در دو سال گذشته تراکتورسازی کمتر روزی بوده که رنگ خوشی را ببیند و اغلب اوقات درگیر حواشی مختلف و اتفاقات ناگوار بوده است.
جذب مربی ترکیهای که با رضایت هواداران تراکتورسازی همراه بود تنها مسکن چند هفتهای بر التهاب نارضایتی هواداران این تیم بود و در هفتههای اخیر بعد از نتایج بسیار ضعیف و حذف از لیگ قهرمانان آسیا باز هم موج جدیدی از اعتراضات علیه مسئولان و مربیان این تیم به وجود آورده است.
ناکامی و حواشی تراکتورسازی مربوط به امروز و دیروز نیست و ریشه این مشکلات را باید از سالها قبل جست و جو کرد. مشکلاتی که از گذشته بوده و به نظر میرسد ارادهای برای حل آن نیست.
* انتخاب ساغلام کارشناسی شده بود؟
در شرایطی که تراکتورسازی نتایج چندان خوبی نمیگرفت و اختلافاتی بین یحیی گلمحمدی سرمربی وقت و مصطفی آجورلو مدیرعامل تراکورسازی به وجود آمده بود، مسئولان باشگاه تراکتورسازی به فکر تغییر مربی افتادند و مذاکرات خود را برای جذب یک مربی خارجی آغاز کردند.
گزینه تراکتورسازی مصطفی دنیزلی سرمربی نام آشنای ترکیهای بود. بعد از پاسخ منفی این مربی تراکتورسازی فقط برای جلب رضایت هواداران و بدون انجام هیچ کار کارشناسی ارطغرل ساغلام مربی ترکیهای به عنوان سرمربی تراکتورسازی انتخاب شد.
انتخاب ساغلام خبر خوبی برای هواداران تراکتورسازی بود و استقبال با شکوهی هم از این مربی شد اما نتایجی که این انتخاب در برداشت چیزی جز ناکامی نبود.
علی اکبر ذوالمجیدیان در همین رابطه به خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، گفت: کدام کار در تراکتورسازی کارشناسی شده بوده که این انتخاب بخواهد با کار کارشناسی انجام شود؟ آیا جذب یونس حمزه با آن هزینه بالا در شرایطی که فقط چند بازی انجام داد و سپس از تیم جدا شد و با شکایت پول زیادی دریافت کرد کار کارشناسی بود؟ ای کاش کمیته فنی تشکیل می شد و از پیشکسوتان و کارشناسان ورزشی دعوت میکردند تا در اتخاذ تصمیمات مختلف کمک حال باشگاه باشند. وقتی پپ گواردیولا با آن دانش فنی مشاوران زیادی دارد در این شرایط نباید ما برای تصمیماتمان از مشاوران خوب و مجرب استفاده کنیم؟
* نقش مدیریت چقدر است؟
بر هیچکس پوشیده نیست که یکی از مشکلات 7-8 سال گذشته تراکتورسازی مدیریت نادرست بوده است. صبر و تحمل کم، هزینههای بدون پشتوانه و تصمیمات کارشناسی نشده در سالهای اخیر مشکلات زیادی برای این تیم پر هوادار به وجود آورد.
سال قبل در زمان مدیریت مصطفی آجورلو تراکتورسازی به دلیل مشکلات قبلی باشگاه تراکتورسازی از دو پنجره نقل و انتقالاتی محروم شد. این محرومیت هزینههای زیادی برای تراکتورسازی در برداشت. مدیریت مجبور بود برای حل این مشکل و جلوگیری از محرومیتهای بعدی بدهیهای گذشته تیم را در کنار هزینههای جاری پرداخت کند.
با وجود این مشکلات باشگاه هم با تغییرات پی در پی هزینههای بیشتری برای تیم به وجود آورد. کادرفنی فعلی و کادرفنی قبلی تراکتورسازی هزینههای زیادی برای تیم در بر داشتند که نتیجه آن هم جز ناکامی نبود.
جذب دو بازیکن خارجی که کیفیت خوبی نداشتند را هم باید بر این هزینهها افزود. آیا اگر باشگاه تراکتورسازی صبر بیشتری داشت و آنقدر عجولانه دست به تغییرات نمیزد ضمن تحمیل شدن هزینههای بسیار گزاف به باشگاه آیا نتیجه به دست آمده چیزی بدتر از نتایج فعلی میشد؟ کسب در آمد برای باشگاه نباید مجوزی برای هزینههای زیاد و بدون نتیجه باشد. اگر تراکتورسازی این هزینههای اضافی را به سرمایهگذاری در بخش پایه یا زیر ساخت باشگاه اختصاص میداد نمیتوانست برداشت بهتری در چند سال آینده داشته باشد.
