گروه جهاد و مقاومت مشرق - بازیدراز در تاریخ دفاع مقدس نامآشنا و پرآوازه است. مکانی که برای آزادسازیاش از دست دشمن متجاوز بعثی، رزمندگان سختیهای بسیاری کشیدند و با رشادت و جانفشانی این منطقه مهم و استراتژیک را از چنگ دشمن خارج کردند. ارتفاعات سختگذر بازیدراز با قلههای بلند و شیبهای تند و بریدگیهای ممتد از اهمیت ویژهای در منطقه مرزی استان کرمانشاه برخوردار است. این ارتفاعات به مثابه عرصه بزرگی درون مثلث قصرشیرین- گیلانغرب- سرپل ذهاب واقع شده و بر منطقه تسلط کامل دارد. نیروهای عراقی در روزهای آغازین جنگ از بازیدراز برای دیدهبانی استفاده میکردند اما ویژگیهای این ارتفاعات موجب شد با فعالیتهای مهندسی روی آن جادهسازی شود و یگانهای عراق در آنجا مستقر شوند و ضمن افزایش سلطه بر قصرشیرین، سرپل ذهاب را نیز زیر دید خود بگیرند.
رزمندگان برای گرفتن این امتیاز مهم از بعثیها و خارج کردن آنها از ارتفاعات سه ماه عملیات شناسایی انجام دادند. پس از انجام کارهای مقدماتی، سپاه و ارتش به صورت مشترک در اولین روز اردیبهشت سال 60 عملیات بازیدراز را اجرا کردند. نبرد برای آزادسازی منطقه هشت روز به طول میانجامد و طی آن نیروهای ایرانی و عراقی بارها به تک و پاتک متقابل میپردازند.
یکی از نقاط قوت این عملیات پشتیبانی خوب خلبانان هوانیروز ارتش بود. در این عملیات غرورآفرین 54 تانک و نفربر دشمن، 3 فروند هواپیما، 2 چرخبال و 2 دستگاه ادوات مهندسی رژیم بعثی منهدم شد و نیروهای دلیر ایرانی بالغ بر 12 دستگاه تانک و نفربر و چندین دستگاه ادوات مهندسی را از آنان به غنیمت گرفتند. علیاکبر شیرودی که در این عملیات نقشی تأثیرگذار داشت پس از انهدام چندین تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید.
خلبان یاراحمد آرش که به همراه شهید شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، در مورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور چنین میگوید: «بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز، مسلسل به دست میگرفت. در آخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانکهای عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیک و آن را منهدم کرد و خود نیز به شهادت رسید.»
شهید علی موحددانش نیز فرمانده یکی از محورهای عملیاتی بازیدراز را برعهده داشت. موحددانش و نیروهایش در شب دوم عملیات قله 1100 کچی را تصرف میکنند و تعداد قابل ملاحظهای از نیروهای دشمن را به اسارت درمیآورند.
شهید علی موحددانش درباره این عملیات چنین گفته است: من اولین نفری بودم که روی ارتفاع رسیدم و از همین مسئله خوشحال بودم، با تکبیرهای پی در پی که میگفتم 48 نفر از نیروهای دشمن، خود را تسلیم کردند، در حالی که هنوز نیروهای دیگر نرسیده بودند. پس از اینکه اسرا را به خط کرده و به پایین ارتفاع روانه کردم، خشاب تفنگم را درآوردم، دیدم فقط یک فشنگ در داخل آن وجود دارد، در حالی که هیچ مهمات دیگری همراه من نبود.
درباره شهید علی موحددانش بیشتر بخوانیم:
ماجرای مثله شدن پاسدارها در پاوه/ امام چگونه از جریان پاوه مطلع شدند
گروگانگیری فالانژها بعد از «حاج احمد» هم ادامه داشت
ماجرای شوخی موحد با ظهیرنژاد پیش از اعزام به لبنان
پدر شهید: به دلم افتاد که علی شهید شده است
شهید موحددانش از عملیات بازیدراز میگوید
محسن وزوایی نیز در جریان عملیات بازیدراز فرمانده گردان میشود. در این عملیات، وزوایی با وجود مجروحیت، با گامی استوار، خستگیناپذیر و امیدوار به نبرد ادامه میداد. در حین عملیات، بیشتر رزمندگان، شهید یا مجروح شده و تنها محسن و چند رزمنده دیگر زنده میمانند. شگفت آن که همین چند نفر، توانستند 350 نفر از نیروهای کماندوی بعث عراق را به اسارت بگیرند. محسن وزوایی، نقش فعالی در طراحی عملیات فتح بلندیهای بازیدراز ایفا کرد و در همین نبرد به شدت مجروح شد و به تهران انتقال یافت. او در بیمارستان با وجود درد بسیار، ناله نمیکرد و به یکی از پزشکان که از مقاومت او در برابر درد ابراز شگفتی کرده بود گفت: «آقای دکتر! من هر چه بیشتر درد میکشم، بیشتر لذت میبرم و احساس میکنم از این طریق به خدای خودم نزدیک میشوم». پس از بهبودی نسبی از مجروحیت، قدم به معرکهای گذاشت که فرجام آن، آزادسازی خرمشهر اشغال شده بود.
منبع: روزنامه جوان