به گزارش مشرق، گویا قرار بوده همه چیز بیسر و صدا باشد اما یک توئیت بیموقع اسرار را هویدا میکند و دوباره نام دختران خیابان انقلاب را بر سر زبانها میآورد. این بار عدهای از حامیان دیروز این دختران نیز به جمع مخالفانشان در فضای مجازی پیوستهاند. مخالفت اینان به خاطر آن توئیت بیموقع است و به او میگویند؛ «چرا گفتی؟». اما ماجرای آن توئیت چیست؟
سه روز قبل دادگاه یکی از دخترانی که در خیابان انقلاب کشف حجاب کرده بود برگزار شد. چنانکه متهم این پرونده گفته ماجرا دقیقا از پایان دادگاه شروع میشود. او در صفحه مجازی خود تصویری منتشر کرد که در آن دستهای تراول چک دیده میشد و در توضیح آن عکس نوشت: «امروز بعد از دادگاه این هدیه رو به عنوان یکی از دختران خیابان انقلاب گرفتم. حدس بزنید از طرف کیه. از طرفاشخاصیه که میخواستند ایرانیان رو به کرامت انسانی برسونن! آنقدر وقیحانه؟»
بیشتر بخوانید:
چهکسی به دختر خیابان انقلاب «تراول ۵۰ هزارتومانی» داد؟ +عکس
پرداخت دستمزد کشف حجاب!
او با آوردن عنوان وقیحانه تلاش کرد تا خود را مانند آن چند نفر هنجارشکن دیگر نشان ندهد! به عبارتی او با این توئیت خواسته بود تا وانمود کند که برای پول این کار را نکرده. او اگرچه این عمل را وقیحانه خوانده بود اما این «شکلک رسانهای» در اینکه این چک پولها را برای خود بداند تغییری ایجاد نکرد. همین چک پولها باعث شد تا هشتگی با عنوان «دختران پنجاه هزار تومانی» به صورت گسترده توسط کاربران فضای مجازی استفاده شود.
با این وجود یکی از کاربران توئیتر در صفحه خود نوشته بود: «بازم دم این گرم که گفت؛ بقیه که ظاهرا پول رو خوردن و یه آبم روش!» به عبارتی آشکار شدن این مورد نشانگر آن است که به طور قطع آن چند هنجارشکن دیگر هم به همین ترتیب پاداش ستیزهگری با فرهنگ اسلامی – ایرانی را دریافت کردهاند.
با انتشار تصاویر چک پولها گمانهزنیها در مورد فرستنده آن آغاز شد. اینکه چه کسی برای این دختر جوان این میزان پول ارسال کرده بسیار مهم بود.
بار دیگر فتنه سبز در تقابل با دین!
دست آخر همان دختر دریافتکننده چک پول پنجاه هزار تومانی گره ماجرا را گشود. او در توئیتی دیگر نوشت: «این هدیه از طرف خانم رهنورد[است]. وقتی پاکت رو کسی که واسطه بود توی کیفم گذاشت فکر کردم یه نوشته یا نقاشیه!»
همین که نام یکی از فتنه گران سبز در حمایت از اقدام ستیزهگرانه علیه شعائر دین مطرح شد، موضعگیریها علیه آن شروع شد. اگرچه این فرد هنجارشکن در توئیت اخیرش گره قبلی را باز کرد اما در عین حال گرهای تازه در میان افتاد، چرا که او از «واسطه»ای سخن گفته بود. آن واسطه چه کسی بوده است؟
واکنشهای مختلف درمورد توئیتهای قبلی آن دختر را بر آن داشت تا در توئیتی دیگر به نام فرد واسطه نیزاشاره کند: «خانم بنییعقوب واسطه این هدیه بودن. از ایشون درمورد صحت این موضوع سؤال کنید.»
