اهميت به ايمان منهاي عمل، خطرناک‌ترين جريان فکري بود که در قرن دوم هجري پديد آمد و خلفا به آن دامن زدند و انديشة اباحيگري و صلح کلي ونجات همة مؤمن‌هاي کذائي را مطرح کردند.

مشرق---- از مسلمات مکتب قران و اهل بیت علیهم السلام توام بودن ایمان و عمل است. قران پیوسته بر همراهی ایمان و عمل صالح باهم از جمله در سوره والعصر تاکید کرده است. امیر المؤمنین علیه السلام فرموده است:
الإيمان و العمل أخوان توأمان و رفيقان لا يفترقان لا يقبل الله أحدهما إلا بصاحبه(1)
ایمان و عمل دو برادر و رفیقی هستند که از هم جدا نمی شوند و خداوند جل و علا یکی را بدون دیگری نمی پذیرد.
از جمله فرق انحرافی صدر اسلام فرقه مرجئه بودند که از جمله اعتقادات فاسد و انحرافی آنان این بود که به ایمان منهای عمل قائل بودند. آیت الله سبحانی در کتاب فرهنگ و عقاید مذاهب اسلامی در باره مرجئه می نویسد:
«مرجئه ...جهشي در عقيدة خود دادند و آن، اين که: «عمل، ارتباطي به ايمان ندارد.» و روي اين اصل، اصرار ‌ورزيده که بايد به ايمان اهميت داد، نه عمل، و سرانجام ايمان را جلو وعمل را عقب انداختند.اهميت به ايمان منهاي عمل، خطرناک‌ترين جريان فکري بود که در قرن دوم هجري پديد آمد و خلفا به آن دامن زدند و انديشة اباحيگري و صلح کلي ونجات همة مؤمن‌هاي کذائي را مطرح کردند.»(2)
اما بشنوید از بنیانگذار حکمت متعالیه جناب ملا صدرا که او نیز در جایی عقیده ای مشابه عقاید مرجئه را ابراز فرموده اند. جناب آقای دکتر دینانی این گونه به بیان این نظریه ملاصدرا می پردازند:
«اين‌ فيلسوف‌ بزرگ‌ برخلاف‌ فيلسوفان‌ وجودي‌ جديد، عقل‌ نظري‌ را بر عقل‌ عملي‌ مقدم‌ دانسته‌ و روي‌ نظر و معرفت‌، بيش‌ از عمل‌ تكيه‌ مي‌كند. در نظر او، رأس‌ همه سعادت‌ها و بالاتر از همه خوبي‌ها، به‌ دست‌ آوردن‌ حكمت‌ حقيقي‌ است‌ و حكمت‌ حقيقي‌ نيز علم‌ و آگاهي‌ به‌ حقايقي‌ است‌ كه‌ به‌ مبدأ و معاد مربوط‌ مي‌گردد... اين‌ فيلسوف‌ متألّه‌ در اينجا به‌ نكته‌اي‌ اشاره‌ كرده‌ كه‌ كمتر كسي‌ از انديشمندان‌ اسلامي‌ به‌ آن‌ توجه‌ كرده‌ است‌؛[به لحن تایید و اعجاب گونه آقای دکتر هم توجه کنید!] او مي‌گويد: ملاك‌ وصول‌ به‌ سعادت‌ حقيقي‌، جز حصول‌ علم‌ و معرفت‌ به‌ حقايق‌ مبدأ و معاد چيز ديگري‌ نيست‌. بنابراين‌ كسي‌ كه‌ به‌ اين‌ نوع‌ معرفت‌ دست‌ مي‌يابد، به‌ سعادت‌ حقيقي‌ نائل‌ مي‌شود، اگرچه‌ او در تمام‌ مدت‌ عمر خود هيچ‌گونه‌ عمل‌ بد يا خوبي‌ را انجام‌ نداده‌ باشد. (3)عين‌ عبارت‌ صدرالمتألهين‌ در اين‌ باب‌ چنين‌ است‌: فلو فرض‌ حصول‌ هذه‌ المعارف‌ علي‌ وجه‌ها في‌ قلب‌ احدٍ من‌ الآدميين‌ من‌ دون‌ عمل‌ حسناً كان‌ او قبيحاً لكان‌ مؤمناً حقّاً فائزاً بالسعادة الحقيقية من‌ غير قصور و خلل‌ في‌ ايمانه .»[یعنی اگر معارف به مبدء و معاد به نحو صحیح در قلب انسانی حاصل شود در حالی که عاری از هر گونه عمل نیک و یا زشتی باشد، قطعا مؤمن حقیقی خواهد بود و بدون هر گونه قضور و خللی در ایمانش به سعادت حقیقی دست یافته است]
