به گزارش مشرق، سید حمید روحانی (زیارتی) متولد 1321 در شهرستان مهدیشهر و فرزند سید احمد زیارتی مرجع فقید منطقه مهدیشهر است. وی مؤسس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و از اعضای مجمع روحانیون مبارز بوده است.
وی در زمان تبعید امام به نجف از اعضای دفتر ایشان در نجف بود، اقامت وی در نجف به ثبت وقایع آن روزهای تاریخ انقلاب اسلامی و نگارش کتاب نهضت امام خمینی(ره) منجر شد.
حمید روحانی که بیشتر بهعنوان مورخ انقلاب اسلامی شناخته میشود، کتاب چهارجلدی درباره تاریخ انقلاب و نهضت امام خمینی نگاشته است، کتابی که در بیش از 6 هزار صفحه به وقایع انقلاب اسلامی ایران میپردازد.
در سال 1376 روحانی از مرکز اسناد انقلاب اسلامی استعفا و در سال 1388 بنیاد جدیدی به نام تاریخ ˈپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامیˈ را پایهگذاری کرد.
نامه سرگشاده به منتظری در سال 67 و نامه به هاشمیرفسنجانی و کروبی در سال 88، علنی کردن اسناد شریعتی در کتاب نهضت امام خمینی، سلسله مقالات نقد خاطرات منتسب به منتظری در فصلنامه پانزده خرداد و نقد خاطرات هاشمی رفسنجانی ازجمله فعالیت مهم سالهای اخیر این مورخ تاریخ انقلاب است.
مشروح مصاحبه تفصیلی با حجتالاسلام سید حمید روحانی رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی که پیش از ایام ارتحال حضرت امام(ره) با وی گرفتهشده است،از نگاهتان میگذرد:
*امام فرمود من نخستین نفرم که اسلحه بدست می گیرم
درباره مهمترین ویژگیها و شاخصهای خط و مکتب امام توضیح دهید که چه مؤلفههایی حضرت امام را از دیگر علمای همعصر ایشان جدا و برجسته میکند؟
روحانی: سلوک حضرت امام را در دو بخش میتوان بررسی کرد؛ نخست خصلتها و ویژگیهای حضرت امام و در بخش دیگر
در سال 1348 وقتی نمایندگان سازمان مجاهدین خلق به نجف رفتند و پیامهای بسیاری از علمای ایران ازجمله شهید مطهری و طالقانی، رفسنجانی و منتظری را برای امام میبردند، ایشان فرمودند من نمیتوانم به این نامهها بسنده کنم.
مربوط به عملکرد ایشان است، در مورد خصلت حضرت امام اولین نکتهای که جلب توجه میکند اعتمادبهنفس ایشان است، ایشان از اعتمادبهنفس بالایی برخوردار بودند، خاطرم هست در سال 1356 نجف ایشان در یک سخنرانی فرمودند که ما وظیفهداریم با ظلم و ظالم و شاه مبارزه کنیم، چه با بیان و چه قلم و هر زمانی که اقتضا کند این کار را با اسلحه، انجام دهیم و اگر روزی که چنین اقتضایی داشته باشد من نخستین نفری هستم که اسلحه بدست خواهم گرفت.
آن زمان امام حدود 75 سال داشتند که چنین حرفی را مطرح کردند و این بسیار عجیب است، یا همین جمله امام که فرمودند «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» به اعتمادبهنفس امام بازمیگردد.
اعتقاد قلبی امام به خداوند بسیار مهم بود و از آنجایی که امام به خدا و دریای عظیم لایزال الهی پیوسته بود لذا هیچچیزی را برای خودشان ناممکن نمیدیدند.
* به امام میگفتند با شاه وارد مبارزه نشوید
نکته دوم درباره ویژگیهای حضرت امام بلندهمتی ایشان بود، در همان روزهای آغاز نهضت خیلیها به ایشان میگفتند که با شاه وارد مبارزه نشوید، شاه قدرتمند است و از یک ارتش تا بن دندان مسلح برخوردار است و از سوی ابرقدرتهای جهان چه شرق و چه غرب پشتیبانی میشود اما امام یک جمله فرمودند که ما میتوانیم؛ اعتمادبهنفس و بلندهمتی امام در پیشبرد نهضت بسیار مهم بود.
مسئله سوم که در زندگی حضرت امام نقش اساسی داشت و هیچگاه دچار لغزش و اشتباه نشدند، نفوذناپذیری است؛ اکثر کسانی که به قدرت رسیدند غالباً از سوی اطرافیان دچار نفوذپذیری و لغزش شدند وحتی از آن بدتر به مسیری گرایش پیدا کردند که مورد خواست دشمن است.
