به گزارش مشرق، منطقه عفرین مشتمل بر شهری با همین نام به همراه ۳۶۶ روستا واقع در شمال شرقیترین نقطه از خاک سوریه است. این منطقه که به لحاظ تقسیمات کشوری جزو استان حلب به شمار میآید، از شروع درگیریها در ۲۰۱۱ به این سو به صورت منطقهای خودمختار و توسط کردهای سوریه اداره میشود که اکثر سکنه آن را تشکیل میدهند.
کردهای سوریه در این مدت دو منطقه دیگر را هم علاوه بر عفرین اداره کردهاند که هر سه منطقه به نام کانتون عفرین، کانتون جزیره و کانتون کوبانی شناخته میشوند و نیرویی به نام یگانهای «مدافع خلق» و «ی پ گ» را برای محافظت از این کانتونها تشکیل دادند هر چند مدارای نسبی با دولت و ارتش سوریه باعث شد تا درگیری و اتفاق خاصی برای این کانتونها پیش نیاید مگر مواردی که نیروهای «ی پ گ» مجبور شدند با گروههای مسلح مخالف دولت درگیر شوند که مقاومت سه سال قبل کوبانی در مقابل داعش یکی از همین موارد بود.
در هر صورت، سه کانتون کردنشین سوریه در مقایسه با دیگر قسمتهای این کشور دوره به نسبت آرامی را پشت سرگذاشته اما به نظر میرسد که با هجوم نظامی ترکیه به کانتون عفرین، این دوره هم به پایان خود رسیده است. ترکیه این هجوم را با نام عملیاتی شاخه زیتون شروع کرده و به نظر میرسد بعد از عفرین قصد هجوم به شهر منبج در غرب رود فرات را دارد و بعد از این هدف بلندپروازانهای برای راندن نیروهای ی پ گ به آن سوی مرز سوریه با عراق را دارد.
این اهدافی است که مقامات ترکیه در این چند روز عنوان کردهاند اما باید دید که آنها در واقع امر دنبال چه چیزی هستند و واکنش دیگر قدرتهای درگیر در منطقه میتواند به چه صورتی باشد؟
احساسات ناسیونالیستی
هیچ شکی نیست که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، در صدور فرمان حمله به ارتش این کشور گوشه چشمی به احساسات ناسیونالیستی در افکار عمومی داشته است. نقش این احساسات در فضای سیاسی ترکیه وقتی بیشتر به چشم خورد که اردوغان توانست به کمک آن کرسیهای پارلمانی از دست رفته حزبش در انتخابات ژوئن ۲۰۱۵ را در انتخابات زودهنگام نوامبر همان سال و اکثریت پارلمان را برای حزب عدالت و توسعه خود به دست بیاورد.
در واقع، حمله تروریستی جولای آن سال در شهر کردنشین سوروچ بهانهای به اردوغان داد تا با پشت پا زدن تمام قول و قرارها با کردهای ترکیه و شروع جنگ با آنها، احساسات ناسیونالیستی پانترکی را به نفع خود تحریک کند و دوباره حزبش را به موقعیت ممتاز سیاسی قبل برساند. او نمیتواند این اهرم قابل توجه برای تداوم قدرت سیاسی خود را نادیده بگیرد به خصوص اینکه دو انتخابات حساس ریاست جمهوری و پارلمانی در سال آینده خواهد داشت و باید از هماکنون برای پیروزی قاطع در آن انتخابات هم باقی ماندن خود بر کرسی ریاست جمهوری ترکیه را تضمین کند و هم اکثریت کرسیهای پارلمان برای حزبش را.
این موضوع با توجه به آماده شدن دیگر احزاب برای آن انتخابات قابل توجه است چنانکه دوغو پرینچک، رهبر حزب وطن، از هم اکنون آمادگی خود را برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۹ اعلام کرده و گفته است سعی میکند با دیگر احزاب برای تشکیل یک ائتلاف مذاکره کند. پرینچک به عنوان یک ناسیونالیست افراطی بر محور پانترکی به عنوان اصلیترین بخش از مبارزات انتخاباتی تکیه میکند و حالا اردوغان با دادن فرمان حمله به ارتش سعی میکند خود را برای افکار عمومی ترکیه به عنوان قهرمان این محور در جنگ با کردها معرفی کند.
توطئه امریکایی
شاید اردوغان عزمش برای حمله به عفرین چندان جزم نمیشد اگر توطئه امریکایی برای تجزیه سوریه را چندان جدی نمیگرفت، اما او نمیتوانست بعد از دیدن شواهدی بیتوجه بماند. یکی از اصلیترین شواهد چیزی بود که از سوی سرهنگ توماس ویل، سخنگوی ائتلاف به رهبری امریکا علیه داعش، بیان شد آن هم در مورد تشکیل یک نیروی ۳۰ هزار نفره مرزبانی در امتداد مرز ترکیه و سوریه.
اردوغان به سرعت واکنش تند خود را در مقابل این خبر نشان داد و این نیرو را ارتش ترور خواند و وعده داد که اجازه تشکیل چنین نیرویی را نمیدهد و یک هفته طول نکشید که ارتش خود را با شاخه زیتون راهی عفرین کرد. سرعت واکنش اردوغان به حدی بالا بود که کسی انتظار نداشت در ظرف چند روز به حد لشکرکشی برسد اما او نشان داد که از هیچ فرصتی برای این اقدام فروگذاری نمیکند.