ذوالمجیدیان در این مورد عنوان کرد: تراکتورسازی شرایط مشخصی داشت. این تیم نه توان کسب سهمیه داشت و نه در آسیا میتوانست حرف زیادی برای گفتن داشته باشد. لیگ قهرمانان آسیا اینطور نیست که با جذب یک مربی سرشناس بتوانید به مرحله بعد صعود کنید. اگر گلمحمدی در تراکتورسازی میماند با توجه به شناختی که از فوتبال ایران و بازیکنان تراکتورسازی داشت میتوانست بهتر کار کند. ساغلام برای اینکه با شرایط فوتبال ایران آشنا شود زمان زیادی نیاز داشت. این مربی در فوتبال ترکیه که سطح بالاتری از آسیا دارد کار کرده و برایش کار در این شرایط سخت است. شما میبینید در تراکتورسازی بازیکنی مثل مهدی کیانی که پنالتی را به آن شکل از دست داده وقتی تعویض میشود با اکراه از زمین بیرون میآید. این نشان میدهد که فوتبال ایران شرایط خاص خودش را دارد. انتخاب ساغلام از سوی آجورلو به این دلیل بود که این مربی چند برد بیاورد که هواداران راضی شوند و سال بعد هم بماند.
* سهم ساغلام 10 امتیاز از 11بازی
ساغلام که با سلام و صلوات زیادی به تبریز آورده شد نتایج جز ناکامی برای تراکتورسازی به همراه نداشته است. تراکتورسازی در 6 بازی که تحت هدایت ساغلام در لیگ برتر به میدان رفته تنها 8 امتیاز کسب کرده است.
تراکتورسازی در لیگ قهرمانان هم یک ناکام مطلق بوده و از 5 بازی خود تنها دو تساوی کسب کرده و سه بار متحمل شکست شده است تا در بین تمامی تیمهای ایرانی حاضر در لیگ قهرمانان بدترین نتیجه را کسب کرده باشد.
این نتایج بد در شرایطی رقم خورده که تراکتورسازی در نیم فصل دوم بازیکنانی مثل احسان پهلوان، مهدی مهدیپور، دانیال اسماعیلیفر، رضا شربتی، قائماسلامیخواه، ارسلان مطهری،جوردی آلمیدا، کرپیچ و شمیه را جذب کرده است.
تراکتورسازی در خیلی از مسابقات نیم فصل اول نتایج بازیها را به دلیل ضعف نداشتن بازیکن درون دروازه و استفاده از مهرههای جوانان و امید به دلیل محرومیت از نقل و انتقالات از دست داد.
* تسلسل نامتناهی اشتباهات
تصمیمات اشتباهی که برای تراکتورسازی اتخاذ میشود تسلسلی نامتناهی دارد. این اشتباه همانند یک دومینو باعث رقم خوردن اشتباهات بعدی به صورت پشت سر هم میشود.
تمامی این عوامل باعث شده تا تراکتورسازی یکی از ناموفق ترین فصلهای خود در تاریخ لیگ برتر را پشت سر بگذارد و حتی خطر سقوط به لیگ دسته اول را احساس کند.
تراکتورسازی به هیچ وجه وضعیت خوبی ندارد و اگر با همین روال کار را ادامه دهد عایدی جز نا امیدی برای هوادارانش ندارد.
تراکتورسازی نیاز به کالبد شکافی دقیق برای شناختن مشکلاتش دارد و با تصمیمات احساسی و به دور از منطق نمیتواند به موفقیت دست یابد. مشکلات تراکتورسازی همچون حلقههای یک زنجیر پشت سر هم قرار گرفتند و نمیتوان شخص خاصی را در این میان مقصر دانست. با چشمان بسته و بلند کردن انگشت اتهام به سوی این و آن نمیتوان انتظار روزهای خوب را داشت. باید با یک کار کارشناسی ابتدا مشکلات را تک به تک شناسایی و سپس اقدام به حل آن کرد. اتفاقی که ظاهرا در تراکتورسازی رخ نمی دهد.
در این باشگاه ظاهرا هر کسی ساز خود را می زند. برخی از هواداران تراکتورسازی نگاه حرفه ای و به معنی واقعی هواداری در قالب استاندارد ندارند. آنها از یحیی خوششان نمی آمد چون اصالتا آذری نبود و از امثال ساغلام و یا اولیویرا خوششان می آد چون اولی ترک تبار است و دومی بلد بود چطور در دل هواداران با نمایش های ظاهری جا باز کند. از سویی در باشگاه وحدت کلمه ای برای درست شدن مشکلات ریز و درشت نیست. مشکل اینجاست که اصلا تغییرات در راس فنی و مدیریت راهگشای بیرون آمدن این تیم محبوب تبریزی از مشکلات نیست که اگر بود در چند سال اخیر این همه تغییرات بدون فکر و بی پشتوانه نتیجه می داد و امروز تیم تراکتورسازی هم صعود کننده به مرحله بعدی آسیا بود و هم در لیگ سری در سرها داشت. انگار کسی حواسش به پورشورها نیست و اگر هم هست حواس نیست سواستفاده است و بس. در این چرخه معیوب تراکتورسازی اگر بهترین مدیران و سرمربیان و بازیکنان را بگیرد جز قربانی دادن نتیجه ای نمی گیرد که نمی گیرد.