دلیل این نفوذناپذیری امام چه بود؟
روحانی: این نفوذناپذیری حضرت امام دلایلی داشت و یکی از آنها این بود که امام هیچکس را به خود مطلق نکردند، حتی
کسانی که حاصل عمر امام شمرده میشدند و سالها پای درس حضرت امام بودند، درواقع امام در تقوای آنها تردیدی نداشت اما یک تزی داشتند و فرمودند اگر یک مطلب،گزارش و خبری از فرد معتبری به شما میرسد حتی اگر در تقوایش نیز حرفی نباشد و یک انسان تکاملیافته باشد بازهم بشر است و ممکن است اشتباه کرده باشد و تحت تأثیر یک خبر نادرست قرارگرفته باشد ازاینرو تاکید داشتند تا خودتان تحقیق نکردهاید هیچگاه مطلبی را نپذیرید.
* نامه نمایندگان سازمان مجاهدین خلق به امام در نجف
لذا میبینیم که در سال 1348 وقتی نمایندگان سازمان مجاهدین خلق به نجف رفتند و پیامهای بسیاری از علمای ایران ازجمله شهید مطهری و طالقانی، رفسنجانی و منتظری را برای امام میبردند، ایشان فرمودند من نمیتوانم به این نامهها بسنده کنم.
مسئله دیگر این است که امام از خردپذیری عمیقی برخوردار بودند و این باعث میشود که مطالبی که میشِنوند را با سادهلوحی و سطحینگری باور نکرده و نپذیرند؛ لذا امام بهشدت درباره مسائلی که مطرح میشد مطالعه میکردند.
این را از مرحوم حاجآقا مصطفی شنیدم که میگفتند امام فرمود وقتی افراد نزد من میآیند و پیشنهادی میدهند و موضوعی را مطرح میکنند، من روی آن حساس میشوم و در آن خصوص دقت و مطالعه میکنم و این را فرموده بودند که غالباً وقتی فرد شروع به صحبت میکند میدانم چه میخواهد بگوید و چه نتیجهای میخواهد بگیرد.
*برخی به اسم تجار به امام می گفتند مبارزات شما اقتصاد ایران را فلج کرده است
زمانی که امام در نوفللوشاتو حضور داشتند، سیل تلگراف از کشورهای حوزه خلیجفارس تا پاکستان _که مشخص نیست از ساواک یا تجار_ به امام میرسید که میگفتند این مبارزات شما اقتصاد ایران را فلج کرده است و مشکلاتی برای کشورهای همسایه پیش آورده است و شما دارید ایران را به ورشکستگی میکشانید.
یعنی از هر طریقی سعی میکردند امام را تحت تأثیر قرار دهند و بهنوعی در ایشان نفوذ کنند.
روحانی: بله ادعا میکردند که کشور دارد از دست میرود و این از راه ارعاب نبود بلکه از راه دلسوزی و ترحم بود اما این مسائل باعث نشد که کوچکترین تزلزلی در حضرت امام ایجاد شود، جو دیگری که ایجاد کرده بودند و خودیها نیز آن را باور میکردند این بود که میگفتند اگر شاه برود ایران تجزیه میشود، مهندس بازرگان در مصاحبهای گفت «وقتی من به نوفللوشاتو رفتم و این صحبت را به امام گفتم ایشان با اطمینان پاسخ دادند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد»، این مسئله ناشی از نفوذناپذیری امام بود.
*امام گفتند شما به بنبست رسیدهاید نه مردم
بنابراین در دوران جنگ تحمیلی اعلامیهها و تبلیغات کم نبود که برخی در آن دوره ادعا میکردند مردم به بنبست رسیدهاند و به ستوه آمدهاند ولی امام در یک سخنرانی پاسخ دادند که شما به بنبست رسیدهاید نه مردم، این نفوذناپذیری حضرت امام نقش مهمی داشت و وقتی در زندگی دیگران مطالعه میکنیم میبینیم آنها بزرگترین ضربه را از همینجا خوردهاند که افرادی به آنها نزدیک شده و نفوذ کردند و توانستند آنها را از مبارزه بازدارند.
دراینباره عینیتر مثال بزنید و از مصادیق این نفوذ بهویژه بعد از انقلاب صحبت کنید چراکه برخی این موضوع را یک توهم میدانند مانند قضیه دلواپسان که برخی آن را باور نداشتند و تمسخر می کردند.
روحانی: از روزی که امام نهضت را آغاز کردند تا روزی که انقلاب پیروز شد و چشم از جهان فروبستند شیوهها و شگردهای مختلفی سعی میکردند به ایشان نزدیک شوند و نفوذ کنند یا در همان روزهای آغاز نهضت به ایشان میگفتند که این کار خطرناک است و شما در بین مردم بیآبرو و بیاعتبار میشوید یا اگر خون از دماغ کسی بیاید بهپای شما حساب خواهد شد، با این استدلالها به امام میگفتند شما از جرگه مرجعیت خارج میشوید.
*به امام می گفتند مبادا به عنوان سیاستمدار شناخته شوید!
