سرویس جهان مشرق - دکتر «مسعود اسداللهی» تحلیلگر مسائل خاورمیانه در کانال تلگرامی خود درباره تحولات سوریه و حمله ترکیه به عفرین اینگونه نوشت: موضوع عملیات عفرین به تدریج از مرداد ماه امسال (1396) از طرف دولت ترکیه مطرح شد. ابتدا هم نام آن را «سیف الفرات» یعنی شمشیر فرات گذاشته بودند. ترکیه پیشتر عملیات «درع الفرات» (سپر فرات) را در شمال وشمال شرق استان حلب انجام داده بود، میخواست نام عملیات جدید را هم سیف فرات بگذارد اما با شروع عملیات، آن را به عنوان «غصن الزیتون» (شاخه زیتون) تغییر دادند(اگر شاخه زیتونشان اینگونه است، شاخه کاکتوسشان چگونه است؟!!!) اسم عملیات هیچ تطابقی با عملکرد ندارد. به هر صورت چرایی مطرح شدن این عملیات در آن زمان، به تحولات داخل سوریه و عراق در یک سال اخیر برمیگردد. یعنی شکستهای پی در پی که داعش متحمل شد و مناطق وسیع تحت کنترلش را از دست داد، و تحولات بعد از آن.
رودخانه فرات (شماره 1 روی نقشه) از ترکیه وارد شمال سوریه شده و به صورت اریب به جهت جنوب شرقی حرکت کرده، از بوکمال در سوریه میگذرد و وارد خاک عراق میشود.
در واقع رودخانه فرات، سوریه را به صورت کامل به دو قسمت تقسیم میکند. شرق فرات که الان روی آن بحث است و در اصطلاح سوریها به آن «جزیره» گفته میشود. بعد از شکستهای متوالی که داعش متحمل شد، عناصر باقی مانده در شرق فرات در مناطق "شماره 2" هستند و در غرب فرات هم در مناطق خاکستری رنگ قرار دارند که البته با توجه به عملیاتهایی که در یکی-دو روز گذشته انجام شده، کوچکتر شده است.
این به آن معنا نیست که این مناطق کاملا در اختیار داعش است بلکه آلوده به عناصری از داعش است. عناصری از داعش در نزدیکی ادلب هم حضور جزئی دارند که هم برای نظام سوریه و هم نیروهای مسلح مسئلهساز شده است.
قاعدتا همه باید خوشحال باشند که گروه تروریستی خطرناکی مثل داعش به این صورت شکست خورده اما پیامدهای آن به خصوص در منطقه جزیره، ترکها را به شدت نگران کرده است. امریکاییها در این منطقه گروهی به نام «نیروهای دموکراتیک سوریه» (به عربی قوات سوریا الدیموقراطیة یا به اختصار قسد) ایجاد کرده اند. رهبران و کادر اصلی این نیروها کرد هستند.
البته عملیات روانیای که صورت میگیرد این است که این منطقه کردنشین است، درحالی که کردها در این مناطق کم تعداد بوده و بیشتر ساکنان این مناطق عشایر عرب هستند؛ در مجموع تعداد کردهای سوریه به نسبت جمعیت این کشور کم است. کردها در شمال منطقه جزیره و تا حدی در حسکه حضور دارند اما امریکاییها این گروه را درست کرده و عنوان قسد را که به لحاظ قومیتی خنثی است، برای گروه قرار داده تا بتوانند عشایر عرب را وارد این گروه کنند. در حال حاضر بدنه این گروه اغلب عشایر عرب هستند اما رهبران، کادرهای اصلی و فرماندهان آن کردها هستند.
فلسفه تشکیل آن هم مبارزه با داعش اعلام شده یود. امریکاییها توانستند رقه را با تلفات زیادی که کردها دادند، بگیرند. هرچند کردها به جایی رسیدند که نمیتوانستند رقه را آزاد کنند و نوعی سازش اتفاق افتاد.
سپس به سمت پایین حرکت کردند و خود را به شرق دیرالزور که مناطق نفتی مهمی در آنجا است، رسانده و دوباره از طریق سازش با داعش بدون درگیری نظامی، مناطق شرق فرات از دیرالزور تا بوکمال را گرفتند.