شهید مطهری (ره) با وجود ارادتش به ملاصدرا و فلسفه اش بر خلاف جناب آقای دکتر دینانی در برابر این انحراف فاحش سکوت نکرده و در این باره نوشته است:
«معمولاً كتب‌ فلسفي‌ ما (حتي‌ ملاصدرا كه‌ تا اندازه‌اي‌ ذوق‌ عرفا را هم‌ در فلسفه‌ وارد كرده‌ است‌، مع‌ذلك‌ اين‌ مطلب‌ در كلماتش‌ هست‌) ايمان‌ اسلامي‌ را فقط‌ به‌ شناخت‌ تفسير مي‌كنند. مي‌گويند: ايمان‌ در اسلام‌ يعني‌ شناخت‌ و بس‌؛ ايمان‌ به‌ خدا يعني‌ شناخت‌ خدا؛ ايمان‌ به‌ پيغمبر يعني‌ شناخت‌ پيغمبر؛ ايمان‌ به‌ ملائك‌ يعني‌ شناخت‌ ملائك‌؛ ايمان‌ به‌ «يوم‌الاخر» (معاد) يعني‌ شناخت‌ معاد؛ و هركجا كه‌ در قرآن‌ [كلمه] «ايمان‌» آمده‌ است‌، معنايش‌ معرفت‌ و شناخت‌ است‌ و غير از اين‌ چيزي‌ نيست‌. اين‌ مطلب‌ به‌ هيچ‌ وجه‌ با آنچه‌ اسلام‌ مي‌گويد قابل‌ انطباق‌ نيست‌. در اسلام‌، «ايمان‌» حقيقتي‌ است‌ بيش‌ از شناخت‌... علماي‌ مسلمين‌ مي‌گويند، دليل‌ آن‌كه‌ ايمان‌ اسلام‌ فقط‌ شناخت‌ نيست‌ ـ آنچنان‌ كه‌ فلاسفه‌ ادّعا مي‌كنند ـ اين‌ است‌ كه‌ قرآن‌ بهترين‌ نمونه‌ها را از بهترين‌ شناسنده‌ها آورده‌ است‌؛ عالي‌ترين‌ شناسنده‌ها را معرفي‌ كرده‌ كه‌ خدا را در حد اعلا مي‌شناسد، پيغمبرها را در حد اعلا مي‌شناسد، حجّت‌هاي‌ خدا را در حد اعلا مي‌شناسد و معاد را هم‌ در حد اعلا مي‌شناسد، اما كافر است‌ و مسلمان‌ نيست‌. او كيست‌؟ شيطان‌! ولي‌ در عين‌ حال‌ چرا قرآن‌ شيطان‌ را كافر مي‌خواند؟ مي‌فرمايد: وَ كان‌َ من‌َ الْكافرين‌َ. اگر ايمان‌ ـ آنچنان‌ كه‌ فلاسفه‌ گفته‌اند ـ فقط‌ شناخت‌ مي‌بود، شيطان‌ بايد اول‌ مؤمن‌ باشد ولي‌ شيطان‌ مؤمن‌ نيست‌. چون‌ او شناسنده جاحد است‌؛ يعني‌ مي‌شناسد ولي‌ در عين‌ حال‌ عناد و مخالفت‌ مي‌ورزد؛ در مقابل‌ حقيقتي‌ كه‌ مي‌شناسد، تسليم‌ نيست‌؛ پس‌ اين‌كه‌ بسياري‌ از حكماي‌ ما در [تفسير] اين‌ سوره مباركه‌ كه‌ مي‌فرمايد: «والتّين‌ وَ الزِّيْتون‌، وَ طور سينين‌َ، وَ هذَا الْبَلَد اْلاَمين‌، لَقَدْ خَلَقْنا اْلانْسان‌َ في‌ اَحْسَن‌ تَقْويم‌ٍ، ثُم‌ِّ رَدَدْناه‌ُ اَسْفَل‌َ سافلين‌َ، الِّا الِّذين‌َ امَنوا وَعَملوا الصّالحات‌» مي‌گويند: «الّا الذين‌ امنوا» يعني‌ حكمت‌ نظري‌ و «عملوا الصّالحات‌» يعني‌ حكمت‌ عملي‌، صحيح‌ نيست‌. چيزي‌ بالاتر از حكمت‌ نظري‌ در «الّا الّذين‌ امنوا» وجود دارد. حكمت‌ نظري‌ جزء آن‌ است‌؛ پايه آن‌ است‌ امّا تمام‌ ايمان‌، حكمت‌ و دريافت‌ و علم‌ و معرفت‌ و شناخت‌ نيست‌؛ چيزي‌ بالاتر از شناخت‌ در ايمان‌ وجود دارد.»
