سیمیندخت وحیدی

دو سه سالی که حاج خانم بیمار هستند ولی گویی اصلا حضور نداشته و ندارند. کلا نظر و دید و توجه نسبت به پیشکسوتان متاسفانه در کشور ما اینگونه است. حاج خانم هم همیشه می‌گویند باید به پیشکسوتان توجه شود.

گروه فرهنگ و هنر مشرق - این روزها که همه در تکاپوی خرید هدیه برای روز مادر هستند به دلیل این همزمانی تصمیم‌ گرفتیم سراغ بانویی که برای شاعران این سرزمین مادری کرده است برویم؛ در روزهایی که دیگر طاهره صفارزاده و سپیده کاشانی در میانمان نیستند، دلخوشیم به حضور سیمین‌دخت وحیدی‌ که چهره آرام‌بخش وی در دیدار سالیانه شعرا با رهبری روحیه ‌بخش بانوان بوده است.

زنی که با اینکه 5 فرزند (سه پسر و دو دختر) داشت اما در عرصه اجتماعی از فعالیت‌هایش کوتاه نمی‌آمد و از فردای پیروزی انقلاب در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی حضور داشت این شد که امروز از او به عنوان «ام‌الشعرای انقلاب اسلامی» نام می‌برند.
راهی شرق تهران شدیم تا ضمن دیدار با این بانوی شاعر احوالی پرسیده باشیم و فرارسیدن روز زن را تبریک بگوئیم.

کمی اطلاعات اندک و باقی را با فرزندانش تکمیل کردیم؛ وحیدی در سال‌های پس از انقلاب با حضور فعال در عرصه‌های فرهنگی چون صدا و سیما و حوزه هنری، آموزش و پرورش مراکز تربیت معلم و حتی وزارت ارشاد جایگاه خود را به عنوان یک شاعر انقلابی و رسالت‌مدار تثبیت کرد.

از این شاعر توانمند معاصر تاکنون بیش از 16 مجموعه شعر منتشر شده است؛ از آثار او می‌توان به «هور»، «این قوم ناگهان»، « دستان اشراقی»، «به درک عشق رسیدن»، «غنچه‌ها در آینه مشاعره»، «شناسنامه باران»، گزیده ادبیات معاصر و... اشاره کرد. «از نگاه آئینه‌ها» هم شعر بانوان است که گردآوری آن بر عهده خانم وحیدی بوده است. البته «هور » مربوط به اشعار سال‌های قبل از 46 است که توسط موسسه انتشاراتی آسیا منتشر کرد.

او از جمله شاعرانی است که دو کتاب منثور دارد اما باقی آثار او منظوم هستند؛ در 25 سالگی مجموعه داستانی تحت عنوان «لاله‌های داغدار» نوشت. همان اثری که ساواک را نسبت به او حساس کرد.

سیمین دخت وحیدی، نامی آشنا در عرصه شعر متعهد انقلاب، دفاع مقدس و شعر آئینی کشور شمرده می‌شود. در بسیاری از بخش‌های فضای مجازی به اشتباه او را متولد 1312 معرفی کرده‌اند اما وحیدی متولد اسفند 1309 در جهرم است.

سیمین‌دخت وحیدی‌

این شاعر پیش از انقلاب در سنگر شعر، عَلَم مبارزه با ظلم و ستم را بر افراشت و با چاپ مجموعه نثری با عنوان «لاله‌های داغدار» به افشاگری علیه اختناق و استبداد ستم‌شاهی پرداخت. 

البته فعالیت‌هایش در موارد مذکور محدود نشد او حتی در کانون شعر و ادبیات وزارت آموزش و پرورش به تدریس شفاهی و مکاتبه‌ای برای جوانان کشور پرداخت و ضمن عضویت در شورای شعر حوزه هنری، سردبیری ماهنامه «کوثر» را پذیرفت. 

