به گزارش مشرق، «سمیرا کریمشاهی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
«حرف راست را از بچه بشنو»... این جمله را بارها شنیدهایم و زمانی یک رویه تبدیل به یک اصل میشود که مکرر رخ دهد. حکایت این جمله هم به بزرگ خانوادهها بازمیگردد که بعضی مواقع تشخیص میدهند همه چیز را نگویند یا اینکه تناقضی را چاشنی سخنان خود کنند اما معمولا فرزندی هست که با صداقت کودکانهاش بازکننده مچ والدینش میشود! و نمایان شدن واقعیت پنهان شده در مشتها همانا و توجیه مخاطب همانا.
این حکایت هم شده است شبیه ماجرای دولت ما! هرچند در اینجا قضیه صداقت کودکانه نیست اما وزیری هست که جوانِ جمع کهنسالان دولتمردان محسوب میشود و چند پیراهن کمتر پاره کرده است.
هنوز در زمینه جمع و جور کردن قضایا یا صریحتر بگویم مالهکشی کردن پای درس امثال عراقچی و نوبخت ننشسته است!
وزیر جوانی که با واکنش آشکار به آمار غلط روحانی، باعث شد غلط بودن یک آمار اعلامشده رئیسجمهور از سوی دولت تصحیح شود. آمارهایی که بارها به غلط اعلام شده اما جوانی نبوده تا حقیقت با رخسارهاش هویدا شود!
یک سوال مهم اما این است: اگر آذریجهرمی حین سخنرانی رئیسجمهور واکنشی در ظاهر نداشت، آیا باز هم آمار ۲ میلیون شغل در فضای مجازی که رئیسجمهور گفت به ۲۰۰ هزار شغل اصلاح میشد؟
نکته قابل توجه واکنش وزیر ارتباطات است به فیلمی که از او منتشر شده هنگام سخنرانی رئیسجمهور؛ آذریجهرمی دلیل گفتن آمار غلط از سوی روحانی را اشتباه لفظی دانست که با «خستگی» ایشان همراه شده بوده، در حالی که سخنرانی روحانی صبح برگزار شد و اگر فرض بگیریم ادعای عبدالله ناصری مبنی بر اینکه روحانی از ساعت ۹ صبح کار خود را آغاز میکند درست باشد، این سخنرانی نخستین برنامه کاری رئیسجمهور در آغاز روزش بوده است و اشتباه بیشتر به این میخورد که ناشی از خوابآلودگی باشد تا خستگی! جالب اینکه رئیسجمهور در سخنرانی خود ۲ بار به عدد ۲ میلیون شغل اشاره میکند و حتی تاکید میکند گزارشهایی دارد که از این عدد بالاتر است که باعث میشود نظرها از اشتباه لفظی دور شود و جالب آنکه این صبح نخستین روز کاری هفته است و خستگی رئیسجمهور در نخستین روز کاری خود جای سوالات بیشتر دارد!
اما اینها همه نکات سخنرانی روز شنبه دکتر روحانی نیست. روحانی همچون گذشته جملاتی را در سخنان خود بیان کرد که بیشتر شباهت به افراد خارج از گود دارد تا مسؤول اول قوه مجریه. رئیسجمهور در جمع مدیران ارشد دولت، قسمتی از سخنان خود را به گفتن نصایح و نکات اخلاقی اختصاص داد که بیشتر تاکید در حول محور مردم بود. او مدیران را به خدمتگزاری و جلب رضایت مردم دعوت کرد و اشاره داشت ما نوکر مردم هستیم، در حالی که سال ۹۱ خطاب به دولتمردان وقت گفته بود مردم مدیر میخواهند نه نوکر! حقیقت این است که مردم نه نوکر لفظی میخواهند نه مدیر منفعل. مردم مسؤولی میخواهند که به جای وعده و سخنرانیهای گل و بلبل، کار کند؛ آن هم کاری که اثرش را به طور ملموس در جامعه و زندگی روزمره خود ببینند، نه اینکه صرفا روی کاغذ و آمارهایی که به ریال(!) اعلام میشود، گفته شود کار کردهایم.
در این نشست رئیسجمهور از نحوه رفتار مدیران با مردم انتقاد داشت و گفت: «ما خیلی با مردم کم صحبت میکنیم و مدیران دولتی روزه سکوت گرفتهاند. نمیدانم چه کسی گفته و آنها از چه میترسند اما هر کس در پست دولتی و در هر رده مدیریتی که قرار دارد، باید بداند طبق قانون و وظیفه شرعی، دارای توانمندی و قدرت بالاست و باید به وظیفه خود عمل کند و اگر نمیتواند و از اخم این و آن میترسد و هراس دارد، باید کنار برود، چرا که واجب نیست به صندلیای که اشغال کرده تا پایان ۴ سال بچسبد».
البته که نصیحت و تذکر دادن به زیردستان کار مبارکی است اما رئیسی که میخواهد مرئوس خود را به کاری فرابخواند یا نکته اخلاقیای را گوشزد کند، ابتدا خود او باید عامل به آن عمل باشد.
آقای روحانی نمیتواند توقع داشته باشد مدیران بخشهای مختلف مردمی باشند در حالی که خودشان آنقدر از مردم فاصله گرفتهاند که وقتی در ایام تعطیلات از نزدیک با خانوادههای زلزلهزده دیدار کردند، مخالف و موافق ایشان بسیار ذوقزده شدند، در حالی که باید در ۴ سال گذشته آنقدر پای حرف مردم نشسته باشند که این دیدارها امر عادی و از سر وظیفه باشد نه رویدادی ذوقآور.
ضمن اینکه ابتدا سوزن وظیفه شرعی، میزان توانمندی و عدم هراس را باید به راس قوه مجریه بزنند سپس جوالدوزش را به بقیه مدیران.
خلاصه کلام، این سخنرانی همچون گذشته سرشار از تناقضهایی بود که فقط برای یک فقره آن چون واکنشی داشت که شکار دوربینها شد، مجبور به اصلاح شدند!