بعد از آن، آمریکاییها از طریق روسها پیام دادند که حق ندارید به شرق فرات هیچ نوع حمله هوایی و زمینی کنید زیرا این مناطق تحت کنترل کردهای مورد حمایت امریکا قرار داد.
درحالی که الان نیروهای داعش در آنجا حضور دارند و با بلم و قایق های کوچک از رودخانه فرات عبور کرده به ساحل غربی آمده و به مواضع نیروهای سوریه، ایرانی، حزب الله، پاکستانی، افغانی و عراقی حمله میکنند.
زمانی که نیروهای کرد در این منطقه تثبیت شدند، امریکا خبری را اعلام کرد که به شدت نگرانی ترک ها را برانگیخت و آن هم بحث تشکیل یک نیروی پاسدار مرزی 30 هزار نفری از کردها بود که از مرزهای سوریه با ترکیه و مرزهای سوریه با عراق حفاظت کنند. این خبر مثل بمبی بود که در ترکیه منفجر شد چون کاملا مشخص بود که این نیروها تحت عنوان پاسدار مرزی اما برای برپایی یک حکومت تشکیل میشوند.
نکته مهم این است که ترکیه الان هیچ تاثیری بر شرق فرات ندارد و این باعث نگرانی ترکها شده است. منطقه ای وسیع و به لحاظ کشاورزی حاصلخیز است، همچنین منابع آبی فراوان و منابع نفتی دارد. هرچند که از نظر عنصر مردمی، جمعیت کردها کم است اما این منطقه، عناصر تشکیل یک حکومت را دارد که میتواند با حمایت امریکاییها برای ترکها یک خطر بزرگ باشد.
در سوریه سه بخش کردنشین داریم: بخش عفرین، شهر کوبانی (عین العرب) و منطقه شرق فرات معروف به جزیره. هدف کردها از ابتدای بحران سوریه این بود که این سه منطقه را به هم وصل و پیوند جغرافیایی ایجاد کنند. این منطقه به کردستان عراق و سپس کردستان ایران وصل میشود و از شمال هم به کردستان ترکیه وصل است.
بنابراین همه این مناطق به هم وصل میشدند و از طریق ترکیه به دریای مدیترانه متصل میشدند. ترکیه با مشاهده این وضعیت، به خصوص اینکه داعش در شرق و گروههای مسلح در غرب سوریه در حال شکست خوردن بودند، اعلام کرد که اجازه نخواهد داد این پیوند جغرافیایی میان کردها ایجاد شود.
ترکها با دخالت نظامی مستقیم و با تقویت گروههای مسلح موسوم به ارتش آزاد سوریه منطقه سبز (روی نقشه اول شماره 3) را اشغال کرده و باعث شدند تا پیوند جغرافیایی بین عفرین و شرق فرات ایجاد نشود. این تحول بسیار مهمی بود اما وقتی دیدند شرق فرات به صورت کامل تحت کنترل کردها درآمده است، تصمیم گرفتند که عفرین را اشغال کنند. چرا که برنامه ترکها این است که منطقه زرد رنگ را که هنوز تحت کنترل کردها است، اشغال کرده و خود را به ساحل رود فرات برسانند.
شهر منبج(شماره 4 روی نقشه اول) ، شهر بسیار مهمی است و این روزها اردوغان میگوید که بعد از عفرین، نوبت منبج است. اگر منبج و عفرین را بگیرند، زاویه قائمهای به صورت کامل تحت کنترل ترکیه قرار میگیرد و ترکها بخشی از شمال و شمال غربی، و غرب سوریه را مستقیما یا از طریق نیروهای مسلح همپیمان خود به اشغال خود درمیآورند.
این هدف عملیاتی ترکها است، اما عملیات عفرین اهداف سیاسی و راهبردی هم دارد که مهمتر از بحث تاکتیکی و عملیاتی است. دولت ترکیه وقتی عملیات درع الفرات را شروع کردند، اعلام کرد که دو ماهه این منطقه را میگیرد اما عملیات هفت ماه طول کشید. ارتش ترکیه از نظر تجهیزات بسیار قوی است اما مشکلاتی دارد که به موقع اشاره خواهم کرد.
