سرویس جهان مشرق - اهمیت و حساسیت های اقتصادی و سیاسی خاورمیانه، واقعیتی است که همواره قدرت های منطقهای و فرا منطقهای را به ایفای نقش به منظور افزایش نفوذ در این منطقه ترغیب کرده است.
پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ میلادی باعث شد تا ایران به عنوان یکی از بازیگران منطقه با رویکردی جدید پای به عرصه سیاست خارجی، در دو سطح منطقه ای و بین المللی بگذارد.
در این میان کشور ترکیه، اما پس از پیروزی اسلام گرایان قدم های بزرگی برای تبدیل شدن به یکی از بازیگران اصلی منطقه برداشته است. به این ترتیب، دو کشور همسایه هر دو با یک هدف مشترک، اما دو رویکرد متفاوت، فعالیت خود را برای قدرت گیری در منطقه پر تنش و بحران خیز خاورمیانه آغاز کردند.
در این بین باید از دو کشور سوریه و عراق عموما و بحران جدایی طلبی «کردستان» عراق و «عفرین» سوریه مشخصا به عنوان مهمترین میدان های منطقه ایی نام برد که تفاوت و در مواردی تقابل دو رویکرد ایران و ترکیه در عرصه سیاست خارجی منطقه ای را به نمایش گذاشتند.
این گزارش تلاش دارد، با مقایسه ای تطبیقی بین رویکردهای تهران و آنکارا در قبال بحران کردستان در عراق و بحران عفرین در سوریه، نتایج و پیامدهای هریک از این رویکردها را مورد ارزیابی قرار دهد.
جایگاه منطقه ای ترکیه
از هنگامی که «رجب طیب اردوغان» در ترکیه به قدرت رسید، نشان داد که توجه ویژه ای به گسترش روابط با شرق و مخصوصا کشور های همسایه دارد.
«داود اوغلو»، وزیر خارجه سابق اردوغان که او را «معمار» اصلی سیاست خارجه ترکیه می شناسند، رویگردانی اتحادیه اروپا را با حرکت به سمت شرق و گسترش روابط با کشورهای عربی جبران کرد و تعادلی تاثیر گذار در سیاست بین المللی ترکیه به وجود آورد.
این در حالی است که ترکیه پیش از این به سه دلیل لاییک بودن، سر دادن شعار احیای امپراطوری عثمانی و روابط دوستانه با رژیم صهیونیستی محبوبیت زیادی میان ملل عرب منطقه نداشت.
اما در دوره جدید و در سایه سیاست های اسلامگرایان ترک، چند اقدام موجب تغییر رویکرد افکار عمومی منطقه نسبت به ترکیه شد:
- نفوذ نرم: در این راه سریال های ترکیه ای نقش مهمی را در تغییر ذهنیت افکار عمومی منطقه نسبت به ترکیه ایفا کردند
- گرفتن ژست دفاع از اسلام و حقوق بشر: ترک ها به موازات توافقات امنیتی پشت پرده با اسراییل و حفظ روابط دو جانبه، در مواقع حساس مواضع سختی علیه اسرائیل اتخاذ کردند
- ایفای نقش میانجی: آنکارا بحران های منطقه را به فرصتی برای ظاهر شدن در قامت میانجی و طرف مذاکره کننده تبدیل کرد
نقش و رویکرد ترکیه در تحولات سوریه
آغاز بحران سوریه و نوع موضع گیری ترکیه در قبال این بحران، سوریه را به مهمترین موضوع سیاست خارجی ترکیه تبدیل کرد؛ به طوری که همه موضوعات مهم سیاست خارجی ترکیه طی چند سال اخیر با رویکرد آنکارا در قبال دمشق در ارتباط بوده است.
