به گزارش مشرق، عبدالله گنجی مدیر مسوول روزنامه جوان در کانال تلگرامی خود نوشت:
جناب باستانی به عنوان شاخص ترین اصلاح طلب مستقر در بی بی سی که حتی اصرار دارد کانال شخصی خود را با هویت بی بی سی مزین کند در نقد یاداشت بنده در باره آزادی عقیده، صدور حکم اعدام برای یوسفی اشکوری را مثال آورده است.
اولا ایشان باید مثالی از امر محقق شده می زد یوسفی اشکوری همانند اکبر گنجی و سحابی به جرم شرکت در کنفرانس برلین به ۷سال زندان محکوم شد که پس از پنج سال آزاد شد
مدعی است که با سر وصدا حکم لغو شد.همگان می دانند سر وصدا تاثیری بر تصمیمات قضایی در ایران ندارد که اگر داشت برخی پرسر وصداها این روزها زندان نبودند و علاوه برآن هزینههای حقوق بشری را به خاطر اجرای قصاص اسلامی نداشتیم.
ثانیاً ایشان باید همه بند سوم یاداشت را می آورد نه یک جمله از اول و با نقطه چین جمله ای از اخررا.
یادداشت دیگری از عبدالله گنجی را بخوانید:
آزادی عقیده، آری یا خیر؟
مطهری باز هم از روحانی و سران اصلاحات بازی خورد
بند سوم یاداشت در باره عقیده ای است که عقیده اکثریت را سب، نفی و سلب می کند
آیا کتاب آیات شیطانی وآن تهمت های عجیب و غریب به پیامبر از سوی نویسنده یا کاریکاتورهای پیامبر اسلام در غرب که احساسات یک ونیم میلیارد مسلمانان را جریحه دار کرد را آزادی عقیده می دانید؟
مسلمانان با مسیح علیه السلام چنین نمی کنند
در غرب که قبح ذاتی هم وجود ندارد مرز آزادی را آزادی دیگری می دانند لذا احترام و عدم نفی عقاید دیگران از شروط ازادی عقیده است.
در ایران امروز کتب سروش همچون بسط تجربه نبوی و قبض وبسط شریعت و......چاپ و توزیع می شود که قالب آن اظهار نظر است وکسی هم مانع نمی شود.
آنجا که عقیده شما با عقاید اکثریت در تزاحم قرار می گیرد طبیعتاًباید ملاحظه کرد مگر اینکه مانند روشنفکران آنارشیست اظهار نظر نمایید.
فرض کنید جناب باستانی نماز جمعه را قبول ندارد.می تواند قبول نداشته باشد و شرکت هم نکند اما نمی تواند روز جمعه برود درب دانشگاه تهران و فریاد بزند مردم شرکت نکنید و اگر همان مردم با او برخورد کردند بگوییم اظهار عقیده وی محترم شمرده نشده است.
ذیلا مجددا بند سوم آن یاداشت که در باره "سب" عقیده اکثریت است را می آورم.
"3- نکتهای که در ایران مهم است اینکه ممکن است فردی عقیدهای دارد که با عقیده اکثریت مطلق جامعه ضدیت دارد یا عقیده وی معارض و نافی عقیده اکثریت است. آیا میتوان به وی اجازه داد عقیده اکثریت را نفی کند یا به آن بتازد؟ فرض کنید فرد یا گروهی به این باور و عقیده برسند که نبوت یک حقیقت الهی نیست، آیا میتوانند این عقیده را در جامعهای که حدود صددرصد آن موحد هستند ترویج داد؟ آیا میشود عقیدهای را برگزید که «سب» عقیده جامعه اکثریت باشد.
بنابراین مرز آزادی عقیده اگر بخواهد در قالب «فعل» مرزهای عقیدتی اکثریت را خدشهدار کند، طبیعتاً توسط اکثریت یا حاکمیت برآمده از اراده اکثریت با پاسخ مواجه خواهد شد. اما اگر در ذهن و باور فرد باقی بماند هیچ تهدیدی نباید متوجه وی باشد. "
اینجا بین فعل و ذهن باید تفاوت قائل بود