در واقع، این نوع واکنش سریع او را نباید ناگهانی بلکه در ادامه کش و قوسی ارزیابی کرد که او با امریکا بر سر کردهای سوریه داشت، چراکه طی این دو سال، بارها مخالفت خود را نسبت به حمایت تسلیحاتی و لجستیکی از این کردها به امریکاییها اعلام کرده بود و چه از دولت قبلی باراک اوباما و چه از دولت فعلی دونالد ترامپ انتظار پاسخ مساعدی داشت تا با دست برداشتن از کردها، در سوریه با او همکاری کنند. اردوغان برای نشان دادن تواناییهای خود به امریکا عملیات سپر فرات را به راه انداخت تا نشان دهد که میتواند نیرویی جایگزین کردها را به امریکا معرفی کند تا از این نیرو در جنگ با داعش استفاده نماید.
در مقابل، امریکا نه تنها حاضر به همکاری و دادن پاسخ مثبتی به اردوغان نشد بلکه طرح تشکیل نیروی مرزبانی ۳۰ هزار نفره زنگ خطر را برای اردوغان به صدا درآورد که امریکا برنامه تجزیه سوریه و تشکیل منطقه کردی در مرزهای جنوبی ترکیه را دارد. مقامات ترکیه دستکم در ظاهر چنین وانمود میکنند که برای جلوگیری از تحقق برنامهای به عفرین حمله کردهاند و با ادامه حمله به سمت منبج و دیگر مناطق تحت تسلط «ی پ گ» کار خود را ادامه میدهند.
جای پا در سوریه
جلوگیری از تشکیل دولت کردی در شمال سوریه شعار اصلی اردوغان برای توجیه حملهاش به عفرین است اما اگر او در حقیقت چنین هدفی را دنبال میکند چرا به جای دو کانتون دیگر عفرین را انتخاب کرده است؟ این پرسش از آن جهت قابل طرح است که برنامه اعلام شده از سوی سرهنگ ویل شامل کانتون عفرین نمیشود و تنها دو کانتون دیگر را در برمیگیرد. شاید گفته شود که عدم حضور نیروهای امریکایی در عفرین دلیل اصلی انتخاب این منطقه در طرح جنگی اردوغان بوده اما اگر او بخواهد در واقع امر به ادعای خود عمل کند و نیروهای «ی پ گ» را به آن سوی مرز سوریه و عراق براند، باید دامنه جنگ را به سوی دو کانتون دیگر بکشاند که چنین چیزی بعید به نظر میرسد، چراکه حضور نیروهای امریکایی در آن دو کانتون مانع جدی بر سر راه ارتش ترکیه است و مولود چاووش اوغلو و بکر بوزداغ، وزیر خارجه و معاون نخستوزیر ترکیه به صراحت گفتهاند که این ارتش قصد مواجهه با نیروهای امریکایی را ندارد، بنابراین اظهارات اردوغان و دیگر مقامهای آنکارا در مورد نابودی مراکز «ی پ گ» در شمال سوریه را باید بیشتر از جهت تبلیغاتی ارزیابی کرد و به وجه دیگر اظهارات آنها توجه کرد که تحت پوشش این تبلیغات بیان میکنند.
این وجه مربوط میشود به ایجاد منطقهای به عمق ۳۰ کیلومتر در عمق خاک سوریه برای اسکان نزدیک به ۵/۳ میلیون آواره سوری در آن. اردوغان به صراحت این موضوع را مطرح کرده و چنانکه چاووش اوغلو مدعی شده، امریکا هم مجوز ایجاد چنین منطقهای را به آنکارا داده است. ایجاد این منطقه همان چیزی است که اردوغان در این چند سال به دنبال آن بوده و حالا از موضوع منطقه کردی استفاده میکند تا این منطقه را ایجاد کند.
واقعیت این است که پیشرویهای ارتش سوریه و متحدانش در ماههای گذشته و به خصوص پیشرویهای اخیر در استان ادلب عرصه را برای گروههای مسلح تحت حمایت ترکیه آنقدر تنگ کرده که اردوغان تنها با ایجاد این منطقه است که میتواند با حمایت ارتش خود پایگاهی برای این گروهها ایجاد کند. شاید به همین جهت باشد که بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، شاخه زیتون اردوغان را در ادامه مداخلهجوییهای سابق او ارزیابی کرده و معتقد است که حمله به عفرین بر اساس حمایت اردوغان از گروههای تروریستی طراحی شده است.
به این ترتیب، شاخه زیتون دستکم منطقهای را در سوریه برای اردوغان ایجاد میکند تا هم حکم جاپای مطمئن او در سوریه را داشته باشد و هم اینکه از این منطقه برای حمایت مستقیم از گروههای مسلح و جنگ با نظام سوریه بهرهبرداری کند. هر چند اصطلاح شاخه زیتون دلالت بر صلح دارد اما نمیتوان انتظار چنین چیزی از شاخه زیتون اردوغان داشت بلکه چشمانداز قابل انتظار تنها افزایش جنگطلبی و خشونت خواهد بود که با ورود نیروهای ترکیه به عمق ۳۰ کیلومتری خاک سوریه و ایجاد پایگاههایی برای گروههای مسلح محقق میشود.
منبع: روزنامه جوان