در این راستا سیاست خارجی ترکیه در قبال سوریه چند مرحله را طی کرده که مهمترین شاخص در همه مراحل «مداخله در امور داخلی سوریه» بوده است. از زمان آغاز بحران، ترکیه ابتدا با حمایت لفظی از مخالفین خواستار تغییرات داخلی در سوریه شد. اما در مراحل بعد با قطع روابط سیاسی با دمشق و از مخالفین مسلح و غیر مسلح مداخله عملی در این بحران را آغاز کرد تا به یکی از بازیگران فعال بحران سوریه با رویکرد براندازی نظام در این کشور و به قدرت رساندن مهره هایش در آن تبدیل شد.
نقش و رویکرد ترکیه در تحولات در عراق
در عراق اگرچه آنکارا سیاست براندازی نظام را اتخاذ نکرد، اما اختلافات ریشه ای دو کشور که ریشه در رویکرد «عثمانی گرایی» اردوغان دارد، مانع از برقراری روابط شفاف و دوستانه بین بغداد – آنکارا می شد.
این درحالی است که مسائلی چون رابطه آنکارا – اربیل به خصوص در قضیه فروش نفت، پناه دادن به «طارق الهاشمی» و رویکرد بغداد در قبال بحران سوریه باعث شد تا اختلافات دو کشور وارد فاز جدیدی شود.
ورود گسترده داعش به عرصه میدانی عراق و سوریه به خصوص پس از تصرف غیر منتظره شهر «موصل» پرده از رویکرد جدید اردوغان یعنی حمایت بی قید و شرط از گروه های تروریستی از جمله «داعش» برداشت که به بخش هایی از خاک سوریه و عراق چشم طمع داشت و همین طمع ها بود که ورود نظامی این کشور به شمال عراق و همچنین شمال سوریه در قالب عملیات «سپر فرات» را به دنبال داشت.
هرچند این موضوع از سوی آنکارا رد و تکذیب شده، اما گزارش ها و اسناد، حکایت از ایفای چنین نقشی از سوی ترکیه دارد، از جمله گزارش «موسسه حقوق بشر دانشگاه کلمبیا» که در به روابط نزدیک آنکارا و داعش پرداخته و نشان داده که ترکیه دارای روابط گسترده ای، از حمایت نظامی و انتقال اسلحه گرفته تا حمایت لجستیکی و مالی و همچنین ارائه خدمات پزشکی با داعش می باشد. به حدی که به خاطر فراهم کردن زمینه نقل و انتقال و پناه دادن به عناصر داعش در خاک خود، گروه های تروریستی به ترکیه لقب «بزرگراه جهادی» را داده اند.
ناکامی در دستیابی به اهداف و تغییر نسبی در رویکردها
هرچند اردوغان با اتخاذ رویکرد عثمانی گرایی سعی در تسلط بر منطقه با تغییر نظام های سیاسی در سوریه و تضعیف دولت مرکزی در عراق داشت، اما شواهد امر ثابت می کند که اردوغان به دلایل متعدد نتوانست به موفقیتی در این رابطه دست یابد که مهمترین آنها عبارت بودند از:
- عدم سقوط نظام سوریه و برکناری بشار اسد
- بهبود وضعیت سیاسی و امنیتی در عراق با متوقف کردن پیشروی داعش
- خدشه دار شدن وجهه ترکیه به دلیل حمایت از داعش
- آشکار شدن پیامدهای حمایت مالی، نظامی، لجستیکی از داعش که نمود آن روی به تدریج روی اقتصاد، امنیت و سیاست ترکیه در حال نمودار شدن بود
عوامل فوق در کنار فشارهای بین المللی بر آنکارا جهت همکاری در مبارزه با داعش موجب تغییراتی نسبی در رویکرد ترکیه به خصوص در رابطه با داعش شد و «داود اوغلو»، در سمت نخست وزیر جدید ترکیه تلاش کرد، از این فرصت جهت گشودن صفحه ای جدید با عراق و سوریه بهره برداری کند.