در اوایل نهضت و در سال 1342 یکی از حرفهایی که مرتب به امام گوشزد میکردند این بود که میگفتند شما نباید کاری کنید که بهعنوان یک سیاستمدار شناخته شوید چون شما باید مرجع تقلید باشید و مرجع تقلید که نباید اعلامیه بدهد یا روش دیگری که در پیشگرفته بودند این بود که میخواستند امام را به شهادت برسانند.
در ماجرای مدرسه فیضیه در سال 1342 مرتب خبر میآمد که میخواهند به منزل حاجآقا روحالله بریزند، اینقدر این خبر برای کسانی که در بیت امام بودند ایجاد رعب و وحشت کرده بود که به داخل رفتند و در را بستند، فکر میکردند در این صورت میتوانند از هجمهها جلوگیری کنند، از صدای در زدن امام متوجه شد که در منزل را بستند و بسیار عصبانی شدند و به خاطر اینکه مطمئن شوند در را نمیبندند فرشی در حیاط انداختند و روبروی در نشستند و هر چه به ایشان گفتند مأموران میخواهند به منزل بریزند ایشان اعتنایی نکردند.
امام باکمال اطمینان و طمأنینه نماز را همانجا خواندند یا سخنرانیهای ایشان نیز بسیار منحصربهفرد بود، بسیاری به خود بنده گفتند که وقتی ما خبر حمله به مدرسه فیضیه را شنیدیم با یک دنیا و وحشت مواجه شدیم اما وقتی امام سخنرانی کردند بهگونهای احساس اطمینان قلبی کردیم که اگر همان موقع ساواک به منزل ما میریخت میتوانستیم در مقابل آنها مقاومت کنیم؛ در دوران پس از 15 خرداد نیز برخی به امام گفتند دیگر کافی است و نباید این مسئله را دنبال کنید.
موضوع دیگری که درباره خصلتهای حضرت امام میتوان ذکر کرد آیندهنگری ایشان بود و ایشان از قبل حوادث را پیشبینی میکردند؛ یک سال قبل از آغاز نهضت و پیش از اینکه «اعلم» روی کار بیاید و آن قانونشکنیها را آغاز کند امام پیشبینی کردند، همین آقای شیخ حسن صانعی که در دستگاه امام بود میگفت امام در ماه رمضان آن سال خیلی منقلب بودند و در دعاهای ماه رمضان از خداوند میخواست به او توانایی دهد تا در مقابل خطرها بایستد و میگفتند خطری اسلام را تهدید میکند.
*هشدار امام به طلاب محقق شد
امام در اسفند سال 1341 خطاب به طلاب و روحانیون سخنانی را مطرح کردند و گفتند که نقشههای خطرناکی در پیش است و خودتان را برای کشته شدن و سربازی رفتن و خود را آماده کنید که تحتفشار قرار میگیرد، تاریخ به یاد دارد که در دوم فروردین سال 42 این پیشبینی امام تحقق یافت.
امام از سوی دیگر راه مقابله با حوادث را بهخوبی میدانستند لذا وقتی به مدرسه فیضیه حمله کردند نقشه شاه تکرار حادثه مسجد گوهرشاد بود که بعد از آن کشور در یک خفقان مرگباری فرو رفت.
*امام از ماجرای فیضیه بهترین استفاده را برای رسوا کردن رژیم شاه انجام دادند
شاه میخواست با این کار خفقان سراسر کشور را بگیرد و او خواسته آمریکا را بهراحتی اجرا کند؛ اما امام با درایت و تدبیر این فاجعه را به فرصت تبدیل کردند و از ماجرای مدرسه فیضیه بهترین استفاده را برای رسوا کردن رژیم شاه انجام دادند.
امام پرورشیافته مکتب قرآن بودند و هرچه میگفتند و انجام میدادند از قرآن بود و هیچ سخنی از خودشان نداشتند. امام نظریاتی که دادند هیچگاه جنبه خطای شخصی نداشت.
*امام از اول نهضت به دنبال وحدت اسلامی بودند
امام وقتی نهضت را آغاز کردند اولین بحثی که مطرح کردند وحدت اسلامی بود؛ البته آقای بروجردی نیز روی این موضوع خیلی اصرار داشتند و رابطهای بین مرحوم بروجردی و شیخ شلتوت عالم دینی الازهر به وجود آمد و کار به آنجا رسیده که برای نخستین بار در تاریخ اسلام شیخ شلتوت پیروی از مذهب جعفری برای اهل تسنن صادر کرد. این قدم برجسته مرحوم بروجردی بود و امام هم برای شروع نهضت تأکید بر وحدت اسلامی بود و این امر نقش مهمی در ایجاد ارتباط بین ایران و سایر مظلومان دنیا بود.
امام بر روی مبارزه با ظلم و ظالم بسیار تأکید داشتند، مبارزه با ظلم حکم قرآن است. وقتی امام تا سال 42 در زندان بودند در سال 1342 پاکروان رئیس سازمان امنیت به امام پیشنهاد ملاقات با شاه را داد امام نپذیرفتند، یک نفر به امام گفت اگر شما به صلاح نمیدانید که به ملاقات شاه بروید او به ملاقات شما بیاید اما امام بازهم قبول نکردند.