اردوغان در ابتدا درباره عملیات عفرین، که 30 دی ماه شروع شد، اعلام کرد طی دو هفته آن را تمام میکنند. اما بعد از گذشت 3-2 روز برای ارتش ترکیه مشخص شد که کار به این راحتی نیست و کردها این منطقه را به شدت تجهیز کردند، به این معنا که در این منطقه به صورت وسیعی استحکامات زیرزمینی، تونل و سنگر ایجاد کرده اند.
این است که ارتش ترکیه با مشکل برخورد کرد، ابتدا هم نیروهای ارتش آزاد ترکیه را فرستاد اما وقتی ملاحظه کرد که کاری از دست آنها برنمیآید، خودش وارد عمل شد. طبق وعده اولیه اردوغان، عملیات باید جمعه 13 دی ماه تمام میشد اما این نیروها هنوز در محدوده مناطق مرزی هستند. کمی وارد عمق شدند اما هیچ پیشرفت قابل ملاحظهای نداشتند. این امر نشان میدهد که عملیات عفرین بحثی طولانی خواهد بود و احتمالا به باتلاقی برای ترکها تبدیل شود.
بیشتر بخوانید:
وقتی عملیات آغاز شد، نکته عجیبی که وجود داشت عکسالعمل روسها بود. روسها از ماهها قبل با هماهنگی کردها در منطقه عفرین حضور داشتند اما قبل از شروع عملیات، یکباره نظامیان خود را از منطقه خارج کرده و علامت سوال بزرگی را ایجاد کردند.
وقتی عملیات آغاز شد، نکته عجیبی که وجود داشت عکسالعمل روسها بود. روسها از ماهها قبل با هماهنگی کردها در منطقه عفرین حضور داشتند اما قبل از شروع عملیات، یکباره نظامیان خود را از منطقه خارج کرده و علامت سوال بزرگی را ایجاد کردند.اخبار و تحلیلهایی وجود دارد، که البته ممکن است بخشی از آن درست و بخشی از آن شایعه باشد، مبنی بر اینکه نوعی سازش میان روسیه و ترکیه صورت گرفته است. استان ادلب (روی نقشه اول شماره 5) یکی از خطرناکترین مناطقی که هنوز در دست گروه های مسلح است. جنگیدن در این منطقه بسیار بسیار دشوار است، اتوبان اصلی حماه به حلب از این منطقه عبور میکند، و خط اصلی راه آهن سوریه هم از این منطقه میگذرد.
برنامه ارتش سوریه این است که با کمک همپیمانان این منطقه را آزاد کند. اولین جایی که آنها برای آن برنامه داشتند، فرودگاه نظامی ابوالظهور بود. قرار بود از شمال حماه حرکت کرده و به این فرودگاه برسند. کار بسیار مشکلی بود چون در این منطقه بارها و بارها عملیات انجام شده بود اما به مشکل برمیخورد.
تراکم جمعیتی در این منطقه زیاد است، به لحاظ کشاورزی منطقه آبادی است و تعداد روستاها و شهرها بسیار زیاد است(ادلب وعفرین مرکز اصلی تولید زیتون در سوریه به شمار می روند). بنابراین جنگیدن در این منطقه کار سادهای نیست اما وقتی عملیات شروع شد همه تعجب کردند که نیروهای سوریه به سرعت شروع به پیشروی به سمت فرودگاه کرده و برخلاف دفعات قبل، هیچ مقاومت قابل ذکری از طرف مسلحین انجام نشد.
آن زمان بود که این شایعات مطرح شد که نوعی سازش صورت گرفته است: ابوالظهور در مقابل عفرین. یعنی ترکها به نیروهای همپیمان خود دستور داده بودند که در این منطقه مقاومت نکنند. به نظر میرسد تا حد زیادی این اخبار درست باشد که روسها یا سازش کرده یا چشمهای خود را به روی ورود ترکیه به این منطقه بستند.