پادوی رسانهای فتنه واسطه انتقا ل پول مبارزه با حیا
به این ترتیب حلقههای پنهان یکی بعد از دیگری آشکار میشدند. فرستنده پولها یکی از سران فتنهگران بود و واسطه انتقال چک پولهای پنجاه هزار تومانی یک خبرنگار که در جریان فتنه 88 بازداشت شده بود.
عنوان شدن نامش بنییعقوب را مجبور کرد تا واکنش نشان دهد. او ابتدا در شرح ماجرا نوشت: «از آنجا که من با مریم ارتباط داشتم، دوستانی با من تماس گرفتند و گفتند که هدیهای از طرف خانم رهنورد برای ایشان دارند و میخواهند هدیه رو به او برسانند. من از هدیه و محتوای آن اطلاعی نداشتم اما محل قرارم را با مریم اطلاع دادم که میتوانید بیایید و او را ببینید...»
به این گزارهها در توئیت این رابط انتقال پول دقت کنید: «با مریم ارتباط داشتم» یعنی این خبرنگار وابسته به طیف خاص از قبل از آن دیداری که در آن چکپولها را تحویل دهد با دختر کشف حجابکننده ارتباط داشته است.
گزاره دیگر: «دوستانی با من تماس گرفتند و گفتند که میخواهند هدیه خانم رهنورد را به او [فردی که کشف حجاب کرده] برسانند» این گزاره مکمل گزاره قبل است. یعنی ارتباط بنی یعقوب با یکی از دختران معروف به خیابان انقلاب ارتباطی بوده که دیگرانی هم از چند و چون آن مطلع بودهاند! دستکم این ارتباط از نوع ارتباطگیریهای هدفمند بوده است. در این باره به این نکته توجه داشته باشید که اجرای نمایش افرادی مانند این دختر اگر با پوشش رسانهای پرداخت نشود گویی اصلا اتفاقی نیفتاده است.
حتما به خاطر دارید که از قضا !! زمان مرگ مشکوک «ندا آقاسلطان» فردی به نام آرش حجازی در همان کوچه با دوربین و وسایلش حضور داشته و اقدام به تهیه فیلم و گزارش کرده و سپس به سرعت ایران را به مقصد لندن ترک کرد تا فیلم را به دست سفارش دهندگان اصلی آن مرگ برساند. پس از رسیدن فیلم به بیبیسی، رسانه روباه پیر به سرعت پروژه کشتهسازی را با یک فیلم به قول خودشان مستند پیگیری کردند. این آتشافروزان به این امید این موضوع را مطرح کردند که درگرماگرم آتش فتنه 88 کمتر کسی از خودش خواهد پرسید که با وجود سران فتنه و بازوهای رسانهای آن و بسیاری افراد دیگر چرا دستگاه اطلاعاتی ایران باید یک دختر را که از آموزشگاه موسیقیاش بیرون آمده هدف قرار دهد؟! این ماجرا را یادآوری کردیم تا اهمیت پوشش خبری یا خطدهی درست به سوژهها که عمدتا افراد برای واسطهگری آن از اصحاب رسانه انتخاب میشوند را یادآور شویم. اما نکتهای دیگر که از سال 88 باید یادآور شد عاشورای حزنانگیز آن است:
از حرمتشکنی عاشورا تا کشف حجاب
پس از آنکه ماجراهای غمانگیز و حزنآور عاشورای 88 اتفاق افتاد و تلویزیون بخشهای کوچکی از آن را پخش کرد، همسر همین شخصی که برای کشف حجابکنندگان پول فرستاده (یعنی میرحسن موسوی) آن را «مردمانی خداجو» نامید و از جانب طیف موسوم به سبز آن تصاویر انکار شد!
برای پی بردن به این موضوع کافی است برخی سایتهای منتسب به فتنه سبز را مرور کنید. خواهید دید که در دهه محرم سال جاری (یعنی چند ماه قبل) آنها مطالبی را منتشر کردهاند که در آن تصاویر پخش شده از رسانهها را نوعی توطئه! علیه این طیف عنوان کرده و در آن مطالب به بازخوانی عاشورای 88 پرداخته و حرمت شکنان عاشورا و حضرت اباعبدالله(ع) را عزاداران حسینی! معرفی کردهاند.