و البته در شماره های بعدی این سلسله در باره نظریات این گونه ای جناب ملاصدرا باز هم مطالبی خواهیم نوشت.

*مهدی نصیری
-------------------------------
 1. غرر الحکم ص 151
2 . فرهنگ و عقاید مذاهب اسلامی، ص 144
3 . دینانی، ابراهیم، ماجراي‌ فكر فلسفي‌ در جهان‌ اسلام، ج 3 ص 80 به نقل از ملاصدرا، اسرار الایات، ص 4

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 24
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • محمد ۱۱:۲۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    مطلب جالب وقابل استفاده ای بود ممنون از مشرقیون
  • ۱۳:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    حیف که این مطلب مستدل و مستند هم به فحش و ناسزای ملاصدرا پرستان آلوده می شود
  • مرتضي خاكپور ۱۳:۳۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    بعضي طوري عمل ميكنند با چاپلوسي . ولي از دزدان انتقاد هم نمي كنند !؟ و از اين راه گروه هاي زيادي را هم دنبال خود دارند !؟ يعني هر حكومتي كه بيايد مي گويند ما با شما هستيم . يعني خط خود را عملا نشان نمي دهند !؟ نهايت خود را تداركات چي معرفي مي كنند و هميشه ايام در كسب قدرت و ثروت و لذايذ دنيوي هستند از هر راهي !؟ از اينان بيشتر از همه بايد ترسيد !؟ اينان همان فرقه انحرافي هستند !؟ اين فيلسوف بزرگ اين روزها را از قبل ديده بود !؟
  • امینی ۱۴:۵۳ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    مسفانه این آقا دو حالت دارد یا آنقدر بی سواد است که معنای (لو) امتناعیه را که حتی یک طلبه مبتدی هم بلد است را نمی داند ملا صدرا رضوان الله تعالی علیه می گوید: (فلو فرض‌) و یا اینکه غرض ورز است که ترجمه اشتباهش همین معنا را می فهماند ملاصدرا اگر فقط معرفت را کافی می دانست نمی آمد از تجسم اعمال و حرکت جوهری و لزوم ریاضت های شرعیه جهت فهم امور فلسفی بحث کند
  • عمو ۱۶:۲۲ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    میدونم براتون مهم نیست ولی: ولی هرچه بود، در ذهن امام این بود که فقیه باید خودش حکومت کند، نه اینکه آن را به دست دیگران بدهد، لذا امام آمدند و نظامی متناسب با زمان ما انتخاب کردند که انتخابات و مجلس و تفکیک قوای سه‌گانه و نهادهای مخصوص و چیزهایی که معقول و مقبول زمان ماست، در آن بود. کاری که امام کرد، حکایت از هوش سرشار ایشان می‌کند. امام با صلابتی که در مسائل دینی و فقهی داشت، اینها را به شکل امروزی درآورد، منتهی تحت ولایت فقیه و نه فقط نظارت. به همین دلیل بود که امام از روز اول گفت انتخابات و رفراندوم برای جمهوری اسلامی. (بخشی از مصاحبه آیت‌الله مهدوی کنی)
  • حسین ۱۸:۱۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    واقعاً این همه نشر تهمت و دروغ چه علتی دارد ؟؟
  • زمینی ۱۹:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    پاسخ نصیری را نمی دهی حداقل پاسخ شهید مطهری را بده نصیری بد فهمیده مطهری چه؟
  • ۱۹:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    این نظر چه ربطی به این مطلب داشت عمو!