حتی وقتی امام را از زندان به حصر در منزل فردی به نام روغنی که از بازاریها و وابسته به ساواک بود؛ بردند او گفت چه ایرادی دارد شما با شاه ملاقات کنید اما امام گفت شما فکر میکنید کسانی که این پیشنهاد را میدهند نظر اصلاحی دارند؟ شاه آنقدر بدنام و نجس است که اگر دستش به دریا هم بخورد دریا نجس خواهد شد و میخواهند ما را هم آلوده کنند. یا پیغامهای عاجزانه شاه در زمان اوج انقلاب که گفت من حاضرم با شما بنشینم فقط من شاه باشم که امام این موضوع را هم رد کردند.
از سوی دیگر اینکه امام بر روی شعار مرگ بر آمریکا تأکید داشت این امر برگرفته از قرآن است که قرآن میگوید خدا دوست ندارد کسی صدا به ناسزا بلند کند مگر کسانی که مورد ظلم قرار گرفتند.
*مقام معظم رهبری امروز در مقابل خط سازش ایستادهاند
از روزی که اسلام طلوع کرد تاکنون خط سازش و خط مقاومت روبهروی همدیگر قرار داشتهاند و خط سازش با ظاهر اسلام با همه شرایط خود را تطبیق میدادند و سعی میکردند واقعیتهای اسلام فراموش شود.
مقام معظم رهبری امروز در مقابل این خط سازش ایستادهاند و امروز به برکت خون شهدا و انفاس قدسی امام خط سازش رسوا شده است، چراکه تا پیشازاین اتفاق اخیر درباره برجام خیلیها این صحبت را که آمریکا بدعهد و دروغگو است را تندروی میدانستند اما امروز ماهیت آنها آشکارشده است، هرچند با این وجود سازشکاران متنبه نمیشوند.
اگر میخواهید دریابید که این دولت که امروز روی کار است دچار اشتباه و لغزش شده یا خیر الآن مشخص میشود اگر واقعاً متنبه شده بودند باید با شجاعت اعلام میکرد ماهیت آمریکا برملا شده و ما اشتباه کردیم اما تا توانستند به آمریکا امتیاز دادند و امروز هم منافقانه به نحوی حرف میزند که انگار آب از آب تکان نخورده است.
*قرآن به منافقین عذاب دردناک را بشارت داده است
آمریکا و اروپا هیچ فرقی با یکدیگر ندارند و انسان متوجه میشود کسانی که وارد سازش با آمریکا و دشمن میشوند منافق هستند و قرآن به منافقین عذاب دردناک را بشارت داده است، این جریان مؤمنین را بیسواد، بیشناسنامه دنیاندیده میخواند و آمریکا را کدخدا میداند و میگویند اگر آب هم میخوریم باید با اجازه او باشد.
درباره جریانشناسی نفوذ پیرامون امام و بیت ایشان نظر شما چیست؟
روحانی: جوسازیهایی که در جهت بازداشتن امام از رسالت شان میشد چه از زمان آغاز نهضت و چه بعد از پیروزی انقلاب، از باب مسئله افکار جهانی بود، برخی ادعا میکردند که با این رویکرد ما در بین افکار جهانی محکوم میشویم و خیلیها تحت تأثیر همین مسئله بودند.
بنیصدر برای بنده تعریف کرد که ما امروز در دنیا آنقدر منفور شدهایم و افکار جهانی علیه ما تحریکشده که ایران را یک باغوحش میدانند، خیلی از کسانی که یکزمانی ادعای انقلابی داشتند به خاطر تأثیرپذیری از همین جو از صحنه کنار رفتند یا سعی کردند همان روش لیبرالیسم را در پیش بگیرند و آقای هاشمی رفسنجانی از کسانی بود که براثر همین تأثیرپذیری از جو از مسیر خارج شد و سعی کرد با غرب و ابرقدرتها کنار بیاید.
*منتظری میخواست بهوسیله مهدی هاشمی همه دنیا را بگیرد
از سوی دیگر شیخ حسینعلی منتظری نیز همینگونه بود، انسانی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای همه کشورها سازمانهای آزادیبخش را راهاندازی میکرد و میخواست بهوسیله مهدی هاشمی همه دنیا را بگیرد و حتی در خطبههای نماز جمعه خطاب به امرای خلیجفارس میگفت شما از شاه قویتر نیستید و ما او را سرنگون کردیم، اما همین فرد بهگونهای تحت تأثیر قرار گرفت که دیدیم چه سرنوشتی داشت.
البته منظور امام از صدور انقلاب لشکرکشی و کشورگشایی نبود بلکه امام معتقد بودند این تفکر مقدس و آزادیبخش که میتواند انسانها را از اسارت و ذلت رهایی بخشد باید به دنیا عرضه شود.
