گروه جهاد و مقاومت مشرق - شهید «احمد گودرزی» همزمان با پیروزی انقلاب در سال ۵۷ متولد شد. در سالهایی که وی در حال رشد و نمو بود، انقلاب نیز در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتی بود که دشمنان برای آن به وجود آورده بودند؛ احمد انگیزه جهاد در راه خدا را نیز با خود رشد داد تا جایی که زمانی که کوس جنگ در سوریه و در دفاع از حریم اهل بیت (ع) به صدا در آمد، به جبهه نبرد علیه گروهکهای تروریستی رفت و پس از دو مرتبه رفتن به سوریه، در ۱۴ اسفند ۹۴ به آرزوی خود یعنی شهادت رسید.
«اشرف گودرزی» مادر شهید گودرزی با اشاره به بارزترین خصوصیات اخلاقی فرزند خود اظهار داشت: اخلاق خوب احمد زبانزد خاص و عام بود. احمد پسری مهربان، مظلوم و با محبت بود. وی همواره پشتوانه من و پدرش بود و در تمام کارهای منزل کمک میکرد.
وی ادامه داد: احمد در قبال رفتار ناپسند دیگران، آنها را به آرامش دعوت و با شنیدن حرفهای آنها، مشکلات را حل میکرد. فرزندم روابط اجتماعی بالایی داشت و میدانست با هر مخاطبی، چگونه رفتار کند. حتی در رفتار خود با کودکان نیز دقت داشت.
مادر شهید در خصوص ارادت فرزند خود به اهل بیت (ع) بیان کرد: احمد ارادت بسیاری به اهل بیت (ع) و به خصوص امام حسین (ع) و آقا امام زمان (عج) داشت. در تمام لحظات زندگی حضرت صاحب الزمان (عج) را ناظر به اعمال خود میدید و ذکر لبهای وی نام زیبای امام خود بود.
وی ادامه داد: پسرم از «ریا» گریزان بود و هیچگاه به دنبال مقام نبود. پس از شهادت با شنیدن خاطرات و مشاهده تصاویری که از وی گرفته شده بود، متوجه نوع رفتار احمد در سوریه شدیم. حتی ما که خانوادهاش بودیم، نمیدانستیم فرزندمان چه درجهای دارد.
وی با اشاره به شجاعت فرزند خود تصریح کرد: دوستان احمد نقل میکنند، «حجم آتش دشمن در روز عاشورای سال ۱۳۹۴ به حدی بود که همه مجبور شدند، نشسته نماز بخوانند. فقط احمد ایستاده نماز میخواند. وقتی به وی اصرار میکنند که بنشیند، مخالفت میکند و میگوید: نشسته نماز خواندن که لذتی ندارد». شجاعت فرزندم غیرقابل توصیف است.
مادر شهید گودرزی در خصوص نحوه رضایت گرفتن احمد برای اعزام به سوریه توضیح داد: زمانی متوجه حضور احمد در سوریه شدیم که وی اعزام شده بود. در تماس تلفنی گفت، «مادر جان، اگر نروم، اگر همرزم من نرود، دیگر مادر و خواهر من نمیتواند در ایران آزادی داشته باشد، هر لحظه ترس از حضور دشمن آرامش را از آنها میگیرد. همچنین اگر فقط یک آجر از حرم حضرت زینب (س) کم شود، چگونه میتوانیم نام امام حسین (ع) را به زبان بیاوریم؟ پس مسلمانی چیست؟ مسلمان کیست؟ ما باید برویم.»
وی ادامه داد: احمد دو مرتبه به سوریه اعزام شد. مرتبه اول شش ماه حضور داشت که زخمی برگشت و مرتبه دوم در اسفند ماه ۱۳۹۴ به شهادت رسید.
مادر شهید گودرزی با اشاره به خاطرات آخرین دیدار خود با پسرش افزود: چهار ماه بود که فرزندم را ندیده بودم. هر روز دلتنگتر از روز قبل بودم. دایم لحظه شماری میکردم که برگردد، اما پسر کوچکم وقتی این بیتابی مرا دید، گفت: مادر احمد به آرزوی خود رسید. دیگر فقط منتظر بازگشت پیکرش بودم تا برای آخرین بار صورت وی را ببوسم. «معراج الشهدا» محلی بود که برای آخرین بار پسرم را دیدم.
وی ادامه داد: دایم حضور فرزند خود را احساس میکنم. مشکلاتم را با وی مطرح میکنم و راه حل میخواهم. چندین مرتبه که به بهشت زهرا آمدم، شنیدم که فردی با توسل به شهید گودرزی حاجت گرفته و مشکل وی حل شده است. هروقت برای دیدار فرزندم راهی گلزار شهدا میشوم، از وی خواهش میکنم که برای لحظهای به خوابم بیآید تا دلتنگیهایم ذرهای کاهش پیدا کند.
مادر شهید گودرزی ادامه داد: هرچند دلتنگی فرزندم همیشه همراه من است، اما خدا را شاکرم که پسرم فدایی حضرت زینب (س) شد. احمد هدیهای از جانب خدا بود و خوشحال هستم که خدا به بهترین نحو این هدیه را قبول کرد.
مادر شهید در پایان افزود: لقمه حلال پدر و زحمات من برای تربیت فرزندانم، رمز موفقیت ما بود. اگر اجازه بدهند، خود نیز برای نبرد با کفار آمادهام. احمد فقط یک فرزند من بود، حاضر هستم، همسر و هر سه فرزند دیگر خود را نیز فدای حضرت زینب (س) کنم.