فراز و نشیب هایی که سیاست خارجی ترکیه چه در سطح منطقه ای و چه در عرصه بین الملل و نه فقط در قبال بحران سوریه و یا رابطه با عراق شاهد آن بودیم، را باید نماد بی ثباتی در سیاست خارجی آنکارا و فقدان بینش عمق و نگاهی واقع بینانه شمرد.
حمله نظامی ترکیه به عفرین
طبیعی است، نتیجه چنین رویکرد و نگاهی، اقدام بی محابای ترکها در سوریه باشد. آن هم در زمانی که تمام کارشناسان و صاحبنظران بر ریسک بالای چنین این اقدام اردوغان که اگر جلوی آن گرفته نشود، عواقب جبران ناپذیری در سطح منطقه و حتی بین المللی به دنبال خواهد داشت، تاکید می کنند. از جمله اینکه:
- عدم حمایت هیچ یک از گروه ها و طوایف ساکن سوریه از عرب ها، کردها، ترکمن ها، شیعیان، اهل سنت، علوی ها، دروزی ها و مسیحی ها گرفته تا نظام سوریه که همگی از اولین روز تجاوز نظامی ترکیه به عفرین این اقدام را «تجاوز نظامی» و اقدامی «اشغالگرانه» عنوان کردند.
- این عدم حمایت تنها شامل طرف سوری نمی شود، بلکه موضع کشورهای خارجی که در پرونده سوریه تاثیرگذار هستند نیز با اقدام نظامی ارتش ترکیه هماهنگ نیست و از این رو می توان گفت، این کشور دست به اقدامی زده که همگان شکست آن را انتظار می کشند.
- عملیات ترکیه در عفرین فاقد هرگونه توجیه است. کردهای سوریه اگرچه به دلیل غلطتیدن در دامان آمریکایی ها علیه کشورشان شایسته سرزنش هستند و آنها را عامل این تجاوز شمرد، اما در این صحنه صاحب خانه به حساب آمده و در مقابله با «ارتش بیگانه و اشغالگر» ذی حق محسوب می شوند.
در این بین توسل اردوغان به دستاویز تهدید امنیت مرزهای جنوبی ترکیه توسط کُردها، بهانه ای قدیمی است، چون همه می دانند، کل جمعیت کُردهای سوریه بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر می باشد که دستکم در سه منطقه جدای از یکدیگر زندگی می کنند و این رقم در جمعیت حدودا ۲۰ میلیونی کُردهای ترکیه نمی تواند، خطری علیه امنیت ملی یا تمامیت ارضی ترکیه داشته باشد.
- اندک بودن احتمال موفقیت ارتش ترکیه و گروه های تروریستی موسوم به «سپر فرات» که متشکل از گروه مسلح موسوم به «جیش الحر» و گروه تروریستی تکفیری «جبهه النصره» است. عملیات نظامی ارتش ترکیه علیه عفرین با حدود ۴۶۰ هزار نفر جمعیت، از ۲۵ دی ماه گذشته با گلوله باران مناطق مسکونی این شهر شروع شد و پس از پنج روز به ورود تانک ها و جنگنده های این کشور به این منطقه انجامید. با این وصف نزدیک به دو هفته از اقدامات ارتش ترکیه گذشته و طی این مدت دستکم ۵۸ نظامی ترک و عنصر مسلح سپر فرات کشته و یا اسیر و دستکم ۱۵۰ نفر دیگر نیز زخمی شده اند. در مقابل در اثر حملات ارتش ترکیه و سپر فرات ۴۸ نفر از ساکنان عفرین کشته شده اند که فقط شش نفر آنان را کُردها تشکیل می دادند.