بیت منتظری بهگونهای از سوی منافقین و جاسوسهای سازمان سیا که اسناد آن نیز منتشرشده است، محاصرهشده بود که توانستند منتظری را بهگونهای دگرگون کرده و از صحنه بیرون ببرند که به چهرهای ضدانقلاب تبدیل شود و در مقابل انقلاب بایستاد.
* بیت منتظری هنوز تحت تأثیر جریانات ضدانقلابی است
شما اشاره کردید که بیت منتظری توسط منافقین محاصرهشده بود، به نظر میرسد این محاصره فکری هنوز هم ادامه دارد کما اینکه اخیراً احمد منتظری مجدداً اتهاماتی را علیه سید احمد خمینی مطرح کرد، خیلیها معتقد هستند چون این جریان جرات نداشت به امام جسارتی کند سعی کردند سید احمدآقا را مورد هدف قرار بدهند درباره این موضوع نظر شما چیست؟
روحانی: از این که بیت منتظری تحت تأثیر جریانات ضدانقلابی و انحرافی است تردیدی وجود ندارد و با نقشی که دشمن در آنجا داشت توانست برخی از افراد را آلوده کند؛ ازاینرو هنوز این آلودگی در بیت منتظری ادامه دارد و حتی بیشتر هم شده است و این افرادی که در آنجا هستند تحت تأثیر مهدی هاشمی، هادی هاشمی و دیگرانی هستند که همان تأثیرات سوء را دنبال میکنند.
*جرات ندارند به امام جسارت کنند سید احمد آقا را می زنند
مسئله دیگری که باعث میشود بیت منتظری اینگونه علیه سیداحمد آقا موضعگیری کند این است که میدانند آقای منتظری با این روش ننگی به بار آورد که زدوده نمیشود و از آنطرف نیز نمیتوانند امام را زیر سؤال ببرند، چون از نظر اعمال و رفتار فردی مقدس است و امام درباره این شخص موضعگیری کرده است که دیگر جای هیچگونه اعتبار و آبرویی برای او نمیماند بنابراین باید به نحوی دیدگاه امام نسبت به او را زیر سؤال برد و بگویند حرف امام نبوده است، همین روش را نهضت آزادی هم دارد، وقتی نهضت آزادی با پاسخ امام به وزیر وقت کشور در سال 66 مواجه میشود ناچار است که بگوید این اصلاً این حرف ها دستخط امام نیست.
نهضت آزادی یا باید آنچه را که امام درباره اینها گفته بود که میخواهند کشور را تحویل آمریکا بدهند بپذیرند و ساقط شوند یا باید بگویند این خط و حرف امام نیست، لذا بیت منتظری اکنون نیز همین خط را دنبال میکند و طوری وانمود می کنند که نامه 6 فروردین دستخط امام نبوده است و از این طریق خود را تبرئه می کنند و برای منتظری اعتباری دریوزگی می کنند اما راه بهجایی نبردهاند.
البته مشخص شد که نامه 1/6/ 68 دستخط حضرت امام بوده است، درباره این نکته هم توضیح دهید که مغفول نماند.
روحانی: در نامه حضرت امام به وزیر کشور درباره نهضت آزادی و چه در نامه ششم فروردین درباره منتظری، خطشناسان آن را بررسی کردند و کسی نتوانست کوچکترین تردیدی در آن بیاورد.
*سید احمد آقا اجازه نمی داد وسوسه نفوذی ها اثر کند
درباره بیت امام نیز سؤالی از حضور شما داشتیم، چرا رنجنامه سیداحمدآقا که خیلی خوب میتواند به مظلومیت ایشان پاسخ دهد از طرف موسسه حفظ و نشر آثار امام بازنشر نمیشود،چرا نهتنها کاری انجام نمیدهند بلکه با بیت منتظری و نهضت آزادی هم به قرابت رسیدهاند؟
روحانی: متأسفانه در زمان خود حاج احمداقا نیز این افراد در آنجا حضور داشتند منتهی ویژگی برجسته سیداحمدآقا خمینی این بود که دست رد به سینه تمام کسانی که به ایشان مراجعه میکردند نمیزد و با همه صحبت میکرد اما اجازه نمیداد که اندیشه و وسوسه آنها در ایشان تأثیری بگذارد یا به نحوی در بیت امام تأثیرگذار باشند و کاملاً شناخت داشت.
درواقع میتوانم بگویم که شناخت احمدآقا شبیه شناخت حضرت امام به حاجآقا مصطفی خمینی بود و ویژگیهای مشترک آنها نیز همین دشمنشناسی بود.
زمانی حاجآقا مصطفی نسبت به شریعتی اعلامخطر کرد که هنوز خیلیها نسبت به او اعتقاد داشتند و کاملاً مسائل برملا نشده بود، احمدآقا نیز همین ویژگیها را داشت و انسانی بسیار آگاه بود.