اجلاس سوچی هم در راه بود و ترکها از این قضیه سوءاستفاده کردند. از آنجایی که روسها به آنان در این کنفرانس احتیاج داشتند، ترک ها 10 روز قبل از آن اجلاس، عملیات خود را آغاز کردند. بنابراین اگر سازشی هم نبود، روسیه نمیتوانست واکنشی نشان دهد چون حضور گروه های مسلح در اجلاس سوچی برای روسها مهم بود چرا که میخواستند نشان دهند اجلاس جنبهای فراگیر دارد.
نهایتا اینگونه شد که ارتش سوریه به فرودگاه ابوالظهور رسید. همچنین توافقی بین روسیه و ترکیه در آستانه صورت گرفته مبنی بر اینکه در استان ادلب گروه های مسلح تا غرب خط راه آهن عقبنشینی کرده و راه آهن برقرار شود. یک بحث هم است که جاده حماه-حلب هم به عنوان یک جاده غیر نظامی یا منطقه خلع سلاح اعلام شود. بنابراین بحثهای زیادی در اینجا مطرح است که نشان میدهد عفرین، بحث مجزایی نیست.
یکی دیگر از دلایلی که روسها این برخورد را با ترکیه کردند این است که میخواهند تا میتوانند ترکیه را از امریکا دور و عمق اختلافات بین آنها را بیشتر کنند.
به هر حال ترکیه عضو ناتو است و به راحتی نمیتواند به امریکا پشت کند اما وضعیت کردها و فتح الله گولن، اختلافات میان اردوغان و امریکاییها را زیاد میکند. روسها هم سعی میکنند با این نوع کارها اختلافات را بیشتر کنند.
به هر حال، پیشروی ارتش ترکیه خیلی کند و با سختی همراه بوده است. طبق آخرین آمار، 134 مسلح سوری همپیمان ترکیه، 20 سرباز ترک و 108 مسلح کرد کشته شده اند. یعنی نتیجه، نتیجه تعیینکنندهای نیست و این برای ارتش ترکیه خیلی عجیب است که ارتشی با این توان نظامی، چرا آنقدر عملکردش ضعیف است.
این موضوع چند دلیل دارد:
اول اینکه ارتش ترکیه، ارتشی لائیک است و با دولت اردوغان به خصوص در اهداف چندان منسجم نیست. به علاوه تصفیهای که در ارتش ترکیه بعد از کودتا انجام شد، ضربهای اساسی به آن وارد کرد. طبق آخرین آماری که ارائه شده 180 افسر ارشد برکنار شده و 1000 افسر که خیلی از آنان خلبان هستند، برکنار یا بازداشت شدند. جالب اینجا است که روزهای اول عملیات شاخه زیتون، خلبانهایی حملات هوایی را انجام میدادند که تجربه چندانی نداشتند. ارتش ترکیه هم انگیزه آنچنانی ندارد و باعث میشود که عملیات طولانی شود
اما اهداف ترکیه از این عملیات چیست؟
هدف اول همانطور که گفتم اشغال منطقه عفرین و ممانعت از پیوند جغرافیایی مناطق کردنشین است.
دومین هدف، تغییر جمعیتی این منطقه است. به این معنا که تعداد زیادی پناهنده سوری الان در خاک ترکیه هستند. دولت ترکیه میخواهد این جمعیت را وارد منطقه عفرین کرده و ترکیب جمعیتی آنجا را تغییر دهد.
در حال حاضر نزدیک به 80 تا 85 درصد استان عفرین، کرد هستند اما اگر این آوارههای جنگی توسط ترکها در عفرین اسکان داده بشوند، این منطقه به منطقه ای عربی تبدیل میشود که به زبان عربی به این تحول، تعریب یا عربی سازی میگویند. هرچند معلوم نیست که این اتفاق بیفتد اما یکی از اهداف ترکیه این است. اگر این اتفاق رخ دهد، تحولی راهبردی است و برای سالهای طولانی وضعیت منطقه را تغییر میدهد.