بیشتر بخوانیم:
پیروزیهای چشمگیر شبه نظامیان کُرد در شمال سوریه پس از ۱۱ روز درگیری/ زمینگیرشدن ارتش ترکیه و تروریستهای سپر فرات در مناطق مختلف عفرین + نقشه میدانی و تصاویر
نزدیک به دو هفته از اقدامات ارتش ترکیه گذشته و طی این مدت دستکم ۵۸ نظامی ترک و عنصر مسلح سپر فرات کشته و یا اسیر و دستکم ۱۵۰ نفر دیگر نیز زخمی شده اند. در مقابل در اثر حملات ارتش ترکیه و سپر فرات ۴۸ نفر از ساکنان عفرین کشته شده اند که فقط شش نفر آنان را کُردها تشکیل می دادنددر عرصه میدانی کُردها حدود ۱۱ روستای اطراف عفرین شامل روستاهای شیراوا، راجو و سه و چهار ارتفاع در منطقه جندرسه بوده، را از ارتش ترکیه باز پس بگیرند. این در حالی است که در این عملیات تعداد نیروهای ارتش ترکیه و سپر فرات لااقل پنج برابر نیروهای کُرد و غیر کرد مدافع عفرین بوده است. این باعث می شود، به این نتیجه سوق یابیم که ترک ها از شانس اندکی جهت پیروزی در عملیات عفرین برخوردار هستند.
- اقدام ترکیه بدون شک سوچی و آستانه را تضعیف کرده، دستیابی به توافق و تشکیل ائتلافی برای گسترش مناطق کمتر درگیر بین ایران، روسیه و ترکیه را با مانع جدی مواجه می کندو این می تواند اوضاع سوریه را بار دیگر به سمت تشدید و پیچیده تر شدن بحران سوریه سوق دهد.
رویکرد سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی ایران
در مقایسه با آنچه گفته شد، رویکرد سیاسی جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه، از اولین روز بر حمایت از مردم، ارتش و نظام این کشور استوار بوده و طی شش سالی که از بحران تحمیلی بر سوریه می گذرد، هیچ گاه دیده نشده، خللی در این موضع و رویکرد ایجاد شده باشد.
رویکردی که تهران بدون ذره ای تغییر در قبال بغداد اتخاذ کرد و از همان ابتدای براندازی رژیم بعث در این کشور، رسما حمایت خود را از دولت مرکزی عراق و عراق واحد و یکپارچه اعلام کرد.
درحالی که ترکیه سرگردان در گرداب تحولات منطقه ای، آن هم منطقه ملتهب و بحران خیز خاورمیانه و منطقه خلیج فارس هر روز به سمتی متمایل است و از طرفی حمایت می کند، جمهوری اسلامی ایران در چارچوب اصول و مبادی ثابت سیاست خارجی خود که بر حفظ تمامیت ارضی کشورها، تقویت دولت مرکزی و گسترش مناسبات با کشورهای منطقه به ویژه کشورهای همجوار استوار است، تمام تلاش خود را در حل بحران کردستان با دولت مرکزی عراق و در ادامه بحران کرکوک به کار برد و این موضوعی است که دوست و دشمن به آن اذعان می کنند، به ویژه نقش بسیار تاثیر گذاری که سردار «قاسم سلیمانی» در گفتگو با مقامات مسئول در اربیل و بغداد ایفا کرد و تلاش های گسترده و سازنده ای که برای نزدیک کردن دیدگاه های دو طرف انجام داد. از همین رو کردهایی که سودای حکومت داشتند و سرمست از انتخابات اقلیم به فکر تشکیل کشور کردستان بزرگ بودند با همکاری جمهوری اسلامی و دولت مرکزی عراق بدون اینکه گلوله ای شلیک شود کرکوک را دو دستی تقدیم کردند و بدون مقاومت شهر واگذار شد، و مقامات کردستان به قدرت ایران بیش از پیش اعتراف کردند.
دلیل این مدعا سفر «نچیروان بارزانی»، نخست وزیر اقلیم کردستان عراق به تهران و دیدار با «حسن روحانی» رئیس جمهوری ایران دانست، به ویژه آنکه منابع آگاه گزارش داده اند که در این سفر نخست وزیر اقلیم کردستان ابراز امیدواری کرده بود، ایران بتواند از نقش تعیین کننده ای خود در پایان دادن به بحران اربیل و بغداد استفاده کند.