حاج احمد آقا بسیار جالب بود بهگونهای حرف افراد را گوش میکرد که فکر میکردند روی ایشان تأثیر گذاشتهاند اما او کار خودش را انجام میداد و خیلیها از این رفتار سیداحمد آقا عصبانی میشدند.
وقتی حاجآقا احمد به رحمت خدا رفت کسانی که در آنجا حضور داشتند توانستند بر افرادی که در بیت امام بودند تأثیر عمیقی بگذارند.
فرزند حاج احمدآقا یا دیگران در زمان امام کودک بودند و نوههای امام آن زمان در کوچه بازی میکردند و در حدی نبودند که خط امام را شناخته باشند؛ بنابراین پس از فوت ایشان افراد شیادی که مار خورده و افعی شده بودند توانستند اطرافیان ایشان را تحت تأثیر قرار دهند.
موسسه تنظیم و نشر آثار امام به نحوی در اختیار بیت منتظری و جریانهای آنگونه است و همان تفکرات مهدی هاشمی در این موسسه اثرگذار بوده است.
*میراثداران امام از مکتبداری به مقبرهداری رسیدهاند
بر همین اساس برخی معتقدند که مکتب امام در بیت ایشان به یکسری از ظواهر و حرم امام محدودشده است، شما این را قبول دارید؟
روحانی: متأسفانه میراثداران حضرت امام از مکتبداری به مقبرهداری رسیدهاند، مکتب امام در آنجا بهطورکلی ناشناخته مانده و موسسه تنظیم و نشر آثار امام برای عدهای تبدیل به ناندانی شده است.
*بزرگترین ویژگی امام دوری از تجملگرایی و اسراف بود
یکی از بزرگترین ویژگیهای حضرت امام دوری از تجملگرایی و اسراف بود، امام چه در دوران حضور در قم و چه در نجف و چه پس
از انقلاب که رهبری تشیع را برعهده داشتند کوچکترین تغییری در رویه سادهزیستی خود ندادند و در قم هم که زندگی میکردند زندگی ایشان طلبگی بود.
ایشان حتی در اندرونی منزل خود نیز تلفن نداشتند و همه عزیزان ایشان هم در ایران بودند، امام هیچگاه در زندگی شخصی خود از بیتالمال استفاده نکردند و تا آخر حضورشان در نجف نیز تلفن را به اندرونی نبردند؛ هرچند این موضوع برای همسر امام سخت بود و باید برای ارتباط با ایران به مخابرات میآمدند و ساعتها معطل میشدند.
* امام اجازه گچکاری و رنگ کردن جماران را هم ندادند
مرحوم حاج احمد آقا به امام نامه نوشتند که شما تلفن را به اندرونی بکشید و من هزینه آن را خواهم داد، امام در پاسخ فرمودند شما که از خودت چیزی نداری و ما هرچه داریم از فقراست این نامه در صحیفه نیز آمده است؛ امام حتی اجازه گچکاری و رنگ کردن جماران را هم ندادند اما بعد از رحلت ایشان اینهمه اسرافکاری در مقبره امام دردناک و مایه تأسف است و اینگونه رفتارها خط امام را زیر سؤال میبرد.
به بحث نفوذ برسیم، تحلیل شما درباره نفوذ پس از انقلاب در دولتهای مختلف از جمله دولت موقت، سازندگی اصلاحات چیست؟
روحانی: اندیشههای لیبرالیستی و حتی سازش کارانه از روزی که نهضت امام آغاز شد همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی مطرح بود.
*از بنی صدر تا مشارکت
این نفوذ چه از سوی بنیصدر، نهضت آزادی، جبهه ملی و باندهای لیبرالیستی و چه از سوی مشارکت یا مجاهدین انقلاب اسلامی که بازیگر صحنه شدند، بوده است.
تمام آنها خط سازش را باور داشته و آن را دنبال میکردند و سعی داشتند این روش را حاکم کنند، برخی از آنها یا کلاً اعتقادی به انقلاب نداشتند و سازشکار بودند یا برخی نفوذ بر روی آنها تأثیر گذاشت، امثال هاشمی رفسنجانی تحت تأثیر جریانات نفوذی راه خود را تغییر دادند و او را از فردی انقلابی به تسلیم طلبی کشاندند.
دولتهایی که روی کارآمدند دشمن بلافاصله به سراغ رئوس آنها رفت؛ مثلاً وقتی آقای منتظری قائممقام شد افرادی که به
امام فرمودند نگذارید انقلاب به دست نااهلان بیفتد، رئیسجمهور و وکلای مجلس از طبقهای باشد که درد محرومین و مستضعفان را لمس کرده تا به فکر رفاه آنها باشند نه از کسانی که رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمیتوانند بفهمند
دنبال انحراف انقلاب بودند، سراغ او رفتند و او را تحت تأثیر قرار دادند لذا این جریان ادامه داشت تا جایی که امام نیز نسبت به این مسئله اعلامخطر کردند که نگذارید انقلاب به دست نااهلان بیفتد و فرمودند رئیسجمهور و وکلای مجلس از طبقهای باشد که درد محرومین و مستضعفان را لمس کرده تا به فکر رفاه آنها باشند نه از کسانی که رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمیتوانند بفهمند.