  • ۱۹:۴۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    نصیری تهمت زده مطهری چه؟ به جای پاسخ به مطلب باید هم اینطوری نظر
  • دلسوخته ۲۰:۰۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    آقاي عزيز توبه كن از اين همه افترا وتهمت به صاحب نظريه مقدس وحدت در عين كثرت وكثرت در عين وحدت .آقاي عزيز چيزي را كه اصلا سر در نمي آوري چرا در موردش سخن مي گويي مگراسفار اربعه را نخوانده اي سفرهاي چهارگانه اين فاني في الله بدون رياضات شرعيه به دست نمي آيد بدون عمل به دست نمي آيد چرا اينقدر سطحي نگرهستي چرا اينقدر نمي فهمي در زماني اين اعجوبه روزگار را به خاطر اعتقاداتش به دوردست ترين جاها تبعيد كردند توكجا بودي واز همان روستا براي پا بوسي حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله عليه مي رفت آن هم بدون هيچ وسيله الآن از همان روستا شما به طرف حرم برو ببين راه چگونه است ودر آن سال هاي دور ايشان چگونه مي رفته اند.ايشان بيش ازبيست بار سفرپياده به حج رفتند ودر يكي از همين سفرها از دنيا رفتند اگرفقط شناخت خالي را كافي مي دانستند پس اين همه رنج ورياضت براي چه بود؟شما با اين سخنان فرداي قيامت با ملا صدرا مواجه خواهي شد چون با اين مطالب خلاف واقع خيلي از آدم هاي صاف وساده را از راه بدر كرده اي ونسبت به ملاصدرا بدبين كرده اي بايدجبران كني.اول توبه كن.نمي دانم بعضي ها چرا اينقدر از خدا نمي ترسند.
  • ۲۰:۵۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    اولاً: بحث درباره فلسفه و عرفان و نسبت آن با دین از قدیم مورد مناقشه بوده است و افراد بزرگی، خیلی بزرگتر از آقای نصیری، غرویان و... از مخالفین و موافقین فلسفه در طول تاریخ با هم مناقشه داشته اند و این بحث همچنان مفتوح است و به نظر هم نمی آید بحث آن بسته شود. از قدیم میان متکلمین، فیلسوفان، عرفا و فقها اختلاف وجود داشته و متأسفانه برخی دیگری را تکفیر نموده اند. بنابراین دوستان توجه کنند که این یک بحث علمی است و سعه صدر نشان دهند. متأسفانه برخی دوستان طوری نظر می دهند که انگار به خون طرف مقابل خود تشنه اند... این شایسته نیست. ثانیاً: این استدلال آقای نصیری به فرض صحت کامل مطالبی که از ملاصدرا نقل کرده اند موجب بطلان ملاصدرا شاید باشد اما نمی توان از آن بطلان فلسفه را نتیجه گرفت. فلسفه قضایای مشخصی دارد که اگر کسی معتقد است که فلسفه با اسلام تناقض دارد باید یک به یک این مسائل را با روش مشخص خود نقد کند و به چالش بکشد. استدلالاتی که من از آقای نصیری دیده ام فقط "امکان بطلان فلسفه" از آن مستفاد می شود و نه قطعیت باطل بودن آن با تشکر
  • حسام الدین ۲۱:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    اول برای ملاصدرا متاسفم و دوم برای امینی مرید سینه چاکش!!!!