سیمین‌دخت وحیدی هم زمان با دفاع مقدس در فضای معطر شهرهای جنگ زده و خطوط مقدم جبهه به شعرخوانی و همگامی با رزمندگان می‌پرداخت.

همه این شرح ماجرا رسید به نقطه‌ای که به دیدارش برویم؛ به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س) و روز زن هماهنگی حاصل شد تا به منزل این بانوی اهل ادب و شعر برویم.

حدود ساعت 18 در زمان ترافیک سنگین شب‌های اسفند راهی منزلش شدیم، جایی در شرق تهران و در محله‌ «سی‌متری نارمک». تلاش برای به موقع رسیدن و گرفتاری در ترافیک طبق معمول همه چیز را به تعویق می‌انداخت، از زمان قرار کمی گذشته بود، اما به پلاک 54 که رسیدیم همه چیز به حالت عادی خود برگشت و آرام‌تر شدیم، زنگ را زدیم.

وارد منزل که شدیم منتظر ما آرام روی تخت نشسته بود، تا وارد شدیم برخاست و خوش‌آمد گفت. با چادری مشکی و صورتی خندان. معمولا در دیدارهای شعرا با رهبر انقلاب که نیمه ماه مبارک رمضان برگزار می‌شود در صف اول دیده بودمش، همان‌ صندلی‌هایی که مخصوص شاعرانی که شعر می‌خوانند یا پیشکسوتان است.

ابتدا مقابلش روی یک مبل نشستم، ولی برای اینکه باید بلند سوال می‌پرسیدم ترجیح دادم کنارش روی تخت بنشینم، از اینکه برای دیدنش رفته بودیم تشکر می‌کرد، اما برخلاف گذشته کم حرف و آرام بود.

از او اجازه گرفتیم عکس هم از این دیدار داشته باشیم. کم کم سر صحبت باز شد، دو فرزندش(مهدی و علی) هم حضور داشتند دو پسر خانم وحیدی که من آنها را به نام آقای فروغی می‌شناختم.

خوش آمدی دیگر گفت، حس کردم باید کم کم سر صحبت را باز کنم، از احوالاتش پرسیدم و در پاسخ سوال دومم که هنوز شعر می‌گویید: گفت نه! اما سرودن شعر به من ارث رسیده، دائی‌ها و برخی بستگانم هم شاعر بوده‌اند، اول با مصرع و بیت آغاز شد و در نهایت هم غزل سروده میشد.

فضای اتاق و خانه ساده اما از هنرهای دستی خانم وحیدی پر بود، او سال‌های قبل نقاشی هم می‌کرد؛ در آن سال‌هایی که خودش با عنوان جوانی از آن یاد کرد و گفت: با قلم و رنگ روغن نقاشی می‌کشیدم ولی الان نه.

در این میان برای تغییر فضا از او خواستم یکی از شعرهای نخستین مجموعه‌اش را بخواند؛

از خانم وحیدی درباره شاعران هم عصرش هم سوال کردیم، که توضیح داد: قیصر امین‌پور به لحاظ شعر یک سر و گردن از همه بالاتر بود همه شاعران انقلاب اشعار خوبی داشتند، ولی اشعار آقای امین‌پور بهتر بود.

همه‌چیز را در خاطر نداشت و بازیابی خاطرات گذشته برایش دشوار بود. از این رو پرسید، آقای امین‌پور را می‌شناسید؟ من پاسخ دادم بله می‌شناسم...

صحبت‌ها گل انداخته بود با آقایان فروغی و خانم وحیدی که گه‌گاه پاسخ‌هایی می‌داد، ولی اغلب در پاسخ سوالاتم می‌گفت: یادم نیست.

قاسم فروغی پسر ارشد سیمین‌دخت وحیدی درباره مجموعه اشعار مادرش کمی بیشتر توضیح داد و گفت: از مادرم کتابی با نام «هور» در سال‌های 49 یا 50 منتشر شده و توزیع شد؛ کتابی باریک اما شامل نخستین اشعار مادر بود.