بهرغم پردهپوشی بر حقیقت توسط این طیف و رسانههای خارجی تشویقکننده آنها نظیر همین بیبیسی همواره این سؤال برای مردم مطرح بوده که آن جماعت با نمادهای سبز و شعارهای مشخص که به دستههای عزاداری امام حسین(ع) و حسینیهها و محل نذورات حملهور شدند چه کسانی بودند؟ با این وجود «دم خروس» طیف دروغگو گاهی غافلگیرکننده بیرون میزند؛ مانند همین فقره ارسال پول برای کسانی که علیه شعائر دینی اقدام و کشف حجاب کردهاند.
مردم را چه فرض کردهاید؟!
جالب توجهترین بخش این ماجرا آن قسمتی است که یکی دیگر از متهمین فتنه برای جمع و جور کردن خرابکاری به میدان میآید؛ آن هم با توجیهی مضحک که نشاندهنده تحمیق مردم توسط این طایفه است.
خبرنگار رابط انتقال دهنده چک پول پنجاه هزار تومانی! در رشته توئیتهایی مینویسد: «آقای تاجزاده چند نکته در این مورد گفت: اول اینکه اصل این کار که به زندانیان و خانوادههای آنها به مناسبت سال جدید عیدی میدهند و به نام بزرگان هم میدهند! کار خوبی است و چندین سال است که رسم شده»!!
آقای تاجزاده مردم را چه فرض کرده، خدا میداند! وگرنه باید به او گفت اولا اگر قرار بر کمک باشد، اولویت با خانوادههایی است که سرپرست خانواده یا نانآور آن خانواده در زندان است.
دوم اینکه ایشان گویا حواسشان به این نبوده که این دختر کلا چیزی در حدود 10-12 روز در بازداشت بوده است.
خبرنگار اصحاب فتنه (که اینجا به سخنگویی تاجزاده بدل شده) در ادامه توئیت فوق از قول تاجزاده گفته است: «هر کسی این کار رو با نیت خیر! انجام میدهد دستش درد نکند و کار خوبی است. دو اینکه پای اسم بردن از افراد به هیچ وجه در این فضای امنیتی به مصلحت نیست و به نوعی آدمفروشی تلقی میشود چرا که مسئولیت زیادی برگردن میگذارد! و بنابراین اسم هیچ کس را نباید آورد.»
اگر فضا امنیتی بود اینها رخ نمیداد!
نکته تاسفباری که در این توئیت هست این است که آقای تاجزاده به صراحت ناراحتی خود را از آن دختر اعلام میکند که چرا نام زهرا رهنورد را آورده است! سپس او گفته که در این فضای امنیتی! به واقع اگر فضا امنیتی بود این چنین نمیشد که فردی که 9ماه بخشی از پایتخت را به آشوب کشانده و هزینههای گزافی به کشور تحمیل کرده اکنون تنها مجازاتش حصر خانگی باشد و از آنجا اقدامات ضدامنیتی و ضدفرهنگی را هدایت کند.
آقای تاجزاده! اگر فضا به این میزان که میگویید امنیتی بود قطعا شما نمیتوانستید اینگونه توئیت منتشر کنید و به یک فرد هنجارشکن صراحتا بگویید که حالا که ما پول به تو دادیم نباید اسمی از ما میبردی!
همانطور که خواندید در همین فاصله و در مورد این چکپولها پای افرادی در طبقات مختلف در طیف فتنهگران سبز به میان آمد. به راستی از آنهایی که سال88 حرمتشکنان ایام عزاداری حضرت سیدالشهدا را «مردان خداجو» نامیدند بعید است که سال 96 از آنهایی که علیه شعائر دینی برخاستهاند حمایت مالی کنند و آنها را به این مسیر ترغیب نمایند؟!