  • سجادی ۲۱:۴۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    طبق عقیده ملاصدرا و حکمت به اصطلاح متعالیه اساسا فاعل هر فعلی در هر موطنی خداست، چون موجودی جز خدا نیست؛ لذا لازم نبود نصیری این همه خود را زحمت بدهد! چون شناخت توسط خدا صورت می گیرد و عمل هم توسط خدا انجام می شود و اصلا نصیری هم جز خدا چیزی نیست که کسی از او و کوتاه نگاریهایش انتقاد کند!!! نصیری و کوتاه نگاریهایش و کامنتهای دوستان و کی برد من ومرجئه و افکار آنها و هر چه وجود دارد، همه و همه قبسات و حصصی از وجود خدایند!!! پناه بر خدا از وحدت وجود که بطلانش در مکتب اهل البیت علیهم السلام بین و اظهر من الشمس است. زنده باد نصیری.
  • مستر همفر ۲۲:۰۲ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 1
    آفرین ملاصدرا جان !! تا تو و اربابت ابن عربی و مولوی را داریم برای درجا زدن مسلمانان نیازی به محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه نداریم!!!!!!!
  • جاسمین ۲۲:۰۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    سلام خیلی خوب هست که جناب نصیری کتاب معاد رو که از بیانات امام در مورد معاد هست و نظرات ملاصدرا را بیان کرده اند مخصوصا همین موارد رو توضیح دادند یک نگاهی بکنند شاید نظراتشون عادلانه تر شد
  • ۲۲:۰۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
    0 0
    از روش نصیری خوشم میاد چون نظرات مختلف کسانی که خودشون به عنوان مدافعین فلسفه مطرح هستند رو بعنوان موید حرفهاش میاره هم نشون میده که خودش با سواده و هم نشون میده که کسانی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری در عین تفلسف، اونقدر آزاد اندیش و در عین حال متعبد به دین یعنی کتاب و سنت بودن که هرجا بین گزاره‌‌های فلاسفه و مسلمات دین تناقض میدیدن در مقابلش می ایستند حتی اگه صدرالمتالهین باشه من مطمئنم اگر شهید مطهری زنده بود با حریت وارد بحث با امثال نصیری میشد نه مثل کسایی که چشم روی همه چیز میبندند و تنها حرفی که دارن اینه که نصیری جوونه یا بیسواده یا و... بیبیند چند درصد کامنتهاشون از اینجور حرفها است و چند درصد استدلالهای آزاداندیشانه و محترمانه
  • وحيد ۰۰:۰۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۴
    0 0
    برادر عزيز عيب آقاي نصيري اينه كه كليت فلسفه و عرفان اسلامي رو با يك چوب ميزنه، مگه كسي در مورد معصوميت ملاصدرا حرف زده كه اين آقا داره مثال نقض مياره؟ بله در جزييات ميشه آزادانه بحث كرد و در مقابل اونچه كه مخالفت با ثقلين است به ديوار كوبيد، اما حرف آقاي نصيري كه اين نيست، حرف آقاي نصيري نفي كليت حكمت اسلاميه، البته متأسفم كه ايشون دست به دامن چنين حربه اي شدن كه فلسفه رو ميخوان با خود فلاسفه بكوبند، شما شهيد مطهري رو قبول داريد؟ شما علامه طباطبايي رو قبول داريد؟ اگه جوابتون مثبته ما ديگه با هم بحثي نداريم، بنده شخصا دفاعم از دستگاه فكري معرفتي است كه امثال امام خميني، علامه طباطبايي، علامه حسن زاده آملي و امثال اين بزرگان معاص مطرح ميكنند، هرچند ممكنه همين بزرگواران از خطا مصون نبوده باشند، اما رد كردن كل اين معارف، جسارتي ميخواد كه بنده شخصا چنين جسارت وسوادي ندارم
  • وحيد ۰۰:۱۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۴
    0 0
    خوب بايد يه جوري عيار آقاي نصيري و سطح علمي ايشون و منطق مباحثه اي ايشون مشخص بشه ديگه، در افتادن با مولانا و الان هم با ملاصدرا اونهم با اين استدلالات سطحي؟ به فرض كه ملاصدرا منحرف و كافر و.. ولي ديگه انقدر هام كوچك نيست كه شما دريافتيد، اگه ملاصدرا اينقدر كوچك بود كه ديگه اين همه بزرگان رو به مشكل ننداخته بود
  • دکتر ابوالحسنی ۲۰:۵۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۴
    0 0
    بهتر است که با مسائل فلسفی ژورنالیسی برخود نشه. ضمن تایید یکی از کامنت ها که ملاصدرا در اینجا جهت تاکید بر اهمیت معرفت، یک فرض محالی را بیان کرده اند، بهتر بود آقای نصیری کتاب «شکستن بت های جاهلی» یا «کسر الاصنام الجاهلیه» ملاصدرا را که فقط درباره معرفت و عمل در دین اسلام است، لااقل به فهرست مطالبش یک نظری می کردند. همچنین هیچ کتابی از ملاصدرا نمی توان یافت که در مقدمه آن شرط درک معارف حقیقی را تقوا نداند و خواننده را به رعایت شرع واخلاق جهت درک معارف دعوت نکند.
