گروه فرهنگ و هنر مشرق - بررسی «لاتاری» بر اساس ساخته های قبلی محمدحسین مهدویان، شایسته و منصفانه نیست. «ایستاده در غبار» به سینمای مستند تنه می زد و «ماجرای نیمروز» هم به خاطر ارجاعات تاریخی و پایبندی اش به یک ماجرای واقعی در ژانری جداگانه دسته بندی می شد که به رغم سینمایی بودنش، نمی شود آن ها را با جریان غالب در سینمای ایران سنجید.
اما «لاتاری» را می توان اولین فیلم مهدویان در ژانری دانست که بتواند در یک رقابت منصفانه با سایر فیلم های جشنواره، شرکت کند. داستانی اجتماعی – سیاسی که با گره های باورپذیر پیش می رود و یقه مخاطب را در طول فیلم (بیش از دو ساعت) رها نمی کند.
اگر دوست دارید بیشتر درباره لاتاری بخوانید:
چه کسانی از «لاتاری» عصبی شدند؟
مهدویان در «لاتاری» به همان میزان که در فقر و نداریِ مردم «وردآورد» غرق نمی شود، قاب دوربینش را به زیبایی های «دبی» نمی بازد و حواسش هست که نخ اصلی ماجرا را گم نکند.
همانقدر که نمای تکراریِ دو عاشق در بام تهرانش به کمک یک ترانه، دلنشین می شود، می تواند تلخیِ یک خاکسپاری را به بهترین صورت، تصویر کند.
دوربینِ «هادی بهروز» البته گاهی روی اعصاب است و تکان هایش هیچ کارکردی ندارند جز اختلال بین رابطه ی تماشاگر با فیلم.
در این میان البته ساعد سهیلی (در نقش امیرعلی) هم تمام تلاشش را کرده است اما می شود تصور کرد اگر جای او با جواد عزتی (در نقش نوید) جابجا می شد، تا چه حد می توانست اتفاق بهتری را رقم بزند.
اگر مایل بودید، یادداشت های قبلی را هم بخوانید:
هنرنمایی «کیایی» وسط آوارهای «پلاسکو» + عکس
از عشق بچگانه تا دعا برای «صدام عزیز»! + عکس
آتشی که «شعله ور» نمیشود + عکس
«هادی حجازی فر» در این میان به درستی در جای خودش قرار گرفته. حجازی فر در زندگی شخصی اش هم به همین اندازه دلپاک و خاکی مسلک است. این را می شود از سلوکش و حتی پست هایی که در صفحات اجتماعی منتشر می کند، فهمید.
حمید فرخ نژاد (در نقش مرتضی – نیروی امنیتی) هم انگار برای همین نقش ساخته شده. عنصری که ضمن حفظ اعتقادات گذشته، تلاش می کند در حد اعلا، تنش زدایی کند و کارش را هم به خوبی بلد است.
«لاتاری» قصه ی امیرعلی (با بازی ساعد سهیلی) و نوشین (با بازی زیبا کرمعلی) است که به خاطر مشکلات مالی پدرش رضا بیگی (با بازی علیرضا استادی) مجبور می شود با سامی (با بازی مهدی زمین پرداز) به دبی رفته و در آنجا به دنبال تهدید برای تن دادن به اعمال منافی عفت، از بالای برجی معروف، خودش را خلاص کند. حالا امیرعلی به همراه موسی (با بازی هادی حجازی فر) که جانباز اعصاب و روانِ سال های جنگ است، راهی دبی می شوند تا واقعیت را کشف کنند. در این مسیر با حوادث گوناگونی روبرو می شوند که نیمه دوم فیلم را نفس گیرتر از نیمه اول، پیش می برد. پای فرزند یکی از بزرگانِ دبی به نام «هلال بن حمد» به ماجرا باز شده و سکناس پایانیِ فیلم چنان رقم می خورد که نفس ها در سینه حبس می شود.
تازه ترین فیلم مهدویان به رغم همه حاشیه هایی که برای آن ساختند، یکی از امیدها برای نامزدی و حتی انتخاب به عنوان بهترین فیلم در جشنواره ای است که فیلم های متوسط و ضعیف آن، کم نیستند.
«لاتاری» به خوبی نشان می دهد با فروش خوبش می تواند کاستی های مالیِ رضوی در فیلم هایی مثل «سیانور» را جبران کرده و عرصه را برای تهیه فیلم هایی به مراتب بهتر، برای موسسه سیمای مهر فراهم آورد.
«لاتاری» تصویر قطره ای از دریای غیرت ایرانیان است و مرتبط کردن آن با مسائل سیاسی، بی وجه ترین کاری است که می شود در برابر آن مرتکب شد.
*میثم رشیدی مهرآبادی