حتی زمانی هم پس از انقلاب به رادیو و در سال‌های بعد به حوزه هنری وارد شد، برنامه‌هایی را در بخش خانواده و یا در حوزه هنری با شاعرانی چون مردانی و عباس براتی‌پور تشکیل دادند؛ مدام در حال فعالیت بود، با این حال که گرفتاری‌های خانواده و فرزندان را داشت (سه پسر و دو دختر) اما در عرصه اجتماعی از فعالیت‌هایش کوتاه نمی‌آمد.

فرزند خانم وحیدی از فعالیت‌های مادرش هم گفت: مادر سال 48 به تهران آمدند، در سال‌های پیروزی انقلاب دست به قلم شدند و اعلامیه‌هایی را نوشت و ضمن تحلیل سیاسی، جنایات پهلوی را افشا می‌کرد و با دستگاه پلی کپی آن‌ها را در تعداد بیشتر چاپ می‌کرد. مادر خودش اعلامیه می‌نوشت و ما باقی کارها را انجام می‌دادیم.

متن اعلامیه‌ها تشریح مسایل روز بود و در راستای مبارزه با رژیم طاغوت نوشته می‌شد در واقع تحلیل از آنچه در کشور گذشته است را شامل می‌شد. 

پسر خانم وحیدی از نخستین داستانی که خانم وحیدی نوشت و موجب مقابله ساواک هم شد برایمان مطالبی را گفت.

او اینطور توضیح داد: سال 44 و 45 داستانی نوشت که وضعیت ساختار آموزش پرورش و سیستم آموزشی و تربیتی را مورد نقد قرار داد، اما همین کتاب(کتاب لاله‌های داغدار) توسط ساواک توقیف شد و حتی از دسترس اداره فرهنگ هم دور ماند. در واقع در بحث انتشار کتاب هم ساواک دخالت می‌کرد و سرسختانه ممیزی را اجرا می‌کرد. 

وی ادامه داد: آثار مسئله‌دار از سوی ساواک اجازه انتشار نمی‌یافتند، اما مسئله این بود که چرا ساواک باید کتاب‌ها را بررسی کند، در حالی که وزارت فرهنگ فعال بود و خود می‌توانست ممیزی کتاب‌ها را انجام دهد.

وی در پاسخ به این پرسش که مگر روی خانم وحیدی حساسیتی بود که کتاب توسط ساواک بررسی و توقیف شد؟ گفت: نه؛ حساسیتی روی حاج خانم نبود، ولی وقتی کتاب توسط (شهید علی اکبر سلیمی جهرمی که در تهران بود) برای مجوز به وزارت فرهنگ داده شد دیدند این نویسنده چنین تفکری دارد و کتابی با این مضمون نوشته حساس شدند؛ البته حساسیت روی خانواده ما عمومی بود، اغلب بستگان از قبیل عمو و پسر عمه‌ و... مبارز سیاسی بودند، این رفت و آمدها و مبارزات سیاسی خانوادگی زمینه را برای حساسیت مهیا کرد؛ البته روی حاج خانم هم به واسطه شعرها حساسیت بود. 

نکته حائز اهمیت اینکه دفتر شاه هم نتوانستی چشمش را روی فعالیت‌های بسیار حاج خانم ببندد، در آن زمان از سوی دفتر فرح پهلوی با حاج خانم تماس گرفته شده تا ملاقاتی با همسر شاه داشته باشد، ولی حاج خانم به سرعت این دعوت را رد کرد و نپذیرفت.

فروغی همچنین به نخستین ورود خانم وحیدی به رادیو هم اشاره کرد و برایمان گفت: وقتی انقلاب پیروز شد، مادر همان شب اول وارد رادیو شد و شروع به نوشتن کرد، تهیه‌کنندگی برنامه خانواده به مدت دو سال را عهده‌دار بود، کم کم بحث‌های دینی اخلاقی در برنامه‌ها به صورت روزانه پخش می‌شد. پس از آن اواخر سال 60 وارد حوزه هنری شد، از سال 61 وارد آموزش و پرورش شدند و تا سال 70 فعال بود، مسئول واحد شعر حوزه شد.