موضوع بعدی این است که اهداف سیاسی ترکیه از عملیات چیست؟
دولت اردوغان، دولتی است که ادعاهای نوعثمانیگرایی و احیای سیطره عثمانی بر منطقه را به صراحت مطرح میکند. چند روز قبل، در همین خط مرزی در نقطهای که ارتش ترکیه وارد خاک سوریه میشد، رژهای از طرف ترکیه برگزار شد که در آن تعداد زیادی سرباز با لباسهای یگان های ارتش امپراطوری عثمانی حضور داشتند. این امر نشان میدهد که دقیقا هدف و نیت چیست.
عثمانیگرایی به معنای احیای سیطره ترکها بر منطقه بر پایه خلافت اسلامی و قومیتگرایی ترکی است. یعنی خلافت اسلامی را به گونهای تعریف میکنند که در قومیت ترکی منحصر میشود. هرچند همچنین تعریفی از خلافت اسلامی وجود ندارد اما تعریف ترکها از آن، ادغامی از خلافت اسلامی و قومیتگرایی ترکی است. این بحث بسیار خطرناکی است و اگر بخواهد توسط ترکها دنبال شود، محدوده آن فقط سوریه نخواهد بود بلکه کل منطقه را به آتش میکشد. آقای اردوغان دارد با آتش بازی میکند ونمیداند چکار میکند.
نکته دوم اینکه اردوغان به رغم اقداماتی که در این 7-8 سال در سوریه، عراق و منطقه انجام داده اما یک "رهبرشکستخورده ای" به حساب میآید که به شدت به یک پیروزی بزرگ و چشمگیر نیاز دارد. در عراق دیدیم که موصل آزاد و ابزارهای قدرت ترکیه بسیار تضعیف شد. در سوریه هم که دیدیم چه وضعیت پیش آمد.
الان اردوغان، خود را تحت فشار میبیند چرا که در داخل کشور، تحت فشار اپوزوسیونی قرار دارد که اردوغان را متهم می کنند به ارتکاب اشتباهات راهبردی که ملت ترکیه بهای آن را در نسلهای آینده باید پرداخت کند. به همین خاطر، اردوغان میخواهد نشان دهد که به یک موفقیت نظامی راهبردی دست یافته است. از دید وی سیطره بر این منطقه، یک پیروزی راهبردی است.
به خصوص اینکه در سال 2019 انتخابات ریاست جمهوری ترکیه بر اساس قانون اساسی جدید آن در پیش است. یعنی هنوز نظام ترکیه، ریاستی نشده است بلکه قرار است در 2019 ریاستی شود. اگر قرار باشد آقای اردوغان با چهرهای شکستخورده وارد این انتخابات شود، نه تنها انتخابات را میبازد بلکه دیگر نخست وزیری هم نیست که از حزب عدالت و توسعه انتخاب شود. در واقع رئیس جمهوری از اپوزسیون میآید که تمام اختیارات را هم در دست دارد. بنابراین از دید آقای اردوغان این پیروزی به هر قیمتی که شده، باید حاصل شود.
هدف دیگر ترکیه مبارزه با تشکیل کانتون یا کانتونهای کردی در منطقه است. البته ممکن است ایران، عراق و سوریه هم در آن اشتراک منافع داشته باشند اما این موضوع برای ترکها از همه مهمتر است چرا که جمعیت کردها در آن کشور از همه بیشتر و نسبت جمعیت آنان در داخل ترکیه هم زیاد است. همچنین مناطق بسیار مهمی هم در اختیار کردها است و منابع آبی دجله و فرات از مناطق کردی سرچشمه میگیرد که موضوعی راهبردی و تعیینکننده است.
همچنین ترکیه به دنبال این است که با این پیروزی، جناح طرفدار خود را در جهان عرب یعنی قطر، اخوانیها و اخیرا سودان (که به تدریج به عربستان پشت می کند)، در مقابل محور مصر، امارات و عربستان تقویت کند.
اگر عفرین سقوط کند، منطقه نبل و الزهراء به راحتی سقوط خواهد کرد. در اینجا اتفاق جالبی افتاده است. از ابتدای بحران تا زمانی که نبل و الزهراء آزاد شد، ارتباط آن با جهان خارج از طریق عفرین بود. یعنی این دو شهرک از سه جهت کاملا محاصره بود اما از جهت غرب به عفرین وصل بود.