امام در پیام دیگری فرمود تنها کسانی میتوانند تا آخر با ما باشند که طعم رنج، فقر و محرومیت را چشیده باشند متأسفانه این پیشبینی امام و موردتوجه قرار نگرفت و قدرت به دست کسانی افتاد که نهتنها به انقلاب اعتقادی نداشتند بلکه براثر وابستگی یا به دلیل اینکه نفوذ در آنها شدید شد به دنبال این هستند تا آرمانهای امام را دفن کنند.
*حذف شعار مرگ بر آمریکا تلاش برای دفن آرمانهای امام بود
میتوان مصادیق آن را تلاش برای حذف شعار مرگ بر آمریکا یا کمرنگ کردن استکبارستیزی دانست؟
روحانی: بله از آنهم بدتر همین آقای رئیسجمهور در بهمن سال 95 در مرقد امام و در کنار کسی که بهعنوان یادگار امام مطرح است گفت «ما نباید خود را به کلمات بیروح امام محدود کنیم و باید ببینیم اگر امام امروز در کنار ما بود چهکاری میکرد».
* فکر می کنند اگر امروز امام بود برای آمریکا فرش قرمز پهن میکردند
از نظر آنها اگر امروز امام بودند برای آمریکا فرش قرمز پهن میکردند و چون نمیتوانند کلام امام را با سازشکاریها مطابقت دهد اینگونه استنباط میکنند.
از آن بدتر کتاب جهانیشدن این جریان است که مانیفست تسلیم شدن و سازش با آمریکا و کنار زدن تمام آرمانها است،حال باید دید آیا این تفکر ریشه در نفوذ و وابستگیها دارد یا خیر.
یک سؤال که هیچکس پاسخ نداد این بود که گفته شد ایشان با مقامات آمریکایی و اسرائیلی ملاقات داشته است، چرا این خبر بهصورت رسمی تکذیب نشد.
*خط امام علی، خط مقاومت و سازشناپذیری است
به این موضوع اشارهکنید که در حال حاضر و پس از رحلت امام سکانداری انقلاب به دست مقام معظم رهبری است در خصوص عملکرد ایشان و پرچمداری خط امام از سوی رهبر انقلاب تحلیل شما چیست؟
روحانی: مواضع رهبر انقلاب در شرایطی است که انسان را به یاد تکرار تاریخ میاندازد و ما به یاد زمان حضرت علی (ع) میافتیم، خط امام علی، خط مقاومت، سازشناپذیری با دشمن و معاند و عدم مذاکره با امثال معاویه است.
* شهادت امام حسین نتیجه صلحی بود که جنگ صفین به وجود آورد
اما کسانی که نااهل بوده و اسلام و خط امیرالمؤمنین (ع) را نشناختند کار را بهجایی میکشانند که امام علی (ع) مجبور شدند با معاویه صلحی کنند که آن صلح غربت اسلام را نشان میدهد و به تعبیر حضرت امام حادثه کربلا و شهادت امام حسین نتیجه صلحی بود که جنگ صفین به وجود آورد.
امروز مقام معظم رهبری با چنین وضعی روبهرو است؛ دشمنان داخلی اولین کاری که انجام دادند این بود که در سالیان طولانی کاری کردند که مشکل امروز بیکاری، بیمسکنی، گرانی و تورم باشد و همه اینها را به رابطه نداشتن با آمریکا نسبت دادند و مدعی شدند اگر با آمریکا رابطه داشته باشیم ایران گلستان میشود و در استدلال اینکه چرا این کار صورت نمیگیرد گفتند چون رهبر مانع است.
من این را بارها از زبان دانشجویان شنیدهام؛ مقام معظم رهبری ناگزیر شدند بگویند اگر با مذاکره به نتیجه میرسید انجام دهید اما درعینحال هم گفتند که مذاکره را بیهوده میدانم و به آمریکا اعتماد نداریم و بعد هم دیدیم که وقتی مذاکره کردند چه اتفاقی افتاد و ننگی بر دامن ایران و ایرانی نشاندند و ما را در دنیا سرشکسته کرده و حیثیت ما را زیر سؤال بردند و هستهای را نیز دفن و اقتصاد را به برجام وابسته کردند و آمریکا نیز هیچچیزی به ما نداد.
حالا میگویند رهبری باید تکلیف این دولت را روشن کند، درحالی که این به معنای ایستادگی در مقابل حرف مردم است چون مردم به این شخص رأی دادهاند و رأی مردم قابلاحترام است.