سیمین‌دخت وحیدی‌

وی ابراز داشت: این واحدِ شعر حوزه هنری با مسئولیت خانم وحیدی و تصمیمات شورایی توسط آقای براتی‌پور و مردانی اداره می‌شد. تصمیمات به شکل شورایی اخذ می‌شد، ولی مسئول دفتر و واحد شعر حاج خانم بودند. پس از آن در مرکز تربیت معلم دانشگاه تربیت معلم، عروض و قافیه درس می‌دادند. بالاخره تلاش می‌کرد بیشتر شعر بگوید اما در زمینه اجتماعی هم فعال بود و در مجامع حضور می‌یافت. در دیدارهای نیمه ماه مبارک رمضان(دیدار شعرا با رهبر انقلاب) هم اغلب حضور داشتند. البته باید تاکید کرد که سنت فرصت به جوانان را ایشان در جلسه شعرخوانی شعرا بنیان گذاشت و از آن پس فرصت شعرخوانی بیشتر به شعرای جوان تخصیص می‌یابد.

پرسیدم در حال حاضر هم خانم وحیدی شعر می‌گویند؟ پاسخ این بود: دو سه سالی است که حاج خانم حوصله شعر را ندارد و نمی‌سراید، البته در برنامه جایزه گوهرشاد مشهد در مهرماه سال‌جاری شعر خوانی داشت ولی سرودن را کنار گذاشته است.

فرزند این بانوی شاعر همچنین خاطر نشان کرد: شعرهای «سیمین‌دخت وحیدی» در قالب‌های کلاسیک و آزاد بوده ولی بیشتر به غزل متمایل است. وی در سال‌های گذشته به تشکیل انجمن شعر ویژه زنان شاعر همت گماشته و جلسات هفتگی انجمن را در منزل مسکونی خویش اداره و سرپرستی کرده است.

در خلال این دیدار از بیمه و معیشت خانم وحیدی سوال کردم، از مشکلات و احتیاجات این بانوی شاعر، از دغدغه‌ها هم مطالبی بیان شد و فرزند وی گفت: دو سه سالی که حاج خانم بیمار هستند ولی گویی اصلا حضور نداشته و ندارند. کلا نظر و دید و توجه نسبت به پیشکسوتان متاسفانه در کشور ما اینگونه است، با توجه به اینکه اینها سرمایه‌ها و هویت ادبیات انقلاب اسلامی هستند حاج خانم هم همیشه می‌گویند باید به پیشکسوتان توجه شود، ولی متاسفانه با عدم توجه مواجهیم.

به هرحال بی توجهی آسیب زننده است و برای جوان‌ها می‌تواند نکته خوبی را بگوید که تا زنده هستند و فایده دارید به شما توجه می‌شود! کسانی‌که فعالیتی می‌خواهند انجام دهند و توانایی در زمینه علمی دارند باید توجه کنند که باید سرمایه‌ها حفظ شود، خیلی از افراد مسن جز حفظ احترام چیزی نمی‌خواهند. البته باید ذکر کنم که ما فرزندان خانم وحیدی هستیم و مسئولیت بر عهده ماست و نمی‌توانیم توقع داشته باشیم که ایشان مادر مسئولین هم قلمداد شود!

به گفته  وی، البته رسانه‌ها نیز وظایفی در پرداختن به حفظ و صیانت از سرمایه‌های ملی که اکنون خانه‌نشین شده‌اند دارند، خبرگزاری فارس که خود را وامدار انقلاب ارزش‌ها می‌داند باید از ارزش‌های هویت‌بخش همیشه دفاع و آن را ترویج کند تا کوتاهی‌هایی که ممکن است از جانب برخی صورت می‌گیرد به مسئولین ذی ربط و نهادها هشدار دهد.