  • حسینی ۱۰:۵۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۵
    0 0
    مستر همفر امام خمینی كه كاسه كوزه تو رو به هم ریخت هم ملاصدرا رو قبول داشت و اهل فلسفه و عرفان بود مستر همفر با اومدن امام خمینی بهائیتی كه همزاد وهابیت در عربستان راه افتاده بود و مثل عربستان داشت كاملا قدرت رو در چنگالش می گرفت اونم با حمایت غرب و شاه كه نمونه های زیادی مانند هویدا داره از هم پاشید اینقدر راحت نظر نده
  • علي ۱۹:۵۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۶
    0 0
    سلام خدمت همه دوستان ان شاالله عزادارياتون مورد قبول حضرت حق قرار بگيره ان شالله خداوند به همه تون توفيق بده كه در راه قرآن و پيامبر و ائمه عليهم السلام قدم بگذاريد . از بحثهاتون استفاده برديم اگر به جاي اين همه بحثها بر سر اشخاص در اين مدت چند خطبه از خطبه هاي توحيدي نهج البلاغه را خوانده بوديد برايتان خيلي بهتر بود تا اينكه به عبارات اين و آن ور بريد مگر نعوذ بالله ملاصدرا و ابن عربي ها و امثال اينان خداشناس تر از علي بودند كه ما براي شناخت خدا و ايمان و آخرت و عالم غيب سراغ اين بيچاره ها برويم مگر علي براي كسي چيزي باقي گذاشته كه كلام علي را رها كرده و و لابلاي كتابهاي اين و آن دنبال كشف خداييم ؟؟ به خدا سخنان علي بسيار واضح است و روشن فقط خواننده مي خواهد خطبه همان خطبه است فقط مشكل اينست كه همام ها ديگر از علي نمي شنوند؟؟ ميثم تمارها ديگر به جاي علي از ميراث پوسيده يونان خداشناسي مي خواهند!! و ... و... به خدا علي همان علي است و كلام همان كلام ولي گوشها به شنيدن چيزهاي ديگر عادت پيدا كرده‌اند و چشم ها به ديدن چيزهاي ديگر!!!! نكته دوم اينكه : كدام انسان برجسته واقعي از قبيل انبيا را سراغ داريد كه با مشتي اطلاعات ذهني به كمال رسيده باشند و قدم در وادي عمل نگذاشه باشند؟ مگر مي توان با مشتي اطلاعات كه آن هم صحتش معلوم نيست مي توان صاحب قلب سليم شد؟؟ بشر چه در علوم زميني و چه در علوم الهي در هردو بايد وارد حيطه عمل شود و الا صرف دانستن تئوري هاي درست هم نمي تواند بشر را در آن زمينه به كمال برساند!