کمکها به عفرین برده میشد و سپس به نبل و الزهراء می رسید. الان این وضعیت برعکس شده است. بعد ازشروع حمله ترکیه، کمکهای انسانی از منطقه نبل و الزهراء برای کردها ارسال شده و مجروحانشان برای مداوا از همین طریق منتقل شده اند..
یک نکته مهم دیگر تجربه منبج است. استدلال ترکیه این است که نیروهای ی.پ.گ (یگانهای مدافع خلق) شاخهای از پ.ک.ک و تروریست هستند.
زمانی که ارتش ترکیه در عملیات سپر فرات شروع به پیشروی به سمت شهر منبج کرد و این شهر در معرض سقوط قرار گرفته بود، کردهای سوریه از ایران تقاضای کمک کردند.
مستشاران سپاه هم به کردها پیشنهاد دادند که خط تماس(خط مقدم جبهه با ارتش ترکیه) را تحویل ارتش سوریه داده تا ارتش پرچم دولت سوریه را برافراشته کند، در چنان وضعیتی ارتش ترکیه دیگر قادر به پیشروی به سمت منبج نخواهد یود زیرا در مقابل ارتش سوریه قرار خواهد گرفت و هر نوع اقدام نظامی از طرف ارتش ترکیه علیه ارتش سوریه، تجاوز نظامی محسوب خواهد شد. کردها در آن موقعیت، این موضوع را پذیرفتند وخط تماس را تحویل ارتش سوریه داده ونتیجه هم گرفتند زیرا پیش روی ارتش ترکیه متوقف شد.
باید یادآور شد کمک سپاه به کردهای سوریه باعث گردید تا منطقه کردنشین سوریه در شرق فرات نیز به دست داعش نیفتد. هنگامی که شهر رقه به اشغال داعش درآمد و پایتخت داعش در سوریه شد، نیروهای داعشی شروع به توسعه قلمرو خود در شرق فرات و به سمت مناطق کردنشین نمود. در آن زمان هم، نیروهای کرد از مستشاران سپاه تقاضای کمک کردند.
مستشاران سپاه هم به کمک کردها شتافته و با تجهیز آنان و طراحی خطوط پدافندی مناسب و ایجاد هماهنگی بین ارتش سوریه و کردها، مانع سقوط مناطق کردنشین سوریه به دست داعش شدند. اما متاسفانه حافظه تاریخی کردها ضعیف است و به راحتی این نکات را فراموش میکنند. متاسفانه در بحث رفراندومی که آقای بارزانی انجام داد، کردهای سوریه هم خیلی ذوق زده شده و مثل آقای بارزانی دچار اشتباه راهبردی شدند؛ به دولت سوریه و حتی به ایران و سپاه پشت کردند اما چوب آن را در عفرین خوردند.
هنگامی که تجاوز نظامی ترکیه به منطقه عفرین شروع شد، کردهای عفرین هم با ارسال پیام برای سپاه تقاضای کمک کرده، خواستار مذاکره شده ودر پیام خود گفتند که فقط به سپاه و ایران اعتماد دارند. مستشاران سپاه بار دیگر پیشنهاد دادند که کردها اجازه دهند ارتش سوریه وارد عفرین شده و ادارات دولتی را تحویل دولتمردان سوریه دهند و پرچم دولت را برافراشته کنند تا ترکیه نتواند به تجاوز نظامی خود ادامه دهد. کردها در ابتداء بیانیهای داده و این پیشنهاد پذیرفتند اما وقتی که پیش روی کند ارتش ترکیه را دیدند، فکر کردند که قادر به مقاومت هستند لذا آن توافق را اجراء نکردند.
اگر این کار را کرده بودند، ترکیه واقعا به مشکل برمیخورد. البته پیش بینی می شد اگر ارتش ترکیه اقدام به بمباران گسترده مناطق مسکونی به خصوص شهر عفرین بکند، کردها قادر به مقاومت نخواهند بود و بار دیگر پیشنهاد استقرار ارتش سوریه در منطقه عفرین را خواهند پذیرفت.