمرین ندارند؟ استقلال زمین مناسب داشت؟ یا دارد؟ داشتن زمین مناسب به نفع جباری بود یا کل تیم استقلال؟
*افتخاری از مدیریت بحران چه می داند؟
یکی از شاخصه های بارز مدیرعامل یک مجموعه داشتن ظرفیت انتقاد پذیری است و البته مدیریت بحران! گرچه افتخاری در برنامه نود روبروی یک ملت نشان داد در مواجهه با بحران چه عملکردی دارد. در ماجرای دم دست تر هم دیدیم وقتی دو هفته پیش انواع و اقسام حملات به سرور جپاروف صورت گرفت، نه خودش از او دفاع کرد نه عوامل باشگاه را آزاد گذاشت تا حرفی بزنند. بعد که کمیته انضباطی حکم صادر کرد تازه به فکر دفاع کردن افتاد و نوشداروی بعد از مرگ سهراب را در اینستاگرامِ عواملش منتشر کرد که البته هیچ اثر شفابخشی بر سهرابِ کشته شده استقلال نداشت.
علیرضا منصوریان؛
به گزارش مشرق، سهم سرمربی وقت استقلال نیز در رفتاری که امروز با جباری شده کم نیست! وقتی افتخاری رسماً در تلویزیون گفت منصوریان از او خواسته جباری را به باشگاه احضار کند شاید به نوعی می خواست پای خودش را از این ماجرا بیرون بکشد ولی در واقع مشخصاً گفت که سرمربی تیمش از بازگرداندن ستاره ای به بزرگی و درخشندگی جباری که نورش شاید جایگاه خود منصوریان را هم تحت الشعاع قرار می داد پشیمان است. او حتی در بازگشت رحمتی به تمرین هم پیشقدم شد و با او تماس گرفت(که برگرد) ولی هرگز تلاشی برای برگرداندن جباری نکرد. کما اینکه خود جباری هم در مصاحبه اخیرش به این موضوع اشاره کرده است.
*منصوریان سکوها را می دید!
در همه هفته های بعد از باخت 6 – 1 به العین(!) منصوریان تمرکز خوبی برای تصمیم گیری نداشت. آنجا بود که تحت تأثیر درخواست مکرر هواداران باشگاه، مجتبی جباری و پژمان منتظری را به استقلال برگرداند تا هم سکوها را راضی کرده باشد هم خودش بابت حضور مهره های باتجربه بیشتر خیالش بابت فصل بعد راحت شود تا شاید دیگر با شش گل به هیچ حرفی نبازد.
*منصوریان در ماجرای جباری دو بار باخت داد
علیرضا منصوریان در مواجهه با تأکید پیشکسوتانی که بارها در مصاحبه های شان به تغییر ندادن اسکلت جوان شده استقلال به او نکات مهمی را یادآور می شدند سراغ جباری رفت! منتظری را برگرداند که در 5 بازی اول روی 90 درصد گلهایی که این تیم دریافت کرد مقصر بود. او که خیلی زود از بازگرداندن این مهره ها پشیمان شده بود در همان هفته ها به شدت از سوی هواداران استقلال تنبیه شد و آنچه انتظارش را نداشت شنید و آنچه تصورش را نمی کرد به چشم دید! حالا هم بعد از ماهها با فسخ قرارداد جباری بار دیگر نامش به عنوان یکی از مقصران اصلی مورد انتقاد هواداران استقلال قرار گرفته است و برای دومین بار در این ماجرا شکست خورد.
*اگر منصوریان تجربه داشت!
شاید اگر جباری در چهار یا پنجمین سال سرمربیگری منصوریان در استقلال به این تیم برمی گشت و او هرگز این رفتار را با هم تیمی و یکی از ستاره های بزرگ استقلال نمی کرد. می توان تازه کار بودن او و البته نداشتن مشاوران کاربلد در اطرافش را در این باره دخیل دانست. گرچه او مدیرعاملی باتحربه هم نداشت که لااقل او درباره روزهایی اینچنین هشداری جدی به منصوریان بدهد.
*مجتبی جباری هم مقصر بود
اما می توان خود مجتبی جباری را هم در رقم خوردن این اتفاق در جمع مقصران جای داد. بازگشت احساسی به تیمی که در پست او سرور جپاروف، محسن کریمی، فرشید اسماعیلی، مهدی قائدی و حتی جابر انصاری را دارد دور از انتظار بود. ریسک بزرگی که او به عشق خداحافظی با پیراهن استقلال کرد جواب نداد. نه افتخاری، نه منصوریان و نه نتایج استقلال هیچ یک کمک نکردند تا این ریسک جواب دهد و او چوب اعتمادش به هم تیمی سابقش را خورد که روزگاری او را "داداش" خطاب می کرد!