از فرزند خانم وحیدی در مورد مجموعه‌ها یا احتمالا اشعار منتشر نشده سوال کردم که او گفت: مجموعه منتشر نشده ندارند، ولی ممکن است آثاری از ایشان باقی مانده باشد که چاپ نشده باشد.

در این میان آلبوم‌های خانوادگی و گاهی دیدارها و مراسم‌هایی که خانم وحیدی در آنها شرکت داشتند را ورق زدیم. از خاطرات حرف به میان آمد، از فرزندان و... البته فرزند دیگر خانم وحیدی با نام آقا مهدی هم که _طبق گفته برادر دیگر_ زحمات مادر بیشتر بر گردن ایشان است هم حضور داشت و نکاتی را مطرح می‌کرد.

همین زمینه برایم مهیا شد تا در مورد وضعیت کنونی خانم وحیدی در منزل سوال کنم، که آقای فروغی بیان کرد: ما فرزندان در کنار ایشان هستیم، خدا انشاءلله به مادر و ما سلامتی بدهد تا حد مقدور در خدمتشان باشیم ولی اینها برای ماندگار شدن سرمایه‌های کشور کفاف نمی‌دهد.

همین‌طور که کتاب‌ها مقابلمان بود و در مورد مجموعه اشعار خانم وحیدی و وضعیت کنونی حافظه ایشان صحبت می‌کردیم از او خواستیم یکی از متون منثورش را برایمان بخواند و اینطور خواند:

سرود مهرورزی را می‌سرایم بی آنکه پیرو سخنوران خنیاگر یا سرایندگان رامشگر باشم، حتی به فرهنگ‌های باستانی نمی‌اندیشم. من ترانه‌های رازآمیز را از راهبه‌گان و پیروان «باکوس» وام نگرفته‌ام و چامه‌هایی را از چامه گویان پرسه‌زن اروپا که اشعار خود را به زیبایی‌های گیتی و بهاران و فصل‌های رنگین ناپایدار اختصاص داده‌اند به ارث نبرده‌ام.

من خودم هستم در حالی که این خود، از آن من نیست نوعی خود بدون من است که از درون این جسم می‌جوشد و می‌نالد و بی‌قرار است و فضایی پرآشوب و پرهیجان دارد. او به دنبال چیزهایی است که در این واژه‌ها و در این زبان‌های رایج نمی‌گنجد. سرود مهرورزی را می‌سرایم بی آنکه به باربد بیندیشم گرچه باربد ریشه در خاک شهر کوچک من دارد و این همه قدرت در سرپنجه‌های هنرمندش را مدیون شهر من است. اما من با اندیشه او گره نخورده‌ام، که اندیشه من ریشه در چشمه زلال توحید دارد و حاصل امواج و پدیده‌های شتابناکی است که هفتاد سال است حول محور این عقیده و ایمان جریان داشته و دارد.

آرام و بسیار متین از روی کتاب می‌خواند.

سیمین‌دخت وحیدی‌

در ادامه از او خواستم یکی از اشعارش را هم برایم بخواند. برای همزمانی با میلاد حضرت زهرا(س) شعری به همین مناسبت خواند.

ماندیم، حرف زدیم، خارج از عرف یک دیدار رسمی احساس خودمانی کردیم و از موارد مختلف سخن گفتیم، بیش از یک ساعت و نیم آنجا بودیم، دیر رفته بودیم و دلمان هم نمی‌آمد زود برگردیم، فرصتی شده بود تا در روزهای پایانی سال یکی از بهترین شاعران انقلاب را ببینیم و این زمان ناب‌ترین فرصت برای یک کار خبری محسوب می‌شد، کم نبودیم، زیاد حرف زدیم، ولی در نهایت با یک امضا در ابتدای یکی از کتاب‌ها که هدیه گرفتیم، بدرقه شدیم با یک احساس ناب مادرانه.

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس