به گزارش مشرق، سقوط پاس همدان به لیگ دسته سوم و ورود برنامه نود به آن، موجی از واکنش ها را در پی داشته؛ اما واقعیت این موضوع در کنار عواطف و احساسات چیست؟
تدوینگر تصویر توپجمعکن گریان همدانی را بلافاصله بعد از جشن قهرمانی پاس در آسیا گذاشته بود و راوی از انتقالی میگفت که قهرمان آسیا را به دسته سوم فرستاده. این آیتم برنامه نود، پیشدرآمد بحث مفصلی درباره پاس بود که میخواست تمام مشکلات این باشگاه را به گردن انتقال از تهران به همدان بیندازد. عادل فردوسیپور که در این برنامه بارها با انتقال تیمها سرسختانه مخالفت کرده، به بهانه سقوط پاس به لیگ سه دوشنبه شب یک بار دیگر این داستان قدیمی را پیش کشید و از مسببان این انتقال خواست که عذرخواهی کنند.
مجری برنامه تاکید داشت که این انتقال قهرمان آسیا را به این وضع رسانده و قابل پیشبینی بود که پاس با رفتن از تهران به چنین سرنوشتی دچار میشود. این تحلیل اما تناقض بزرگی دارد که باعث میشود مشکلات اساسی فوتبال باشگاهی ایران پنهان بماند و به آنها پرداخته نشود.
نگاهی به فهرست قهرمانان اروپا نشان میدهد که تعدادی از آنها از صحنه اول فوتبال کشورشان فاصله گرفتهاند. ناتینگهام فارست و آستونویلا که روی هم سه بار قهرمان اروپا شدهاند، دیگر جایی در لیگ برتر انگلیس ندارند. هامبورگ چند سال است که برای ماندن در بوندسلیگا میجنگد و تنها دلخوشی هواداران ساعتی است که دوران حضور این تیم در دسته اول را نشان میدهد. رنس فرانسه که در دهه 50 میلادی رقیب رئال مادرید بود و دو بار به فینال اروپا رسید حالا در دسته دوم است.
در قاره آسیا هم نمونههایی وجود دارد. ایلهوا چونما که سه سال بعد از پاس قهرمان آسیا شد و پرافتخارترین باشگاه کره جنوبی است (7 قهرمانی لیگ، دو قهرمانی آسیا) این روزها به دسته دوم سقوط کرده و به نام سئونگنام فعالیت میکند. فارمرز بانک تایلند که پس از پاس دو بار قهرمان قاره شد به طور کلی ورشکست و منحل شده.
هیچکدام از این تیمهای اروپایی و آسیایی که سابقه قهرمانی و حضور در فینال قاره دارند به شهر دیگری منتقل نشدند، ولی دوران اوجشان پس از مدتی تمام شد و در سراشیبی سقوط قرار گرفتند. ماندن در اوج پدیده پیچیدهای است که به عوامل مختلفی بستگی دارد. مشکلات مالی و دردسرهای فنی و مدیریتی همیشه باشگاهها را تهدید میکند و رقیبان به هر تلاشی دست میزنند تا دست بالا را داشته باشند. این بالا و پایین رفتنها بخشی از طبیعت فوتبال است.
چرا پاس سقوط کرد؟
نمیتوان دور شدن پاس از صحنه اول فوتبال ایران را تنها به دلیل انتقال به همدان دانست. زمانی بحث انتقال پاس مطرح شد که نیروی انتظامی دیگر حاضر به تقبل هزینههای آن نبود. پاس برای حضور در کورس قهرمانی هزینههای سرسامآوری داشت و تامینش بودجه مجزایی میخواست.
پیدایش پاس مربوط به یک دوران دیگر است. عصر فوتبال آماتور. سالهایی که فوتبال محلات و تیمهای تهرانی ارتباط نزدیکی داشتند.
زمینهای خاکی معدن غنی بازیکن بودند و کمک میکردند مسابقات باشگاههای تهران کیفیت بالایی داشته باشد. آن سالها تیمداری هزینه بالایی نداشت و برای ارگانها کار خیلی سختی نبود.
با شروع لیگ حرفهای معادلات کاملا تغییر کرد. فوتبال گران شده و باشگاهها برای تامین هزینه نیاز به منابع مالی ثابت و قطعی دارند. قبل از پاس باشگاههای باسابقه تهرانی مثل شاهین، آرارات و هما قافیه را باختند و تسلیم شدند. با جدی شدن بحث خصوصیسازی، ادامه فعالیت پاس در بالاترین سطح به تدریج توجیهش را از دست داد. باشگاهی که تماشاگر زیادی ندارد و به بودجه عمومی متکی است، در فوتبال خصوصی که درآمدش را قرار است از هواداران و تماشاگران تامین شود، وصله ناجوری به نظر میرسد. تصمیم نیروی انتظامی برای خروج از ورزش حرفهای کاملا منطقی بود. سوال اساسی این است که اگر پاس در تهران میماند چه کسی هزینههایش را تامین میکرد؟ بخش خصوصی برای سرمایهگذاری در باشگاهی که پایگاه طرفداری ندارد چه انگیزهای میتوانست داشته باشد؟
باشگاه نفت که به بخش خصوصی منتقل شد، میتواند تصوری از وضعیت پاس در صورت ماندن در تهران به ما بدهد. نفت در چند سال گذشته بارها تغییر مالکیت داده و هرگز از مشکلات مالی خلاص نشده. این تیم فرصت حضور در لیگ قهرمانان را از دست داد و در طول فصل جاری کادر فنیاش بارها به دلیل مشکلات مالی و مدیریتی تغییر کرد. نفت با فهرستی طولانی از طلبکاران دورنمایی روشنی ندارد و حتی برای فصل بعد هم آیندهاش نامشخص است.
با سختگیری کنفدراسیون فوتبال آسیا باشگاهها برای ادامه فعالیت در لیگ برتر نیاز به مجوز حرفهای دارند و یکی از مهمترین شروط آن بیلان مالی مثبت و منابع درآمد استاندارد است. در این مدل ادامه حیات باشگاهها بدون تکیه به ظرفیت هواداران ممکن نیست.