در همین باره آقای هاشمی در خاطرات خود نسبت ناروایی به امام داده است و میگوید ما در اجتماع بودیم و بنیصدر را شناخته بودیم و میدانستیم او فرد فاسدی است اما امام چون در اجتماع نبود او را نشناخت؛ درحالی که بنیصدر در خاطراتش میگوید «وقتی من رفتم و به [آیت الله] خمینی گفتم که میخواهم برای ریاست جمهوری کاندیدا شوم، گفت تو صلاحیت نداری».
*رهبر انقلاب مانند امام تا آخر از رای مردم دفاع می کنند
آقای هاشمی منتظر بود امام مانند سایر سیاستمداران دنیا تا وقتی به قدرت نرسیده از مردم حرف بزند اما بعد از آن دیگر به این موضوع نپردازد و از قدرت سوءاستفاده کنند اما امام تا روزی که مردم رأی خود را از بنیصدر پس نگرفتند هرگز حاضر نشدند روی آرای مردم پا بگذارند. در حال حاضر مقام معظم رهبری نیز همینطور است، عدهای از مخالفان و معاندین انتظار دارند رهبر انقلاب مقابل رئیسجمهور بایستد تا آنها نیز علیه ایشان جریانسازی کنند درحالیکه رهبری هیچگاه این کار را نمیکنند و این مردم هستند چون به او رأی دادهاند و همان ها میتوانند رأی خود را هم پس بگیرند. البته وکیل الدولهها نقش مهمی دارند که اجازه ندهند این جریان پیش برود و مردم چنین تصمیمی بگیرند.
به مبحث زعامت مقام معظم رهبری رسیدیم، چندی پیش فیلمی درباره انتخاب رهبری از سوی مجلس خبرگان باهدف ایجاد شبهه در رهبری حضرت آقا و ادعای موقتی بودن آن مطرح شد، تحلیل شما از این موضوع چیست؟
روحانی: هیچ شبههای نیست، مقام معظم رهبری به دلیل بزرگواری و شکستهنفسی نمیخواستند این مسئولیت سنگین را بپذیرند به همان نحوی که وقتی میخواستند با امام علی (ع) بیعت کنند ایشان نمیپذیرفتند چراکه میدانستند مردم آمادگی اجرای عدالت ایشان را ندارند؛ بنابراین نمیتوان نپذیرفتن مسئولیت از سوی رهبر انقلاب را بهپای این گذاشت که لایق این جایگاه نبودهاند.
اگر ایشان این موضوع را در ابتدا قبول نمیکردند به خاطر این بود که میدانستند این کار یک مسئولیت سنگین است.
فارغ از تواضع حضرت آقا بحث مرجعیت نیز مطرح است و رسانههای ضدانقلاب مدعی شدند که در این روند خبرگان تقلب رخ داد؛ چرا بعد از 29 سال هنوز به شبهه آفرینی امیدوار هستند؟
روحانی: بحث دو موضوع بود؛ اول اینکه یک مرجع اعلم رهبر شود که امام با این مسئله مخالفت کردند نکتهای که در ذهن رهبری وجود داشت این بود که ممکن است برخی از علما و روحانیون به این سادگیها زیر بار این موضوع نمیروند و تا آخر نیز خیلیها خود امام را هم اذیت کردند و آسیب رساندند.
*رای خبرگان به رهبر انقلاب دائمی بود
ازجمله وقتی امام فتوای جواز شطرنج را دادند خیلیها در فتوا و فقه امام شک کردند؛ درباره مقام معظم رهبری نیز ایشان به دلیل تجربهای که داشتند یکی از استدلالهایشان همین بود و بحث رهبری ایشان موقتی نبود و خبرگان به آن بهصورت دائمی رأی دادند.
دلیل این تخریبها که در دو سه سال اخیر نیز خیلی اوج گرفته ازجمله همین مستند که باهدف تخریب وجهه رهبری منتشر میشود را چه میدانید؟
روحانی: مقام معظم رهبری امروز تنها شخصیتی هستند که در مقابل استکبار جهانی و تبلیغات و نقشههای آنها ایستاده و اجازه نمیدهند به خط امام و آرمانهای انقلاب آسیب وارد شود یا دچار انحراف شویم.
*می خواهند خط امام را کمرنگ کنند
متأسفانه خط فکری برخی مسئولان به این شکل است که میخواهند تفکر امام را در جامعه کمرنگ و از جامعه بیرون کنند اما رهبر انقلاب با یک سخنرانی این تلاش را خنثی میکنند.
تلاش برای تخریب رهبر انقلاب سنگین است و هزینه بسیاری میکنند تا افراد را تحت تأثیر قرار داده و نفوذ کنند و افرادی را به قدرت میرسانند تا به دست آنها اهداف خود را محقق کنند.
امروز بزرگترین خطری که برای استکبار نهتنها در ایران بلکه در منطقه و غرب آسیا و حتی کشورهای اروپایی وجود دارد اندیشههای رهبر انقلاب است که کاملاً گسترشیافته است؛ بنابراین دشمن دریافته اگر این خط تفکر اوج بگیرد نابودی اندیشههای لیبرالیستی را به همراه خواهد داشت.