  • علي ۲۰:۵۳ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۶
    0 0
    سلام برادر دلسوخته اين نظريه مقدس وحدت در عين كثرت و كثرت در عين وحدت چه مشكلي از مشكلات ديني مردم را حل كرد؟؟؟ مگر سير و سلوك الي الله در قرآن وسنت بيان نشده كه بخواهيم با فرمول ملاصدرا آن هم يك فرمول ذهني اسفار اربعه را طي كنيم ؟؟؟ مگر كسي تا به حال توانسته با سير ذهني به خدا برسد برادر عزيز؟؟؟ كدام عمل ؟ كجاي اين اسفار اربعه عمل دني توصيه شده؟؟؟ تازه سفر حج ملاصدرا برفرض هم كه درست باشد 7 بار بوده و در سفر آخر در بصره مرده و الان قبرش در بصره مشهور است1 شما هم در روز قيامت با خدا مواجه خواهي شد و او به تو خواهد گفت چرا قرآن را مهجور گذاشتيد و هزاران ساعت از عمر شريفت را كه نعمت من بود و امانت بود به جاي تفكر در قرآن صرف فهميدن عبارات محي الدين و ملاصدرا كردي؟؟؟ علي از تو خواهد پرسيد تو آيا حتي يكبار هم نشستي و بر روي يكي از خطبه هاي من فكر كني؟؟ شما از خدا نمي ترسيد كه به جاي ترويج سفيران الهي و كلمات آسماني فرود آمده از منبع زلال و حق ترويج اسفار و فصوص و فتوحات مي كني؟؟ به خدا اگر علامه طباطبايي اين الميزان را ننوشته بود امروز از او اين اسم و رسم نبود؟ به خدا اگر فقاهت امام خميني نبود نه او انقلاب به پا مي كرد نه كسي پاسخي به او مي داد و نه مي توانست جوانان را راهي جبهه ها كند. اگر خميني اين همه عاشق پيدا كرد فقط به خاطر اين بود كه او را نائب امام زمان مي دانستند و او را مصداق «« روات احاديثنا »» مي دانستند؟؟ به غير از مشتي طلبه و دانشجو كسي اصلا نمي دانست فلسفه چيست و آيا مرحوم امام فيلسوف است يا خير ؟ راستي كدام فيلسوف و عارف در طول تاريخ براي نجات شيعه انقلاب كرد ؟؟؟ اصلا فلسغه و عرفان انسان را به انزوا مي كشاند و دچار خمودي مي نمايد چون همه عالم را مظهر خدا دانسته و و در نظام احسن جايي براي اعتراض نمي بيند! قرآن و حديث است كه به مومن انرژي مي دهد مومن را پويا مي كند به فكر اصلاح مي افتد و نمي گذارد صاحب آن علم خود را به قليان مشغول داشته و فلسفه ببافد. باور نداريد شرح حال همه دانشمندان نوشته شده نگاهي بيندازيد ببنيد كدام فيلسوف يا عارف در كربلا مقابل وهابيون ايستاد چز سيد علي طباطبايي فقيه؟؟ سيد محمد مجاهد آيا يك فيلسوف بود؟؟؟ ميرزاي شيرازي بزرگ فيلسوف وعارف مصطلح بود؟ ميرزاي كوچك فيلسوف بود؟ شيخ عبدالكريم حايري فيلسوف بود؟ مرحوم مدرس فيلسوف بود؟؟ اگر بناست در اين بحثها از اشخاص مايه گذاشته شود زياد مثال وجو دارد. اما در بحث علمي بنا نبود از اشخاص مايه بگذاريم! اصلا كدام گزاره در دانش فلسفه و عرفان مومن را به انقلاب و برخورد با ظلم وادار مي كند؟؟ كدام باب از ابواب فلسفه و عرفان منجر به تداوم مذهب و دين در ميان مردم در طول هزار و چهارصد سال شده است؟؟ امام حسين بر پايه كدام اصل فلسفي مصطلح دست به قيام بر عليه بني اميه زد؟؟ امام حسن بر پايه كدام اصل و قانون فلسفي با معاويه صلح نمود؟ و يا اين دو امام صاحب دو مكتب عرفاني متنوع بودند؟
  • هوشمند امینی ۰۳:۰۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۰۵
    0 0
    در این وانفسای بی خردی و عملزدگی ، نصیری با در افتادن با اسوه های خرد و تعقل و فهم عمیق این ملت ، به دنبال چیست؟
  • ۱۱:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۱
    0 0
    دم همتون گرم لذت بردیم از این همه توجه ودقت فلسفی ای والله

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس